روز سنت هلن 3 ژوئن. روز نام النا مطابق تقویم کلیسا. تبریک روز مقدس هلنا و کنستانتین: تبریک در آیه

امپراطور مقدس کنستانتین (306-337) که لقب برابر با حواریون را از کلیسا دریافت کرد و در تاریخ جهان بزرگ نامیده شد، پسر سزار کنستانتیوس کلروس (305-306) بود که بر حکومت حکومت می کرد. کشورهای گول و بریتانیا امپراتوری عظیم روم در آن زمان به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شده بود که در راس آنها دو امپراتور مستقل که هم فرمانروایی داشتند، یکی از آنها در نیمه غربی پدر امپراتور کنستانتین بود. ملکه مقدس هلن، مادر امپراتور کنستانتین، مسیحی بود. حاکم آینده کل امپراتوری روم - کنستانتین - با احترام به دین مسیحی تربیت شد. پدرش مسیحیان کشورهای تحت حکومت خود را مورد آزار و اذیت قرار نداد، در حالی که در بقیه امپراتوری روم، مسیحیان مورد آزار و اذیت شدید امپراتوران دیوکلتیان (284-305)، هم‌سلطان او ماکسیمیان گالریوس (305-311) در شرق بودند. و امپراتور ماکسیمیان هرکول (284-305) - در غرب. پس از مرگ کنستانتیوس کلروس، پسرش کنستانتیوس در سال 306 توسط سربازان امپراتور گول و بریتانیا اعلام شد. اولین وظیفه امپراتور جدید این بود که آزادی اظهار عقیده مسیحی را در کشورهای تحت کنترل خود اعلام کند. ماکسیمیان گالریوس بت پرست متعصب در شرق و ماکسنتیوس ظالم ظالم در غرب از امپراتور کنستانتین متنفر بودند و نقشه خلع و کشتن او را می کشیدند، اما کنستانتین به آنها هشدار داد و با یاری خداوند همه مخالفان خود را در یک رشته جنگ شکست داد. او از خدا خواست که نشانه ای به او بدهد که ارتشش را به جنگ شجاعانه برانگیزد و خداوند علامت درخشان صلیب را با کتیبه "از این طریق پیروز کن" به او نشان داد. کنستانتین پس از تبدیل شدن به فرمانروای بخش غربی امپراتوری روم، فرمان میلان را در مورد تساهل مذهبی در سال 313 صادر کرد و در سال 323، زمانی که او به عنوان تنها امپراتور بر کل امپراتوری روم سلطنت کرد، فرمان میلان را به آن تمدید کرد. کل قسمت شرقیامپراتوری ها پس از سیصد سال آزار و شکنجه، مسیحیان برای اولین بار این فرصت را پیدا کردند که آشکارا به ایمان خود به مسیح اعتراف کنند.
امپراتور با کنار گذاشتن بت پرستی، روم باستان را که مرکز دولت بت پرست بود، به عنوان پایتخت امپراتوری ترک نکرد، بلکه پایتخت خود را به شرق، به شهر بیزانس، که به قسطنطنیه تغییر نام داد، منتقل کرد. کنستانتین عمیقاً متقاعد شده بود که فقط دین مسیحی می تواند امپراتوری عظیم و ناهمگون روم را متحد کند. او به هر طریق ممکن از کلیسا حمایت کرد، اعتراف کنندگان مسیحی را از تبعید بازگرداند، کلیساها را ساخت و از روحانیون مراقبت کرد. امپراتور با احترام عمیق به صلیب خداوند، می خواست همان صلیب حیات بخش را که خداوند ما عیسی مسیح بر روی آن مصلوب شد، بیابد. برای این منظور، مادرش، ملکه مقدس هلن را به اورشلیم فرستاد و به او قدرت و منابع مادی فراوان داد. هلنا مقدس همراه با پاتریارک ماکاریوس اورشلیم جستجو را آغاز کرد و به مشیت خدا صلیب حیات بخش به طور معجزه آسایی در سال 326 پیدا شد. در حالی که در فلسطین بود، ملکه مقدس کارهای زیادی به نفع کلیسا انجام داد. او دستور داد تا تمام مکان های مرتبط با زندگی زمینی خداوند و پاک ترین مادر او را از هر گونه آثار بت پرستی آزاد کنند و دستور ساخت کلیساهای مسیحی را در این مکان های به یاد ماندنی داد. بر فراز غار مقبره مقدس، خود امپراتور کنستانتین دستور ساخت معبدی باشکوه را به افتخار رستاخیز مسیح داد. قدیس هلنا صلیب حیات بخش را برای نگهداری به پدرسالار داد و بخشی از صلیب را با خود برد تا به امپراتور تقدیم کند. ملکه مقدس هلنا با توزیع صدقه های سخاوتمندانه در اورشلیم و ترتیب وعده های غذایی برای فقرا، که در طی آن خودش خدمت می کرد، به قسطنطنیه بازگشت، جایی که به زودی در سال 327 درگذشت.
ملکه هلنا به خاطر خدمات بزرگش به کلیسا و زحماتش در به دست آوردن صلیب حیات بخش، برابر با رسولان خوانده می شود.
همزیستی مسالمت آمیز کلیسای مسیحی به دلیل ناآرامی و اختلافی که در درون کلیسا به دلیل ظهور بدعت ها به وجود آمد، مختل شد. حتی در آغاز فعالیت امپراطور کنستانتین، بدعت دوناتیست ها و نواتیان در غرب به وجود آمد که خواستار تکرار تعمید بر مسیحیان بودند که در جریان آزار و شکنجه دور شده بودند. این بدعت که توسط دو شورای محلی رد شد، سرانجام توسط شورای میلان در سال 316 محکوم شد. اما بدعت آریوس که در شرق به وجود آمد، به ویژه برای کلیسا مخرب بود، که جرأت کرد ذات الهی پسر خدا را رد کند و در مورد مخلوق بودن عیسی مسیح آموزش دهد. به دستور امپراطور، اولین شورای جهانی در سال 325 در شهر نیکیه تشکیل شد. 318 اسقف برای این شورا گرد آمدند، شرکت کنندگان در آن اسقف-اعتراف کنندگان در طول دوره آزار و شکنجه و بسیاری دیگر از مشاهیر کلیسا بودند، که در میان آنها سنت نیکلاس میرا بود. امپراتور در جلسات شورا شرکت می کرد. بدعت آریوس محکوم شد و اعتقادنامه تدوین شد که در آن اصطلاح "همسویه با پدر" معرفی شد و برای همیشه در ذهن مسیحیان ارتدکس حقیقت در مورد الوهیت عیسی مسیح را تثبیت کرد که پذیرفتند. طبیعت انسانبرای رستگاری کل نسل بشر
می توان از آگاهی و احساس عمیق کلیسایی سنت کنستانتین شگفت زده شد که تعریف "همسویه" را که در بحث های شورا شنید و پیشنهاد کرد که این تعریف را در اعتقادنامه گنجانده شود.
پس از شورای نیقیا، رقیب رسول کنستانتین به کار فعال خود به نفع کلیسا ادامه داد. او در پایان عمر خود، غسل تعمید مقدس را پذیرفت و با تمام زندگی خود برای آن آماده شد. سنت کنستانتین در روز پنطیکاست سال 337 درگذشت و در کلیسای رسولان مقدس در مقبره ای که از قبل آماده کرده بود به خاک سپرده شد.

