روانشناسان پنج دلیل را برای سرد شدن بین زن و شوهر ذکر کرده اند. چرا همسرم خسته است و در این مورد چه باید کرد؟ او فقط همسرش را رهبری می کند

اگر همسری بخواهد طلاق بگیرد، در بیشتر موارد مردان مقصر هستند. فقط این است که ما زنان بسیار صبور و کمی رویایی هستیم: آرزو می کنیم طولانی، شاد و بدون جدایی زندگی کنیم و سپس یک روز بمیریم. بنابراین، یک مرد از هر فرصتی برای نجات خانواده خود برخوردار است. اما برای این کار باید سخت کار کنید. فقط سعی کنید به زن گوش دهید و درک کنید.

دلایل طلاق: چند درصد

برای یک زن در هر عصر، از جمله در زمان ما، ارزش اصلی زندگی خانواده خواهد بود. بله، ساختار ما این گونه است و برای حفظ آن هر کاری می کنیم. معشوقه ها را حذف کنید، نان آور خانه شوید، خودتان بچه ها را بزرگ کنید، تمام مشکلات شوهرتان را حل کنید. ما مثل یک گلوله برفی همه منفی ها را در درونمان جمع می کنیم و اگر زنی بخواهد طلاق بگیرد، واقعاً اشتباهات زیادی مرتکب شده اید.

در اینجا فقط رایج ترین دلایلی است که باعث می شود یک زن درخواست طلاق بدهد:

  • 6.5 درصد از زنان آمادگی لازم را ندارند زندگی خانوادگی. تعداد آنها از مردان کمتر است، اما آنها نیز وجود دارند.
  • 7% معشوقه دارند و می خواهند زندگی خود را با او پیوند دهند.
  • 8 درصد نتوانستند خیانت شوهر خود را تحمل کنند.
  • 13.5 نمی توانند اعتیاد همسرشان به الکل یا مواد مخدر را تحمل کنند.
  • 41% با شخصیت شوهر خود موافق نبودند.
  • 24 درصد دلایل دیگر کاملاً فردی هستند.

چه زمانی با طلاق موافقت کنیم

برخی از اشتباهات متاسفانه قابل اصلاح نیستند.

اگر حتی یک بار دست خود را به سوی او بلند کرده باشید، باید معشوق خود را رها کنید. هیچ همسری با حداقل احترام به خود نمی خواهد مورد ضرب و شتم قرار بگیرد و دائماً برای زندگی و سلامتی خود ترس داشته باشد. رها کن و دیگر این کار را نکن.

بی میلی یا ناتوانی شما برای بچه دار شدن. هر زن در درجه اول یک مادر است و سن باروری زنان بسیار محدود است. به او این فرصت را بدهید تا خودش را در مادر شدن با شخص دیگری بشناسد یا هر کاری برای بچه دار شدن انجام دهد.

خیانت های همیشگی شما یک بار همسرت می بخشد و درک می کند، اما برای همیشه تو را با زنان دیگر در میان نمی گذارد. یا سرد می شود و مرد دیگری می گیرد. این دیگر یک خانواده نیست. خوب، اگر یک معشوقه دائمی دارید و در دو خانواده زندگی می کنید، اگر نیمه دیگر شما بخواهد طلاق بگیرد تعجب نکنید: او برای مدت طولانی تحمل کرد و جنگید، اما او فقط خسته است.

حسادت شما بی دلیل است. به خصوص اگر با پرخاشگری همراه باشد. زندگی با شوهرتان فوق العاده دشوار است، زیرا هیچ کس نمی تواند همیشه تحت کنترل باشد. طبیعی است که می خواهد فرار کند.

و بیشتر. اگر همسری بگوید خواهان طلاق است، اما برای مدتی معطل شود یا درخواست طلاق ندهد، این فقط دستکاری است. در اینجا می توانید سعی کنید در مورد آنچه او واقعاً می خواهد صحبت کنید و به دنبال مصالحه باشید. و شما می توانید بقیه مشکلات را حل کنید و همچنین می توانید دلایل را از بین ببرید.

هر چیزی که می توانید

بیایید در مورد رایج ترین مشکلاتی که یک زن را به چنین عمل ناامیدانه ای سوق می دهد و چگونگی حل آنها صحبت کنیم.

خیانت

اگر همسرتان خیانت می‌کند و معشوقی پیدا کرده است، احتمالاً به اندازه کافی با شوهرش رابطه جنسی ندارد یا شما اصلاً زندگی جنسی ندارید. اگر دلیلش این است، پس فقط سعی کنید بیشتر به همسرتان توجه کنید. در مورد هرگونه نارضایتی جنسی به طور مستقیم به یکدیگر بگویید. قبل از عشق ورزیدن، حتما دوش بگیرید و دندان های خود را مسواک بزنید: اگر می دانستید خوک های نر چقدر برای زنان آزار دهنده هستند. بازی های نقش آفرینی را تمرین کنید، قبل از عشق ورزی به او ماساژ دهید.

اگر خیانت کردید، آماده باشید که برای چندین ماه همسرتان رسوایی درست می کند و هر مرحله را تماشا می کند. اکنون باید ثابت کنید که وفادار خواهید ماند.

مشکلات روزمره

امروزه زنان به طور مساوی با شوهران خود کار می کنند، بنابراین تعجب آور نیست که زن به سادگی نمی تواند با کارهای خانه کنار بیاید. بعد از یک روز سخت در محل کار، آیا واقعاً می خواهید به اجاق گاز بروید، تمیز کنید، ظرف ها را بشویید و یک سری کارهای دیگر انجام دهید؟ فقط در خانه به او کمک کنید، آشپزی را یاد بگیرد یا آرام پز بخرد. شما می توانید آنچه را که می توانید انجام دهید، و هنوز هم کمک ملموسی خواهد بود.

موضوع مالی

اگر حقوق شما برای تامین معاش خانواده کافی نیست، باید به دنبال شغل دیگری باشید و چاره ای جز این ندارید. اگر عادت ندارید برای نیازهای خانگی به او پول بدهید، پس تعجب آور نیست که او بخواهد ترک کند: تحمل بار شوهر، فرزندان و کل زندگی آسان نیست. حداقل برای خرید مواد غذایی به او پول بدهید، مواد شیمیایی خانگیو کمی برای هزینه های شخصی. اگر او درخواست کت خز دوم یا سوم می کند، این یک نیاز نیست، بلکه یک هوی و هوس و نگرش مصرف گرایانه نسبت به شما است. جدا شدن از چنین همسری حیف نیست.

