به معنای «واژگان انتزاعی. دیکشنری اصطلاحات و مفاهیم پایه درس مثال های انتزاعی و ملموس واژگان

  • انواع تبلیغات. موضوع، ایده، هدف نهایی تبلیغات. نمایشنامه سازی. تعارض.
  • انتخاب رسانه تبلیغاتی در چارچوب یک کمپین تبلیغاتی
  • واژگان انتزاعی- مفاهیم انتزاعی، مفاهیم، ​​کلاس، نوع اشیاء را نشان می دهد. آنها را نمی توان از طریق حواس درک کرد.

    واژگان خاص- اشیاء دنیای فیزیکی، کیفیت ها، خواص. از طریق حواس درک می شود.

    1) بهتر است مزایای مصرف کننده مهم را با استفاده از کلمات انتزاعی توصیف نکنید، زیرا هرچه کلمه خاص تر باشد، بار عاطفی آن بیشتر است. "طعم ترش."

    2) کلمات چکیده را نمی توان به طور کامل رد کرد - نسبت باید 80 به 20 باشد. لازم است از کلماتی استفاده کنید که معنی آنها به راحتی قابل تصور است: "کبوتر - شکلات ابریشم".

    3) گاهی اوقات یافتن جایگزینی برای کلمات انتزاعی (طعم، راحتی، تمیزی) دشوار است - آنها یک دسته محصول را نشان می دهند.

    4) كلمات انتزاعي بايد به گونه اي مشخص شوند كه تصاوير تصويري در ذهن ايجاد كنند.

    نئولوژیزم- کلمه ای که اخیراً در زبان ظاهر شد، در مورد معنی برخییک کلمه یا عبارت از قبل موجود بیشتر نئولوژیسم‌ها با توسعه اطلاعات و فناوری‌های نانو مرتبط هستند: "مگافون-مودم"، "یک قدم دورتر از شما - یک کلیک". نئولوژیزم ها برای مخاطبان نوآور مرتبط هستند.

    عبارت شناسی- ترکیبی پایدار و غیرقابل تقسیم از کلمات که به عنوان واحدهای گفتاری آماده و ثابت در حافظه تکثیر می شوند.

    ویژگی های شخصیتواحدهای عبارتی:

    ثبات اجزاء - هر جزء در یک فرم دستوری خاص بازتولید می شود

    قوام ترکیب

    تقسیم ناپذیری معنایی (وحدت معنایی)

    تکرارپذیری - استفاده از F به شکلی که ما به شنیدن آنها عادت کرده ایم

    تصویرسازی

    افزایش احساسات

    منشأ واحدهای عبارت شناسی:

    1) در اصل روسی:

    منشاء اسلاوی رایج (با دماغه، هدف مانند شاهین، به سرعت)

    منشا اسلاوی شرقی (سر و صدا در سر، زیر دست گرم، نه چوب و نه حیاط، یک خوک بکارید، با نخود شاه)



    اصالتاً روسی (در سرتاسر جهان، قفسه بندی کنید، قطع کنید)

    2) قرض گرفته شده:

    ترکیبات پایدار کلماتی که بدون ترجمه به زبان روسی منتقل شده اند (اصلاح ایده، وضعیت موجود - موقعیت تزلزل ناپذیر، کارت سفید - آزادی عمل)

    اسلاوهای قدیمی و بربریت ها (میوه ممنوعه، شیطان جهنم، نان روزانه، پاشنه آشیل، گره گوردی)

    ردیابی و نیمه ردیابی (بهتر است دیر از هرگز، زمان پول است، استاندارد زندگی، جنگ سرددر بدن سالم ذهن سالم)

    آنها به یادآوری و بازتولید بهتر شعار کمک می کنند، تصویر و معنای بسیار خاصی می دهند. مزایا: تشخیص، تکرارپذیری، تصویرسازی و گاهی احساسی بودن.

    1) F خالص و بدون تغییر. لازم است اطمینان حاصل شود که معنای کلی F مربوط به USP، ویژگی های محصول "Intel Pentium - گفته و انجام شده" است.

    2) تبدیل F. روند تداعی شروع می شود، بازی با کلمات ایجاد می شود. یکی از تکنیک های رایج، گسترش واحدهای عبارت شناسی است، یعنی. مؤلفه ای در ساختار آن وارد می شود که وضعیت را روشن می کند و مخاطب هدف را مشخص می کند. "Volnoy - VOLVO"، "رودهای شیر، بانک های میوه".



