بلوک "کلبه ویران"، "رویاها"، "کلاغ" طرح درس برای یک درس خواندن (کلبه سوم) با موضوع. خلاصه درس خواندن ادبی با موضوع "A.A. Blok "کلبه ویران" ، "رویاها" ، "کلاغ" کلبه ویران شده بلوک رویای یک کلاغ است.

1 . معلم در حال خواندن گزیده ای از شعری از A. Blok.

بچه ها شما خیلی خوب شعر می خوانید و الان برای شما می خوانم:

معلم درس را تمام کرد، هوا مرطوب و گرم است،

با آرامش در ایوان نشسته است. مه سفید پشت برکه ها.

چوپان با صدای بلند فریاد می زند. معلم پیر نشسته است -

بره و گوسفند می پرند. درست است، خسته از کار:

خورشید پشت تپه رفته، فردا خواهد داشت

با پرتوهای مایل می درخشد. کار و مراقبت زیاد.

این گزیده ای از شعر "معلم" است و توسط شاعر مشهور الکساندر الکساندرویچ بلوک سروده شده است. امروز در کلاس با زندگی و آثار این شاعر آشنا می شویم.(اسلاید 2)

2. داستان معلم در مورد شاعر.

مادربزرگ، مادر و دو عمه الکساندر بلوک نویسنده بودند، بنابراین برای او "مقدر شده بود" ادبیات بخواند. او این کار را انجام داد - او اولین شعرهای خود را در سن پنج سالگی نوشت. و در سیزده سالگی، او و پسرعموهایش شروع به انتشار یک مجله دست نویس کردند. او در مجله سردبیر، هنرمند اصلی و نویسنده اصلی بود - او اشعار، داستان ها و مقالات خود را در آن منتشر می کرد.

شاخماتوو با زندگی و کار الکساندر بلوک پیوند ناگسستنی دارد. شاعر آینده در سن شش ماهگی در ماه مه 1881 به املاک آورده شد. و از آن پس، 36 سال از چهل و یک سال ناقصی را که زندگی کرد، هر تابستان را در آن گذراند. بسیاری از آثار مشهور شاعر برجسته روسی در شاخماتوو خلق شد. مکان هایی با زیبایی شگفت انگیز در بهترین اشعار روسیه نوشته شده توسط بلوک تجسم یافته است. این گوشه از روسیه مرکزی را میهن معنوی او می نامند. در اینجا حدود 300 شعر سروده شده است.(اسلاید شماره 4)

بلوک در دبیرستان به تئاتر علاقه مند شد و حتی آرزو داشت بازیگر شود. حرفه بازیگری در آن سال ها چندان مورد توجه نبود و او به پیروی از پدرش که استاد حقوق بود وارد دانشکده حقوق دانشگاه شد. اما عشق او به ادبیات همه سرگرمی های دیگر را تسخیر کرد و بلوک به دانشکده تاریخ و فیلولوژی رفت.

الکساندر بلوک به عنوان شاعر مشهور از دانشگاه فارغ التحصیل شد. اشعار او در مجلات مختلف چاپ شد و در مجموعه های جداگانه ظاهر شد. او نمایشنامه ها و مقالاتی درباره ادبیات نوشت.

مضامین اصلی اشعار بلوک میهن، انسان، عشق، طبیعت است. سهم او در ادبیات روسیه به طور غیرعادی بزرگ است. آثار شعری الکساندر بلوک به بسیاری از زبان های جهان ترجمه شده است.(اسلاید شماره 5)

بنای یادبود A. A. Blok در مسکو در حیاط خانه 8 در خیابان Spiridonovka.(اسلاید شماره 6)

3. کار بر روی شعر "کلبه ویران"

(اسلاید شماره 7)

  • کودکان در حال گوش دادن به یک شعر
  • کار روی محتوا

چگونه عبارت "کلبه ویران" را درک می کنید؟
قدیمی - پوسیده، غیرقابل استفاده از پیری؛ فرسوده

به تصویر نگاه کنید. شعر در مورد چه زمانی از سال صحبت می کند؟ در مورد چیست؟(تصویر نشان می دهد که عمل در زمستان اتفاق می افتد. سرگرمی زمستانی کودکان نشان داده شده است).