مورخ کلیسا، یوسبیوس پامفیلوس، اسقف قیصریه در فلسطین، زندگی پرهیزگار تزار کنستانتین و مادرش ملکه هلن را اینگونه توصیف می کند:

درباره زندگی مبارک باسیلئوس کنستانتین

فصل 41. درباره ساختن کلیساها در بیت لحم و در کوه زیتون.
پس از اتمام کار در اینجا، (بازیلئوس) مکان های دیگری را که توسط دو غار اسرارآمیز مشخص شده اند، بسیار عالی تزئین کرد. او به یکی، به عنوان محل اولین خداحسابی نجات دهنده و تولد او در جسم، احترام قائل شد. او یکی دیگر را به عنوان یادگاری از عروج او به آسمان که بر بالای کوه ایستاده بود، گرامی داشت.(2) او با تزیین مجلل این مکان ها، یاد مادرش را که فواید بسیار زیادی برای نسل بشر فراهم کرده بود، جاودانه کرد.
فصل 42. اینکه این کلیساها توسط مادر کنستانتین، واسیلیسا النا، زمانی که برای عبادت به آنجا آمد، ساخته شد.
به خاطر اینکه پرداخت بدهی اخلاق پرهیزگارش به تزار - خدا را به عنوان کار خود می دانست و همچنین قصد داشت با دعا از او برای پسرش، چنین باسیلئوس، و برای فرزندانش - سزارهای خدادوست، تشکر کند. بچه‌ها، این پیرزن با هوش فوق‌العاده، با سرعت جوانی به شرق شتافت و با عزت شاهانه، سرزمین شگفت‌انگیز، سرزمین‌های شرقی، شهرها و روستاها را با هدف انجام عبادت شایسته در زیر پای منجی بررسی کرد. طبق کلام پیامبر: بیایید در جایی که پاهای او ایستاده بود عبادت کنیم (مصور 131: 7) - و ثمره تقوای خود را به آیندگان واگذار کرد.
فصل 43. اطلاعات بیشتر در مورد کلیسای بیت لحم.
در همان زمان، او دو معبد برای خدای پرستیده برپا کرد: یکی در غار تولد، دیگری در کوه معراج، برای امانوئل (خدا با ما) در زیر خاک برای ما متولد شد و یهودیان بیت لحم را به عنوان محل تولد جسمانی او بنابراین، وارسته ترین واسیلیسا این غار مقدس را به هر طریق ممکن تزئین کرد و بار مادر خدا را با بناهای شگفت انگیز گرامی داشت. و کمی بعد باسیلئوس همان غار را با نذورات خود گرامی داشت و هدایایی از طلا و نقره و حجاب های مختلف بر فضل مادرش افزود. به بهشت، ساختمانهای بلند را بر روی کوه زیتون برپا کرد: همان او بالای این کوه را با خانه مقدس کلیسا و معبد تاج گذاری کرد. در آنجا، در همان غار، طبق افسانه، منجی همه شاگردان خود را به اسرار ناگفته ای سوق داد. باسیلئوس در آنجا تزار بزرگ را با هدایا و تزئینات مختلف تجلیل کرد. این مقدس ترین و زیباترین معابد که شایسته یاد و خاطره جاودانه هستند، به عنوان نشانه های اخلاق پرهیزگار، توسط مادر خداپسند باسیلئوس خدادوست، هلن آگوست، به اذن ملکوتی بر فراز دو غار اسرارآمیز نزد خداوند منجی ساخته شد. پسرش. اندکی بعد، پیرزن ثمرات شایسته تقوای خود را چید، زیرا تمام عمر خود را تا پیری در رفاه کامل گذراند، با کردار و گفتار که ثمرات فراوان اوامر نجات بخش بود، این امر را به خوبی رهبری کرد. زندگی بی دغدغه در سلامت کامل روح و جسم، و از این رو، در حالی که هنوز در اینجا از خداوند پاداش اعمال نیک دریافت می کند، به او مرگ پرهیزگاری داده شد.
فصل 44. درباره سخاوت و انفاق النا.
او با سفر به سراسر شرق با شکوه و جلال سلطنتی، مزایای بی شماری را هم بر جمعیت شهرها به طور کلی و به طور خاص برای همه کسانی که نزد او می آمدند، داشت. دست راست او سخاوتمندانه به سربازان پاداش می داد و به فقرا و درمانده ها کمک زیادی می کرد. او به عده‌ای کمک‌های نقدی می‌داد، برای برخی دیگر لباس‌های فراوان برای پوشاندن برهنگی‌شان فراهم می‌کرد، برخی دیگر را از قید و بند رها می‌کرد، آنها را از کار سخت در معادن آسوده می‌گذاشت، آنها را از قرض‌دهندگان باج می‌داد و برخی را از زندان باز می‌گرداند.
فصل 45. در مورد احترامی که النا در کلیساها ظاهر می شود.
اما النا در حالی که با چنین اعمالی تجلیل می شد، خدمت به خدا را فراموش نکرد. او همیشه دیده می شد که به کلیسای خدا می رود و تزئین می کند عبادتگاه هابا جواهرات درخشان، معابد و حتی کوچکترین شهرها را کنار نمی گذارند. آنها دیدند که چگونه این همسر شگفت‌انگیز، در لباس‌های متواضع اما شایسته، با انبوه مردم آمیخته شد و با انواع اعمال خداپسندانه، احترام خود را نسبت به خدا ابراز کرد.
فصل 46. درباره چگونگی مرگ او که هشتاد سال زندگی کرد و دستور داد.
قبلاً به اندازه کافی انجام داده است مسافت طولانیزندگی (زمینی)، (واسیلیسا) تقریباً در هشتادمین سال زندگی خود به ارثی بهتر فراخوانده شد. قبل از مرگش، وصیتی روحانی کرد، دستور داد و آخرین وصیت خود را به نفع تنها پسرش، باسیلئوس، مستبد پادشاه، و نوه‌هایش، فرزندانش، سزارها، اعلام کرد. در همان زمان، او دارایی خود را که در سراسر اویکومنه داشت، بین نوه هایش تقسیم کرد. او با این امر به زندگی خود در حضور، در چشم و در آغوش چنین پسر بزرگی که به او خدمت می کرد، پایان داد. به نظر افراد درست اندیش این بود که این همسر مبارک واقعاً نمرده است، بلکه فقط تغییر یافته و از زندگی زمینی به زندگی ملکوتی منتقل شده است، که روح او، مورد قبول منجی، به موجودی فساد ناپذیر و فرشته تبدیل شده است.
فصل 47. درباره اینکه کنستانتین چگونه مادرش را دفن کرد و در زمان حیاتش چقدر به او احترام گذاشت.
و به پیکر آن مبارکه نیز جوایز فوق العاده ای اهدا شد. همراه با دوریفورهای متعدد به شهر سلطنتی 4 منتقل شد و در آنجا در مقبره سلطنتی قرار گرفت. به این ترتیب مادر باسیلئوس درگذشت که هم به خاطر اعمال خداپسندانه اش و هم به خاطر شاخه متوالی و شگفت انگیزی که از او رشد کرد (یعنی برای کنستانتین) شایسته خاطره فراموش نشدنی بود که هم به دلایل دیگر و هم به دلیل به خاطر احترام او به پدر و مادرش؛ زیرا از یک باسیلئوس بی تقوا او را چنان پرهیزگار آفرید که به نظر می رسید از سوی خود ناجی معمولی به او دستورات تقوا داده است و چنان افتخارات سلطنتی بر او پوشانده بود که در میان همه ملل و در سراسر ارتش او را آگوستا و باسیلیسا می نامیدند. چهره او بر روی مدال های طلا به تصویر کشیده شده بود. علاوه بر این، کنستانتین به او این حق را داد که به درخواست خود از خزانه سلطنتی استفاده کند و همه چیز را آن طور که می خواست و به نظر او بهترین بود، در اختیار بگیرد، به طوری که از این نظر نیز، پسرش سرنوشت او را عالی و رشک برانگیز کرد. بنابراین، در بررسی ویژگی هایی که یاد کنستانتین را ماندگار می کند، باید به درستی به این نکته توجه داشت که او با تکریم مادرش از روی پرهیزگاری، احکام الهی را که مستلزم احترام به پدر و مادر است، انجام داد. باسیلئوس به تنهایی در فلسطین موفق نشد، او کلیساهای جدیدی را در همه بخش‌ها ساخت و ظاهری بسیار برتر از کلیساهایی که قبلاً در آن قرار داشتند به آنها داد.
______________
1 این به بیت لحم اشاره دارد (متی 2.1). Eusebius، با صحبت در مورد تولد منجی، از سنت کلیسای باستان پیروی می کند، که در آن هر دو کریسمس و غسل تعمید خداوند تا حد زیادی به عنوان یک رویداد تلقی می شدند، حتی در طول جشن، این دو تعطیلات از هم متمایز نشدند، اما یکی جشن گرفته شد - عیسی مسیح.
2 عروج خداوند در بیت عنیا (لوقا 24:50) در کوه زیتون انجام شد.
3 در این زمان، هنگامی که شمایل در داخل است فرم مدرنهنوز شکل نگرفته بود، در عوض از حجاب یا پرده ای استفاده می شد که اغلب با تصاویر مختلف گلدوزی می شد.
4 بدن St. ملکه هلنا، به گفته نیسیفور (L.8. cap. 30)، ابتدا از فلسطین به روم و سپس، دو سال بعد به قسطنطنیه منتقل شد. هلن دوازده سال قبل از مرگ کنستانتین، یعنی در سال 327 درگذشت. - تقریبا مترجم
5 این به یکی از ده فرمان داده شده به موسی اشاره دارد. (مثلاً 20:12).

