معنای فلسفی میکروسکوپ داستان. وی. ام. شوکشین. مروری بر زندگی و آثار نویسنده. تحلیل رایگان داستان ها: «برش»، «میکروسکوپ» و... مرحله کاربرد جامع دانش

یک نظام اجتماعی از نوع توتالیتر شخصیت را خنثی می کند. هنر برای محافظت از آن گرفته شده است. برای این منظور، در اواخر دهه 60، V. Shukshin "Crank" خود را ایجاد کرد. سانسور برژنف با مهربانی به او اجازه می‌دهد تا روشنایی روز را ببیند، زیرا «آنها می‌گویند از یک احمق چه چیزی می‌توان گرفت». تفسیر پیشنهادی داستان "میکروسکوپ" در قالب "مروری بر اثر خوانده شده" انجام می شود. یکی از عناصر آن سبک سازی است تا با سبک داستان نویسی نویسنده مطابقت داشته باشد. شوکشین نماینده خانواده است. منظم. سرش نجار است. اگر از طبقه بندی لوکا گورکی استفاده کنیم («اینجا، فرض کنید، نجارها زندگی می کنند و همه آنها مردمی آشغال هستند ... و از آنها یک نجار متولد می شود ... چنین نجار که زمین هرگز مانند آن را ندیده است. از همه پیشی گرفت و او دیگر یک نجار برابر نیست. او ظاهر خود را به همه نجاری ها می بخشد ...")، پس شخصیت شوکشین به وضوح به دسته دوم تعلق ندارد. چگونه نجار شدی؟ خب، اینطور شد، درست شد.

آیا انتخابی وجود داشت؟ احتمالاً، هرچند کوچک: یک راننده، یک برقکار و غیره. (پس از هفت سال). مطالعه بیشتر؟ شاید او می خواست، اما سنت های محیط زیست - واقعاً می توانید از آن بپرید؟ (چه نوع پیشانی - برای تغذیه؟!) و در هیچ استعداد خاصی مورد توجه قرار نگرفت.

به طور خلاصه، آندری ارین بیشتر یک صنعتگر است تا یک استاد. در هر صورت، او از پاولیوک نیلین دور است. از الان تا الان کار کن گاهی برای ادامه در خانه می آورد. از علاقه؟ به ندرت. بلکه به دلیل تمایل به "بستن سریع کار" و دریافت پول بیشتر در حقوق. سه فرزند هستند. همسر در این مناسبت کار نمی کند. بچه ها و خانه ای را نشان می دهد. ما باید تدبیر کنیم: پول کافی وجود ندارد. متواضعانه زندگی می کنند. با این حال ، آندری هنوز نمی تواند بدون ودکا انجام دهد. خوب، این طور نیست که او با تمام توانش فشار می آورد - همسرش آن را در دستانش گرفته است و شرم آور است که آن را از فرزندانش بگیرد.

زندگی به این ترتیب گذشت، بچه ها بزرگ شدند. بزرگتر در حال حاضر در سال پنجم خود است. او چیزهای جالب زیادی مطالعه می کند. گاهی به پدرم گزارش می دهم، مخصوصاً زمانی که باید با صدای بلند تمرین کنم. پسر خوب دوستی دارند.

اخیراً پدرم به خصوص آن را دوست داشت - در مورد میکروب ها. و این لازم است: برای آزار دادن یک شخص به آن! موجود گربه کوچولو!.. و آندری آنقدر با این مشکل از بین رفت که از نوشیدن ودکا دست کشید. و...-"من باید در این مورد تصمیم می گرفتم. تصمیمش را گرفت.» این عمل برای استخراج متقلبانه از بودجه خانواده 120/روبل و از آن برای خرید میکروسکوپ استفاده کنید. برای دیدن این همه چیز کوچولو مزخرف با چشمان خودم و ... خوب ، بعد چه باید کرد - آنجا قابل مشاهده است ، اما ابتدا باید ببینید ...

مشکلات محلی این بود که همسر هرگز به این هزینه نمی رفت و با آن موافقت نمی کرد. او می‌گوید: بچه‌ها به پالتوهای خز جدید نیاز دارند، آنها قبلاً به آنها توجه کرده‌اند. خوب، مهمتر از همه، میکروسکوپ برای چیست؟ آیا آنها را در میخ بکوبم؟.. اوه، میکروب ها را ببین! بله، بهتر است سه تابه جدید بخرید... تابه های قدیمی همگی پرچ شده اند!..