  • خواندن مستقل شعر توسط دانش آموزان.

به نظر شما شاعر از آنچه دیده با شادی صحبت می کند یا ناراحت؟(او با خوشحالی در مورد آنچه دیده است صحبت می کند. کودکان در زمستان از بازی کردن بسیار لذت می برند.)

  • شعر را رسا بخوانید.

1 . معلم در حال خواندن گزیده ای از شعری از A. Blok.

بچه ها شما خیلی خوب شعر می خوانید و الان برای شما می خوانم:

معلم درس را تمام کرد،

هوا مرطوب، گرم است،

با آرامش در ایوان نشسته است.

مه سفید پشت برکه ها.

چوپان با صدای بلند فریاد می زند.

معلم پیر نشسته است -

بره و گوسفند می پرند.

درست است، خسته از کار:

خورشید پشت تپه رفته، فردا خواهد داشت

با پرتوهای مایل می درخشد.

کار و مراقبت زیاد.

این گزیده ای از شعر "معلم" است و توسط شاعر مشهور الکساندر الکساندرویچ بلوک سروده شده است. امروز در کلاس با زندگی و آثار این شاعر آشنا می شویم.(اسلاید 2)

2. داستان معلم در مورد شاعر.

مادربزرگ، مادر و دو عمه الکساندر بلوک نویسنده بودند، بنابراین برای او "مقدر شده بود" ادبیات بخواند. او این کار را انجام داد - او اولین شعرهای خود را در سن پنج سالگی نوشت. و در سیزده سالگی، او و پسرعموهایش شروع به انتشار یک مجله دست نویس کردند. او در مجله سردبیر، هنرمند اصلی و نویسنده اصلی بود - او اشعار، داستان ها و مقالات خود را در آن منتشر می کرد.

شاخماتوو با زندگی و کار الکساندر بلوک پیوند ناگسستنی دارد. شاعر آینده در سن شش ماهگی در ماه مه 1881 به املاک آورده شد. و از آن پس، 36 سال از چهل و یک سال ناقصی را که زندگی کرد، هر تابستان را در آن گذراند. بسیاری از آثار مشهور شاعر برجسته روسی در شاخماتوو خلق شد. مکان هایی با زیبایی شگفت انگیز در بهترین اشعار روسیه نوشته شده توسط بلوک تجسم یافته است. این گوشه از روسیه مرکزی را میهن معنوی او می نامند. در اینجا حدود 300 شعر سروده شده است.(اسلاید شماره 4)

بلوک در دبیرستان به تئاتر علاقه مند شد و حتی آرزو داشت بازیگر شود. حرفه بازیگری در آن سال ها چندان مورد توجه نبود و او به پیروی از پدرش که استاد حقوق بود وارد دانشکده حقوق دانشگاه شد. اما عشق او به ادبیات همه سرگرمی های دیگر را تسخیر کرد و بلوک به دانشکده تاریخ و فیلولوژی رفت.

الکساندر بلوک به عنوان شاعر مشهور از دانشگاه فارغ التحصیل شد. اشعار او در مجلات مختلف چاپ شد و در مجموعه های جداگانه ظاهر شد. او نمایشنامه ها و مقالاتی درباره ادبیات نوشت.

مضامین اصلی اشعار بلوک میهن، انسان، عشق، طبیعت است. سهم او در ادبیات روسیه به طور غیرعادی بزرگ است. آثار شعری الکساندر بلوک به بسیاری از زبان های جهان ترجمه شده است.(اسلاید شماره 5)

بنای یادبود A. A. Blok در مسکو در حیاط خانه 8 در خیابان Spiridonovka.(اسلاید شماره 6)

3. کار بر روی شعر "کلبه ویران"

(اسلاید شماره 7)

  • کودکان در حال گوش دادن به یک شعر
  • کار روی محتوا

چگونه عبارت "کلبه ویران" را درک می کنید؟
قدیمی - پوسیده، غیرقابل استفاده از پیری؛ فرسوده

به تصویر نگاه کنید. شعر در مورد چه زمانی از سال صحبت می کند؟ در مورد چیست؟(تصویر نشان می دهد که عمل در زمستان اتفاق می افتد. سرگرمی زمستانی کودکان نشان داده شده است).