(Eusebius Pamphilus. The Life of Constantine. ترجمه شده توسط آکادمی الهیات سنت پترزبورگ. - M.، 1998).

تروپاریون، آهنگ 8:

رسول تو با دیدن تصویر صلیب تو در بهشت، و مانند پولس این عنوان را از انسان دریافت نکرد، خداوندا، شهر فرمانروایی را به دست تو بسپار. به دعای مادر خدای یگانه عاشق بشر، او را همیشه در آرامش حفظ کنید.

کونتاکیون، آهنگ 3:

کنستانتین امروز، با موضوع هلنا، صلیب درخت شریف، شرمساری همه یهودیان و سلاحی را که در برابر پادشاهان وفادار است، آشکار می کند: زیرا به خاطر ما نشانه ای بزرگ و نشانه ای وحشتناک در جنگ ظاهر شده است.

بزرگنمایی:

ما شما را بزرگ می کنیم / قدیسان مقدس و تزارهای همتای رسولان کنستانتین و هلن / و یاد مقدس شما را گرامی می داریم / زیرا با صلیب مقدس / تمام جهان را روشن کردید.

دعا به مقدسین برابر با رسولان کنستانتین و هلنا

نماز اول وقت:

درباره مقدسین برابر با حواریون کنستانتین و هلن! این محله و معبد ما را از هر تهمت دشمن رها کن و ما ضعیفان (اسامی) را با شفاعت خود رها مک و تقوای بی ادعا. از ما خشنودان خدا روح حلیم و فروتنی و روح صبر و توبه را از بالا بخواهید تا باقی عمر خود را با ایمان و پشیمانی دل بگذرانیم و همینطور در ساعت مرگ خداوندی را که شما را جلال داد، پدر بی‌آغاز، پسر یگانه او و متبرک متقابل، روح، تثلیث تقسیم ناپذیر، تا ابدالاباد.

دعای دوم:

درباره پادشاه شگفت انگیز و ستوده، مقدس برابر با رسولان کنستانتین و هلن! به شما، به عنوان یک شفاعتگر گرم، دعاهای ناشایست خود را تقدیم می کنیم، زیرا شما نسبت به پروردگار جسارت زیادی دارید. از او صلح کلیسا و سعادت برای همه جهان، حکمت برای حاکم، مراقبت از گله برای شبان، تواضع برای گله، آرامش مطلوب برای بزرگان، قدرت برای شوهران، زیبایی برای زنان، پاکی برای باکره ها بخواهید. اطاعت از کودکان، آموزش مسیحی برای نوزادان، شفای بیماران، آشتی برای کسانی که در جنگ هستند، صبر برای رنجدگان، کسانی که ترس از خدا را آزار می دهند. برای کسانی که به این معبد می آیند و در آن دعا می کنند، یک برکت مقدس و هر چیزی که برای هر درخواست مفید است، بیایید اکنون بخشنده همه خدا را در تثلیث پدر جلال و پسر و روح القدس ستایش کنیم و بخوانیم. و همیشه و تا اعصار. آمین

کلیسای سنت برابر رسولان کنستانتین و هلنا. روستای لنینسکویه لنینگر

مسیحیان روز نام خود را در این روز جشن می گیرند که به افتخار مقدسین کنستانتین، هلن، یاروسلاو، میکائیل، تئودور و اندرو نامگذاری شده است.

درود و برکت خداوند بر شما عزیزان روز تولدتان باد. شادی و آرامش برای شما در روح القدس.

امروز کلیسای مقدس یاد و خاطره همتایان حواریون کنستانتین و هلن را گرامی می دارد.

امپراتور مقدس کنستانتین که از کلیسا لقب برابر با حواریون و در تاریخ جهان - بزرگ دریافت کرد، پسر سزار کنستانتیوس کلروس بود که بر کشورهای گال و بریتانیا حکومت می کرد. امپراتوری عظیم روم در آن زمان به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شده بود که در راس آنها دو امپراتور مستقل که هم فرمانروایی داشتند، یکی از آنها در نیمه غربی پدر امپراتور کنستانتین بود. ملکه مقدس هلن، مادر امپراتور کنستانتین، مسیحی بود. حاکم آینده کل امپراتوری روم - کنستانتین - با احترام به دین مسیحی تربیت شد. پدرش مسیحیان کشورهای تحت سلطه خود را مورد آزار و اذیت قرار نداد، در حالی که در سراسر بقیه امپراتوری روم، مسیحیان مورد آزار و اذیت شدید امپراتوران دیوکلتیان، هم فرمانروای او ماکسیمیان گالریوس در شرق و امپراتور ماکسیمیان هرکولوس در غرب قرار گرفتند.

پس از مرگ کنستانتیوس کلروس، پسرش کنستانتین در سال 306 توسط سربازان امپراتور گول و بریتانیا اعلام شد. اولین وظیفه امپراتور جدید این بود که آزادی اظهار عقیده مسیحی را در کشورهای تحت کنترل خود اعلام کند. ماکسیمیان گالریوس بت پرست متعصب در شرق و ماکسنتیوس ظالم ظالم در غرب از امپراتور کنستانتین متنفر بودند و نقشه خلع و کشتن او را می کشیدند، اما کنستانتین به آنها هشدار داد و با یاری خداوند همه مخالفان خود را در یک رشته جنگ شکست داد. او از خدا خواست که نشانه ای به او بدهد که ارتشش را به جنگ شجاعانه برانگیزد و خداوند علامت درخشان صلیب را با کتیبه "از این طریق پیروز کن" به او نشان داد.