    مسیرها- کلمات، عباراتی که در معنای مجازی استفاده می شوند. واژگان یک متن تبلیغاتی با رسا بودن، رسا بودن، رنگ آمیزی احساسی و ارزشیابی مشخص می شود. استفاده از Trails به ایجاد تصویری به راحتی قابل تکرار از شیء تبلیغ شده کمک می کند.

    1) Hyperbole - اغراق در خواص یک شی، معنای آن. تبلیغات زیاد پیام ها حاوی هذل بصری و کلامی هستند. چ. به این معنی - برای تقویت تصور تبلیغات: "نگاه 5 برابر گویاتر است" ، "حجم مژه ها 400٪ افزایش یافته است" ، "Snickers - آجیل های بی شماری".

    2) لیتوتا - دست کم گرفتن یک شی، پدیده: "اثر مژه مصنوعی در یک حرکت"، "یک قدم دورتر از استراحت".

    3) لقب زینت مجازی گفتار است. تبلیغات معمولاً به زیبایی ویژگی های محصول را توصیف می کند و ویژگی های قابل توجهی را برجسته می کند: "این نعمت یک لذت بهشتی است."

    4) استعاره - واژه یا عبارتی است که در معنای مجازی بر اساس شباهت اشیاء و پدیده ها به کار می رود. در نامگذاری استفاده می شود: "ماهی مرکب - انرژی اقیانوس روی میز شما"، خورشید کوچک - سنگی در طلا، "تویوتا - رویای خود را برانید".

    5) متونیمی - استفاده از یک عبارت به معنای مجازی مبتنی بر ارتباط درونی بین اشیاء، پدیده ها: "یک بشقاب بخور"، " بهترین انتخابآهن، "تمام شهر شادی می کند."

    6) Synecdoche - انتقال معنا از یکی به دیگری - واحدها. h به جای جمع h، جزء به جای کل، مفهوم کلی به جای خاص. "ما سبک ها، آرایشگران، هنرمندان آرایش را آموزش می دهیم - بهترین دست هاما برایت کار پیدا می کنیم» (بخش به جای کل)

    7) Oxymoron - در مقابل: "خنکی یک روز گرم" یک تبلیغ برای کولر گازی است، "یخ در یک لیوان گرما در ارتباطات است"

    8) تمثیل - به تصویر کشیدن یک مفهوم انتزاعی با استفاده از یک تصویر بصری خاص. در تبلیغات، تمثیل در توصیف یک مکان افسانه ای و افسانه ای ارائه شده است: "آکادمی شکلات".

    9) نقل قول - جایگزینی نام یک شی یا پدیده با توصیف ویژگی های اساسی آن.

    10) شخصیت پردازی - متحرک سازی اشیاء بی جان و بالعکس6 "تفال - شما همیشه به ما فکر می کنید."

    فرهنگ اصطلاحات زبانی

    واژگان انتزاعی

    (لات abstractus - از راه دور، انتزاعی) مجموعه ای از کلمات با معنای انتزاعی کیفیت، خاصیت، حالت، عمل. معمولاً این تعداد فقط شامل اسامی انتزاعی است که بیان گرامری دسته انتزاع را دارند (بعضی پسوندهای سازنده کلمه ، عدم وجود شکل جمع ، ناسازگاری با اعداد اصلی). بدرخشید. سر و صدا. سخت شدن. در حال مطالعه. صنعتی سازی. ویژگی. ذات. سکوت اشتیاق. در معنای گسترده، تنها بر اساس اصل معنایی، کلماتی از سایر بخش های گفتار را می توان در واژگان انتزاعی گنجاند. بنابراین، مقایسه صفت های سنگ، گرد، آبی، بلند، شیرین، معطر، خشن و غیره، از یک سو، به نشانه های مادّی بیرونی ادراک شده توسط یکی از حواس، و از سوی دیگر، صفت های مهربان، صمیمانه دلالت می کند. ، با تجربه، اخلاقی، باهوش، غمگین، تنبل و غیره (به ویژه صفت هایی که از اسم های انتزاعی تشکیل شده اند)، در گروه دوم کلماتی را با درجه انتزاع بیشتر می یابیم که با رزرو مشخص شده، i.e. یعنی بدون در نظر گرفتن شاخص های گرامری می توان آن را به عنوان واژگان انتزاعی طبقه بندی کرد. تمایز مشابهی را می توان بین افعال عمل خاص (نوشتن، خواندن، خرد کردن، راه رفتن، پرتاب کردن و غیره) و افعال بیان کننده احساسات، حالت درونی و غیره (عشق، نفرت، لذت بردن، غمگین بودن، امید داشتن و غیره) قائل شد. ص): افعال گروه دوم انتزاع بارزتری دارند ( چهارشنبههمبستگی آنها با اسامی انتزاعی عشق، نفرت، سرگرمی، غم، امید).

