یک تراژدی برنامه ریزی شده سخنان افتتاحیه معلم تراژدی برنامه ریزی شده

7 نوامبر 2017 تاریخ به یاد ماندنی آن حوادث خونینی است که کل زندگی کشور ما را زیر و رو کرد.

وقایع سال 1917 باعث ایجاد یک دوره تاریخی جدید شد که در آن میلیون ها نفر کشته شدند، برخی از آنها در جنگ داخلی کشته شدند، برخی در زندان های گولاگ شکنجه شدند، مردم اورانیوم رادیواکتیو استخراج کردند، به دلیل تغذیه نامناسب و شرایط غیرانسانی بازداشت جان خود را از دست دادند. انقلاب بزرگ اکتبر یکی از بزرگترین رویدادهای قرن بیستم است که بر کل دوره تاریخ جهان تأثیر گذاشته است.

به منظور درک و درک کم و بیش آن وقایع قرن گذشته، تجزیه و تحلیل همه چیز و توجه به تغییرات در دولت و جامعه، میز گردی در اتاق مطالعه کتابخانه بین سکونتگاهی لنینگراد تشکیل شد. به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب اکتبر شرکت کنندگان این رویداد دانشجویان دانشکده فنی لنینگراد و کارمندان کتابخانه مرکزی و شعبه های آن بودند. رئیس معبد شهدای جدید و اعتراف کنندگان کلیسای روسیه، کشیش کنستانتین مالتسف، به عنوان مهمان افتخاری دعوت شد. در ابتدای بخش تشریفاتی، یک گشت و گذار ویدیویی کوتاه "آغاز فروپاشی امپراتوری روسیه" به توجه شرکت کنندگان و مهمانان ارائه شد. در ادامه، سخنانی توسط کارکنان کتابخانه مرکزی در مورد تغییرات در زندگی کشور که با انقلاب روسیه 1905-1907، جنگ جهانی اول 1914-1918، انقلاب فوریه 1917 مرتبط بود، ارائه شد. با فروپاشی امپراتوری روسیه، و بر این اساس، انقلاب اکتبر 1917 مشخص شد، که در نتیجه آن بلشویک ها به قدرت رسیدند، که متعاقباً دولت شوروی را ساختند.

مرحله بعدی مراسم سخنرانی مهمان افتخاری بود. پدر کنستانتین نظرات خود را در شرایط فعلی بیان کرد: به هر طریقی می توان نتیجه انقلاب را در نظر گرفت - فشار بر سلطنت، کمیته وزیران امپراتوری روسیه که دستخوش تغییراتی شد و تضعیف استبداد امپراتور. نیکلاس دوم. در این دوره زمانی، محافل بورژوازی غربی برای اولین بار پس از چندین سال، توانستند ایده های خود را به جامعه روسیه وارد کنند، که اساس انقلاب بورژوا-دمکراتیک را پایه گذاری کرد. روسیه تزاری قدرت بزرگی بود و نفوذ قابل توجهی در عرصه بین المللی داشت که به آن حق اعمال نفوذ سیاست خارجی بر کشورهای ضعیف تر را می داد. کشیش همچنین گفت که در تمام این دوره تعداد زیادی از مقدسین بزرگ در کلیسای ارتدکس ظاهر شدند، مانند سنت سنت. دیمیتری (روستوفسکی)، ارجمند سرافیم ساروف، سنت. فیلارت (دروزدوف)، خ. تئوفان (انزوا)، بزرگان اپتینا و غیره. تاریخ آن زمان صدها هزار زائر را می شناسد که سال به سال از اماکن متبرکه و خانقاه ها بازدید می کردند. بسیاری از ده ها هزار مسیحی که در جریان آزار و شکنجه بلشویکی کلیسا به شهادت رسیدند متعاقباً به عنوان مقدس شناخته شدند. اکثریت روس‌ها بدون توجه به هر اتفاقی خود را مؤمن می‌دانستند، که گواهی بر شکست سیاست بلشویک‌ها در القای اجباری بی‌ایمانی و الحاد ستیزه‌جو بود. پدر کنستانتین سخنان خود را با این جملات به پایان رساند که خدا با اجازه دادن به رنج و گرفتاری، گویی ماهیت بیهوده و گذرای وجود زمینی ما را به ما یادآوری می کند. او به ما یادآوری می کند که زندگی انسان بسیار زودگذر است و عواقب این زندگی برای ما بسیار جدی است که بتوانیم نیروهای اصلی روح خود را صرف دستیابی به اهداف واهی وجود زمینی کنیم.

میزگرد

انقلاب 1917: بد یا خوب برای روسیه

(به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب اکتبر 1917)

هدف از برگزاری:

    برانگیختن علاقه و واکنش عاطفی دانش آموزان به رویدادهای تاریخ کشور ما در سال 1917.

    ایجاد ایده ای در مورد غیرقابل قبول بودن قانون گریزی دولت در رابطه با شهروندان کشورشان؛

    شکل گیری میهن پرستی و میل به خودسازی مثبت.