کنستانتین پس از تبدیل شدن به فرمانروای بخش غربی امپراتوری روم، فرمان میلان را در مورد تساهل مذهبی در سال 313 صادر کرد و در سال 323، زمانی که او به عنوان تنها امپراتور بر کل امپراتوری روم سلطنت کرد، فرمان میلان را به آن تمدید کرد. کل بخش شرقی امپراتوری پس از سیصد سال آزار و شکنجه، مسیحیان برای اولین بار این فرصت را پیدا کردند که آشکارا به ایمان خود به مسیح اعتراف کنند.

امپراتور با کنار گذاشتن بت پرستی، روم باستان را که مرکز دولت بت پرست بود، به عنوان پایتخت امپراتوری ترک نکرد، بلکه پایتخت خود را به شرق، به شهر بیزانس، که به قسطنطنیه تغییر نام داد، منتقل کرد. کنستانتین عمیقاً متقاعد شده بود که فقط ایمان مسیحی می تواند امپراتوری گسترده و ناهمگون روم را متحد کند. او به هر طریق ممکن از کلیسا حمایت کرد، اعتراف کنندگان مسیحی را از تبعید بازگرداند، کلیساها را ساخت و از روحانیون مراقبت کرد. امپراتور با احترام عمیق به صلیب خداوند، می خواست همان صلیب حیات بخش را که خداوند ما عیسی مسیح بر روی آن مصلوب شد، بیابد. برای این منظور، مادرش، ملکه مقدس هلن را به اورشلیم فرستاد و به او قدرت و منابع مادی فراوان داد. هلنا مقدس همراه با پاتریارک ماکاریوس اورشلیم جستجو را آغاز کرد و به مشیت خدا صلیب حیات بخش به طور معجزه آسایی در سال 326 پیدا شد. در حالی که در فلسطین بود، ملکه مقدس کارهای زیادی به نفع کلیسا انجام داد. او دستور داد تا تمام مکان های مرتبط با زندگی زمینی خداوند و پاک ترین مادر او را از هر گونه آثار بت پرستی آزاد کنند و دستور ساخت کلیساهای مسیحی را در این مکان های به یاد ماندنی داد. بر فراز غار مقبره مقدس، خود امپراتور کنستانتین دستور ساخت معبدی باشکوه را به افتخار رستاخیز مسیح داد. قدیس هلنا صلیب حیات بخش را برای نگهداری به پدرسالار داد و بخشی از صلیب را با خود برد تا به امپراتور تقدیم کند. ملکه مقدس هلنا با توزیع صدقه های سخاوتمندانه در اورشلیم و ترتیب وعده های غذایی برای فقرا، که در طی آن خودش خدمت می کرد، به قسطنطنیه بازگشت، جایی که به زودی در سال 327 درگذشت. ملکه هلنا به خاطر خدمات بزرگش به کلیسا و زحماتش در به دست آوردن صلیب حیات بخش، «برابر با حواریون» خوانده می شود.

وجود مسالمت آمیز کلیسای مسیحی به دلیل ناآرامی و اختلافی که در درون آن به دلیل ظهور بدعت ها به وجود آمد، مختل شد. حتی در آغاز فعالیت امپراطور کنستانتین، بدعت دوناتیست ها و نواتیان در غرب به وجود آمد که خواستار تکرار تعمید بر مسیحیان بودند که در جریان آزار و شکنجه دور شده بودند. این بدعت که توسط دو شورای محلی رد شد، سرانجام توسط شورای میلان در سال 316 محکوم شد. اما بدعت آریوس که در شرق به وجود آمد، به ویژه برای کلیسا مخرب بود، که جرأت کرد ذات الهی پسر خدا را رد کند و در مورد مخلوق بودن عیسی مسیح آموزش دهد. به دستور امپراطور، اولین شورای جهانی در سال 325 در شهر نیکیه تشکیل شد. 318 اسقف برای این شورا گرد آمدند، شرکت کنندگان در آن اسقف-اعتراف کنندگان در دوره آزار و شکنجه و بسیاری دیگر از مشاهیر کلیسا بودند، که در میان آنها سنت نیکلاس، اسقف اعظم میرا بود. امپراتور در جلسات شورا شرکت می کرد. بدعت آریوس محکوم شد و اصطلاح "همسو با پدر" در اعتقادنامه تدوین شده گنجانده شد و برای همیشه در ذهن مسیحیان ارتدوکس حقیقت در مورد الوهیت عیسی مسیح را تثبیت کرد، که طبیعت انسانی را برای رستگاری کل بر عهده گرفت. نژاد بشر

می توان از آگاهی و احساس عمیق کلیسایی سنت کنستانتین شگفت زده شد که تعریف "همسویه" را که در بحث های شورا شنید و پیشنهاد کرد که آن را در اعتقادنامه گنجانده شود.

پس از شورای نیقیه، کنستانتین برابر با حواریون به کار فعال خود به نفع کلیسا ادامه داد. او در پایان عمر خود غسل تعمید مقدس را پذیرفت و با تمام زندگی خود برای آن آماده شد. سنت کنستانتین در روز پنطیکاست سال 337 درگذشت و در کلیسای رسولان مقدس در مقبره ای که از قبل آماده کرده بود به خاک سپرده شد.

پدر ساووا می نویسد: «اول از همه، برای هدیه پدر روحانی، با روزه سخت به درگاه خداوند دعا کنید. آنگاه که نماز به جا آمد، باید به پدر روحانیت اعتماد کامل داشته باشی». او این وصیت را به فرزندان روحانی خود داد:

«از شش سالگی اعتراف کامل بیاورید. بخواهید قوانینی برای دعا در کلیسا و در خانه، برای خواب، برای کار ایجاد کنید. قبل از اینکه با هر سؤالی نزد پدر روحانی خود بیایید، صمیمانه دعا کنید که خداوند اراده خود را برای او آشکار کند. با ایمان کامل نزد پدر روحانی خود بروید که خداوند اراده خود را از طریق او برای ما آشکار خواهد کرد. بدون قید و شرط و با دقت تمام گفته های پدر روحانی خود را انجام دهید، از او اطاعت کامل داشته باشید. هیچ چیز را از پدر روحانی خود پنهان نکنید، هیچ خجالت، گناه و غیره را.

در صورت بروز هرگونه سردرگمی، بی اعتمادی یا سوء ظن در رابطه با پدر معنوی شما، فوراً آن را با صراحت کامل به پدر روحانی خود بگویید، در غیر این صورت ممکن است دشمن شما را نابود کند. پیوسته برای پدر معنوی خود دعا کنید و از او دعای خیر کنید. در شرایط سخت، خداوند را فریاد بزنید: "خداوندا، از طریق دعای پدر معنوی من (نام)، مرا نجات بده یا در این و آن کمکم کن.

اگر میل به تغییر هر یک از احکامی که پدر روحانی داده است، چه در رابطه با طولانی شدن نماز، روزه و غیره و یا برعکس، در کاهش آن وجود دارد، این کار را به برکت پدر معنوی انجام دهید.

اندیشه های مفید پدران مقدس:

"برای موفقیت در مبارزه با احساسات، باید مراقب باشید که یک مربی با تجربه داشته باشید، نه یک نوازنده، بلکه یک مربی منصف. و در علوم زمینی به مربیان و آموزش های طولانی نیاز است، پس آیا در سخت ترین و بزرگ ترین کار بهشت ​​می توان بدون آنها عمل کرد؟ به اعتراف کننده خود چنان احترام بگذارید که انگار بنده خدا یا فرشته هستید، اما به عنوان یک انسان به او وابسته نشوید، دست او را مانند شمایل یا زخم مسیح ببوسید، زیاد با او صحبت نکنید، مخصوصاً شوخی، سعی نکنید محبت او را برانگیزید: بالاخره او برای دوستی نیست، بلکه برای نجات روح است. از سرگرم کردن یا اغوا کردن او بترسید. بد است اگر به او وابسته شوید و او تصویر مسیح را در قلب شما پنهان کند. برای این کار، دستورات او را در نظر داشته باشید، نه ویژگی‌های صورت او، در غیر این صورت، شفای روح دریافت نمی‌کنید، بلکه آسیب خواهید دید.»