و اگر مهمترین چیزهای اصلی را نام ببرید، او حتی آن را نمی گوید. من به فرماندهی عادت دارم زن ژنرال! تقریباً بیش از آن (توهین به حیثیت!) - پس برای ماهیتابه بجنگید. این شخصیتی است که خداوند به او داده است! نه یک زن - یک شیر! مانند داستان های پریان در مورد یک همسر شرور. یا مانند پروستاکوا در «ندوروسل» فونویزین. یا مانند انتظارات بزرگ دیکنز: خانم جو گارجری. اما تحصیلات مدرسه آندری در کلاس هفتم به پایان رسید ، و او نیز به سختی دیکنز را خواند - و بنابراین او شخصیت همسر خود را از ابتدا جذب کرد ، عملاً: در طول اجراهای تئاتری نسبتاً مکرر ، که هدف اصلی آن یک ماهیتابه بود.

اینگونه زندگی می کردند. پس روح زن نسبت به شوهرش به زحمت افتاد. و بعید است که در زندگی این زن چیزی سرگرم کننده تر از این تئاتر وجود داشته باشد. پس او را از او دور کن، و زندگی بلافاصله محو خواهد شد. شوهر اما متوجه این موضوع شد و سخاوتمندانه به خود اجازه تحقیر داد. عواقب؟ بودند البته... من مثلاً دست از شوخی گذاشتم. اینطور نیست که من اصلا نتوانم این کار را انجام دهم. اما یه جورایی ایستاد، بدون شوخی، غرق شد. بیشتر و بیشتر می خواستم بنوشم، همانطور که می گویند "خود را تکان دهم". و اینجا این میکروب ها هستند. و ناگهان مردی با خرید میکروسکوپ زنده شد. مثلاً ودکا را فراموش کردم. دوباره شروع کرد به شوخی. همسرم شروع به مقاومت کرد...

پس چه اتفاقی افتاد؟ فقط آندری ارین افق زندگی خود را کمی گسترش داد. علاقه یک محقق (یک ویژگی عادی انسانی) در او بیدار شد. طبیعتاً او نمی توانست به معنای حرفه ای به علم بپردازد. پس ما باید سرگرمی او را چه بنامیم؟ مفهومی به عنوان "نقاشی ساده لوحانه" وجود دارد. این زمانی است که نقاشی ها توسط هنرمندانی نقاشی می شود که هیچ آموزش عالی. به قیاس، مطالعات ارین را می توان «علم ساده لوحانه» نامید. آنها هیچ معنای علمی ندارند، اما برای خود ارین دشوار است که اهمیت آنها را بیش از حد ارزیابی کنیم. با میکروسکوپ، چیزی که مدتها بود که نجاری دیگر به زندگی این مرد بازگردانده بود: اشتیاق ("شب، آندری دو بار بلند شد، چراغ را روشن کرد، به میکروسکوپ نگاه کرد... احتمالاً یک هفته، آندری ارین زندگی کرد. انگار در خواب بود. از سر کار آمد، با احتیاط صورتم را شستم، با عجله شام ​​خوردم... نگاهی از پهلو به میکروسکوپ انداختم... من و پسرم ساعت ها پشت میکروسکوپ نشستیم و داشتیم معاینه می کردیم. "او با هیجان شروع به قدم زدن در اطراف اتاق کرد")، احترام دیگران (زوئی ارینا "از اینکه مردم دهکده در مورد اینکه شوهرش یک دانشمند است صحبت می کنند متملق بود"). کار با میکروسکوپ برای او تبدیل به چیزی شد که در آن می‌توانست شخصاً خود را بیان کند، آنچه «تئاتر» برای همسرش بود. زندگی معنوی شده است.

زویا ارینا که خانه و فرزندانش را با وقار اداره می‌کرد، اما اخیراً از «رهبری» شوهرش دست برداشته تا فرصت «تئاتر» خود را به دست آورد، به مرکز منطقه‌ای می‌رود تا میکروسکوپ را به یک مغازه دست دوم تحویل دهد. آخرین اظهارات ارین نجار سرشار از عمق شکسپیر است: «فروخته خواهد شد. بله... من به کت خز نیاز دارم. خوب، خوب - کت های خز، خوب. هیچی... ما باید، البته...» فروخت.