تجهیزات و مواد – کامپیوتر، پروژکتور، صفحه نمایش، کلیپ های ویدئویی « انقلاب اکتبر روسیه قرن بیستم. »

پیشرفت رویداد

ولادیمیر مایاکوفسکی

قصیده انقلاب:

شما،
هو شد،
مورد تمسخر باتری ها،
شما،
زخم خورده از تهمت سرنیزه ها،
من با اشتیاق تجلیل می کنم
بر سر فحش دادن
قصیده موقر
"در باره"!
اوه، حیوانی!
اوه، بچه ها!
اوه، ارزان!
اوه، عالی!
اسمت چی بود دیگه؟
دیگر چگونه می چرخید، دو رو؟
ساختمان باریک،
انبوهی از ویرانه؟

نیکولای آسیف

این یک انقلاب است:

انقلاب غرش خیابان هاست
این ولگرد جمعیتی است که با صدای بلند خوانده می شود.
فقط در یک انقلاب می توان با گلوله روبرو شد،
آنها را با سینه هایم مانند کرک دور می کنم.

انقلاب، روح‌ها کاملاً باز است!
دل همه نارضایتی ها را زمین زده است
و به دنده های خالی، مهم نیست چقدر چشمان شما کور هستند،
آسمان پر شده از توده های آبی

انقلاب! کی گفته کار متوقف شده؟
که امروز راه سخت پیدا شده است؟
انقلاب - به نام پراکندگی -
به من دستور داد کمرم را صاف کنم.

انقلاب تعطیلی برای افراد بیکار است،
به کسانی که بیکار بودند - سلام:
فقط در انقلاب به خاطر اعدام،
هیچ اعدامی برای بطالت وجود ندارد!

انقلاب! این شادی فوری است
این بدون شکست است - یکباره!
در یک کوچه تاریک - فردا است - یواشکی می روم،
و امروز خورشید هزار چشم است.

در کوچه ای تاریک فراموشت می کنم -
آیا این یک طناب در گردن است یا فولاد در معبد،
انقلاب! اما امروز همه جا
تا تمام کوچه را برای تو بگردم

شاعران انقلاب را چگونه توصیف می کنند؟ چه تصاویری استفاده می شود؟ پس انقلاب چیست؟ (بحث با بچه ها)

(نمایش قطعه ویدیویی «انقلاب اکتبر. 5 دقیقه.)

مجری 1: ظهر بخیر بچه ها! هر چه به تاریخ صدمین سالگرد انقلاب 1917 نزدیک‌تر می‌شود، بحث درباره نتایج آن و تشبیه بسیار عجیب آن دوران با سال‌های کنونی داغ‌تر می‌شود. درک نتایج تاریخی آن انقلاب هنوز هم ذهن دانشمندان علوم سیاسی، سیاستمداران و مردم عادی را به هیجان می آورد. مقامات فعلی از کشور می خواهند که انقلاب 1917 را به عنوان یک واقعیت تاریخی درک کنند. نه بیشتر نه کمتر! خود مقامات نمی دانند که این انقلاب واقعاً چه بود - یک تراژدی، یک دستاورد، یک اجتناب ناپذیر، یک گام به جلو یا یک گام به عقب؟

مجری 2: برای بیش از 70 سال، سالگرد انقلاب بزرگ سوسیالیستی اکتبر جشن اصلی اتحاد جماهیر شوروی بود. در سراسر دوران اتحاد جماهیر شوروی، 7 نوامبر یک "روز قرمز تقویم" بود، یعنی یک تعطیلات عمومی که با جشن های اجباری جشن گرفته می شد که در هر شهر برگزار می شد.

مجری 1: این موضوع تا سال 1991، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و ایدئولوژی کمونیستی تقریباً جنایتکار شناخته شد، وجود داشت. که در فدراسیون روسیهاین روز ابتدا با اشاره به ضرورت پایان جنگ داخلی در عرصه اطلاع رسانی کشور و آشتی طرفداران دیدگاه های مختلف عقیدتی به روز هماهنگی و آشتی تغییر نام داد و سپس به طور کامل لغو شد. 7 نوامبر تعطیلات متوقف شد، اما در لیست تاریخ های به یاد ماندنی قرار گرفت. قانون مربوطه در سال 2010 به تصویب رسید. در سال 2005، در ارتباط با ایجاد یک تعطیلات دولتی جدید - روز وحدت ملی - 7 نوامبر تعطیل شد.

مجری 2:ولی این روز را نمی توان از تاریخ روسیه پاک کرد، زیرا قیام در پتروگراد در 25 - 26 اکتبر (7 - 8 نوامبر به سبک جدید) نه تنها منجر به سرنگونی دولت موقت بورژوازی شد، بلکه کل توسعه بیشتر را نیز از پیش تعیین کرد. هم روسیه و هم بسیاری از کشورهای دیگر کره زمین.