فرزندپروری

همچنین اتفاق می افتد که زوج ها به دلیل دیدگاه های متفاوت در مورد تربیت فرزند از هم جدا می شوند. در اینجا باید مشکلات را با یک روانشناس حل کنید. فقط این را بدانید که دختر شما حق دارد با دوستانش بیرون برود، آرایش کند و دامن کوتاه بپوشد و فقط تمام روز در خانه درس نخواند و پسرتان باید در خانه به شما کمک کند، نه اینکه مادر و خواهرش را توهین کند و تلاش کند. دانش

اگر همسرتان بیش از حد نسبت به بچه ها سخت گیری می کند، به او توضیح دهید که این کار درست نیست و بچه ها مجرم نیستند و باید تحت کنترل محکم نگه داشته شوند.

عادت های بد

اگر چنین مشکلی دارید، درمان شوید و کد دریافت کنید، اما تا زمانی که این مشکل حل نشد، همسرتان را در اطراف نگه ندارید. شما نباید فکر کنید که خودتان می توانید از عهده آن برآیید - اگر زنی از سبک زندگی شما خسته شده است، قطعاً به کمک یک متخصص نارسایی نیاز دارید.

بستگان

اگر همسرتان می خواهد طلاق بگیرد زیرا مادر و دوستانتان به شما تهمت می زنند، نمی توانید ارتباط با آنها را ممنوع کنید: فقط اوضاع را بدتر خواهید کرد. سعی کنید توضیح دهید که مادر یا دوستتان که مکرراً طلاق گرفته اید در مورد چه چیزی اشتباه می کند. علاوه بر این، مادران نسبت به دختر خود احساسات مالکانه دارند. برای چنین مادری، شما همیشه بد خواهید بود. چه باید کرد؟ با همسرت خوب باش

اما اگر همسرتان بخواهد طلاق بگیرد کاری که نمی توانید انجام دهید این است که با کمک یک کودک او را دستکاری کنید و او را تهدید کنید. این قطعا فقط اوضاع را بدتر خواهد کرد.

شما چه کار دیگه ای میتوانید انجام دهید

ابتدا وضعیت را تغییر دهید. به عنوان مثال، یک تعطیلات و تعطیلات برنامه ریزی نشده را بگیرید و ترتیب دهید. اجازه دهید او احساس می‌کند که می‌خواهد، و شاید تمایل به طلاق را فراموش کند.

مرد شدن کسی که قادر به محافظت و مسئولیت پذیری است. هر همسری نمی تواند یک مرد بچه دار را بپذیرد.

به من یادآوری کن که همه چیز برای تو چگونه شروع شد. مطمئناً عشق زیبا و عاشقانه های زیادی در رابطه خود داشتید. می توانید به مکان های "خود" بروید که اولین قرارهای شما در آنجا برگزار شد، حتی می توانید صحنه آشنایی خود را به صحنه ببرید. زنان احساساتی هستند. به من یادآوری کن که همه چیز چقدر زیبا شروع شد. این به آب شدن قلب او کمک می کند.

ملایم تر و دلسوزتر شوید. زنان واقعاً به محبت و صمیمیت نیاز دارند و اگر از این به اندازه کافی سیر نشوند، می توانند بدون هیچ دلیلی درخواست طلاق دهند. و دلیل آن سردی شماست. بیشتر مراقب و مهربان باشید، او را به آن کافه‌ها و رستوران‌هایی ببرید که رابطه شما در آنجا شروع شده است، هدایایی زیبا بدهید، فقط قهوه یا غذای مورد علاقه‌اش را درست کنید...

سعی کن جدا زندگی کنی برای چی؟ مثلاً برای اینکه بتواند از وظایف همسری خود فاصله بگیرد. وظیفه شما این است که در این مدت در جایی ناپدید نشوید: برای او سورپرایزها و دسته گل های دلپذیر بفرستید، به او نشان دهید که دوستش دارید. شاید یک روحیه عاشقانه قلب او را آب کند.

همه این نکات تنها در صورتی مؤثر و مناسب هستند که شما واقعاً یک زن را دوست داشته باشید و او را چنین تصور نکنید اجاق آشپزخانهو یک خانم نظافتچی

اگر تصمیم دارید به سادگی او را منصرف کنید، آن را در یک محیط خاص انجام دهید. مثلا خانه را تمیز کنید، کیک بخرید و قهوه درست کنید. شما می توانید زیبا لباس بپوشید و این نیز شما را در حال و هوای خاصی قرار می دهد. می توانید یک مکالمه را در یک رستوران یا کافه در خیابان ترتیب دهید. این به شما کمک می کند تا در یک رسوایی و نمایش عمومی در معرض خطر قرار نگیرید. اما اگر این قبلاً برای شما یک عادت شده است، شاید نباید چنین ازدواجی را نجات دهید؟ اعصاب گران تر است.

ساده ترین راه برای بازگرداندن زن مورد علاقه خود (یا حداقل تلاش برای انجام این کار) حضور در دادگاه و ابراز مخالفت خود با تصمیم همسرتان است. سپس ممکن است سه ماه به شما فرصت داده شود تا صلح کنید.

در صورت عدم حضور در دادگاه طلاق، این امر همچنین می تواند زمان صدور طلاق قانونی را افزایش دهد. اما اگر سه بار در دادگاه حاضر نشدید، ممکن است حکمی به نفع همسرتان صادر شود.

اگر فرزند زیر یک سال دارید، بعید است که همسرتان بدون دلیل موجه طلاق بگیرد. برای مثال، درمان شما در یک کلینیک درمان مواد مخدر، گذراندن دوران زندان یا رفتار شما که ناقض مواد خانواده یا قانون جزا است، از جمله این موارد است. دلایل دیگری نیز وجود دارد.

ضمناً اگر در مورد محل اقامت فرزند و تأمین مالی آن و همچنین در مورد تقسیم اموال اختلاف و اختلاف دارید، طلاق قانونی تنها پس از رفع آنها امکان پذیر است. اغلب چنین اختلافاتی از چند ماه تا چند سال طول می کشد. شاید این زمان برای شما کافی باشد تا با زنی که دوستش دارید صلح کنید.

همچنین می توانید یک وکیل باهوش استخدام کنید و روند طلاق را کمی به تاخیر بیندازید و از این زمان به نفع خود استفاده کنید.

در این مدت نه با گفتار، بلکه با عمل می توانید به همسر و فرزندان خود ثابت کنید که آنها معنای زندگی شما هستند.

آیا به روانشناس نیاز دارید؟

یک مرد به یک روانشناس نیاز دارد تا بفهمد چه چیزی پشت میل به حفظ خانواده به هر قیمتی نهفته است: آیا او واقعاً همسرش را دوست دارد یا این یک غریزه مالکیت بیش از حد و روان رنجوری ناشی از این واقعیت است که طعمه اش او را ترک می کند.