آرمان های اخلاقی V. M. Shukshin در شخصیت های قهرمانانی تجسم یافته است که بهترین ویژگی های شخص روسی را به ارث برده اند. همه آنها تلاش می کنند تا جایگاه خود را در زندگی کشور پیدا کنند تا برای نقاط قوت خود کاربرد پیدا کنند. قهرمان داستان فیلم "چنین مردی وجود دارد" ، پاشکا کولوکلنیکوف به بهترین شکل ممکن زندگی می کند ، بدون اینکه به این فکر کند که چگونه باید زندگی کند. اما در عین حال سرشار از توجه به مردم است، مهربانی فعال او جلوه ای از صمیمیت است. به طور کلی او نه با عقل، بلکه با احساس زندگی می کند و دلش او را فریب نمی دهد. ایوان راستورگوف نگهبان سرزمین روسیه است. لیوبا بایکالوا ("اجاق گاز و نیمکت") هوش، گرما و وفاداری به اصول اخلاقی خانواده را ترکیب می کند. او در زندگی خوشبختی نمی یابد، اما آرمان های خوبی، پاکی و صداقت را حفظ می کند.

قهرمانان شوکشین دائماً در مورد ابدی، در مورد خیر و شر، در مورد معنای زندگی، فراخوانی انسان فکر می کنند. بسیاری از آنها مستعد حداکثر گرایی هستند و آماده سازش نیستند. آنها کاملاً به واقعیت ایده آل خود اعتقاد دارند و آماده هستند تا از آن دفاع کنند ("فضا، سیستم عصبی و مقدار زیادی گوشت خوک"). جستجوی حقیقت برای آنها با شناخت دنیای اطرافشان آغاز می شود. فعال ترین بحث ها زمانی شروع می شود که به نقش و هدف یک فرد در زندگی، در مورد ویژگی های روحی و روش های خودسازی او می رسد، آنها سعی می کنند همه چیز را با ذهن خود درک کنند، تا از تجربه خود بدانند. در جستجوی معنوی قهرمان، ماهیت و درک او از واقعیت آشکار می شود. آنها معنای زندگی را در هماهنگی دنیا و انسان می بینند.

پاپ از داستان "من باور دارم!" عاشق پرشور زندگی می شود، گویی مظهر لذت زندگی خودجوش است. سانیا نووروف ("Zaletny") که به شدت بیمار است، تلاش می کند تا افکار گرامی و خاطرات خوب خود را از مردم رها کند. قهرمانان شوکشین معنای زندگی را در هماهنگی با دنیا می یابند که تنها زمانی امکان پذیر است که فرد به روی مردم باز باشد، پاسخگو باشد و آماده باشد بخشی از روح خود را به دیگران بدهد. V. M. Shukshin قهرمانان رویایی را تحسین می کند ، چنین "غیرعادی" هایی که زندگی را شاعرانه درک می کنند و می کوشند آن را با افسانه ای ببخشند و آن را با یک افسانه پر کنند. افراد با استعداد تقریبا همیشه سخاوتمند هستند. برای آنها سخت است که با زندگی روزمره کنار بیایند، اما آنها در عشق خود به همه موجودات زنده، به طبیعت حمایت می کنند. آلیوشا بسکوونوینی، قهرمان داستانی به همین نام، احساس می‌کند: «دوست داشتن مردم سخت‌تر است، اما کودکان و استپ‌ها... او بیشتر و بیشتر دوست داشت.» تنها توافق، عشق، هماهنگی دنیا را زیبا می کند.

وظیفه انسان این است که خود را از خودخواهی، بطالت و کوچکی رها کند. اما چگونه می توان زیبایی را در صورت از دست دادن آن برگرداند؟ حداکثر گرایان شوکشینسکی خواستار راه حلی فوری برای همه مشکلات هستند. آنها با احساس قوی از حق بودن خود زندگی می کنند، خود را حق آموزش به مردم می دانند و بنابراین اغلب تنها می شوند. شخصیت هایی مانند کنیازف، کودریاشوف، گلب کاپوستین قادر به گوش دادن به صدای شخص دیگری نیستند؛ لحن آنها همیشه متهم کننده است. آنها تلاش می کنند تا دیگران احساس بهتری داشته باشند، اما فرصت شک و تردید را نمی شناسند، تا حقیقت را در چیز دیگری جستجو کنند. کنیازف از "ساختمان مصلحت‌آمیز" خود ("سکته‌هایی به پرتره") زندگی واقعی مردم عادی، پایه‌های اخلاقی وجود، احساسات مهربانی و عشق را بیرون می‌کند. و به تدریج خودخواهی و خشم نسبت به مردم در شخصیت قهرمان بیشتر و بیشتر آشکار می شود. طبیعتاً دیگر شخصیت های اثر، نظام زندگی او را رد می کنند. کنیازف برای تبدیل شدن به یک حامل واقعی حقیقت، فاقد مهربانی و انسانیت است. مربی محلی کودریاشوف ("روانشناس") شبیه کنیازف است. هر دوی این قهرمانان فعال، فداکار و حتی آماده رنج کشیدن برای ایمان خود هستند. آنها در اشتباه هستند، اما خودشان صادقانه به آنچه می گویند اعتقاد دارند. حتی می توان گفت که آنها قربانی زندگی می شوند، زیرا تمام اطلاعاتی را که روی آنها می ریزد جذب می کنند و با عبارات، مفاهیم و نظرات زیبای دیگران هیپنوتیزم می شوند. آنها برای روشنفکر شدن تلاش می کنند، اما در نتیجه نه تنها روشنفکر نمی شوند، بلکه آنها را نیز از دست می دهند. بهترین کیفیت ها، که از همان ابتدا در ذات آنها بود: احترام به هر کاری، اعتماد به مردم. موقعیت آنها در بین مردم تراژیکومیک می شود.