  • خواندن مستقل شعر توسط دانش آموزان.

به نظر شما شاعر از آنچه دیده با شادی صحبت می کند یا ناراحت؟(او با خوشحالی از چیزهایی که دیده صحبت می کند. بچه ها در زمستان از بازی بسیار لذت می برند).

شعر را رسا بخوانید.

  • حجم: 5.7 مگابایت
  • تعداد اسلاید: 16

شرح ارائه ارائه توسط A. BLOK Dreams of the Crow کلبه ویران روی اسلایدها

اهداف درس: با زندگی و کار A. Blok آشنا شوید. یاد بگیرید که شعرهای شاعر را بفهمید و بخوانید. القای عشق و علاقه به شعر مسابقه شعرخوانان اس.چرنی. چرا جوجه اردک را فشار می دهید؟ او یک بچه است و شما بزرگ هستید. ببین با سر کوچولو بالا گرفته با تمام وجودش می دوه... فقط یه همچین چیزی رو تصور کن - اگه اسب آبی چاق به نوبه ی خودش از سر کسالت بخواد باهات بازی کنه؟ تو را محکم در پنجه ام می گرفتم و با زبانم شروع می کردم به لیسیدنت. وای چقدر بابا صدا میزنی و لگد میزنی و جیغ میکشی! . جوجه اردک را نزد جوجه اردک ببرید، بگذارید برای شنا در برکه برود. پنجه های پسر شوخی نیست، اگر کمی فشار دهید، تمام شده است.

گنجشک من، گنجشک کوچولو! خاکستری و زیرک، مانند یک موش. چشم ها - مهره ها، پنجه ها - از هم جدا، پنجه ها - طرفین، پنجه ها - کج. . . بپر، بپر، من به تو دست نمی زنم - می بینی، من نان را خرد کردم. . . با منقار خود کلاغ را به پهلو فشار دهید، چه کسی آن را اینجا پرسید؟ نزدیکتر بپر، بیا، همینطور، کمی بیشتر. . . باد برف می ریزد، عصبانی، هم بر پشت و هم بر سینه. با من دوست شو، پرنده، با هم در خانه زندگی می کنیم، کنار درخت می نشینیم، الفبا را یاد می گیریم. . . نزدیک تر، خوب، کمی بیشتر. . . فوره! دور شد . . چه وقاحتی! همه دانه ها را خورد، همه خرده ها را خورد و تشکر نکرد.

فیل، فیل، فیل زنده واقعی، - چرا مدام سرت را تکان می دهی؟ "- "زیرا، چون - دوست من مدام فکر می کنم و نمی فهمم. . . من نمی فهمم که مردی به این کوچکی مرا در قفسی مانند موش قرار داده است. . . آه چقدر خسته کننده است تمام روز سرت را تکان بدهی! بهتر است به من کنده‌هایی می‌دادند تا آن‌ها را بکشم. . . " - "فیل، فیل، سرت را تکان نده! بهتره هر چه زودتر تنه ات را به من بدهی. . . من براتون یه فیل مخملی آوردم با اینکه کوچیک ولی بامزه. می خواهید؟ روشن! می توانید آن را بشویید، شیر بدهید و لیس بزنید. . . حالا سرت را تکان نمی دهی؟ . . »

بچه ها خیلی خوب شعر می خوانید و الان برایتان می خوانم: معلم درسش را تمام کرده، آرام در ایوان می نشیند. چوپان با صدای بلند فریاد می زند. بره و گوسفند می پرند. خورشید پشت تپه رفته و با پرتوهای مایل می درخشد. هوا مرطوب و گرم است، مه سفید پشت برکه ها. معلم پیر نشسته است، درست، خسته از کار: کار و مراقبت زیاد. این گزیده ای از شعر "معلم" است و توسط شاعر مشهور الکساندرویچ بلوک (1880-1921) سروده شده است.