مهمترین شرط معنوی این است که شخص نباید تصویر مسیح را مبهم کند، به طوری که، همانطور که متروپولیتن آنتونی سوروژ می گوید، کشیش باید به طور معمول "شفاف" باشد: چهره مسیح باید از طریق او قابل مشاهده باشد.

«همانطور که کشتی‌ای که سکاندار ماهری دارد به یاری خدا به سلامت وارد پناهگاهش می‌شود، روحی که شبان نیکو دارد با آسودگی به آسمان صعود می‌کند، هر چند قبلاً بدی‌های زیادی انجام داده باشد.»

«کسانی که دچار اضطراب یا سرگردانی یا شکاف وجدان می‌شوند، باید به پدر روحانی خود که در امر زندگی معنوی مجرب است (اگر اعتراف‌گر خود ندارند) مراجعه کنند و با دعای امیدوارکننده همراه باشد. خداوند از طریق آنها حقیقت را آشکار خواهد کرد و راه حلی آرام بخش از گیجی و سردرگمی ارائه خواهد کرد و سپس در سخنان آنها کاملاً آرام می شود.

«همه کار باید به برکت پدر روحانی انجام شود. تو عاقل هستی که بدون برکت با دیگران ارتباط برقرار نمی کنی. اگر این کار را بکنید، به راحتی خود را حفظ و نجات خواهید داد.»

کلیسا به رابطه بین اعتراف کننده و فرزندش توجه زیادی می کند. همچنین هشدارهای کافی وجود دارد که باید آنها را با دقت آزمایش کنید تا به جای سکاندار (کسی که کشتی را کنترل می کند) با یک پاروزن معمولی مواجه نشوید. در مورد رابطه صحیح بسیار گفته می شود: اینکه نیازی به دلبستگی نیست، به دنبال صداقت، دوستی است. روح نوازی بر روابط معنوی همپوشانی دارد و جانبداری و جانبداری به وجود می آیند. اعتراف کننده باید پزشک باشد، اما با رفتار انسانی با کودک معنوی (وقتی رابطه به این شکل پیش رفت)، متانت، وضوح، حساسیت و احتیاط را از دست می دهد و می تواند بر اساس خوشایند انسان تصمیم بگیرد، زیرا همه ضعیف هستند. و این مفید نیست، زیرا ثمره و نتایج معنوی به همراه ندارد.

عزیزانم مراقب باشیم! بیایید از خدا بخواهیم که راهنمایی معنوی عطا کند، برای این روابط، اگر توسعه یافته است، ارزش قائل شود، و درک کنیم که این درجه خاصی از بلوغ کلیسا است - زمانی که شخصی یک کشیش دائمی برای مشاوره دارد. پروردگارا به همه ما کمک کن

کشیش اوگنی پوپیچنکو

رونوشت: نینا کیرسانوا

هر سال در 3 ژوئن، کلیسای ارتدکس یاد و خاطره فرمانروای امپراتوری روم، تزار کنستانتین، برابر با حواریون، و مادرش، ملکه هلن را گرامی می دارد. سنت کنستانتین به این دلیل مشهور است که اولین امپراتور روم بود که از مسیحیت حمایت کرد.

چه تعطیلاتی در 3 ژوئن جشن گرفته می شود: ظهور کنستانتین به عنوان پادشاه

سنت کنستانتین پسر کنستانسیوس و هلنا بود. او در سال 272 به دنیا آمد. در سال 306، زمانی که پدرش درگذشت، او را جانشین تاج و تخت معرفی کردند. در سال 312 به ایتالیا رفت و در آنجا در حالی که در راس نیروهای خود بود، ستونی درخشان به شکل صلیب را در آسمان دید که روی آن نوشته شده بود: "شما فتح خواهید کرد". شب بعد، خداوند عیسی مسیح در خواب به او ظاهر شد و قدرت صلیب و معنای آن را به او اعلام کرد. بامداد بلافاصله دستور داد لابارومی به شکل صلیب درست کنند و نام عیسی مسیح را بر آن حک کرد.

در 28 اکتبر به ماکسنتیوس حمله کرد و روز بعد پیروزمندانه وارد رم شد و بر غرب و شرق سلطنت کرد. در طول سلطنت او، همه آزار و اذیت علیه کلیسای مسیحی متوقف شد. مسیحیت پیروز شد و بت پرستی سرنگون شد.

در سال 325 او اولین شورای کلیسایی را در نیکیه تشکیل داد. در سال 324 بعد از میلاد در شهر باستانی بیزانس پایه های پایتخت جدید پادشاهی خود را گذاشت و آن را در 11 مه 330 پس از میلاد افتتاح کرد و آن را قسطنطنیه نامید. از آنجایی که تاج و تخت قدرت امپراتوری از روم به قسطنطنیه منتقل شد، آن را روم جدید، ساکنان منطقه آن را رومی نامیدند و ادامه امپراتوری روم به حساب می آمد.

چه تعطیلاتی در 3 ژوئن جشن گرفته می شود: پذیرش مسیحیت توسط کنستانتین

مورخان مسیحی بر این عقیده بوده اند که کنستانتین مسیحیت را به عنوان نوعی جایگزینی برای بت پرستی رسمی رومی «پذیرفت». اگرچه ثابت شد که سندی به نام اهدای کنستانتین جعلی است، اما به عنوان مستند گرویدن امپراتوری روم به مسیحیت در طول قرن ها شناخته شد. حتی شکاکان مسیحی نیز این صورت‌بندی را پذیرفتند، اگرچه دیدگاه کنستانتین از سیاست بیشتر سیاسی بود تا معنوی.

در پایان قرن سوم، جوامع مسیحی و اسقف‌های آن‌ها به نیرویی برای مبارزه تبدیل شده بودند، در مراکز شهری، به‌ویژه مسیحیان از مناصب عالی دولتی حمایت می‌کردند. به کلیسا امتیازات ویژه اعطا شد. و کلیساهایی مانند کلیسای عیسی مسیح در بیت لحم و کلیسای مقبره مقدس در اورشلیم.

اسقف های مسیحی مواضع عمومی تهاجمی را اتخاذ کردند که در میان دیگر رهبران فرقه، حتی در میان یهودیان، شناخته شده بود. دین پرستی باید علناً غیرقانونی می شد، صرفاً برای حفظ نزاکت عمومی. با این حال، در لژیون‌های اصلی، مسیحیت تحقیر شد و سربازان از فرقه‌های بت پرستانه میترا و ایسیس پیروی کردند.

کاری که او کرد این بود که مسیحیت را قانونی کرد، اموال مصادره شده کلیسا را ​​بازگرداند و یکشنبه را به عنوان روز عبادت معرفی کرد. اگرچه کلیسا تحت حمایت کنستانتین شکوفا شد، اما همچنین در اولین شکاف اجتماعی قرار گرفت. او از اولین شورای جهانی خواست تا مشکل بدعت، اختلاف در مورد شخصیت و الوهیت عیسی مسیح را حل کند. کنستانتین عقیده ای را تولید کرد که به نفع موقعیت سنت آتاناسیوس، مخالف آریوس بود و به آموزه رسمی کلیسا تبدیل شد.