برای زوج هایی که در آستانه جدایی هستند، یک روانشناس به آنها کمک می کند تا بفهمند که آیا عشق واقعاً گذشته است یا اینکه عادت دارند فقط به خودشان گوش دهند، بنابراین هر وضعیت غیر استاندارد برای آنها حل نشدنی به نظر می رسد، بنابراین در جایی که وجود دارد رسوایی به وجود می آید. می تواند یک سازش باشد

و بیشتر. حتی اگر به طلاق رسمی هم رسید امیدتان را از دست ندهید. موارد زیادی وجود دارد که زوج ها پس از جدایی دوباره به هم می رسند. اما بدانید که این آخرین فرصت شما خواهد بود. یک زن می تواند برای مدت طولانی تحمل کند، اما یک روز به سادگی نمی تواند تحمل کند. وظیفه شما بعد از طلاق و از سرگیری رابطه این است که تمام اشتباهات قدیمی خود را تا حد امکان اصلاح کنید و انسان بمانید.

چند آمار جالب اکثریت قریب به اتفاق خوانندگان این سایت زن هستند... وقتی برای اولین بار متوجه این موضوع شدم، کمی تعجب کردم، اما بعد فکر کردم که با این حال، چیزی برای تعجب وجود ندارد.

در واقع، زنان بیشتر به دنبال راه حل برای مشکلات خود هستند، در مورد آنها بحث می کنند و از آنها مشاوره می خواهند. از طرف دیگر، مردان بیشتر تمایل دارند که مشکلات خود را ساکت کنند، زیرا یک مرد قوی و انعطاف پذیر است و خودش مشکلاتش را حل می کند، درست است؟

بر اساس این آمار، من به طور فزاینده ای شروع به نوشتن مقالاتی می کنم که به طور خاص مخاطبان زن را هدف قرار می دهد. اما رنجش یک چیز جهانی است و بنابراین غیرممکن است که بر احساسات مردان تأثیر نگذارد. فقط به این دلیل که مردان دوست ندارند در مورد مشکلات خود به طور آشکار صحبت کنند، به این معنی نیست که زنان به طور متوسط ​​بیشتر از مردان رنجش را تجربه می کنند. علاوه بر این، رنجشی که مردان تجربه می‌کنند اغلب می‌تواند شدیدتر باشد، زیرا آنها اغلب آن را تخلیه نمی‌کنند.

مرد در چه روابطی کینه را تجربه می کند؟ البته در عزیزان. و طبیعتا یکی از این گونه روابط ازدواج است. اغلب اتفاق می افتد که مرد جوانی دیوانه وار عاشق می شود و در پس زمینه انتظارات شیرین آینده ای شاد با هم، از زن خواستگاری می کند. و البته، اگر احساسات متقابل باشد، در ابتدا رابطه واقعاً یک افسانه است.

اما پس از چند سال، مرد ناگهان متوجه می‌شود که افسانه‌ای که در تخیلاتش برای خود کشیده است، اصلاً با واقعیت مطابقت ندارد. و دلیل این امر عدم آگاهی، عدم درک درستی از نحوه کار زنان و عدم آگاهی از آنچه باید از آنها انتظار داشت است. اما به جای درک موقعیت، ترجیح می دهد خود را کنار بکشد و تحمل کند، تحمل کند، تحمل کند. تا زمانی که دیر یا زود از آستانه عبور کرده و نزاع رخ می دهد که قدرت آن از متوسط ​​تا فاجعه بار متغیر است.

توجه دارم که ما در مورد آن صحبت می کنیم تکگامروابط یعنی از زن و شوهر انتظار می رود که فقط تا آخر با هم بخوابند، یعنی تا زمانی که مرگ یا طلاق آنها را از هم جدا کند. و هیچ کس به کسی خیانت نمی کند، هرگز تقلب نکرده و نخواهد کرد. فوراً مشخص است که مقدمات اولیه واقع بینانه ترین نیستند، اما زمان دیگری در مورد رنجش در روابط باز و "بسته" صحبت خواهیم کرد. در این بین، در اینجا آمده است که چگونه یک زن می تواند بدون اینکه متوجه شود به شوهرش آسیب وارد کند.

چگونه یک زن به 6 روش مختلف به شوهرش آسیب وارد می کند

1. امتناع از رابطه جنسی.این در وهله اول دلیلی دارد، زیرا این تقریباً مطمئن ترین راه برای از بین بردن زندگی زناشویی یک مرد است. زنان عزیز، هر بار که رابطه جنسی را به شریک جنسی همیشگی خود انکار می کنید، ضربه دردناکی است.

میبینی قضیه چیه... بیا علنا ​​حرف بزنیم. مردها حیوانات شهوتی هستند. آنها همیشه به رابطه جنسی نیاز دارند. خواه متاهل یا نه. حتی اگر 20 ساله باشد، حتی اگر 50 ساله باشد. پولدار یا فقیر، زشت یا خوش تیپ، یک مرد جوان سکسی لعنتی-مجرد یا یک مرد چاق میانسال متواضع-بازنده-متاهل. در غم یا شادی، در غم یا رنجش، مردان همیشه خواهان رابطه جنسی هستند.

البته فراوانی سوال از مردی به مرد دیگر متفاوت است. میل جنسی هر کس متفاوت است - برخی افراد 5 بار در هفته رابطه جنسی می خواهند، برای برخی دیگر یک بار کافی است. این جوهر را تغییر نمی دهد. نکته اصلی این است که صرف نظر از شخصیت او، او انتظار دارد که چون با یک زن است و با او رابطه دارد، به طور خودکار به رابطه جنسی منظم با او دلالت دارد. همیشه.

بله، بله، می دانم چه می توانید بگویید. "این مسئولیت من نیست که او را راضی کنم." "من برای او فاحشه نیستم، من همسر و مادر فرزندانش هستم." "سکس مهمترین چیز نیست." اما موضوع اینجاست - اگر با او ازدواج می کنید، اگر می خواهید رابطه ای شاد داشته باشید و رابطه شما تک همسری است، من برای شما خبری دارم. این مسئولیت شماست که شوهرتان را لعنت کنید. و برای شوهر شما، رابطه جنسی بسیار مهم است، حتی اگر مهم ترین چیز در یک رابطه زناشویی نباشد. چرا این برای او اینقدر مهم است؟ زیرا او نه تنها پدری دلسوز و شوهری وفادار است، بلکه حیوانی شهوتران است که در بالا اشاره کردم.

آیا این بدان معناست که من زنان را سرزنش یا سرزنش می کنم؟ در هیچ موردی! . بنابراین، شما باید از طریق شوهران.

شوهران به خود بیایید! آیا واقعاً انتظار داشتید ماه عسلی که در دریا گذرانده اید، زمانی که همسر تازه ازدواج کرده خود را روزی چند بار فک می کنید، عادی باشد؟ یا سال اول رابطه شما همیشه همینطور است؟ من برای شما خبری دارم - زنان از نظر بیولوژیکی به گونه ای طراحی شده اند که به مرور زمان از یک مرد مشابه در یک رابطه تک همسری طولانی مدت خسته می شوند.