بلوک در دبیرستان به تئاتر علاقه مند شد و حتی آرزو داشت بازیگر شود. حرفه بازیگری در آن سال ها چندان مورد توجه نبود و او به پیروی از پدرش که استاد حقوق بود وارد دانشکده حقوق دانشگاه شد. اما عشق او به ادبیات همه سرگرمی های دیگر را تسخیر کرد و بلوک به دانشکده تاریخ و فیلولوژی رفت. الکساندرویچ بلوک (1880-1921) مادربزرگ، مادر و دو خاله الکساندر بلوک نویسنده بودند، بنابراین برای او "مقدر شده بود" ادبیات بخواند. او این کار را انجام داد - او اولین شعرهای خود را در سن پنج سالگی نوشت. و در سیزده سالگی، او و پسرعموهایش شروع به انتشار یک مجله دست نویس کردند. او در مجله سردبیر، هنرمند اصلی و نویسنده اصلی بود - او اشعار، داستان ها و مقالات خود را در آن سهیم کرد.

الکساندر بلوک به عنوان شاعر مشهور از دانشگاه فارغ التحصیل شد. اشعار او در مجلات مختلف چاپ شد و در مجموعه های جداگانه ظاهر شد. او نمایشنامه ها و مقالاتی درباره ادبیات نوشت. مضامین اصلی اشعار بلوک میهن، انسان، عشق، طبیعت است. سهم او در ادبیات روسیه به طور غیرعادی بزرگ است. بلوک در سن پنج سالگی اشعاری از این قبیل سرود: خرگوش خاکستری، خرگوش عزیز، دوستت دارم. این برای شماست که من کلم را در باغ ذخیره می کنم. یا: روزی روزگاری گربه ای بامزه زندگی می کرد، همیشه غمگین بود، هیچکس نمی دانست چرا، گربه آن را نمی گفت.

کلبه مخروبه پوشیده از برف است. مادربزرگ پیری از پنجره به بیرون نگاه می کند. برف برای نوه های شیطون تا زانو. دویدن سریع روی سورتمه برای بچه ها سرگرم کننده است. . . می دوند، می خندند، خانه برفی درست می کنند، صداها با صدای بلند همه جا می پیچند. . . یک بازی شادی در خانه برفی وجود خواهد داشت. . . انگشتان شما سرد می شوند، - وقت رفتن به خانه است! فردا چای می نوشند، از پنجره به بیرون نگاه کن - و خانه قبلاً آب شده است، بیرون بهار است! به تصویر نگاه کنید. شعر در مورد چه زمانی از سال صحبت می کند؟ در مورد چیست؟ چگونه عبارت "کلبه ویران" را درک می کنید؟ پیر - پوسیده از پیری، فرسوده. RAW HUT CHI T A E M S T I X

به نظر شما شاعر از آنچه دیده با شادی صحبت می کند یا ناراحت؟ او با خوشحالی از آنچه دیده است صحبت می کند. کودکان در زمستان از بازی کردن بسیار لذت می برند. می گوید: برای بچه ها تند تند دویدن روی سورتمه لذت می برد. . . می دوند، می خندند، خانه برفی درست می کنند، صداها با صدای بلند همه جا می پیچند. . . شعر را رسا بخوانید.

جلسه تربیت بدنی "Spotrelki". چشمان خود را ببندید، به مدت 15 تا 20 ثانیه محکم نگاه کنید. چشمانت را باز کن، به دوردست ها نگاه کن، یعنی فکر کن. با چشمان باز، دو نقطه (انتهای داخلی ابروها) را ماساژ دهید: نقاط را نوازش کنید (حداکثر 5 ثانیه) و سپس روی آنها فشار دهید (20-30 ثانیه). چشمان خود را ببندید، از طریق بینی نفس بکشید: پر سر و صدا، قدرتمند، کوتاه. بازدم - با صدای "آه"، "آه". عضلات صورت را شل کنید، یعنی فک پایین را رها کنید، آرام نفس بکشید. "کشیدن ابرو". چشمان خود را ببندید و از انگشتان گرم برای "کشیدن" قوس زیر ابروهای خود استفاده کنید. از بینی به سمت شقیقه ها بکشید. روی شقیقه ها فشار ندهید (10-15 بار). "کشیدن" را به همان روش، اما بالای ابرو. چشمانت را باز کن، به دوردست ها نگاه کن.