مجری 1: چگونه همه چیز اتفاق افتاد؟ در پاییز 1917، سیاست های دولت موقت، دولت روسیه را به آستانه فاجعه رساند. نه تنها حومه ها از روسیه جدا شدند، بلکه خودمختاری قزاق نیز شکل گرفت. در کیف، جدایی طلبان ادعای قدرت کردند. حتی سیبری هم دولت خودمختار خود را داشت. نیروهای مسلح از هم پاشیدند و نتوانستند به عملیات نظامی در جبهه های جنگ جهانی اول ادامه دهند؛ ده ها هزار سرباز ترک کردند. جبهه داشت از هم می پاشید. روسیه دیگر نمی توانست در برابر ائتلاف قدرت های مرکزی مقاومت کند. امور مالی و اقتصاد به هم ریخته بود. مشکلات با تامین مواد غذایی شهرها آغاز شد و دولت شروع به تخصیص مواد غذایی کرد. دهقانان زمین را تصرف کردند، صدها ملک زمین داران سوختند. روسیه در بلاتکلیفی قرار داشت زیرا دولت موقت حل و فصل مسائل اساسی را به تشکیل مجلس موسسان به تعویق انداخت.

مجری 2: موجی از هرج و مرج کشور را فرا گرفت. خودکامگی که هسته اصلی کل امپراتوری بود نابود شد. اما در عوض چیزی به او ندادند. مردم احساس می کردند که از هرگونه مالیات، عوارض و قوانین آزاد هستند. دولت موقت که سیاست‌هایش را شخصیت‌های لیبرال و چپ تعیین می‌کردند، نتوانست نظمی قابل اجرا برقرار کند، بعلاوه، اقداماتش فقط اوضاع را تشدید می‌کرد. کافی است «دموکراتیزه شدن» ارتش در طول جنگ را یادآوری کنیم. پتروگراد عملاً کنترل خود را بر کشور از دست داد.

مجری 1: بلشویک ها تصمیم گرفتند از این فرصت استفاده کنند. تا تابستان 1917، آنها یک نیروی سیاسی جدی به حساب نمی آمدند که از نظر محبوبیت و تعداد کمتر از کادت ها و انقلابیون سوسیالیست بود. اما در پاییز 1917 محبوبیت آنها افزایش یافت. برنامه آنها برای توده مردم روشن و قابل درک بود. قدرت در این دوره تقریباً توسط هر نیرویی که اراده سیاسی نشان می داد می توانست در اختیار بگیرد. بلشویک ها به این نیرو تبدیل شدند.

مجری 2: در اوت 1917، آنها به سوی یک قیام مسلحانه و انقلاب سوسیالیستی حرکت کردند. این در کنگره ششم RSDLP(b) اتفاق افتاد. با این حال، در آن زمان حزب بلشویک در واقع زیرزمینی بود. انقلابی ترین هنگ های پادگان پتروگراد منحل شدند و کارگرانی که با بلشویک ها همدردی می کردند خلع سلاح شدند. فرصت بازسازی ساختارهای مسلح فقط در طول شورش کورنیلوف ظاهر شد. این ایده باید به تعویق می افتاد. تنها در 10 اکتبر (23) کمیته مرکزی قطعنامه ای در مورد تدارک قیام گرفت.

مجری 1: در 12 اکتبر 1917 (25 اکتبر 1917)، برای محافظت از انقلاب در برابر "حمله علنی آماده سازی کورنیلوویت های نظامی و غیرنظامی"، کمیته انقلابی نظامی پتروگراد به ابتکار لئون تروتسکی رئیس شوروی پتروگراد تأسیس شد. نه تنها بلشویک‌ها، بلکه برخی از سوسیالیست‌های چپ و آنارشیست‌ها را نیز شامل می‌شد. در واقع این ارگان هماهنگی مقدمات قیام مسلحانه را برعهده داشت. کمیته انقلابی نظامی تابع گروه های گارد سرخ، سربازان پادگان پتروگراد و ملوانان ناوگان بالتیک بود. تقریباً تمام تصمیمات توسط بلشویک ها لئون تروتسکی، نیکولای پودوویسکی و ولادیمیر آنتونوف - اووسینکو گرفته شد.

مجری 2: در واقع، با آغاز قیام، نیروهای چپ کنترل نظامی بر پایتخت برقرار کردند. دولت موقت ناتوان بود و نتوانست پاسخ قاطعی بدهد. بنابراین، هیچ درگیری مهم یا خونریزی زیادی رخ نداد؛ بلشویک ها به سادگی قدرت را در دست گرفتند.

مجری 1: از 24 اکتبر، یگان های پادگان پتروگراد تمام نقاط کلیدی شهر را اشغال کردند: پل ها، ایستگاه های قطار، تلگراف ها، چاپخانه ها، نیروگاه ها و بانک ها. وقتی رئیس دولت موقت کرنسکی دستور دستگیری اعضای کمیته انقلابی نظامی را صادر کرد، کسی نبود که دستور دستگیری را اجرا کند. اعضای دولت موقت به رهبری کرنسکی برای مدتی حتی نمی‌توانستند بفهمند چه اتفاقی می‌افتد، زیرا از دنیای خارج جدا شده بودند. اقدامات انقلابیون را فقط از علائم غیرمستقیم می‌توان فهمید: در مقطعی اتصال تلفن در کاخ زمستانی قطع شد، سپس برق.