میدونی چرا؟ زیرا کد ژنتیکی که افراد در درون خود دارند میلیون ها سال است که تغییر نکرده است. و این کد، زنان را برنامه‌ریزی می‌کرد تا به دنبال مرد مناسبی بگردند که فرزندانی برای آنها فراهم کند و از این فرزندان محافظت کند (به طرز جالبی، این دو نقش را می‌توان به طور جداگانه توسط دو نفر انجام داد. مردان مختلف). چه مدت باید از آن محافظت شود تا دوباره روی پاهای خود بایستد و بتواند فرار کند؟ 20 سال؟ 15 سال؟ 10 سال؟ نه، سال کمتراز انگشتان یک دست

بنابراین، از دیدگاه بیولوژیکی، یک زن "علاقه ای" به خوابیدن با شما به مدت 20 سال مانند سال های اولیه ازدواج شما ندارد. زیرا اگر مدت زیادی است که با هم زندگی می کنید، پس از نظر بیولوژیکی، جنسی، حیوانی، دیگر توسط یک زن به عنوان مردی که با او می خوابد درک نمی شوید. حداقل نه به اندازه قبل. حالا شما بیشتر شبیه یکی از اقوام او هستید و زیست شناسی اجازه نمی دهد با اقوام بخوابید.

در مورد احساسات چطور؟ ما حیوان نیستیم، ما انسان هستیم و همه چیز توسط زیست شناسی کنترل نمی شود. بله، این درست است، همه چیز توسط زیست شناسی تعیین نمی شود. اما احساسات دقیقاً همان زیست شناسی هستند و برای اطمینان از اجرای برنامه بیولوژیکی خود عمل می کنند. بیولوژی مردانه شما را برنامه ریزی کرده است که در طول زندگی خود رابطه جنسی داشته باشید. نکته این نیست که ما چیزی بیش از زیست شناسی داریم. نکته اصلی این است که زیست شناسی زن و مرد در رابطه با مولفه جنسی روابط کاملاً متفاوت است. او باید از یک نر با کیفیت از رابطه جنسی فرزند بیاورد. و شما مردان برای پخش مواد بیولوژیکی خود در سراسر سیاره زمین به رابطه جنسی نیاز دارید. و هیچ پوشش اجتماعی از بالا نمی تواند این تفاوت اساسی بین زیست شناسی مردانه و زنانه را خفه کند، مهم نیست که چگونه جامعه آن را انکار می کند، تلاش برای برابری زن و مرد یا کاهش اهمیت زیست شناسی به هیچ.

همه اینها از نظر موضوع این سایت به چه معناست؟ به هر حال، این سایت به روانشناسی تکاملی اختصاص ندارد، بلکه به رنجش اختصاص دارد. و این یعنی همان چیزی که همیشه. روی زنش مرد اگر دوست ندارید دفعات رابطه جنسی در حال کاهش باشد، آن را روی کاغذ بنویسید. و سپس، وقتی رنجش را برطرف کردید و وضعیت را همانطور که هست دیدید، می توانید تصمیم بگیرید که چه کاری انجام دهید. و شاید بفهمید که از این به بعد دیگر نمی توانید روی همان زن حساب کنید که منبع شادی و رضایت مردانه شما در طول زندگی باشد. اما بیشتر در مورد آن زمان دیگری ...

2. دستورات دائمی.ما در اینجا در مورد زنان با شخصیت غالب تر صحبت می کنیم. چنین زنانی خود را "قوی و مستقل" می دانند و در عمل این امر در تلاش برای کنترل مداوم وضعیت بیان می شود. در صورت عدم تطابق وضعیت با سناریوی حوادث، بخشنامه هایی برای اصلاح بردار صادر می شود. چنین زنانی برای همه چیز، از جمله شوهرشان، بردار دارند. پس به او می رسد، بیچاره.

دوباره اینجا، مردان، بیدار شوید! یک زن به شما فرمان می دهد فقط به این دلیل که شما به او اجازه می دهید. بله، مردانی هستند که دوست دارند تسلیم یک زن شوند، اما این مربوط به آنها نیست. آنها از این نوع ارتباط با یک زن احساس ناراحتی نمی کنند. بنابراین، اگر در حال خواندن این خطوط هستید، به احتمال زیاد شما یکی از آنها نیستید. مغزتان را تمیز کنید، تمام ترس‌ها و باورهای محدودکننده‌ای را که باعث می‌شود نتوانید در مقابل یک زن مقاومت کنید، حذف کنید. و سپس مشخص خواهد شد که چه باید کرد.

3. تلاش برای تغییر آن.زنان با این انتظار ازدواج می کنند که مرد در طول زمان تغییر کند. مردها ازدواج می کنند به این امید که زن هرگز تغییر نکند. لطفاً، اینجا زهره و مریخ هستند، همین. مردی ازدواج می کند، به این امید که همه چیز همانطور که در ابتدا بود باشد. روابط پایدار آنهایی هستند که تغییر نمی کنند.

به یک مرد یک زن زیبا، باهوش و باحال با سینه‌های بزرگ و/یا الاغ سفت + مجموعه‌ای از تمام ویژگی‌هایی که دوست دارد بدهید، او خوشحال خواهد شد. تا زمانی که هرگز تغییر نکند، همیشه همان طور که هست باقی می ماند.

اما این فقط از دیدگاه مردانه است. از دیدگاه زنانه، روابط پایدار آنهایی هستند که دارای توسعه هستند. زنان موجودات پویاتری نسبت به مردان هستند.

زنان، به ویژه آنهایی که شخصیت غالب دارند، انتظار دارند که مرد با شرایط جدید سازگار شود و در نتیجه در صورت لزوم تغییر کند.

اصلاح - در صورت لزوم تغییر دهید به او. ممکن است شخصاً قصد تغییر نداشته باشد، چرا؟ و بنابراین همه چیز خوب است. اما این واقعیت که همسرش مدام از او انتقاد می کند و به او اشاره می کند که نباید این کار را انجام دهد یا باید بهتر انجام دهد، به مرور زمان به شکل کینه در او تسکین می یابد.

4. استفاده بیش از حد از عبارات «تو همیشه...»، «تو هرگز...» و غیره.اوه، زنان آن را دوست دارند. تو هرگز به مادرم کمک نمی کنی. "شما همیشه صندلی توالت را بالا می گذارید." خوب، آیا شما واقعا حاضرید قسم بخورید که او همیشهدر آنجا کاری انجام می دهد یا هرگزآیا چیزی وجود دارد که انجام نمی دهد؟ شما مجبور نیستید پاسخ دهید، من از قبل جواب را می دانم.

باز هم، ترفند تفاوت بین سبک های ارتباطی زن و مرد است. واقعیت این است که برای مردان و زنان این کلمات معانی متفاوتی دارند. برای یک مرد، کلمات "همیشه" و "هرگز" با معانی واژگانی آنها تعیین می شوند که می توان آنها را در فرهنگ لغت توضیحی جستجو کرد. برای یک زن، این کلمات تابع بیان احساساتی است که او در یک زمان تجربه می کند. و اگر احساسات به اندازه کافی قوی باشند، فیلترهای زبانی در سر یک زن را دور می زنند و در نهایت به عنوان کلمات "همیشه" و "هرگز" نشان داده می شوند.