قهرمانان شوکشین آماده اند تا دائماً حقیقت را جستجو کنند. این جستجوها، تصورات غلط و مشکلات متناقض، وضعیت اجتماعی و تاریخی جامعه روسیه و مهم ترین روندهای زندگی مردم را منعکس می کرد. آنها همیشه حاوی یک اصل تأیید کننده زندگی هستند، از یک سو، و ایده مصلحت، منفعت، از سوی دیگر. در عین حال، تمام قهرمانان مورد علاقه وی. زندگی واقعی به معیار ارزش در آثار یک نویسنده تبدیل می شود. نگرش یک فرد نسبت به زندگی، معیار اصلی واقعی، آزمون اصلی "قدرت" قهرمان است.

در طول درس با داستان "میکروسکوپ" اثر واسیلی ماکاروویچ شوکشین (شکل 1) آشنا می شویم.

برنج. 1. V.M. شوکشین

داستان های V.M. شوکشین به زبان عامیانه نوشته شده است. نویسنده زبان شفاهی را اساس زبان می داند. هنر عامیانه(شکل 2).

برنج. 2. کلمات V.M. شوکشینا درباره هنر عامیانه

در این کار ما با قهرمان مشخص داستان های شوکشین - "عجیب" آشنا خواهیم شد.

"کرنک" فردی با ظاهر عجیب است، نه شبیه دیگران، بلکه دارای روحی مهربان است، به زیبایی، دانش، هنر و بنابراین برای افراد عادی بیگانه و غیرقابل درک است. V.M. شوکشین در مصاحبه با روزنامه های «ترود» و «فرهنگ شوروی» گفت (شکل 3):

برنج. 3. سخنانی از مصاحبه با V. Shukshin

در داستان، یک خانواده معمولی در برابر ما ظاهر می شود. سرپرست خانواده، نجار آندری ارین، بیشتر یک صنعتگر است تا یک استاد. کارش به او علاقه ای ندارد، او کار می کند تا حقوق بگیرد. او سه فرزند دارد، همسرش کار نمی کند. پول کافی نیست، اما ارین از هیچ هزینه ای برای ودکا دریغ نمی کند. هیچ سرگرمی در زندگی او وجود ندارد.

پسر بزرگ، دانش آموز کلاس پنجم، اغلب درس های خود را با صدای بلند یاد می گرفت. یک روز، ارین که از او در مورد میکروب ها شنیده بود، علاقه مند شد و واقعاً می خواست برای خود یک میکروسکوپ بخرد (شکل 4):

برنج. 4. گزیده ای از یک داستان

صد و بیست روبل در آن روزها مبلغ جدی بود، واکنش همسر مناسب بود (شکل 5):

برنج. 5. گزیده ای از یک داستان

خواننده مشکوک نیست که این پول صرف ایده ای شده است که مدت ها در سر آندری ارین وجود داشت. هر یک از قهرمانان نظر خود را دارد، حقیقت خود را. نظر همسر (شکل 6):

برنج. 6. حقیقت همسر

درک همسرش ممکن است، اما زندگی ارین با ظهور میکروسکوپ تغییر می کند. تحصیلات او در کلاس هفتم مدرسه به پایان رسید؛ او در زندگی نمی توانست روی هیچ چیز به جز یک شغل بی علاقه حساب کند. علاقه محقق در او بیدار می شود (شکل 7):

برنج. 7. گزیده ای از یک داستان

این نور از ظهور شادی در زندگی اوست (شکل 8):

برنج. 8. گزیده ای از داستان

خواننده گفتگو را تماشا می کند (شکل 9):

برنج. 9. گزیده ای از داستان

زندگی آندری ارین تغییر کرده است: علاقه بازگشته است. پس از ظاهر شدن یک میکروسکوپ در خانه، شور و اشتیاق به وجود آمد، چیزی که قهرمان داستان در کار خود از دست داد (شکل 10):

برنج. 10. گزیده ای از داستان

احساسات در زندگی او ظاهر می شود، احترام دیگران ظاهر می شود. مردم روستا او را به عنوان یک دانشمند می دانند (شکل 11):

برنج. 11. گزیده ای از داستان

وقتی زن متوجه می شود که میکروسکوپ یک جایزه نیست، بلکه پولی است که از حساب پس انداز برداشت می شود، همه چیز به هم می ریزد.