کار بر روی شعر "رویاها". قبل از شروع خواندن شعر بعدی، که توسط الکساندروویچ بلوک نیز سروده شده است، کلمات نامفهوم را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد. معنی کلمات را بیابید: LAMP - LISTEN - DREAM COVERS - COVER - یک ظرف کوچک با فتیله، که در مقابل نماد روشن می شود. گوش می دهم، به چیزی توجه زیادی می کنم. خواب آلودگی - نیمه خواب، حالتی که در آن می خواهید بخوابید و بی اختیار چشمان خود را ببندید. بیرونی ترین لایه که چیزی را می پوشاند.

رویاها و وقت خوابیدن است، اما حیف است، من نمی خواهم بخوابم! اسب تاب می خورد، من می خواهم بپرم روی اسب! پرتو چراغ، انگار در مه، یک، دو، یک! . سواره نظام می آید. . . و دایه داستان خود را ادامه می دهد. . . من به داستان باستانی و باستانی درباره قهرمانان، در مورد یک خارج از کشور، درباره شاهزاده خانم، درباره شاهزاده خانم گوش خواهم داد. . . اوه . . یک - دو، یک - دو! سواری زره ​​پوش اسبش را لمس می کند و اشاره می کند و مرا به جایی پشت سر خود می برد. . . بر فراز دریاها، بر فراز اقیانوس‌ها اشاره می‌کند و می‌شتابد، به مه‌های آبی دودی، جایی که شاهزاده خانم می‌خوابد. . . او در تخت کریستالی می خوابد، صد شب طولانی در گهواره می خوابد و نور سبز چراغ به چشمانش می تابد. . . زیر پارچه های ابریشمی، زیر پرتوها، از طریق رویاهایش، او می تواند بشنود که چگونه شمشیرها به دیوارهای کریستالی زنگ می زنند و ضربه می زنند. . . سوارکار خشمگین با کیست که هفت شب می جنگد؟ در هفتم - بالای شاهزاده خانم یک دایره روشن از پرتوها وجود دارد. . . و از لابه لای پوشش‌های خواب‌آلود، پرتوها می‌خزند، کلیدها روی پیچ‌های زندان به صدا در می‌آیند. . . چرت زدن شیرین در گهواره چرت میزنی؟ - گوش میدم . . من خوابم. پرتو سبز، پرتو چراغ، من تو را در یک زنجیر بخوانید

آیا این شعر شما را به یاد شعر دیگری که خواندیم نمی انداخت؟ چه کسی آن را نوشته است؟ شعر را رسا بخوانید. "تساریویچ ایوان و گرگ خاکستری"، "داستان شاهزاده خانم مرده". . . "، "زیبای خفته" و دیگران. شعر از I. Surikov "کودکی". هنگام خواندن این شعر به یاد چه افسانه هایی افتادید؟ چه حال و هوای در شعر منتقل می شود؟ خواب آلود، افسانه ای، جادویی.

خواندن شعر "کلاغ". (معلم می خواند) کلاغ اینجا یک کلاغ روی سقفی شیبدار است که از زمستان پشمالو باقی مانده است. . . و در حال حاضر در هوا - زنگ های بهار، حتی روح کلاغ اشغال شده بود. . . ناگهان با یک جهش احمقانه به کناری پرید، از پهلو به زمین نگاه کرد: زیر چمن لطیف چه چیزی سفید است؟ اینجا، زیر نیمکت خاکستری، براده های مرطوب سال گذشته زرد می شوند. . . اینها همه اسباب بازی کلاغ هستند. و کلاغ خیلی خوشحال است که بهار است و می تواند آزادانه نفس بکشد! . رویاهای افکار بی سابقه از روز من محافظت می کنند. در اینجا رویاهای دیر آتشین سایه آتشین است.