مردان، هیچ اهمیتی به این ندهید - فقط به این واقعیت عادت کنید که زنان اینگونه کار می کنند - رنجش کمتر خواهد بود. به کلمات نچسبید، شما آنها را از متن خارج می کنید - زمینه وضعیت عاطفی او در اینجا و اکنون. و رنجشی که قبلاً جمع کرده اید - با آن چه کنیم؟ البته روی آن کار می کنیم. بدون ترحم

5. مسئولیت پذیر ساختن او در قبال رفاه عاطفی خود.باید یک هشدار داده شود که نه تنها زنان این کار را انجام می دهند، بلکه همه این کار را انجام می دهند. و مردان و پیران و کودکان. و در رابطه با همه چیز در اطراف. این من نیستم که کینه را تحمل می کنم، این تو هستی که به من توهین کردی. این من نیستم که آدم احمق و تنبلی هستم، این دولت است که بد است و دزدی می کند. و غیره.

اما با این حال، اگر زن و مرد را در روابط زناشویی مقایسه کنیم، زنان بیشتر با مردان طوری رفتار می کنند که تقصیر شوهر است که احساس بدی دارد. یک تناقض ظاهری جالب وجود دارد. از یک طرف، زنان بیشتر احساساتی هستند، اما از سوی دیگر، کمتر متوجه می شوند که چه چیزی باعث احساسات آنها می شود. و در نتیجه متوجه نمی شوند که وقتی شوهرشان را به خاطر احساساتشان سرزنش می کنند، چیزی تغییر نمی کند. او نمی فهمد که با شما چه می تواند بکند. جز اینکه به طور خودکار برای هیچ چیز عذرخواهی نکنید تا آرام شوید.

اما آقایان باز هم مسئولیت تخلف بر عهده شماست. شما نیز اگر از چنین موقعیت هایی رنج می برید، با آگاهی ندرخشید. به هر حال، اتفاقی که افتاد این بود که همسرت حال بدش را به سمت شما هدایت کرد و شما قبلاً احساس گناه در خود ایجاد کردید. سپس مسئولیت خلق و خوی بد او را بر عهده می گیرید و شروع به انباشتن رنجش می کنید و به آرامی در طول مسیر بیشتر و بیشتر از خود متنفر می شوید. اشکالی نداره حلش کن

6. بی تفاوتی نسبت به تلاش او.میخوای به شوهرت اذیت کنی؟ از قدردانی از کاری که او مرتباً برای شما و فرزندانتان انجام می دهد دست بردارید.

یک مرد مجرد برای حفظ موجودیت خود در همان سطح به پول زیادی نیاز ندارد. این بدان معناست که بسیاری از انگیزه های او برای تلاش بیشتر شما و شاید فرزندانتان هستید. متأسفانه، این اغلب با گذشت زمان درک یا فراموش نمی شود.

یک مرد مجرد نیازی ندارد به مادر شما کمک کند، با برقراری ارتباط با بستگان خود، خود را گول بزند یا برای چندین دهه وفادار باشد. متأسفانه، این اغلب با گذشت زمان درک یا فراموش نمی شود.

منظورم این نیست که مردان در روابط زناشویی بیشتر از زنان برای حفظ آنها تلاش می کنند. اصلا. فراموشی نسبت به یکدیگر یک عیب جهانی بشری است که هم مردان و هم زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. خوشبختانه، مبارزه با آن امکان پذیر است - از این گذشته، شرح ها به دلیلی اختراع شده اند.

این کار را انجام دهید، زن و شوهر!

نتیجه از این همه چیست؟ دو تا از آنها موجود است. اولین مورد درک متقابل بین زن و مرد و نگرش آگاهانه نسبت به نحوه درک متفاوت زنان و مردان از واقعیت و برقراری ارتباط است - این کلید روابط هماهنگ است. دوم، اگر از شریک ازدواج خود کینه دارید، آن را حل کنید! در عین حال در فرآیند پاکسازی مغز خود، شفافیت آگاهی لازم را به دست خواهید آورد تا فارغ از جنسیت و وضعیت تاهل خود در آینده دچار چنین مشکلاتی نشوید.

همانطور که بسیاری از مردم می گویند، اگر آن را ندادید، به تنهایی رنج ببرید. چرا این همه خانواده امروز از هم پاشیده شده اند؟ پاسخ ساده است: درک متقابل وجود ندارد، هیچ تمایل متقابلی وجود ندارد. شما فقط خسته شدید یا شلوغی زندگی (بودن) تمام زیبایی و عاشقی را از بین برد. خوب، از این وجود به کجا برویم، چه کار کنیم تا واقعاً یک انسان شاد شویم. به احتمال زیاد شما باید عمیقاً به خودتان نگاه کنید. چیزی را در درون خود تغییر دهید و سپس همه چیز به سمت بالا پیش می رود و همه چیز درست می شود. و عاشقانه و اشتیاق و اشتیاق زیاد... همه چیز برمی گردد، فقط به اولویت های درست نیاز دارید، باید به آنها ارزش و احترام گذاشت، نمی توانید با احساسات بازی کنید. و آنوقت مثل یک احمق تنها نخواهی نشست.

بیایید در مورد یک سوال صحبت کنیم - چرا زن رابطه جنسی شوهرش را رد می کند؟

چقدر از مردها می شنوید که «زنم اجازه نمی دهد، دلیلش را نمی فهمم، نمی دانم چه کار کنم»... آیا می توان با او استدلال کرد؟

برای شروع، می خواهم یک تمثیل را برای شما بیان کنم. از زندگی حیوانات. از زندگی جنسی گوریل ها.
زیست شناسان آنها را - یک مرد و پنج ماده - برای چندین سال مشاهده کردند. و آنها متوجه شدند: برخی از نمایندگان جنس ضعیف تر میمون اغلب و به طور مداوم به نر سکس پیشنهاد می کنند و تظاهر به آمادگی شدید دارند. در عین حال ، کسی که قبلاً باردار است فعال ترین است - او به "شوهر" خود ، پدر فرزند متولد نشده خود می چسبد. شاید بپرسید که اگر هدف از قبل محقق شده و تداوم خانواده تضمین شده است، چرا؟ و سپس معلوم می شود، به طوری که نر توسط سایر ماده ها پرت نمی شود. به گفته دانشمندان، این رفتار به منادی تک همسری در انسان تبدیل شد.
نکته تمثیل: حتی میمون‌ها هم می‌دانند که یک مرد به رابطه جنسی نیاز دارد، که باعث تقویت خانواده می‌شود. در اینجا برخی از مردم انسانآنها این را نمی فهمند