برای قهرمان، داستان تقریباً غم انگیز به پایان می رسد (شکل 12):

برنج. 12. گزیده ای از داستان

در صفحات داستان های V.M. شوکشین به زندگی قهرمان مورد علاقه خود - عجیب و غریب ادامه می دهد. فردی با افکار غیر معمول، سرگرمی ها، درک خود از جهان، عجیب و غیرقابل درک برای دیگران.

کتابشناسی - فهرست کتب

1. Merkin G.S. ادبیات. کلاس هشتم. کتاب درسی در 2 قسمت - ویرایش نهم. - م.: 2013.، قسمت 1 - 384 ص، قسمت 2 - 384 ص.

2. کوردیوموا T.F. و دیگران. ادبیات. کلاس هشتم. کتاب خوان در 2 قسمت، قسمت 1 - چاپ دوازدهم، 1390، 272 ص. قسمت 2 - ویرایش یازدهم. 2010، 224 ص.

3. Korovina V.Ya. و دیگران. ادبیات. کلاس هشتم. کتاب درسی در 2 قسمت - ویرایش هشتم. - م.: آموزش، 1388. قسمت 1 - 399 ص. قسمت 2 - 399 ص.

4. Buneev R.N., Buneeva E.V. ادبیات. کلاس هشتم. خانه ای بدون دیوار در 2 قسمت. - م.: 2011. قسمت 1 - 286 ص. قسمت 2 - 222 ص.

2. پورتال اینترنتی "InfoLesson" ()

3. پورتال اینترنتی "کتابخانه تاریخی روسیه" ()

مشق شب

1. چه زبانی برای داستان های V.M. معمول است؟ شوکشینا؟

2. مضمون داستان «میکروسکوپ» چیست؟

3. در مورد شخصیت شخصیت اصلی چه می توانید بگویید؟

وی. شوکشین نویسنده با استعداد روسی است. تصویر شخصیت ملی روسیه در آثار او جایگاه مشخصی را اشغال می کند. شوک شین قهرمان خود را دوست دارد. او خود نوشت که "بدون عشق به آن مردان، بدون شفقت، پنهان یا آشکار، بدون احترام واقعی برای آنها، نوشتن در مورد آنها غیر ممکن است."

قهرمان داستان «استاد» سمکا سیاهگوش است، «یک بازنده، یک نجار بی‌رقیب». او «آدم بدی نیست»، اما «اسب‌بخارش را برای هر چیزی تلف می‌کند، فریاد می‌زند، پوزخند می‌زند، در جایی شیطنت می‌کند». علاوه بر این، سمکا در مواقعی به شدت مشروب می نوشد. در نگاه اول این تصویر اصلا جذاب نیست. اما به تدریج نویسنده با بازگشایی داستان قهرمان، جنبه هایی از روح او را آشکار می کند که خواننده را مجبور می کند نه تنها نسبت به سمکا اغماض کند، بلکه او را نیز تحسین کند.

اولاً، سمکا «می‌تواند چنان گنجه‌ای را به هم بزند که چشم‌های مردم وحشی شود». هیچ استادی با او در کل منطقه وجود ندارد. مردم از دور به قهرمان می آیند، سفارش می دهند و پول زیادی می پردازند. یک فرد ساده روسی دارای استعداد طبیعی، با استعداد و ماهر است. اما سمکا سیاهگوش با دیدن مصایب او در مورد معبد متروک واقعا شگفت زده می شود. قهرمان می داند که چگونه زیبایی را احساس کند و از آن قدردانی کند. با دیدن کلیسای تالیتسکی، آرامش را از دست می دهد. سمکا که مجذوب جذابیت او شده و مهارت خالق معبد را تحسین می کند، مشتاق بازسازی کلیسا می شود. سیاهگوش می گوید: «متاسفم، چنین زیبایی از بین خواهد رفت.» و راه رفتن خود را آغاز می کند. او صبورانه و پیوسته به سمت هدف خود حرکت می کند. او به سخنان کشیش معمولی، سپس به کلان شهر گوش می دهد، سپس به کمیته اجرایی منطقه می رود، زیرا می فهمد: "این افتخار مردم روسیه است، اما همه از آن دست کشیده اند." دل سمکا پر از میهن پرستی است.