چه تعطیلاتی در 3 ژوئن جشن گرفته می شود: میراث کنستانتین

میراث کنستانتین را می توان در ترجمه مسیحیت از یک فرقه خصوصی به کلیسای عمومی که کل جامعه را در بر می گیرد، مشاهده کرد. او آن را بر مبنایی نهادی قرار داد که به کلیسا اجازه داد تا به یک نیروی فرهنگی پیشرو در جهان باستان تبدیل شود.

با این حال، ارزیابی متوازن از سوابق تاریخی نشان می دهد که، همانطور که کنستانتین ممکن است در مسیحی شدن امپراتوری روم نقش داشته باشد، قسطنطنیه نیز روم جدید است. کنستانتین با تصمیم خود برای تبدیل روستای بیزانس به پایتخت جدید امپراتوری روم، پایه و اساس آنچه را که به مرکز معنوی اصلی تبدیل خواهد شد، یعنی پاتریارک قسطنطنیه بنا نهاد.

به عنوان روم جدید، قسطنطنیه در نظر گرفته شده بود که نشان دهنده گسست امپراتوری روم از گذشته بت پرستان و ارتباط با مسیحیت باشد. به دستور کنستانتین هیچ مراسم بت پرستی در شهر وجود نداشت. قسطنطنیه به عنوان یک پایتخت معنوی و سیاسی شکوفا شد و همچنین سکوی پرشی بود که فعالیت های تبلیغی در روسیه از آن بیرون آمد.

چه تعطیلاتی در 3 ژوئن جشن گرفته می شود: سنت کنستانتین به عنوان برابر رسولان مورد احترام است

کلیسای ارتدکسسنت کنستانتین را امپراتوری می داند که به کلیسای اولیه در بشارت دادن به امپراتوری روم کمک کرد. به همین دلیل، او را به عنوان قدیس کنستانتین، برابر با رسولان گرامی می دارد.

سنت کنستانتین در سال 313 فرمانی صادر کرد که مدارا مذهبی را برای مسیحیان تضمین می کرد. امپراتور به علامت پیروزمندانه صلیب خداوند احترام گذاشت و می خواست صلیب واقعی را که مسیح بر روی آن مصلوب شده بود پیدا کند. او مادرش هلن را به اورشلیم فرستاد و در آنجا کارهای زیادی از جمله پول دادن به فقرا انجام داد.

هلن همچنین دستور داد که تمام مکان های مرتبط با زندگی زمینی خداوند و مادر همه بشریت او از آثار بت پرستی رها شود و دستور داد که در هر یک از این مکان ها کلیساها ساخته شود.

سنت هلن به سفر به اماکن مقدس ادامه داد و بیش از 80 کلیسا ساخت. کنستانتین دستور ساخت کلیسایی در اورشلیم را به افتخار رستاخیز مسیح صادر کرد. سنت هلنا در سال 327 وارد پادشاهی ابدی شد. به دلیل خدمات بزرگ او به کلیسا و تلاش هایش برای یافتن صلیب حیات، امپراطور هلنا را "همسان با رسولان" نیز می نامند.

هر سال در 3 ژوئن، کلیسای ارتدکس یاد تزار کنستانتین و مادرش، هلن برابر با حواریون را گرامی می دارد.

در زمان آزار و اذیت مسیحیان در بریتانیا و گال، کنستانتین، همتای حواریون، پسر امپراتور کنستانتیوس کلروس، ایمان به مسیح را در سرزمین های خود احیا کرد. این پسر از کودکی عشق و احترام به این دین را القا کرد، زیرا مادرش مسیحی بود. علاوه بر این، خود پدر امپراتور بر خلاف هم فرمانروایان خود - دئوکلتین و ماکسیمیان که ظلم خاصی در آزار و اذیت افراد این ایمان از خود نشان دادند، پیروان مسیحیت را مورد آزار و اذیت قرار نداد.

پس از مرگ کنستانتین، کنستانتین به قدرت رسید. او بلافاصله آزادی مسیحیت را در سرزمین های خود و به زودی در سراسر امپراتوری روم اعلام کرد و همه کسانی را که به مسیح ایمان داشتند از آزار و شکنجه نجات داد. امپراتور جدید برای خلاصی از شر مخالفان این دین تلاش زیادی کرد. ملکه هلنا با روی کار آمدن پسرش به تاج و تخت، کارهای خیر زیادی برای حمایت و توسعه مسیحیت انجام داد. به دستور او کلیساهای زیادی در مکان هایی که بت پرستی شکوفا شد ساخته شد و همان صلیب حیات بخش که عیسی مسیح بر روی آن مصلوب شد آورده شد و به همین دلیل او را برابر با رسولان نامیدند.

امپراتور کنستانتین در طول سلطنت خود، با حمایت مادرش، برای اولین بار در 300 سال موفق شد به مردم این فرصت را بدهد که آزادانه به مسیحیت وفادار بمانند.


روز مقدس هلنا و کنستانتین 2020 - تبریک

تقدیم به اولیای الهی
دعاهای روشن امروز،
ما کنستانتین را تجلیل می کنیم،
که او ناجی مردم بود،

که با ایمانش پیروز شد
مشرکان در سرزمین مادری خود،
با مامان خوشگل النا
رحمت خود را ارزانی داشت

به همه مسیحیان ارتدکس!
قرن ها دست نخورده بایستید
معابد بزرگ و باشکوه
با طلا در زنگ ها!

به سنت کنستانتین ما
ما نمازمان را وقف می کنیم،
او همه ما را از تاریکی نجات داد،
راندن بت پرستی،

او با مادر عزیزش است
الینا زیبا و مهربان
مردمان این سرزمین ها را نجات داد
از غم، مرگ، درد، زوال!

اسامی را فراموش نمی کنیم
زیبا، مقدسین عزیز،
بگذار زنگ ها به صدا درآیند،
بگذار دعای تو برایشان بلند شود!

در روز زیباترین مقدسین
کنستانتین و النا
بگذارید شمع ها به افتخار آنها روشن شود
بهره‌کشی‌های آنها برای ما بی‌ارزش است،

در قلب خود نگه می دارند
من به خدای واقعی ایمان دارم،
برای دیگران نشان داده شده است
جاده پر برکت!

بیایید در این ساعت ستایش کنیم
مادر مقدس با پسر بزرگ،
دعاها مستجاب شود
به افتخار النا و کنستانتین!

کارت پستال برای روز مقدس هلنا و کنستانتین 2020

برای کپی کردن در شبکه های اجتماعی روی ارسال مجدد کلیک کنید. خالص

سنت اطلاعاتی را برای ما حفظ کرده است که امپراتور مقدس هلن متولد نجیب نبوده است. پدرش صاحب یک هتل بود. او با جنگجوی معروف رومی کنستانتیوس کلروس ازدواج کرد. این ازدواج نه از روی سهولت سیاسی، بلکه از روی عشق بود، و در سال 274 خداوند اتحاد آنها را با تولد پسرشان کنستانتین برکت داد.

آنها به مدت هجده سال در کنار هم به خوشی زندگی کردند تا اینکه کنستانسیوس به عنوان فرمانروای گول، بریتانیا و اسپانیا منصوب شد. در رابطه با این انتصاب، امپراتور دیوکلتیان از کنستانسیوس خواست که هلن را طلاق دهد و با دخترخوانده خود (امپراتور) تئودورا ازدواج کند. علاوه بر این، امپراتور کنستانتین هجده ساله را به بهانه آموزش هنر جنگ به پایتخت خود در نیکومدیا برد. در واقع، خانواده به خوبی می دانستند که او عملا گروگان وفاداری پدرش به امپراتور است.