مجری 2: اعضای دولت موقت امیدوار بودند تا زمانی که نیروها از جبهه برسند، در کاخ بنشینند. متوسط ​​بودن او حتی در این واقعیت قابل مشاهده است که مقامات هیچ کاری برای دفاع از آخرین قلعه خود - کاخ زمستانی انجام ندادند: هیچ مهمات یا غذایی تهیه نشده بود.

مجری 1: تا صبح روز 25 اکتبر (7 نوامبر)، دولت موقت در پتروگراد فقط کاخ زمستانی باقی مانده بود. در پایان روز، حدود 200 زن از گردان شوک زنان، 2 تا 3 گروه از دانشجویان بی ریش و چندین ده نفر از افراد معلول - شوالیه های سنت جورج، از او "دفاع" کردند. حتی قبل از حمله، نیروهای امنیتی شروع به متفرق شدن کردند. قزاق ها اولین کسانی بودند که از این واقعیت که بزرگترین واحد پیاده نظام "زنانی با اسلحه" بودند، خجالت کشیدند. سپس به دستور رئیس خود، کادت مدرسه توپخانه میخائیلوفسکی، آنجا را ترک کردند. بنابراین دفاع از کاخ زمستانی توپخانه را از دست داد. برخی از دانشجویان مدرسه Oranienbaum نیز ترک کردند.

مجری 2: فیلم طوفان معروف به کاخ زمستانی یک افسانه زیبا است. کل حمله شامل یک آتش‌سوزی ضعیف بود. مقیاس آن را می توان از تلفات فهمید: شش سرباز و یک درامر کشته شدند. در ساعت 2 بامداد روز 26 اکتبر (8 نوامبر)، اعضای دولت موقت دستگیر شدند. کرنسکی خود پیشاپیش فرار کرد و با همراهی ماشین سفیر آمریکا زیر پرچم آمریکا رفت.

مجری 1: تلاش برای استفاده از اسلحه های رزمناو Aurora شکست خورد: به دلیل موقعیت مکانی آن، کشتی جنگی نتوانست به کاخ زمستان شلیک کند. ما خودمان را به یک گلوله محدود کردیم. و خود کاخ زمستانی، اگر دفاعش به خوبی سازماندهی شده بود، می توانست برای مدت طولانی مقاومت کند، به ویژه با در نظر گرفتن اثربخشی رزمی کم نیروهای اطراف آن. یک شاهد عینی (آنتونوف - اووسینکو) تصویر "حمله" را به شرح زیر توصیف کرد: "جمعیت بی نظم ملوانان، سربازان و گاردهای سرخ یا به سمت دروازه های کاخ شناور می شوند، سپس عقب نشینی می کنند."

مجری 2: همزمان با قیام در پتروگراد، کمیته انقلابی نظامی شوروی مسکو کنترل نقاط کلیدی شهر را به دست گرفت. اینجاست که همه چیز به همین راحتی پیش نمی رفت. کمیته ایمنی عمومی به رهبری رئیس دومای شهر وادیم رودنف با حمایت دانشجویان و قزاق ها آغاز به کار کرد. دعوا کردنعلیه شورا جنگ تا 3 نوامبر ادامه داشت، زمانی که کمیته امنیت عمومی تسلیم شد.

مجری 1: به طور کلی، قدرت شوروی در کشور به راحتی و بدون خونریزی زیاد برقرار شد. انقلاب بلافاصله در منطقه صنعتی مرکزی مورد حمایت قرار گرفت، جایی که شوراهای محلی نمایندگان کارگران در واقع کنترل اوضاع را در دست داشتند. روند استقرار عمدتاً مسالمت آمیز قدرت شوروی در سراسر روسیه دلیل دیگری بر انحطاط کامل دولت موقت و نیاز بلشویک ها به تصرف قدرت شد.

مجری 2: در شامگاه 25 اکتبر، دومین کنگره سراسری شوروی در اسمولنی افتتاح شد که انتقال تمام قدرت به شوراها را اعلام کرد. در 26 اکتبر، شورا فرمان صلح را تصویب کرد. از همه کشورهای متخاصم دعوت شد تا مذاکرات برای انعقاد صلح عمومی دموکراتیک را آغاز کنند. فرمان اراضی زمین های صاحبان زمین را به دهقانان واگذار کرد. تمام منابع معدنی، جنگل ها و آب ها ملی شدند. در همان زمان، یک دولت تشکیل شد - شورای کمیسرهای خلق به ریاست ولادیمیر لنین.

مجری 1: حوادث بعدی تأیید کرد که بلشویک ها درست می گفتند. روسیه در آستانه نابودی بود. پروژه قدیمینابود شد و روسیه فقط می تواند نجات یابد پروژه جدید. بلشویک ها آن را دادند.