از کجا فهمیدی این شعر در مورد چیست؟ رسا بخوانید. شعر از کلاغ و آمدن بهار می گوید. دو خط اول را دوباره بخوانید. کدام کلمه بیانی (لقب) به شاعر کمک می کند تا یک کلاغ را به تصویر بکشد؟ در اینجا کلمه پشمالو به او کمک می کند. یک کلاغ چگونه حرکت می کند: آهسته، شتابزده، پریدن، تاب خوردن از این طرف به آن طرف؟ ناگهان با یک جهش احمقانه به کناری پرید، از پهلو به زمین نگاه کرد. کنجکاو بودی؟ او به سمت پایین به زمین نگاه می کند: زیر علف های لطیف چه چیزی سفید است؟ کلاغ چه لذتی دارد؟ این در چه خطوطی بیان شده است؟ آنجا، زیر نیمکت خاکستری، براده های مرطوب سال گذشته زرد می شوند. . . اینها همه اسباب بازی کلاغ هستند. و کلاغ خیلی خوشحال است که بهار است و می تواند آزادانه نفس بکشد! .

خلاصه درس در چه سنی A. Blok اولین شعرهای خود را نوشت؟ کدام شعر از A. Blok را بیشتر دوست داشتید؟ تکلیف: شعر «کلبه ویران» یا «کلاغ» را یاد بگیرید.

اینجا یک کلاغ روی سقفی شیبدار است
بنابراین از زمستان پشمالو باقی مانده است ...

و ناقوس های بهاری در هوا هستند،
حتی روح کلاغ هم درگیر بود...

ناگهان با یک جهش احمقانه به کناری پرید،
از پهلو به زمین نگاه می کند:

سفید زیر چمن لطیف چیست؟
آنجا زیر نیمکت خاکستری زرد می شوند

تراشه های مرطوب سال گذشته ...
کلاغ همه این اسباب بازی ها را دارد،

و کلاغ خیلی خوشحال است
بهار است و نفس کشیدن آسان است!..

تجزیه و تحلیل شعر "کلاغ" بلوک

الکساندر الکساندرویچ بلوک، نمادگرا، خواننده بانوی زیبا، در سال 1913 مجموعه ای از آثار را برای کودکان منتشر کرد که یکی از بارزترین آنها "کلاغ" است.

این شعر در پاییز 1912 سروده شد. نویسنده آن 32 ساله، متاهل، مشهور و دائماً در جستجوی خلاقانه است. به دور اروپا سفر کرد و تحت تاثیر غرق شدن کشتی تایتانیک قرار گرفت. بر اساس ژانر - اشعار در مورد طبیعت، بر اساس اندازه - آناپست سه فوتی با قافیه زوجی، 6 بیت. اشعار به طور خاص برای کودکان سروده شده است. لحن با هدف برانگیختن همدلی و پاسخ در قلب کودک است. علاوه بر این، تنها یک تعجب وجود دارد. یک پرنده پوچ و معمولی نباید بچه ها را بخنداند، بلکه باید آن را لمس کند. هر دوبیتی حاوی یک خط طنز است که یک کلاغ را توصیف می کند. "پس از زمستان پشمالو مانده است": هنوز سرد است، سرما می خورد، پرهایش را پر نکرده است. "روح گرفته است": یک چرخش عبارتی عبارت است که تقریباً همان خط افسانه I. Krylov است "نفس از گواتر ربوده شد". یعنی فراموش کرد که روی آنتن ببرد و به طرز وصف ناپذیری از "زنگ های بهار" هیجان زده شد. "جهش احمقانه": این پرنده ساختاری خاص و به هم چسبیده در انگشتان پا دارد و به همین دلیل است که به پهلو می‌چرخد. به طور کلی، کلاغ به علاقه اش به بازی، سرگرمی و شوخی معروف است.

تنها سوال در بند 4: چه چیزی زیر چمن سفید می شود؟ و سپس پرنده به چیز دیگری تغییر می کند: تراشه های مرطوب زرد می شوند. "اینها همه اسباب بازی هستند": پرنده می داند چگونه خود را مشغول نگه دارد، کنجکاوی او بی حد و حصر است. "خوشحالم که بهار است و او می تواند آزادانه نفس بکشد!" او می خواهد دنیا را کاوش کند، ببیند و سرگرم شود. واژگان خنثی و محاوره ای است، همه قافیه ها به جز دوبیتی سوم باز هستند. وارونگی (تغییر ترتیب کلمات): او نگاه می کند. القاب ساده، واقع بینانه هستند، تعداد کمی از آنها وجود دارد: پشمالو، احمق، لطیف. تکرار: چی. کودک به طور غیرارادی از قهرمان شعر، کنجکاوی، توانایی لذت بردن از چیزهای ساده، به اشتراک گذاشتن احساسات نه تنها با مردم، بلکه با طبیعت را می آموزد. نویسنده به خوبی می داند که گنجینه های کودکان از جیب آنها شبیه اسباب بازی های ساده کلاغ ها است. تصویر کشیده شده توسط شاعر ساده است، اما شامل تمام ایده های اساسی در مورد بهار به عنوان یک فصل است. در واقع، این کار برای مجموعه ای با گرایش آموزشی، "در تمام طول سال" ساخته شده است.