در زمانی که این اتفاقات رخ داد، النا کمی بیش از چهل سال داشت. او برای منافع سیاسی از شوهرش جدا شد و بدیهی است که از آن زمان تاکنون این زوج هرگز یکدیگر را ندیده اند. او تا جایی که ممکن بود به پسرش نزدیک شد، به شهر درپانوم، نه چندان دور از نیکومدیا، جایی که پسرش می توانست او را ملاقات کند. درپانوم بعداً به افتخار او به Elenopolis تغییر نام داد و در اینجا بود که او با مسیحیت آشنا شد. او در یک کلیسای محلی غسل تعمید یافت و سی سال بعدی را صرف پاکسازی و بهبود روح خود کرد، که به عنوان آماده‌سازی برای انجام یک مأموریت ویژه بود، کاری که او را «برابر با رسولان» نامیدند. "

اندکی پس از تغییر دین، کنستانتین که اغلب به ملاقات او می رفت، با دختری مسیحی به نام مینروینا در خانه اش ملاقات کرد. پس از مدتی جوانان ازدواج کردند. دو سال بعد، همسر جوان بر اثر تب درگذشت و کنستانتین پسر کوچکشان به نام کریسپوس را به سرپرستی مادرش سپرد.

چهارده سال گذشت. پدر کنستانتین، یک رهبر نظامی که بسیار مورد علاقه سربازانش بود، درگذشت. کنستانتین که شجاعت نظامی قابل توجهی از خود نشان داد، به درجه تریبون دست یافت و به لطف احترام جهانی در ارتش، به عنوان جانشین پدرش انتخاب شد. او سزار سرزمین های غربی شد. امپراتور ماکسیمیان، با دیدن یک رقیب آینده در کنستانتین، تصمیم گرفت "خود را بیمه کند": او دخترش فاوستا را با رهبر نظامی جوان ازدواج کرد و وفاداری او را با پیوندهای خویشاوندی تقویت کرد. با این حال، این یک اتحادیه ناخوشایند بود و در چند دهه بعد کنستانتین مجبور شد انرژی و زمان بیشتری را صرف مبارزه با بستگان همسرش کند تا دشمنان روم. در سال 312، در آستانه نبرد با سربازان برادر همسرش ماکسنتیوس، کنستانتین با ارتش خود در کنار دیوارهای پایتخت ایستاد. در آن شب یک صلیب آتشین در آسمان ظاهر شد و کنستانتین کلماتی را شنید که خود ناجی گفته شد و به او دستور داد با بنرهایی با تصویر صلیب مقدس و کتیبه "با این پیروزی" به جنگ برود. ماکسنتیوس به جای دفاع از خود در داخل دیوارهای شهر، به جنگ کنستانتین بیرون رفت و شکست خورد.

در سال بعد (315)، کنستانتین فرمان میلان را صادر کرد که بر اساس آن مسیحیت وضعیت قانونی دریافت کرد و بدین وسیله به آزار و شکنجه رومیان که برای چندین قرن (با وقفه) ادامه داشت، پایان داد. ده سال بعد، کنستانتین تنها امپراتور بخش های شرقی و غربی امپراتوری شد و در سال 323 مادرش را به مقام ملکوت رساند و او را ملکه اعلام کرد. برای النا، که در آن زمان توانسته بود درک کند که شادی ها و تلخی های شکوه زمینی چقدر زودگذر است، خود قدرت امپراتوری جذابیت چندانی نداشت. با این حال، او به سرعت متوجه شد که موقعیت جدیدش به او این فرصت را می دهد که در گسترش انجیل مسیحی مشارکت کند، به ویژه با ساختن کلیساها و کلیساها در سرزمین مقدس، در مکان هایی که خداوند در آن زندگی می کرد و تدریس می کرد.

از زمان ویرانی اورشلیم توسط رومیان در سال 70 پس از میلاد، این سرزمین دیگر متعلق به قوم یهود نبود. معبد با خاک یکسان شد و شهر رومی Aelia بر روی ویرانه های اورشلیم ساخته شد. معبد زهره بر فراز گلگوتا و مقبره مقدس ساخته شد. قلب الینا با میل به پاکسازی مکان های مقدس از آلودگی بت پرستان و تقدیم مجدد آنها به خداوند سوخت. او بیش از هفتاد سال داشت که با کشتی از سواحل آسیای صغیر به سمت فلسطین حرکت کرد. هنگامی که کشتی از کنار جزایر یونان عبور کرد، او به ساحل جزیره پاروس رفت و شروع به دعا به درگاه خداوند کرد و از او خواست که به او کمک کند تا صلیب خود را پیدا کند و قول داد در صورت برآورده شدن درخواستش معبدی در اینجا بسازد. دعایش مستجاب شد و نذرش را ادا کرد. امروزه، کلیسای Ekatontapiliani، که در داخل آن معبد ساخته شده توسط سنت هلنا قرار دارد، قدیمی ترین معبد مسیحی در یونان است.

با رسیدن به سرزمین مقدس، او دستور داد معبد زهره را خراب کنند و آوارها را به بیرون از دیوارهای شهر ببرند، اما نمی دانست بندگانش برای یافتن صلیب در انبوهی از خاک، سنگ و زباله کجا باید حفاری کنند. او مشتاقانه برای پند و اندرز دعا کرد و خداوند به کمک او آمد.

زندگی او اینگونه می گوید:

کشف صلیب مقدس خداوند در سال 326 از میلاد مسیح به شرح زیر رخ داد: هنگامی که آوار باقی مانده از ساختمان هایی که در اینجا ایستاده بودند در گلگوتا پاکسازی شدند، اسقف ماکاریوس در این مکان نماز عبادت کرد. مردمی که زمین را حفر می کردند، بوی عطری را احساس کردند که از زمین می جوشد. اینگونه بود که غار مقبره مقدس پیدا شد. صلیب واقعی خداوند با کمک یک یهودی به نام یهودا، که افسانه باستانی در مورد مکان آن را در حافظه خود حفظ کرد، پیدا شد. او خود پس از یافتن زیارتگاه بزرگ، با نام کیریاکوس غسل تعمید یافت و متعاقباً به عنوان پاتریارک اورشلیم رسید. او در زمان جولیان مرتد به شهادت رسید. کلیسا یاد او را در 28 اکتبر جشن می گیرد.

النا با پیروی از دستورات یهودا، در شرق غار مقبره مقدس، سه صلیب با کتیبه ها و میخ هایی را یافت که به طور جداگانه قرار داشتند. اما چگونه می‌توان فهمید که کدام یک از این سه صلیب صلیب حقیقی خداوند است؟ اسقف ماکاریوس دسته تشییع جنازه را که از آنجا می گذشت متوقف کرد و دستور داد که هر سه صلیب را یکی یکی لمس کنند. هنگامی که صلیب مسیح بر بدن گذاشته شد، این مرد زنده شد. شهبانو اولین کسی بود که در برابر حرم به زمین تعظیم کرد و آن را ستایش کرد. مردم در اطراف ازدحام کردند، مردم سعی کردند برای دیدن صلیب به جلو بفشارند. سپس ماکاریوس در تلاش برای ارضای میل آنها، صلیب را بلند کرد و همه فریاد زدند: "پروردگارا، رحم کن." بنابراین در 14 سپتامبر 326، اولین "تعالی صلیب خداوند" اتفاق افتاد و تا به امروز این تعطیلات یکی از دوازده (بزرگترین) تعطیلات کلیسای ارتدکس است.