مجری 2: بلشویک ها اغلب متهم به نابودی «روسیه قدیمی» می شوند، اما این درست نیست. امپراتوری روسیهتوسط "فوریه گرایان" کشته شدند. "ستون پنجم" شامل: بخشی از ژنرال ها، مقامات عالی رتبه، بانکداران، صاحبان صنایع، نمایندگان احزاب لیبرال دموکرات، که بسیاری از آنها اعضای لژهای ماسونی بودند، بیشتر روشنفکرانی که از "زندان ملل" متنفر بودند. به طور کلی، اکثر "نخبگان" روسیه با دستان خود امپراتوری را نابود کردند.مجری 1: بلشویک ها در این دوره در حاشیه بودند، در واقع در حاشیه زندگی سیاسی بودند. اما آنها توانستند به روسیه و مردم آن پیشنهاد دهند پروژه کلی، برنامه و هدف بلشویک ها در حالی که رقبایشان درباره آینده روسیه بحث می کردند، اراده سیاسی نشان دادند و قدرت را به دست گرفتند.

مجری 2: ما هرگز نمی دانیم اگر انقلاب اکتبر رخ نمی داد، چه بر سر روسیه می آمد. اما ما می دانیم که کمونیست ها، مارکسیست ها، تروتسکیست ها، منشویک ها، انقلابیون سوسیالیست، بلشویک ها و دیگران چه چیزی به روسیه آوردند. بله، افراد مختلفی در بین آنها بودند. اختلافات بین آنها وجود داشت، مبارزه بود، آنها با وظایف دشواری روبرو بودند، آنها دشمنان زیادی داشتند - داخلی و خارجی. در نتیجه خون های زیادی ریخته شد، افراد زیادی رنج کشیدند که نباید عذاب می کشیدند. امروز می دانیم چه کسانی به ناحق زجر کشیدند و چه کسانی به آنچه که لیاقتش را داشتند، رسیدند. اما آیا ما خودمان اگر جای رهبری جمهوری جوان بودیم بهتر می توانستیم شرایط را درک کنیم و بهتر تصمیم بگیریم؟

مجری 1: برای برخی از مرتاضان روسی، مدت ها قبل از سال 1917، هیچ رمز و رازی در مورد آنچه مردم و کلیسا قرار بود تجربه کنند وجود نداشت. پیشگویی های قدیس سرافیم ساروف سزاوار بیشترین اعتماد است:"زمان وحشتناکی به روسیه می رسد، من به درگاه خداوند دعا کردم که از این بدبختی وحشتناک جلوگیری کند، اما خداوند سرافیم بیچاره را نشنید."

مجری 2: ما باید درس های گذشته را به خاطر بسپاریم. و بر اساس این آگاهی از عبرت های تاریخ، ابهامات نوظهور را پیشاپیش حل کرده و از درگیری های احتمالی داخلی و خارجی و به ویژه جهانی جلوگیری می کند، زیرا:"تاریخ معلم نیست، بلکه مربی زندگی است: هیچ چیز نمی آموزد، بلکه فقط برای ناآگاهی از درس ها مجازات می کند." (V.O. Klyuchevsky).

مجری 1: بیهوشی به طور کلی یک تشخیص وحشتناک است. اکنون در اوکراین آنها نه تنها بناهای یادبود لنین، بلکه مارشال ژوکوف و افسر اطلاعاتی کوزنتسوف را نیز تخریب می کنند. و این، مانند سایر کشورها، احساسات مخرب را تحریک می کند و منجر به فروپاشی جامعه مدنی می شود. بنای یادبود یک خاطره است، شواهدی از واقعیت های یک دوره خاص که ما تجربه کرده ایم. تخریب یک بنای تاریخی به معنای رها کردن دوره‌ای از تاریخ است و این غیرقابل قبول است - همه دوره‌ها با هم در هویت ما، در خودمان ساخته شده‌اند.

مجری 2: «… وقایع سال 1917 ریشه های عمیقی در تاریخ کشور ما داشت. یافتن پاسخ در دنیای واقعی، به کجا و چرا می رویم، مسئولیت ما در قبال وضعیت روسیه مدرن چیست، بدون تحلیل ریشه های نقطه عطف بزرگ سال 1917 غیرممکن است...

مجری 1: مطالعه جامع و عینی انقلاب کبیر روسیه ... به ما کمک می کند تا تراژدی تقسیم جامعه به طرف های متضاد را درک کنیم و اهمیت قدرت دولتی قوی برای روسیه را درک کنیم که توسط همه اقشار جمعیت کشور حمایت می شود. ما باید درس های گذشته را به خاطر بسپاریم و از درگیری های داخلی که می تواند به درگیری های اجتماعی و قومی حاد تبدیل شود و کشور را از هم بپاشد و ویران کند، جلوگیری کنیم.

(از یک سخنرانی برای عموم در میزگرد،

تقدیم به صدمین سالگرد انقلاب 1917)

مجری 2: در این یادداشت درس خود را به پایان می رسانیم. تاریخ روسیه را به خاطر بسپارید و مطالعه کنید!