A. Blok در کودکی و جوانی خود هر تابستان را در املاک مادرش Shakhmatovo می گذراند. برداشت های آن سال های شاد اساس طرح "کلاغ" را تشکیل داد.

خواندن کلاس 3 بلوک الکساندر الکساندروویچ "دیدن کلبه"، "رویاها"، "زاغ"

اهداف: شروع به معرفی دانش آموزان با آثار A. A. Blok. افق دانش آموزان را گسترش دهید، عشق به شعر را القا کنید، تخیل و گفتار بیانی را توسعه دهید.

پیشرفت درس

I. لحظه سازمانی.

II. بررسی تکالیف

شعرهای ساشا چرنی را دوباره بخوانید. کدام یک را بیشتر دوست داشتید؟

آیا دوست دارید آن را از روی قلب یاد بگیرید؟

بچه هایی که شعرها را از زبان یاد گرفته اند، آنها را می خوانند.

پس از این ، بقیه دانش آموزان به طور صریح یکی از شعرهای ساشا چرنی (به انتخاب بچه ها) را خواندند.

از خواندن چه کسانی بیشتر لذت بردید؟

چه کسی دیگری باید روی بیان خواندن خود کار کند؟ هنگام مطالعه باید به چه مواردی توجه ویژه ای داشته باشید؟

دقیقه تربیت بدنی

III. یادگیری مطالب جدید.

امروز با اشعار شاعر فوق العاده روسی الکساندر الکساندرویچ بلوک آشنا می شویم.

V پرتره ای از شاعر آویزان شده است.

از همان روزهای اول تولد، ساشا مورد علاقه خانواده اش شد. همه او را می پرستیدند، از مادربزرگش گرفته تا دایه پیری که در ابتدا از او پرستاری می کرد. در مورد مادر چیزی برای گفتن وجود ندارد، "عمه شاعر ماریا آندریونا بکتووا به یاد می آورد.

الکساندر بلوک در خانه پدربزرگ مادری خود به دنیا آمد و بزرگ شد. آندری نیکولاویچ بکتوف، پدربزرگ شاعر، در آن زمان رئیس دانشگاه سن پترزبورگ بود. عشق به ادبیات در خانواده حاکم بود. خود بلوک آن سالها را به یاد می آورد: "کودکی من در خانواده مادرم سپری شد. در اینجا آنها کلمه را دوست داشتند و درک کردند. خانواده تحت سلطه مفاهیم باستانی ارزش‌ها و آرمان‌های ادبی بود.» "پدر گیاه شناسی روسیه"، همانطور که پدربزرگ شاعر نامیده می شد، نه تنها آثار علمی عامه پسند نوشت، بلکه دست خود را در نثر نیز امتحان کرد. از دوستان نزدیک او نویسندگان مشهور روسی N. A. Nekrasov و M. E. Saltykov-Shchedrin بودند. مادربزرگ شاعر الیزاوتا گریگوریونا بکتووا ترجمه زیادی کرد. خواهر بزرگ مادر بلوک، عمه شاعر، اکاترینا آندریونا، شاعر و مترجم بود. یکی از شعرهای او الهام بخش آهنگساز S. V. Rachmaninov برای نوشتن یک رمان عاشقانه شد. و داستانی که او نوشت در مجله معروف آن زمان Otechestvennye zapiski منتشر شد. هم مادر شاعر الکساندرا آندریونا و هم خواهر کوچکترش ماریا که بعداً زندگی نامه ای از A. Blok نوشت، شعر نوشتند و ترجمه کردند.