تصویر قهرمان در داستان "استاد" چند وجهی است، همانطور که شخصیت روسی به طور کلی چند وجهی است.

قهرمان داستان "میکروسکوپ"، آندری ارین، نیز یک نجار است. او در یک کارگاه کوچک در Zagotzern کار می کند. با این حال " مرد کوچولوعلایق «بالا» غریبه نیستند. او آماده است برای یک و نیم شیفت "دخل" کند، آماده است که به طور کامل از پاداش به دست آمده خود محروم شود تا مثلاً یک میکروسکوپ به دست آورد و وارد اسرار جهان و علم شود. آندری می‌داند که چنین خریدی می‌تواند با چه نوع مکالمه‌ای با همسرش همراه باشد، و با این وجود، با تحقق رویای خود، "بی سر و صدا پرتو کرد".

آندری با کنجکاوی فوق العاده ای "میکروها" را بررسی می کند. برای او وجود آنها در این لحظات بسیار مهم است. همسر و فرزندان ارین بی اختیار به میکروسکوپ علاقه مند می شوند. اگرچه زن، البته، نمی تواند معنویت شوهرش را درک کند. به محض اینکه زویا می فهمد که آندری چقدر میکروسکوپ را دریافت کرده است، بدون تردید می رود تا "خرید خوش شانس" خود را به یک فروشگاه دست دوم ببرد. برای ارین، چیزهای مادی در درجه دوم اهمیت قرار دارند. حتی پالتوهای پوست بچه ها و مشکلات روزمره آخرین چیزی است که او به یاد می آورد. و او احساس تلخی می کند زیرا "زندگی روزمره" هنوز بر او حاکم است.

عمو ارمولای از داستان شوکشی نا به همین نام به خاطر صداقتش که مشتاقانه سعی می کند آن را در دیگران بیابد، تحسین برانگیز است. ارمولای در مواجهه با دروغ‌های صریح و مداوم پسران بازیگوش، از ناتوانی خود در برابر دروغ، صمیمانه گریه می‌کند. ابتدا از آنها شناخت می طلبد، سپس آن را التماس می کند، نه به خاطر کشف حقیقت، بلکه فقط به خاطر خود حقیقت، تا حقیقت پیروز شود. عمو ارمولایی قلب مهربانی دارد. او قول داد که روزهای کاری را از پسرها به دلیل دروغگویی حذف کند، اما این کار را نکرد، اگرچه آنها به هیچ چیز اعتراف نکردند. علیرغم اینکه ارمولای تا حد اشک آزرده شده بود، آن را در نیاورد.

شوکشین شخصیت های متنوعی خلق کرد. شخصیت‌های او باعث می‌شوند که خیلی به آن فکر کنید، عاشق یک فرد ساده روسی شوید و از او غافلگیر شوید. محقق E. Pawlak به درستی در مورد قهرمانان شوکشین گفت: "همه این راننده ها، نجارها، رانندگان تراکتور، حکیمان "همه چیز" روستا، افراد شادی که همه و همه چیز را مسخره می کنند - همه این افراد، در نگاه اول، نادان هستند، حتی به ظاهر بدوی. ، در اعماق روح دنیایی غنی از تجربیات را پنهان می کند."

درس افتتاحیه "عید روح". کرانک ها و عجیب و غریب ها در داستان "میکروسکوپ" اثر V.M. Shukshin.

اهداف درس:

آشنایی با شخصیت چند وجهی V. Shukshin، با ویژگی های شیوه فردی نویسنده

توسعه توانایی تجزیه و تحلیل داستان "میکروسکوپ"؛

شکل گیری اندیشه های اخلاقی و اخلاقی.

در طول کلاس ها

Ι. فعال شدن توجه

سیبری در طلای پاییزی،
در مسکو صدای لاستیک وجود دارد.
در مسکو، در سیبری، در وولوگدا
لرزش و شکستن سیم:
- شوکشین: شوکشین: شوکشین...

Ι من. حرف معلم

احتمالاً قبلاً نام واسیلی ماکاروویچ شوکشین را شنیده اید و فیلم هایی را تماشا کرده اید که او به عنوان بازیگر و کارگردان در آنها حضور داشته است. او به طور خاص برای کودکان نمی نوشت. اما مشکلاتی که او در آثارش مطرح کرد، بی‌زمان و قدیمی است. امروز با بررسی داستان "میکروسکوپ" با کار V.M. شوکشینا (پیام موضوع، هدف).