در آستانه صدمین سالگرد انقلاب روسیه، یک میز گرد در دفتر تحریریه ماریسکایا پراودا برگزار شد که در آن شرکت کنندگان وقایع سال 1917 را ارزیابی کردند.

این مناظره در تحریریه ما انجام شد و به صورت زنده از سایت MP پخش شد. دکترای علوم تاریخی، استاد دانشگاه مرسوم در بحث وقایع 1917، علل انقلاب و درس های آن شرکت کرد. سرگئی استاریکوف، که در کنار رئیس انجمن ماری قربانیان سرکوب سیاسی نشست. نیکولای اراکچف، دکتر علوم فلسفی، استاد، دبیر اول شاخه یوشکار اولا حزب کمونیست فدراسیون روسیه الکساندر ماسلیخینو همچنین شاعر، مترجم، شخصیت عمومی آلمانی پیروگوف، که بر سر میز بین مدیر جلسه، روزنامه نگار سرگئی اسمیرنوف و نماینده حزب کمونیست موضع گرفت.

قسمت 1

اگر لنین نبود، هیتلر نمی آمد؟

گفتگو با سخنان رئیس جمهور روسیه آغاز شد. آنها توسط سرگئی اسمیرنوف آورده شدند.

- ولادیمیر پوتینمجری گفت‌وگو را آغاز کرد و از مهمانان خواست تا ارزیابی خود را از این رویدادها بیان کنند.

سرگئی استاریکوف اولین کسی بود که صحبت کرد. استاد دانشگاه مرسوم خاطرنشان کرد: انقلاب یک رویداد دوران ساز است که اتفاقاً امروز در خارج از کشور درباره آن صحبت می شود.


من و بسیاری از همکارانم متمایل به این هستیم که این رویدادها فقط یک انقلاب یا کودتا نیست، بلکه انقلاب کبیر روسیه در سال‌های 1917-1918 است. انتقال قدرت در پاییز 1917 بیانگر اراده نه تنها احزاب انقلابی، بلکه سربازان و دهقانان انقلابی بود، زیرا در آن لحظه همه چیز به یک انقلاب سیاسی جدید منجر شد، زیرا فروپاشی اقتصادی آشکار بود. دکترای علوم تاریخی

ارزیابی های بسیار شدیدتری توسط نیکولای آراکچف و الکساندر ماسلیخین ارائه شد. از این رو رئیس موزه گولاگ با اشاره به سرکوب‌های رژیم استالینیستی و وقایع رژیم استالینیستی، مستقیماً با بیان اینکه انقلاب 10 میلیون کشته برجای گذاشت، افزود: اگر سال 1917 نبود، سال‌های 1937 و 1941 وجود نداشت. آغاز جنگ بزرگ میهنی جنگ میهنی. در همان زمان، نیکولای آراکچف پیشنهاد کرد که تقصیر آنچه را که بین بلشویک‌ها و تزار و اطرافیانش اتفاق افتاد تقسیم کند.

برعکس، الکساندر ماسلیخین، دبیر اول شاخه یوشکار اولا حزب کمونیست فدراسیون روسیه، انقلاب را گامی رو به جلو خواند و یادآور شد که 100 سال پیش جامعه روسیه در کشوری نیمه فئودالی با پایه های امپریالیستی زندگی می کرد. و دولت شوروی به مردم به عنوان مثال آپارتمان رایگان، مراقبت های بهداشتی رایگان، آموزش رایگان داد.

الکساندر ماسلیخین گفت: برای ما مسئله انقلاب روشن است. - انقلاب گامی رو به جلو در زندگی اجتماعی است.

من معتقدم که انقلاب یک رویداد بزرگ است، زیرا تأثیر بسیار زیادی بر زندگی در تمام کشورهای جهان داشت.


زمانی که لنین در سوئیس بود، تزار توسط لیبرال ها سرنگون شد

به دنبال عظمت انقلابی، سرگئی اسمیرنوف از شرکت کنندگان میزگرد این سوال را پرسید که چرا اکتبر سرخ اتفاق افتاد و دور جدیدی از جنجال را در میان مهمانان برانگیخت. در همان زمان، ناظم بلشویک ها را افراد روابط عمومی خوبی خواند که با شعارهای ساده و قابل فهم سر می دادند: "قدرت به شوراها!" "کارخانه برای کارگران!"، "زمین برای دهقانان!" با این حال ، نیکولای اراکچف کمی بعد در این مورد صحبت کرد:

بلشویک ها نه یکی را دادند و نه دیگری را و نه سومی را! من خودم معاون سه سطح در سه شوروی بودم، شوروی قدرت نداشت!.. و آن کی بود؟ لنین? اخیرا متوجه شدم که او دو سال سابقه کار دارد. کجا می توانید ببینید که مثلاً امروز یک مقام رسمی با دو سال سابقه کار در کرملین به سر می برد؟ و توسط چه کسی؟ دستیار وکیل. بقیه سالها او در اروپا، در سوئیس سفر کرد، قلک ایدئولوژیک خود را پر کرد و غرق در فلسفه شد. انگلسو این همه است. او در روسیه کار نکرد! من اینجا رفتم - شاید؟ چه چیزی بدست خواهید آورد و کار کرد. اما نتوانستم آن را کنترل کنم.