الکساندرا آندریوانا بلوک به دلیل شخصیت پیچیده و دشوارش، مدت زیادی با پدر ساشا، الکساندر لوویچ زندگی نکرد. تمام عشقش را به پسرش داد. از دوران کودکی بلوک تا پایان عمر، او نزدیک ترین فرد به او بود، وجدان او، همانطور که او زمانی گفت. نقش او در شکل گیری بلوک شاعر به طور غیرعادی عالی است.

او به خاطر می‌آورد: «از دوران کودکی، امواج غنایی را به یاد می‌آورم که دائماً بر من هجوم می‌آورد و به سختی با نام دیگری مرتبط می‌شد.»

شعر بلوک بسیار متنوع است: یکی از کتاب‌های او با دیگری بحث می‌کند و حتی شعرهایی که از نظر زمانی نزدیک هستند، گاهی با یکدیگر مخالفت می‌کنند.

وقتی بزرگتر می شوید، با آشنایی با اشعار الکساندر الکساندرویچ بلوک - "بهترین غزلسرای ربع اول قرن بیستم" (م. گورکی) می توانید این را خودتان ببینید. و اشعار A. Blok که در دفتر شعر خواهیم خواند ، با زمان شادی در زندگی شاعر - کودکی همراه است. در اینجا یکی از آنها است - "کلبه ویران".

شعر با چه حال و هوای پر شده است؟ (شاد، شاد.)

هنگام گوش دادن به شعر چه تصاویری را تصور کردید؟

شاعر با چه حسی از کودکان می نویسد؟ (با عشق.)

چه کلماتی این را نشان می دهد؟ (به نوه های شیطون، بچه ها خوشحال هستند، انگشتانشان سرد می شود.)

چگونه این شعر را می خوانید؟

پس از دویدن و بازی به اندازه کافی، خوب است که در خانه در کنار اجاق گاز گرم شوید، و سپس، با بالا رفتن از اجاق گاز یا نشستن راحت در گهواره، با نفس بند آمده به افسانه ای که توسط یک مادربزرگ یا پرستار بچه مهربان گفته می شود گوش دهید. شعر آ. بلوک "رویاها" در این باره است.

معلم شعر را رسا می خواند.

چرا پسر "پرتو سبز، پرتو چراغ" را دوست دارد؟ (زیرا بعد از روشن کردن لامپ، دایه شروع به گفتن افسانه ای می کند که مشتاقانه منتظر آن است.)

چرا او "متأسف است که به خواب می رود"؟ (او می ترسد حتی یک کلمه از افسانه را از دست بدهد.)

تمرین در خواندن شعر.

ما شعری در مورد گنجشکی از ساشا چرنی خواندیم، اما الکساندر بلوک شعری در مورد پرنده دیگری نوشت که به همان اندازه در هر حیاط یافت می شود و شعر "کلاغ" نام دارد.

شعر را برای یکدیگر بخوانید.

دوتایی کار کنید.

چه نوع کلاغی را تصور می کنید؟

چرا او "با یک جهش احمقانه به اطراف پرید"؟ (درباره شادی که بهار آمده است.)

خطوطی را بخوانید که نظر شما را تأیید می کند.

(و کلاغ خیلی خوشحال است،

بهار است و نفس کشیدن آسان است!..)

شاعر نسبت به کلاغ چه احساسی دارد؟ (کمی او را مسخره می کند (از زمستان پشمالو مانده است؛ حتی روح کلاغ هم گرفته بود؛ با یک جهش احمقانه به کناری پرید) اما باز هم خوشحال است که کلاغ از همه سختی ها و سختی ها جان سالم به در برده است. زمستان و بهار مورد انتظار را ملاقات کرد.)

IV. خلاصه درس.

چه چیزی از درس به یاد دارید؟

دوست دارید در مورد چه چیز دیگری بدانید؟

تکالیف: از شعر «کلبه ویران» آ. بلوک (صص 50-51، قسمت 2) یک قرائت گویا تهیه کنید، برای شعر نقاشی بکشید و در صورت تمایل، شعر را از روی قلب یاد بگیرید.