ΙΙ من. موضوع

1. اپیگراف:

اینها از کجا می آیند؟استعدادها ? از جانبفضل مردم مردم روسیه روی زمین زندگی می کنند - و اکنونانتخاب می شوند یکی

واسیلی شوکشین

در مورد چه نوع مردمی صحبت می کنیم؟ آیا تعداد آنها زیاد است؟

اپیگراف چه ربطی به V. Shukshin دارد؟

(موضوع و متن را در یک دفتر بنویسید)

2. مسائل مشکل ساز:

چرا می توان قهرمان داستان، آندری ارین را در زمره «عجیب» طبقه بندی کرد؟

3. سخنی در مورد واسیلی ماکاروویچ شوکشین (1929 - 1974)

حیف است که V. M. Shukshin 45 سال زندگی کرد. اما آنچه او خلق کرد برای چندین بیوگرافی کافی بود. (پیام دانشجویان آماده + ارائه).

- چقدر در زندگی تجربه کرده است؟

وی شوکشین عاشق وطن بود، چرا از عشق او شگفت زده شد؟ (جنگ، سرما، گرسنگی، بی پدری، کار سخت)

4. لبه های استعداد.

شوکشین نویسنده، استاد داستان کوتاه است. او درباره هنر قصه‌گویی گفت: داستان‌ها آن‌طور که باید باشند:

1). داستان سرنوشت است.

2). داستان شخصیت است.

3). داستان یک اعتراف است.

کوچکترین چیزی که می تواند باشد یک داستان است - یک حکایت.

به نظر شما «میکروسکوپ» چه نوع داستانی است؟ چرا؟

IY. با متن کار کنیدداستان توسط V.M. شوکشینا "میکروسکوپ"

موضوع اصلی کار او سرنوشت یک روستایی ساده و روسی است. او در داستان های کوتاه، از نظر محتوایی بسیار پر ظرفیت، به تصویر می کشد مردم عادیاز مردم، با زندگی نابسامان، نگرانی ها و اضطراب هایشان، کمی عجیب و غریب .

1. کار واژگان:"Freak" فردی عجیب و غریب است، نه شبیه دیگران، بلکه دارای روحی مهربان است، به زیبایی، دانش، هنر و بنابراین برای افراد عادی بیگانه و غیرقابل درک است.

2. "کمی در مورد طرح"

3. خواندن بیانی

1) از ابتدا تا کلمات: "او جرأت نمی کرد او را با صدای بلند صدا بزند"

به نظر شما چه کسی در درگیری حق دارد؟ آیا فقط آندری ویرین است که مستحق محکومیت است؟ چرا؟ (قهرمان داستان همدردی را برمی انگیزد، تلاش برای دانش، مشغول مبارزه با میکروب ها و موضوع افزایش عمر انسان است، به خصوص که او می خواهد آسیب را جبران کند. اما زویا نیز به شیوه خود حق دارد: کودکان نمی توانند باشند. از ضروری ترین چیزها به خاطر هوا و هوس پدر محروم شده اند.)

2) "یک هفته مثل یک رویا زندگی کردم..."

چرا آندری ویرین با ظهور میکروسکوپ تغییر کرد؟ افعالی را در متن پیدا کنید که حالت را بیان می کنند

قهرمان پس از ظاهر شدن میکروسکوپ در خانه.

میکروب ها را از کجا پیدا کردید؟ چگونه سعی کردی آنها را نابود کنی؟

آیا تماشای تلاش های قهرمان برای کشف راز طول عمر خنده دار است یا غم انگیز؟

آیا قهرمان می فهمد که یک میکروسکوپ برای کشف کافی نیست؟

4. مقایسه قهرمانان داستان.

شخصیت شخصیت ها چگونه در دیالوگ ظاهر می شود؟ (در اینجا نویسنده جهل، پوچی روحی و ناشنوایی اخلاقی سرگئی را نشان می دهد. در مقایسه با معمولی بودن و زمینی بودن او، شور متعصبانه آندری به وضوح خودنمایی می کند. عطش دانش باعث احترام می شود.)

چرا ویرین از کشف خود دفاع نکرد، اما با سریوگا مست شد؟

آخرین گفتگوی آندری ارین با پسرش را چگونه می فهمید:

می فهمم: او آن را می فروشد.

خواهد فروخت. بله... من به کت خز نیاز دارم. خوب، خوب - کت های خز، خوب. هیچی...البته باید...

(در نهایت آندری می فهمد که همسرش زویا درست می گوید.)