    اکنون ما سعی خواهیم کرد توضیحات چندوجهی مکانیسم‌هایی را که در چارچوب دگرگونی‌های متاسممی پیشنهاد شده در بالا عمل می‌کنند تکمیل کنیم و سه دسته بزرگ از کلمات را در نظر بگیریم: نام‌های خاص، نام‌های عینی و انتزاعی *. ما در اینجا به تفصیل در مورد مقوله یک نام خاص صحبت نخواهیم کرد، زیرا به وضوح انسان محور است: "خورشید" یک اسم رایج است، اما با یک شیء منطبق است، در حالی که یونانی "یونانی" - یک نام خاص ** - به معنی است. بسیار تعداد زیادی ازاشخاص حقیقی. آنچه برای ما ضروری است، تقسیم اسامی به عینی و انتزاعی است. خاصواژگان کاملاً توصیفی است، روی اشیاء ادراک ما «برچسب‌هایی» می‌گذارد: خورشید، دریای مدیترانه، پل والری، مارتن... خلاصهواژگان شامل مفاهیمی است که برای توصیف این اشیاء در نظر گرفته شده است: سفید، گرم، عالی، تیز... ما در اینجا متعهد نمی شویم که این تفاوت را به طور کامل توصیف کنیم و فقط به بیان اینکه این تفاوت اساسی است محدود می شویم. به طور خاص، به نظر می رسد که واژگان خاص عمدتاً از اسامی،در حالی که کلماتی با معنای انتزاعی که بیانگر خصوصیات وجهی اشیاء و پدیده های اطراف هستند، بیشتر هستند. صفت(کلمه صبر از صفت صبور گرفته شده است و نه برعکس).

    تفسیر ایده آل کلمات با معانی خاص در یک فرهنگ لغت ایده آل به فهرستی بی پایان از دانش ما در مورد کاهش می یابد مرجع(به نام چیزها). این کلمات، به قول E. Morin، کیهان جیبی ما (cosmos de poche) را تشکیل می دهند، از طریق آنها دنیای تجربی در آگاهی ما منعکس می شود. کلمات انتزاعی فقط به مفاهیم مربوط می شوند. این کلمات بیانگر تمایل طبیعی ما برای تحلیل واقعیت اطراف است. تفاسیر آنها را می توان به کوتاه کاهش داد

    * منظور ما از اسم ها هم اسم و هم صفت است. - توجه داشته باشید ترجمه

    ** در دستور زبان فرانسه، اسم هایی که ملیت یک فرد را نشان می دهند به عنوان اسم های خاص تلقی می شوند (برای مثال نگاه کنید به Grevisse 1959، ص 222). - توجه داشته باشید ترجمه


    دنباله ای از کلمات، دنباله ای که تغییر ناپذیر و نهایی است.

    مشاهده می شود که این تفاوت دو نوع تجزیه را به همراه دارد که اکنون به طرح پیاژه (آسان سازی/انطباق) مربوط می شود و بنابراین به دست می آید. گزینه جدیدمثلث اوگدن-ریچاردز:


    برنج. 10

    پیاژه همسان سازی را فرآیند همبستگی الگوهای موجود در ذهن ما با واقعیت می نامد: مفاهیم انتزاعی دقیقاً چنین الگوهایی هستند. با تطبیق، پیاژه فرآیندی را درک می‌کند که طی آن طرحواره‌های خود را تحت تأثیر تجربه درک شده خود تغییر می‌دهیم: کلمات انتزاعی به عنوان معادل‌های زبانی پدیده‌های درک شده عمل می‌کنند.