"من خسته هستم - سرم درد می کند - می خواهم بخوابم"
بدون جنسیت - روانشناسان از این اصطلاح برای توصیف پدیده نفرت انگیزی استفاده می کنند که جامعه غربی و روسیه را تحت تأثیر قرار داده است. یعنی عدم برقراری رابطه جنسی منظم بین همسران. البته این اتفاق می افتد که شوهران همسران خود را از توجه صمیمانه محروم می کنند. اما اغلب زنان از صمیمیت خودداری می کنند. و مردانی که از میل جنسی خود عذاب می کشند می شنوند: "خسته ام - سرم درد می کند - می خواهم بخوابم." یا کاملا توهین آمیز: "کجا رفتی؟"

روانشناسان پاسخ را یافته اند. اما باور نخواهید کرد که چقدر ساده و سرراست است.
نویسنده یک آهنگ این جمله را می خواند: "تو سه بار مرا رد کردی، اینطوری هستی..."
یک آزمایش شگفت انگیز توسط یک درمانگر جنسی از استرالیا بتینا آرنت انجام شد. او از 98 مرد و زن (همسر) خواست که خاطرات ناشناس زندگی صمیمی خود را به مدت یک سال نگه دارند. و حقیقت محض را به آنها بگویید. محقق با دریافت آنچه می خواست، یک کتاب کامل نوشت
"چرا زنان از سکس و جنگ های دیگر در اتاق خواب دست می کشند."
بتینا این کشف تکان دهنده را انجام نداد که دلایل زیادی وجود دارد. و معمولا برای همه متفاوت است. اما هنوز به چند مورد رایج برخوردم.
اول: به دلایلی، اکثر همسران بر این باورند که رابطه جنسی فقط باید زمانی، کجا و چگونه اتفاق بیفتد. اما در عین حال افکار خود را به شوهرانشان منتقل نمی کنند. و آنها به سادگی امتناع می کنند. مثلا خودت باید بفهمی اما او، بز، نمی فهمد. و او صعود می کند. و حتی بعداً دلخور می شود.
به عبارت دیگر، همسران، شوهران خود را مقصر پیشرفت های نابهنگام می کنند. و آنها خودشان از آنها رنجیده اند - منطق زنان چنین است. و این کینه به نوبه خود دلیلی برای امتناع می شود...
ثانیاً: زن از شوهرش کینه دارد، حتی اگر خیلی کوچک باشد: مثلاً سطل زباله را بیرون نیاورده، حالش را در محل کار نپرسیده، به مادرش چیزهای زشتی گفته است. -در قانون. و با عبوس شدن ، با محرومیت از صمیمیت "مجازات" می کند. اما باز هم دلیل اعتصاب جنسی را نمی گوید. مثل چوب ساکت هستند.
اما حتی وقتی همان بدنام را می گویند "من خسته هستم - سرم درد می کند - می خواهم بخوابم" ، بسیاری از زنان جزئیات را حذف می کنند. یا شاید آنها واقعاً یک روز سخت در محل کار داشتند. و آنقدر درگیر او هستند که جایی برای فکر کردن در مورد رابطه جنسی در سرشان نیست.
اما خوانندگان عزیز، نتیجه چیست: اتاق خواب میدان جنگ برای روانی ها نیست و شوهران تله پات باهوش نیستند. آنها باید آن را با جزئیات توضیح دهند. و اجازه ندهید همه چیز به نقطه گلایه عمیق برسد.

نیازی به عاشقانه نیست، بهتر است مستقیم به رختخواب بروید.
یکی می گوید: "من همسرم را دوست دارم" و اساساً نتیجه گیری محقق استرالیایی را تأیید می کند. - من همیشه زن می خواهم، هرچند 20 سال است که با هم هستیم. اما او به من اهمیت نمی دهد. و همه گفتگوها در این موضوع هیچ نتیجه ای ندارند. او به دکتر نمی رود: "من مریض نیستم!" من از نظر جسمی سالم هستم - پورن من را روشن می کند، اما با دانستن این موضوع، به من اجازه نمی دهد آن را روشن کنم. و هیچ چیز کمکی نمی کند: ما به تعطیلات می رویم و به رستوران ها و رقص می رویم - عاشقانه های بیش از حد کافی وجود دارد ..."
بتینا توضیح می دهد که اشتیاق، یا حتی شهوت اولیه، که تازه ازدواج کرده ها را به آغوش یکدیگر می راند، نمی تواند برای همیشه ادامه یابد. علاوه بر این، در هر دو همسر به طور مساوی ظاهر می شود. بله حتی بعد از سالها. تولید هورمون های جنسی مسئول آن - اشتیاق - در حدود 18 ماه از بین می رود.
این محقق ابتدایی ترین تقویت کننده تولید را پیدا کرده است - جنسی. اما اگر رابطه جنسی وجود نداشته باشد چگونه می توان با شما "درمان" کرد؟! بتینا می گوید خیلی ساده است. نمیتونم ازش بگذرم از طریق "من خسته هستم - سرم درد می کند - می خواهم بخوابم."
یک زن باید به مضر بودن بدون جنسیت پی ببرد، بفهمد که چقدر دردناک است شوهر دوست داشتنی، برای خانواده ویرانگر است. و امتناع نکنید، همیشه وقتی شوهرتان درخواست می کند موافقت کنید. البته مگر اینکه حمله آپاندیسیت بر او غلبه کند.

مشکلات در روابط

من از همسرم خسته شده ام، همسرم از من خسته شده است

مردها هر روز صدای نارضایتی همسرانشان را می شنوند که خواستار توجه به خودشان هستند. زنان نارضایتی خود را به شیوه ای نسبتاً بی ادبانه ابراز می کنند و روش آزاردهنده آنها در انتقال این اطلاعات یک کار سخت واقعی برای سر یک مرد است. و مهم نیست که چگونه مرد سعی می کند از خود در برابر این محافظت کند، هر روز حملات به سر او قوی تر و خشونت آمیزتر می شود. اما نکته خنده دار این است که مردان صادقانه معتقدند که به همسر خود توجه کافی می کنند. اما نه، زنان همچنان ناراضی هستند!

من می توانم شما را راضی کنم، شما تنها کسی نیستید که احساس می کنید از دست همسرش با ادعاهای ابدی او خسته شده است. این یک سوء تفاهم معمولی است که بین زن و مرد وجود دارد. فکر می کنم اکثر ما بدون توجه به اینکه چقدر همسرمان را دوست داریم، این نوع سوء تفاهم را تجربه کرده ایم. اکنون کتاب های زیادی نوشته شده است که روانشناسی تعامل بین زن و مرد را توصیف می کند. اما در پشت خطوط متن یک فرمول نسبتا ساده وجود دارد: "مردان و زنان متفاوت هستند." هر مشکل و موقعیت کاملاً متفاوت درک می شود و از این رو سوء تفاهم و آزار است.