5. خصوصیات

در مورد شخصیت شخصیت اصلی چه می توانید بگویید؟

(از یک طرف شیفتگی به سمت ناشناخته زندگی، هیجان کنجکاوی و از طرف دیگر ترس از همسرش).

نام قهرمان

ظاهر

ویژگی های شخصیت

ماهیت "تعطیلات" قهرمان

احساسات قهرمان در لحظات "تعطیلات"

عواقب (مضرات) برای قهرمان و دیگران

عواقب (منافع) برای قهرمان و اطرافیانش

تغییرات در ظاهر و گفتار قهرمان در این تعطیلات

چرا آن ها این کار را انجام دادند؟

6. طنز.در داستان زیاد است خنده دار.(کار مقدماتی: مثال بزنید).

در داستان "میکروسکوپ"

مثال ها

اثر نوردهی دوگانه

«….نمی‌توانستند جایزه دیگری بدهند؟ در غیر این صورت یک میکروسکوپ است."

«چه کسی باید جایزه بگیرد؟ سرگئی متوجه نشد. آندری سرد شد."

زبان شخصیت ها، بازآفرینی ویژگی های آنها

طرز فکر

"آنها می آیند و من را تحویل می دهند."

"چرا لعنتی تو حیاط ها آویزون میشی؟"

ظرفیت، چند معنایی یک کلمه

خوب

تکنیک تصویر طنز

بیشتر داستان های او دیالوگ است.

شوکشین، نویسنده، چه چیزی را پشت طنز خود پنهان می کند؟ رابطه او با مردم و زندگی به طور کلی چگونه است؟

(پشت طنز نویسنده که غم و اندوه بر آن تأکید می کند، عشق به یک فرد، مشکلات هر چیزی که زندگی ما را مخدوش می کند، و تأیید معیارهای عالی اخلاق و کرامت انسانی نهفته است.)

7. زبان قهرمانان.گفتار شخصیت ها برای نویسنده اهمیت کمتری ندارد، مملو از عبارات محاوره ای است. شخصیت‌ها همان‌گونه صحبت می‌کنند که مردم روستا در زندگی واقعی صحبت می‌کنند. (کار مقدماتی: کلمات محاوره ای را در متن پیدا کنید).

8. نتیجه گیری در موردویژگی های تصاویر قهرمانان

شوکشینا مردم مردم هستند. آنها را همانطور که بودند نشان می دهد. مغرور، خنده دار، با تمام ضعف ها و کاستی هایشان. برای گفتن حقیقت ساده و سخت در مورد هموطنان خود با عشق و احترام لازم بود استعداد عظیمی داشت. شخصیت های او در خودانگیختگی عمل، تکانشگری و طبیعی بودنشان قابل توجه هستند. آنها نسبت به تحقیر انسان توسط انسان واکنش شدیدی دارند. و این واکنش به شکل های مختلفی به خود می گیرد و منجر به غیرمنتظره ترین نتایج می شود.

V. خلاصه درس.

فکر شوکشین را توضیح دهید: «مهربان، مهربان... این مدال از طریق یکی پوشیده می‌شود. نیکی کار نیک است، سخت است، آسان نیست. به مهربانی فخر نکن، حتی بد نکن!»

- ویژگی اصلی که شوکشین در یک فرد برایش ارزش قائل بود: به یاد آوردن خوبی ها و شکرگزار بودن.

استعداد نویسنده چگونه خود را نشان داد؟

چرا می توان قهرمان داستان، آندری ارین را در زمره «عجیب» طبقه بندی کرد؟

نتیجه:قهرمانان شوکشین افرادی از مردم هستند. آنها را همانطور که بودند نشان می دهد. مغرور، خنده دار، با تمام ضعف ها و کاستی هایشان. برای گفتن حقیقت ساده و سخت در مورد هموطنان خود با عشق و احترام لازم بود استعداد عظیمی داشت. و این حقیقت به یک واقعیت هنری تبدیل شده است. شخصیت های او در خودانگیختگی عمل، تکانشگری و طبیعی بودنشان قابل توجه هستند. آنها نسبت به تحقیر انسان توسط انسان واکنش شدیدی دارند. و این واکنش به شکل های مختلفی به خود می گیرد و منجر به غیرمنتظره ترین نتایج می شود.

YII. انعکاس. در دفترچه یادداشت خود، نتایج فعالیت های خود را در درس در کنار کلمه "نتیجه" علامت بزنید: من چیز جدیدی کشف کردم - "+"، همه چیز واضح نیست - "+ -"، من چیزی "-" را متوجه نشدم.

هشتم.مشق شب:

در قالب های A-3، نتیجه گیری و مشاهدات را بر اساس متن داستان یادداشت کنید.