انقلاب را نه بلشویک ها، بلکه لیبرال ها آغاز کردند. سرگئی استاریکوف گفت: آنها تزار را سرنگون کردند. - لنین گفت: "نسل ما ظاهراً دیگر منتظر انقلاب نخواهد بود" زیرا در آغاز سال 1917 هیچ دلیل مستقیمی برای سرنگونی سلسله رومانوف وجود نداشت. لنین زمانی که در سوئیس بود از روزنامه های سوئیسی درباره کودتای فوریه 1917 مطلع شد. سپس به روسیه آمد.

لیبرال ها از تزار خواستند که وزارت اعتماد مردم ایجاد کند تا به دوما تکیه کند و توسط دوما شکل بگیرد. آیا شاه می تواند این کار را انجام دهد؟ البته که نه. این کشور برای چندین قرن سلطنتی بود. ابتکار به چه معنا بود؟ در دوما، منافع گروه ها و لابی های مختلف با هم برخورد کرد. آیا امپراتور در طول جنگ جهانی اول می توانست چنین فرصتی را به آنها بدهد؟ خیر شاه معتقد بود که تنها یک دولت قوی، متمرکز و متحد قادر به تشکیل حکومت است.

لنین نیرویی را که روی زمین بود برداشت و برای اهداف خود استفاده کرد.» نیکولای آراکچف روی پینه قرمز فشار داد. - مجلس مؤسسان را متفرق کرد. کلیسا را ​​جدا کرد. لغو ازدواج کلیسا... اما میروننکوسخنران، رئیس آرشیو دولتی فدراسیون روسیه. او مثال زد که لنین در زمانی که در سوئیس زندگی می کرد از پول استفاده می کرد استالینکه گوپ استاپ بود و آنها را از کارگران باکو گرفت. و وقتی اطلاعاتی به اروپا رسید که این اسکناس‌هایی با فلان شماره می‌خواهند، نادژدا کنستانتینووناآنها را با تب در شومینه سوزاند!

بحران چپ و... پایان دموکراسی

شرکت کنندگان میز گرد در مورد ترور سرخ و سفید، جنگ داخلی برادرکشی، مداخله جویان صحبت کردند، اما همچنین یادآوری کردند که خود کودتا در اکتبر 1917 حداقل تلفات را به همراه داشت.

بلشویک ها بدون شلیک حتی یک گلوله تلگراف و پست را گرفتند. الکساندر ماسلیخین گفت: در نزدیکی کاخ زمستانی تیراندازی شد، اما عملاً تلفات جانی نداشت.

از طرف کمیته نظامی انقلاب 6 نفر کشته و 10-15 نفر زخمی شدند و از طرف دولت موقت اصلاً تلفات جانی نداشتند. سرگئی استاریکوف افزود: این یک کودتای نظامی کلاسیک بود.


اما چرا بلشویک ها به یک دیکتاتوری وحشتناک رسیدند؟ چرا سرانجام استالین به قدرت رسید؟

به گفته مورخان، که موضع آنها توسط پروفسور سرگئی استاریکوف بیان شد، دلایل دیکتاتوری در اختلافات شدید در سمت چپ نهفته است، زیرا قبل از سال 1918، نه تنها بلشویک ها و نه چندان در قدرت بودند.

سرگئی استاریکوف می گوید که بحرانی در ائتلاف چپ به وجود آمده است. - سؤالاتی در مورد آینده قدرت شوروی مطرح شد - در مورد سیستم انتخاباتی، این سؤال که آیا شوراها از حزب خارج می شوند یا خیر. و هنگامی که بلشویک ها متوجه شدند که حتی سوسیالیست های چپ نیز از حمایت از آنها خودداری می کنند، به سیاست های بسیار سخت روی آوردند، یک دیکتاتوری شروع به بلوغ کرد که منجر به صدور فرمان ترور سرخ شد و همانطور که می گویند جنگ داخلی آغاز شد. . بلشویک ها فهمیدند که هیچ راه مشروع و دموکراتیک دیگری برای بازگرداندن وضعیت به حالت عادی وجود ندارد. و هنگامی که آنها یک دیکتاتوری غذایی را پذیرفتند، روسیه شروع به لغزش در رحم مرگ کرد و در درخشش جنگ داخلی فرو رفت.

(ادامه دارد).