    در حالت ایده آل، می توان یک تعامل دوسویه بین دو مقوله واژگانی نامبرده را تصور کرد. از یک سو، کلمات توصیفی یا عینی، که به طور کلی، نام های خاص به معنای محدود کلمه هستند (مثلاً خورشید)، در طبقات گسترده تر و گسترده تری دسته بندی می شوند که هر یک دارای ویژگی های خاص خود هستند. نام. کلمه "روشی" را می توان نتیجه یک روند تدریجی دانست انتزاع - مفهوم - برداشت،نقطه شروع آن کل تنوع مشاهده شده گیاهان خواهد بود. در هر مرحله بعدی، ذره‌ای از معنای عینی از بین می‌رود و در عوض یک مفهوم انتزاعی ظاهر می‌شود که در مواردی می‌تواند مستقل از تقسیم کلمات به طبقات عمل کند (به عملکرد کلمات فرانسوی aérien «هوا» مراجعه کنید. terrestre "زمینی"، aquatique "آبی" در طبقه بندی موجودات زنده). از سوی دیگر، «تحلیل‌کننده‌های کلمات» (les mots-décrets)، تک‌سمیک


    واژگان چینی (به عنوان مثال، لورد "سنگین") واحدهای پیچیده تری را تشکیل می دهند و در این فرآیند مشخصاتآنها کم کم به واحدهای تجربی نزدیکتر می شوند (در نتیجه چیزی شبیه "بازسازی" دنیای واقعی ایجاد می کنند). در نتیجه، واژه‌های «واسطه» این مجموعه‌های دوسویه، همزمان درون‌مرکزی و برون‌مرکزی را می‌توان از هر دو منظر مشاهده کرد. به همین دلیل به چوب نگاه کردیم همزمانهم به عنوان یک پیوند تجربی از تمام اجزای آن (برگ، ریشه، تنه)، و هم به عنوان یک تفکیک ذهنی (توس، نمدار، کاج اروپایی).

    اکنون می توانیم شروع به توصیف کنیم انواع مختلفمتاسم ها از نظر عملیات اساسی کاهش یا افزودن مورد استفاده در آنها.

    1. SYNECDOCH*

    1.1. بیایید شرح خود را با شروع کنیم synecdocheو آنتونومازی،اما نه در گستره کامل آنها: ما فقط در مورد تنوع آنها صحبت خواهیم کرد که در آن انتقال از جزئی به کلی، از جزئی به کل، از کوچکتر به بزرگتر، از گونه به جنس انجام می شود. بیایید بلافاصله به مبهم بودن همه این مفاهیم توجه کنیم. در واقع، همانطور که در بالا گفتیم، «درختان» و «هرم‌ها» که به طور ضمنی در تجزیه و بازسازی سممها استفاده می‌شوند، لزوماً نشان‌دهنده درک علمی از جهان نیستند. در اصل، ما با یک طبقه بندی در سطح آگاهی اولیه راضی خواهیم بود. این دقیقاً همان چیزی است که به ما امکان می دهد آنتونومازی را (و در اینجا از سنت پیروی می کنیم) به عنوان آن در نظر بگیریم تنوع رایج synecdoche، از آنجایی که رابطه بین سیسرو و انبوه سخنوران در اصل به رابطه بین گونه ها و جنس تقلیل می یابد. ما می توانیم خود را به معیار سخنوران باستان محدود کنیم: بیشتر به جای کمتر. در حقیقت، در یک متن ادبی که به‌طور تصادفی انتخاب شده، بعید است که نمونه‌های واضح زیادی از تعمیم سینکدوخ (synecdoque généralisante) وجود داشته باشد. در «مسیرها» دو مارس عملاً تنها یک مثال شناخته شده وجود دارد: «مردم را مورتل، «فانی صرف» می نامند.

    * جدول کلی، C. 1.1 و C. 1.2 را ببینید.

    8 البته، اگر به شدت به این موضوع بپردازیم، سیسرو که یک فرد است، یک گونه نیست. نگاه کنید به: Lalande 1962. اما درک ما از "گونه ها" با استفاده علمی از این اصطلاح متفاوت است.


    اما این کلمه به همان اندازه در مورد حیواناتی که - مانند ما - فانی هستند، مصداق دارد. در اینجا یک مثال برجسته تر است که از R. Queneau وام گرفته شده است:

    II reprit son chemin et, songeusement quant à la tête, d"un pas net quant aux pieds, il termina sans bavures son itinéraire. accentuée du fricot. Le maître de maison grignote les végétaux, caresse l"animal et répond à l"être humain qui lui requeste comment sont les nouvelles aujourd"hui: - Pas fameuses.