اگر همسرتان خسته است

به طور طبیعی، مردان برای داشتن یک زندگی شاد به چیز زیادی نیاز ندارند. جایی برای خواب، غذا و زنی برای تولید مثل. او به چیزهای کوچک مانند یک سفره روی میز یا یک فرش تمیز در ورودی خانه اهمیت نمی دهد. اهداف آن کاملاً روشن است: سرپناه، غذا و امنیت. با دریافت این مزایا، مرد آرام می شود و از تلاش و خطر کردن دست می کشد.

زنان حسابگرتر و عملگراتر هستند. آنها می‌دانند که تربیت کودکان و رفاه آنها به منابع بسیار بیشتری نسبت به مردان نیاز دارد. بنابراین، آنها شروع به الهام بخشیدن، مطالبه و نق زدن به او می کنند تا زمانی که او از جای معمول خود بلند شود و برای به دست آوردن چیزی که او به آن نیاز ندارد، ریسک کند.

اینجاست که تضاد منافع ایجاد می شود که منجر به نزاع می شود. مرد می فهمد که بزرگ است و به همه چیز رسیده است. و سپس همسرش می آید و شروع به مطالبه بیشتر و بیشتر می کند. از آنجایی که او علاقه مند به تامین، تغذیه و پوشاک است. و بی جهت نیست که مردان می گویند زنان همیشه از چیزی ناراضی هستند. چون در واقع همینطور است.

اگر همسرتان شما را اذیت می کند چه باید کرد؟

عجیب بودن او را درک کنید.دفعه بعد که همسرتان شروع به آزار شما کرد، به انگیزه های واقعی او نگاه کنید. خواهید دید که او این کار را نه تنها برای خودش، بلکه برای شما و خانواده تان انجام می دهد. زنان طوری طراحی شده اند که شما را به سمت عمل سوق دهند. پس این را به عنوان تمایل همسرتان برای فرستادن شما به جایی تلقی نکنید. او این کار را به نفع شما انجام می دهد.

بدانید که چگونه در مورد دیدگاه صحبت کنید.لازم نیست بروید و کوه ها را جابجا کنید. کافی است همسرتان را متقاعد کنید که اکنون در حال باز کردن هستید فرصت های بزرگ، و قطعا از آنها استفاده خواهید کرد. و اکنون باید به نحوه اجرای همه اینها فکر کنید. این موقعیت به همسرتان الهام می بخشد، او مهربان و مهربان می شود و شما اوقات فراغت بسیار مورد نیاز را خواهید داشت.

او را مشغول نگه داریدمعروف است که فرد خسته و پرمشغله چندان تمایلی به بحث و مشاجره ندارد. این بدان معناست که همسر شما هنوز قدرت زیادی دارد. بنابراین، وقت آن رسیده است که کاری برای او پیدا کنید تا عطش خود را خنک کند. او را به سر کار بفرست، مقداری از کارهایت را برایش بیاور، فرزندانش را به او آویزان کن. هر کاری انجام دهید تا او خسته شود. و عصر بعد از کار، شما باید مانند یک جنتلمن واقعی بیایید و از او تشکر کنید. بنابراین او خسته خواهد شد و شما نسبت به او محبت و توجه نشان خواهید داد.

همسرم می گوید توجه کافی به او ندارم

یک زن ذاتا خودخواه است. بیشتر اوقات، همه چیز به این واقعیت مربوط می شود که او می خواهد بداند که شما به سادگی وقت ندارید به چیز دیگری به جز او فکر کنید. اما شما فردی پر مشغله هستید، سفرهای کاری و کاری دارید و به سادگی وقت ندارید هر ساعت با او تماس بگیرید. او شروع به وحشت و نگرانی می کند. و احساس می کنید در دامی افتاده اید که هیچ راهی برای خروج از آن وجود ندارد.

باید درک کنید که همسرتان تقریباً همیشه به توجه شما نیاز دارد. اگرچه ممکن است شما به عنوان یک مرد رویکردی را بدانید که بتواند او را برای مدتی آرام کند.

مردها از طرف نتیجه به عشق نگاه می کنند (بهش هدیه دادم زنگ زدم گفتم دوستش دارم و ...). یک زن به عشق به عنوان یک فرآیند نگاه می کند. او می خواهد همه چیز را دوباره و دوباره ببیند و احساس کند. در نتیجه، شما فکر می کنید که او بیش از حد حسود، خودخواه و بی ملاحظه است.

درست ترین واکنش شما این است که یک بار دیگر به او نشان دهید که دوستش دارید و با کمال میل با او وقت می گذرانید. او می خواهد دوباره صدای شما را بشنود و بفهمد که دوستش دارند و امن است.

پس به یاد داشته باشید: زنان قطعا به نمایش عشق نیاز دارند. بهتر است به مرور زمان چندین هدیه کوچک بدهید تا اینکه هر شش ماه یک هدیه بزرگ بدهید. اینها زن های عجیبی هستند، اما خوشبختانه می توان آنها را شمرد.

P.s. اگر همسرتان توجه شما را می خواهد، به این معنی است که او به شما اهمیت می دهد و این عالی است.

هرانسان با این امید که تا آخر عمر با همسرش عاشقانه و هماهنگ باشد و فرزندانش را در کنار هم بزرگ کند و در شادی نوه هایش سهیم باشد، خانواده ایجاد می کند. اما در طول سال‌های ازدواج، برای اکثر زوج‌ها، عشق به تدریج کمرنگ می‌شود و مشخص می‌شود که ازدواج آنها به پایان رسیده است. 8 نشانه وجود دارد که نشان می دهد زمان جدایی همسران فرا رسیده است نه اینکه سعی کنند رابطه ای را حفظ کنند که فقط درد به همراه دارد و شانس خوشبختی را از هر دو همسر سلب می کند. بنابراین، با چه نشانه هایی می توانید بفهمید که ازدواج شما به پایان رسیده است:

1. عدم تمایل به خشنود کردن و غافلگیری. اگر همسر اهمیتی به ظاهر همسرش نداشته باشد و تمایلی به رضایت شوهرش نداشته باشد غذاهای خوشمزهو کاری خوب برای او انجام دهید، سپس این آغاز پایان است. بی‌تفاوتی مطلق نسبت به کاری که همسر انجام می‌دهد، نشانه‌ای از کمبود محبت است. اگر دیر سر کار هستید یا برای مدت طولانی به یک سفر کاری می روید، و همسر یا همسرتان با شما تماس نمی گیرد یا اس ام اس نمی نویسد، پس وقت آن است که به این فکر کنید که آیا ارزش ادامه زندگی با فردی را دارد که این کار را نمی کند. به شما نیاز دارم اما حسادت و کینه را نباید با سرد شدن احساسات اشتباه گرفت. به این فکر کنید که آیا هنوز هم می خواهید همسرتان را با یک هدیه گران قیمت خوشحال کنید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، پس فقط باید با همسرتان گفتگوی صمیمانه داشته باشید.