هلنا تکه ای از صلیب را به عنوان هدیه به پسرش به بیزانس برد. با این حال، بیشتر آن، که با نقره پوشانده شده بود، در معبدی که او در محل کسب آن ساخته بود، باقی ماند. هر سال در روز جمعه بزرگ آن را برای عبادت بیرون می آوردند. بخش کوچکی از صلیب مقدس هنوز در اورشلیم است. در طی قرن‌ها، ذرات کوچک آن به معابد و صومعه‌ها در سراسر جهان مسیحیت فرستاده شد، جایی که با دقت و احترام به عنوان گنجینه‌ای گران‌قیمت نگهداری می‌شوند.

هلنا مقدس به مدت دو سال در اورشلیم زندگی کرد و مرمت اماکن مقدس را رهبری کرد. او برنامه هایی برای ساخت کلیساهای باشکوه در مکان های مرتبط با زندگی ناجی تهیه کرد. با این حال، کلیسای مدرن مقبره مقدس، همان کلیسایی نیست که در زمان سنت هلنا ساخته شده است.2 این ساختمان بزرگ در قرون وسطی ساخته شده است و کلیساهای کوچک زیادی در داخل آن وجود دارد. از جمله مقبره مقدس و گلگوتا. در زیر زمین، در سمت پشت تپه کالواری، کلیسایی به افتخار سنت هلنا با تخته سنگی در محل کشف صلیب وجود دارد.

کلیسای عیسی مسیح در بیت لحم همان کلیسایی است که توسط امپراتور ساخته شده است. کلیساهای دیگری نیز وجود دارد که او مستقیماً در ایجاد آنها نقش داشته است، به عنوان مثال، کلیسای کوچک معراج خداوند در کوه زیتون (که اکنون متعلق به مسلمانان است)، کلیسای عروج مریم مقدس در نزدیکی جتسیمانی، کلیسا به یاد ظهور سه فرشته به ابراهیم در بلوط مامره، معبدی در کوه سینا و صومعه استاوروونی در نزدیکی شهر لارناکا در قبرس.

علاوه بر این که سنت هلن انرژی و نیروی عظیمی را برای احیای اماکن مقدس فلسطین سرمایه گذاری کرد، همانطور که زندگی می گوید، سال های زندگی خود را در ذلت و فراموشی توسط ثروتمندان و قدرتمندان این جهان به طور مرتب به یاد می آورد. شام بزرگی برای فقرای اورشلیم و اطراف آن ترتیب داد. در عین حال خودش یک لباس کار ساده پوشید و در سرو ظروف کمک کرد.

وقتی سرانجام به خانه بازگشت، خبرهای تلخ و غم انگیزی در آنجا منتظر او بود. نوه محبوبش کریسپوس که به یک جنگجوی دلیر تبدیل شده بود و قبلاً خود را در عرصه نظامی ثابت کرده بود، درگذشت و همانطور که برخی معتقد بودند بدون مشارکت نامادریش فاوستا که نمی خواست این رهبر نظامی جوان در میان مردم محبوبیت پیدا کند. مردم، تا سه پسر خود مانعی در راه رسیدن به تاج و تخت شاهنشاهی باشد.

کار او در سرزمین مقدس او را خسته کرد و اندوه مانند بار سنگینی بر دوش او افتاد. پس از خبر مرگ کریسپوس، او تنها یک سال زندگی کرد و در سال 327 درگذشت. اکنون بقایای او (بیشتر آنها) در روم است، جایی که توسط صلیبیون منتقل شد و در بسیاری از نقاط جهان مسیحیت ذراتی از آثار او نگهداری می شود. امپراتور کنستانتین ده سال بیشتر از مادرش عمر کرد.

کلیسا یاد تزار مقدس کنستانتین و مادرش ملکه هلنا را در 21 مه به سبک قدیمی جشن می گیرد.

پس از پیدا شدن صلیب حیات بخش خداوند چه شد؟

بعد از اینکه هلنا قدیس صلیب حیات بخش خداوند را در سال 326 یافت، بخشی از آن را به قسطنطنیه فرستاد، قسمت دوم را در همان سال به رم برد و قسمت دیگر را در کلیسای مقبره مقدس در اورشلیم گذاشت. در آنجا (این قسمت سوم) حدود سه قرن باقی ماند، تا سال 614، زمانی که ایرانیان به رهبری پادشاه خود خسرو، از اردن گذشتند و فلسطین را تصرف کردند. آنها مسیحیان را وحشیانه کردند، کلیساها را ویران کردند و کشیشان، راهبان و راهبه ها را کشتند. آنها ظروف مقدس و گنج اصلی - صلیب خداوند را از اورشلیم گرفتند. زکریا اسقف اورشلیم و بسیاری از مردم اسیر شدند. خسرو خرافات بر این باور بود که با تصاحب صلیب به نحوی قدرت و اقتدار پسر خدا را به دست خواهد آورد و صلیب را رسماً در نزدیکی تخت او قرار داد. دست راست. امپراتور بیزانس، هراکلیوس (610-641) بارها به او پیشنهاد صلح داد، اما خسرو از او خواست که ابتدا از مسیح چشم پوشی کند و خورشید را بپرستد. این جنگ مذهبی شده است. سرانجام، پس از چندین نبرد موفق، هراکلیوس در سال 627 چوسروس را شکست داد که به زودی از تاج و تخت سرنگون شد و توسط پسر خود سیروئس کشته شد. در فوریه 628، سیروی با رومیان صلح کرد، پاتریارک و سایر اسیران را آزاد کرد و صلیب حیات بخش را به مسیحیان بازگرداند.

صلیب ابتدا به قسطنطنیه تحویل داده شد و در آنجا، در کلیسای ایاصوفیه، در 14 سپتامبر (27 سپتامبر به سبک جدید) جشن دومین نصب آن برگزار شد. (عید اعتلای صلیب مقدس به یاد جشن اول و دوم برپا شد.) در بهار سال 629 امپراتور هراکلیوس او را به اورشلیم برد و شخصاً به نشانه قدردانی در مکان افتخار سابق خود نصب کرد. به خدا برای پیروزی که به او داده شده است. هنگامی که او به شهر نزدیک شد، صلیب را در دستان خود داشت، امپراتور ناگهان ایستاد و نتوانست جلوتر حرکت کند. پاتریارک زکریا که او را همراهی می کرد، پیشنهاد کرد که ردای باشکوه و موقعیت سلطنتی او با ظاهر خود خداوند مطابقت ندارد و فروتنانه صلیب او را حمل می کند. امپراتور بلافاصله لباس باشکوه خود را به ژنده تغییر داد و با پای برهنه وارد شهر شد. صلیب گرانبها هنوز در تابوت نقره محصور بود. نمایندگان روحانیت ایمنی مهرها را بررسی کردند و با باز کردن تابوت، صلیب را به مردم نشان دادند. از آن زمان به بعد، مسیحیان شروع به جشن گرفتن روز اعتلای صلیب مقدس با احترام بیشتری کردند. (در این روز، کلیسای ارتدکس معجزه ظهور صلیب مقدس در آسمان را به عنوان نشانه ای از پیروزی قریب الوقوع امپراتور کنستانتین بر سربازان ماکسنتیوس به یاد می آورد.) در سال 635، هراکلیوس، زیر هجوم نیروهای نظامی عقب نشینی کرد. ارتش مسلمانان و با پیش بینی تصرف قریب الوقوع اورشلیم، صلیب را با خود به قسطنطنیه برد. برای جلوگیری از از دست دادن کامل آن در آینده، صلیب به نوزده قسمت تقسیم شد و در کلیساهای مسیحی - قسطنطنیه، اسکندریه، انطاکیه، روم، ادسا، قبرس، گرجستان، کرت، اسکالان و دمشق توزیع شد. اکنون ذرات صلیب مقدس در بسیاری از صومعه ها و کلیساها در سراسر جهان نگهداری می شود.