    او به راه خود ادامه داد: سرش درگیر افکار بود، پاهایش به وضوح در جاده راه می رفت و مسیر خود را بدون حادثه به پایان رساند. ساردین و آملی که احساس نگرانی مشروعی در مورد خورش سوخته دارند.صاحب خانه سبزی را ترد می کند، حیوانی را نوازش می کند و وقتی نماینده ای از نژاد بشر از او می پرسد که الان اوضاع چطور است، او پاسخ می دهد: «پس بنابراین -بنابراین."

    این مثال ظاهراً برای نشان دادن کاهش جزئی semes کافی است که منجر به بسط معنای کلمه می شود، یعنی به آن خصلت «کلی» می دهد. علیرغم این واقعیت که ما مسئله توانایی های بیانی چهره ها را کنار گذاشته ایم، به راحتی می توان دریافت که سینکدوخ تعمیم دهنده به گفتار شخصیتی انتزاعی و «فلسفی» می بخشد که در این تقلید هجوی طبیعت گرایانه به وضوح در برابر پس زمینه برجسته می شود. ویژگی های زمینه

    اگر این روند بیش از حد پیش برود، هر کلمه باید با truc یا machin، "چیز، چیز" جایگزین شود یا به طور کلی یک شکل (که در در این موردبا استفاده از مخفف کامل کلمه باید "آسمی" نامیده شود. با این حال، اجازه دهید آنچه را که در بخش 1.2.4 در مورد ثابت گفته شد، به خاطر بیاوریم: ارقامی که با کاهش کامل به دست می‌آیند ثابتی ندارند و بنابراین، نمی‌توان آنها را به هیچ یک از چهار دسته انتخاب شده از شکل‌ها نسبت داد.

    همراه با مثال‌های بالا که از تجزیه نوع ∑ استفاده می‌شود، نمونه‌هایی از نوع ∏ نیز (اگرچه بسیار کمتر) وجود دارد. این synecdoches


    کمتر قابل توجه است: "مرد سیگاری گرفت و آن را روشن کرد" ("مرد" به جای "دست"). لازم به ذکر است که synecdoche از نوع oC∏ است که یکی از مواردی است که امکان ساخت استعاره را حذف می کند و در ارائه بعدی به این موضوع باز خواهیم گشت.

    1.2. باریک کردن سینکدوخ(сС) (synecdoque specificisante) یا مربوط به آن آنتونومازی،بدون شک نوعی متابول بسیار رایج تر هستند، به خصوص در رمان ها. به هر حال، R. Jacobson دقیقاً این دسته از چهره ها را در نظر داشت که در مفهوم خود با کنایه آمیخته شده بود، زمانی که او در مورد تمایل مکاتب "واقع گرایانه" به کنایه نوشت. اما اجازه دهید یک بار دیگر تکرار کنیم، در این مورد ما فقط به ساختار منطقی تشکیل synecdoche علاقه مندیم. بنابراین، برای ما اهمیتی ندارد که دقیقاً این یا آن نمونه از synecdoche از نوع ∏ در آرگوت (جایی که به جای عبارت faire l "amour "عشق کردن" عبارت une partie de jambes en l "هوا است" پیدا شده است. استفاده می شود)، y. آواز معروف "بادبان" به جای vaisseau "کشتی، کشتی").

    سینکدوهای انقباضی نوع 2 از نظر تئوری امکان پذیر است؛ آنها قطعا وجود دارند. اما ما آنها را "ضعیف" "احساس" می کنیم، زیرا آنها نام هایی را معرفی می کنند که گاهی اوقات نمی توان گفت که آیا آنها به سطح صفر تعلق دارند یا خیر: آیا می توان استفاده از کلمه "خنجر" را به عنوان یک رقم در نظر گرفت، به عنوان مثال، جایی که می تواند در آن باشد. برای گفتن "سلاح" کافی است؟ آیا می توان چهره ای بلاغی را در این واقعیت تشخیص داد که چوپان ها و شبان های نمایشنامه معروف دوفرن فیلیس، سیلواندر یا لیزت نامیده می شوند؟ نمونه بارزتر از این نوع را در J. Scheade می‌یابیم:

    دهورس نویت زولو

    نامه ها"و بیرون از پنجره شب زولو است" (سیاه -> سیاه -> زولو). در هر صورت، قابل توجه است که synecdoche typg cC∑ نیز با استعاره ناسازگار است: در زیر به جزئیات بیشتری در مورد این موضوع خواهیم پرداخت.

    مثال.

    "داستان مبارزات ایگور" پنجاه سال قبل از حمله یوغ تاتار-مغول نوشته شد.