2. عدم تمایل به ارتباط با همسر. اغلب زن و شوهر به خانه می آیند، شامی در سکوت می خورند و سپس به اتاق های جداگانه می روند، جایی که هر کدام کار خود را انجام می دهد. گفتگو و ارتباط مشترک آنها را خسته می کند. اگر فقط منتظر خروج همسرتان از خانه هستید و می توانید از تنهایی لذت ببرید و هر صحبتی که با او دارید تبدیل به دعوا می شود، دیگر نمی توانید انتظار پایان خوشی برای چنین رابطه ای داشته باشید. در این صورت، جدایی بهتر از تلاش برای حفظ رابطه، ایجاد رنج برای یکدیگر و کشیدن دور یک "چمدان بدون دسته" است.

3. جدا بخواب. اگر زن و شوهر در آن بخوابند اتاق های مختلفو آنها فقط برای نمایش رابطه جنسی دارند، پس این یک نشانه مطمئن از محو شدن است. بیگانگی و بی میلی به رابطه جنسی با شریک زندگی نشان می دهد که فرد دیگر نزدیک نیست. تخت مشترک، لمس کردن در خواب و برقراری ارتباط در تاریکی نقش مهمی در روابط خانوادگی دارد و آن دسته از همسرانی که جدا از هم می خوابند، عمدتاً کسانی هستند که شریک زندگی خود را در حال خیانت یا حسادت شدید به او می دانند.

شما نباید صبر یکدیگر را امتحان کنید، فقدان روابط صمیمانه دیر یا زود منجر به خیانت می شود. اگر در طول رابطه جنسی عبارات زیر به ذهن شما می رسد: "کابوس"، "کثیف"، "عذاب" و "چرا این را تحمل می کنم؟"، پس فقط شریک زندگی خود را رها کنید و اجازه دهید او شادی خود را پیدا کند. و شروع به جستجوی رابطه جدیدی کنید که آرامش و رضایت جنسی را برای شما به ارمغان بیاورد.

4. آیا نمی خواهید اوقات فراغت را با هم بگذرانید؟. از خود بپرسید که آیا دوست دارید همسرتان در جشن تولد دوستتان که به آن دعوت شده اید حضور داشته باشد؟ اگر فکر می کنید که او فقط در یک عصر تعطیلات روحیه شما را خراب می کند و بهتر است بدون او در جمع دوستان استراحت کنید، به احتمال زیاد با جدایی از همسرتان روبرو هستید. در این مورد، صرفه جویی در ازدواج فقط به خاطر فرزندان ارزش دارد، اما حتی در اینجا باید به این فکر کنید که آیا زندگی مشترک در یک خانه با افراد اساساً غریبه به نفع کودک است یا خیر. اگر عجله ای برای رفتن به خانه بعد از کار ندارید و سعی می کنید تمام اوقات فراغت خود را در جمع دوستان بگذرانید، این نیز نشانه ای از یک رابطه خسته است.

5. فکر می کنی دو نفر را همزمان دوست داری. همه افراد تا حدودی چندهمسر هستند؛ در جوانی، همه می خواهند نه تنها شریک زندگی خود را راضی کنند، بلکه به شنیدن تعارف و پذیرش پیشرفت های دیگران نیز می خواهند. میل به "چشیدن یک سیب از باغ دیگران" در همه افراد تا سن 45-50 سالگی وجود دارد ، اگرچه همه این را قبول ندارند و تصمیم به تقلب می کنند. اما اگر به نظرتان رسید که همزمان دو نفر را دوست دارید، باید از همسرتان جدا شوید. زیرا اگر او واقعاً برای شما عزیز بود، به سادگی دیگری وجود نداشت.


6. خساست نسبت به همسر. اولین نشانه سرد شدن احساسات شوهر، عدم تمایل او به خرج کردن برای نیازهای همسرش است. اگر او از خرید هدایا و پرداخت هزینه برای شما دست کشید، به این معنی است که دیگر اهمیتی نمی دهد که شما در مورد او چه فکر می کنید. نیازی به ایجاد توهم نیست که شوهر شروع به درآمد کمتر کرده یا اقتصادی تر شده است. او به سادگی برای خودش تصمیم گرفت که شما برای او غریبه شده اید و او باید فقط برای خانواده و دوستانش تأمین کند.

7. مدام همسرتان را با دیگران مقایسه می کنید. دوست من خوشبخت است، اما شوهرش در سنین پایین کچل شد. من به نوعی بدون تدبیر از او پرسیدم که آیا نگرش او نسبت به شوهرش پس از از دست دادن موهایش تغییر کرده است یا خیر؟ دوست با لبخند پاسخ داد که او حتی متوجه نشد که شوهرش کچل است، او برای او محبوب ترین و عزیزترین فرد باقی مانده است، همانطور که قبلا بوده است. اگر شروع کردید به این باور که همسرتان خیلی تغییر کرده است و اکنون ارزش تحسین ندارد، او را بیشتر عذاب ندهید و رها کنید. نیازی نیست مدام او را تحقیر کنید و با دیگران مقایسه کنید و بگویید این دیگری تحصیل کرده تر، قوی تر، ثروتمندتر و باحال تر است. مال همسایه شما همیشه بهتر است، اما مال شما گرانتر است. اگر ازدواج شما زیباتر به نظر نمی رسد، پس این نشانه پایان ازدواج شماست.

8. مدام تحقیر می شوید. اگر همسرتان مدام شما را تحقیر می کند، با کلمات زشت به شما توهین می کند یا حتی دستش را بالا می برد، دیگر برای نگرش شما نسبت به او ارزشی قائل نیست. مهم نیست که چقدر به ما گفته می شود که باید با کسانی که دیگر هیچ احساسی نسبت به آنها نداریم، قطع رابطه کنیم، متأسفانه بسیاری از ما عزم این را نداریم که اولین کسی باشیم که این گام مهم را برداریم. موانع این امر ممکن است شامل فرزندان معمولی، نیاز به تقسیم دارایی، مشکلات مالی و عادت باشد.

ما تحمل می کنیمتحقیر و سعی کنید این واقعیت را نبینید که آنها مدتها پیش دیگر به ما احترام نمی گذارند. علاوه بر این، سعی می کنیم احساساتی را که مدت هاست از بین رفته اند، تازه کنیم، برای نجات خانواده و محروم نکردن فرزندان از پدر یا مادر، احساسات محبت آمیز پیشی گرفته ایم. آیا ارزش انجام این کار را دارد؟ شاید بهتر است فوراً رابطه را قطع کنید و راه خود را از هم جدا کنید تا اینکه در سنین پیری پشیمان شوید که زندگی گذشته است ، اما خوشبختی وجود ندارد؟