    یوغ نیرویی ستمگر و بردگی است.

    در نتیجه، این جمله باید اینگونه به نظر می رسید: «کلمه...» پنجاه سال قبل از حمله تاتار-مغول ها نوشته شده است، یا «کلمه...» پنجاه سال قبل از شروع تاتار نوشته شده است. یوغ مغول.

    و متأسفانه نه تنها دانش‌آموزان، بلکه جوانان نیز گاهی واژگان ملموس را از واژگان انتزاعی تشخیص نمی‌دهند. نمونه های روزنامه

    ما درمان کامل الکلی ها و سایر بیماری ها را ارائه می دهیم.

    الکلی به کسی گفته می شود که از اعتیاد به الکل رنج می برد.

    الکلیسم یک اعتیاد دردناک به نوشیدن مشروبات الکلی است.

    اشراف دویست نفر به استقبال او آمدند و گردان روس با طبل و موسیقی و آتش توپ به استقبال او رفتند.

    اشراف - در جامعه فئودالی و بعداً سرمایه داری: طبقه حاکم ممتاز (از صاحبان زمین و مقامات خوش خدمت).

    و در این مورد لازم بود از کلمه اشراف استفاده شود (اشراف فردی است متعلق به اشراف) زیرا این خود طبقه نبود بلکه فقط نمایندگان آن بودند که به میهمان سلام می کردند.

    3. استفاده از کلمات مخفف

    لطفا به دو جمله بعدی نگاه کنید.

    یک فرد زندگی جشنی دارد.

    امروز در حال بیکاری هستم.

    در آنها کلمات بسیار مشابه، با یک ریشه را می بینید.

    جشن یک صفت برای تعطیلات است. شام جشن، حال و هوای جشن.

    بیکار - پر نشده، مشغول تجارت، کار نیست. زندگی بیکار

    نام های متداول (از یونانی para - در کنار و onyma - نام) - کلماتی با ریشه یکسان با معانی مختلف: مخاطب (شخص یا سازمانی که مرسوله پستی به او خطاب می شود) - یا مخاطب (شخص یا سازمانی که مرسوله پستی را ارسال می کند) .

    اعضای جفت‌های مخلف معمولاً با کلمات مختلف ترکیب می‌شوند. مثلاً صفت hearty با اسم های بی جان (شام دلچسب، سوپ) و صفت well-fed با اسم های جاندار (کودک خوب تغذیه) ترکیب می شود. گاهی اوقات نام های مخفف با یک کلمه ترکیب می شوند، اما معنای عبارات متفاوت است. اندیشه مهندسی اندیشه ای است متعلق به مهندس. تفکر مهندسی - هر فکر فنی. نام های متداول در گفتار قابل تعویض نیستند، زیرا این منجر به تحریف معنای عبارت می شود. مثال.

    شخصیت اصلی رمان "12 صندلی" هرگز حس شوخ طبعی خود را از دست نداد.

    بر اساس معنی کلمه عنوان(شامل نام)، سپس این یا هر 12 صندلی است، یا یکی از صندلی ها. در این مورد، دو کلمه مخفف با هم اشتباه گرفته می شوند: اصلی و سرمایه.

    صنایع دستی چوبی مختلف مناسب برای موسسات، خانه ها و کلبه ها در اینجا به نمایش گذاشته می شود.

    جعل (جعل - تشبیه کاذب از چیزی). کاردستی محصول کوچکی است که معمولاً با دست ساخته می شود.

    این مرد در مسائل هنری یک جاهل کامل بود.

    جاهل فردی بی ادب و بد اخلاق است. نادان فردی بی سواد و ناآگاه است.

    اختلاط کلمات متضاد منجر به ظهور عبارات زیر شد: شن و ماسه، اشباع از رطوبت. خانه تاشو؛ تمایز بین تظاهرات مسالمت آمیز و تجمعات افراطی...

    و برای جلوگیری از چنین اشتباهاتی در گفتار خود، باید بیشتر به فرهنگ لغت های توضیحی و فرهنگ لغت های متضاد برای کمک مراجعه کنیم.

    پارونومازها(از یونانی para + onoma) - کلمات با ریشه های مختلف که تا حدودی صداها و املای مشابه دارند و در نتیجه گاهی اوقات در گفتار مخلوط می شوند: پله برقی - بیل مکانیکی. شرکت - کمپین؛ مشکوک - دلالت دارد برگ - گلبرگ و غیره