باینوف الکساندر سمنوویچ

دکتری، دانشیار، گروه مدیریت دولتی و شهرداری BSU

دبیر دوم کمیته منطقه شوروی حزب کمونیست فدراسیون روسیه

در مورد الگوها و پیش نیازهای انقلاب های اجتماعی:

به صدمین سالگرد انقلاب سوسیالیستی اکتبر بزرگ

تاریخ به عنوان یکی از مهمترین اشکال خودآگاهی مردم، نه تنها گذشته را حفظ می کند، بلکه در تجربه انباشته زندگی اجتماعی به زندگی خود ادامه می دهد. مردم همیشه، به ویژه در دوره های حساس بشریت، در آزمایشگاه غول پیکر جهانی تجربه اجتماعی تلاش می کنند تا پاسخی برای پرسش های هیجان انگیز زمان ما بیابند. به همین مناسبت، در سال 1847، وی.

مورخ بزرگ روسی V.O. کلیوچفسکی خاطرنشان کرد که اگرچه آنها می گویند که تاریخ به کسی چیزی یاد نداده است، اما زندگی انتقام بیشتری از کسانی می گیرد که اصلاً تاریخ را نمی دانند. خوب است که یکی دیگر از سخنان این دانشمند را به خاطر بسپاریم: "دروغ در تفسیر گذشته منجر به شکست در زمان حال می شود و برای فاجعه در آینده آماده می شود." مطالعه علمی جامع فرهنگ مادی و معنوی گذشته ما را ثروتمندتر و باهوش تر، سخاوتمندتر و بصیرتر در افکار و اعمال، در برنامه ها و دستاوردها می کند. همه اینها گواه این واقعیت است که دانش تاریخ و رویدادهای انقلابی دوران ساز «که جهان را تکان داد» به ما امکان می دهد زمان خود را واضح تر درک کنیم. اما مدرنیته به نوبه خود وظیفه درک علمی گذشته را بر عهده دارد که نه تنها ارزش اخلاقی، بلکه ارزش عملی نیز دارد. شما نمی توانید دنیای جدیدی را با دور زدن گذشته ایجاد کنید - مردم همیشه این را می دانستند.

در کار خود، پروفسور V.Ya. گروسول "در سرچشمه انقلاب های روسیه" محاسبه کرد که "در تاریخ بشریت در طول 500 سال گذشته تقریباً 150 انقلاب رخ داده است ..." - بورژوایی، بورژوا-دمکراتیک، آزادیبخش ملی، سوسیالیست. تعداد آنها نشان می‌دهد که انقلاب‌های اجتماعی یک پدیده اجتناب‌ناپذیر و طبیعی در تاریخ توسعه اجتماعی هستند، و نه «نوعی تصادف شرایط». اما در عین حال، نباید آنها را با انقلاب‌های «رنگی» سال‌های اخیر که نشان‌دهنده کودتاهای سازمان‌دهی شده توسط سرویس‌های اطلاعاتی غرب و ایالات متحده است، اشتباه گرفت. برخلاف انقلاب‌های «رنگی»، انقلاب‌های اجتماعی واقعی نظام اجتماعی-اقتصادی را تغییر می‌دهند و جامعه را به مرحله جدیدی از توسعه سوق می‌دهند.

از تاریخ روسیه می دانیم که انقلاب 1917، که به عنوان انقلاب بورژوا-دمکراتیک فوریه آغاز شد، با یک رویداد عصری قرن بیستم به پایان رسید - پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر بزرگ، که صدمین سالگرد آن در اکتبر جشن گرفته می شود. 2017. بلشویک ها تحت رهبری V.I. لنین که تجربیات جهانی و روسیه از مبارزه طبقاتی پرولتاریا و توده های کارگر را به طور علمی خلاصه کرد، به عمق تنش اجتماعی در روسیه، خواسته های اساسی مردم پی برد و توانست جنبش مردمی را رهبری کند. در شرایط وخامت مستمر اقتصاد کشور، ویرانی فزاینده در فعالیت اقتصادی، گرسنگی و فقیر شدن جمعیت، تنها نیروی سیاسی حزب بلشویک بود که خلق و خوی توده ها و میل آنها به عدالت اجتماعی را با حساسیت درک کرده و ماهرانه استفاده می کرد. در نتیجه پیروزی انقلاب اکتبر 1917، بلشویک ها استقرار یک نظام اقتصادی و اجتماعی-سیاسی جدید را در روسیه اعلام کردند که در تاریخ جهان مشابهی نداشت. میل به دموکراسی و ساخت سوسیالیسم در روسیه تأثیر زیادی بر فرآیندهای جهانی، سرنوشت بسیاری از مردم و توسعه سیستم جهانی سوسیالیسم داشت.

با این حال، در ارتباط با نزدیک شدن به یکصدمین سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر، که کل جهان مترقی را به عنوان یک رویداد دوران ساز رقم خواهد زد، مفهوم انحرافی از انقلاب به طور مداوم در جامعه کاشته می شود و حتی عبارت "اکتبر سوسیالیست" نیز وجود دارد. بیشتر به عنوان تجسم جهنم. رژیم حاکم لیبرال روسیه و رسانه‌های تحت کنترل آن مرتباً ادعا می‌کنند که «انقلاب» به معنای «... فداکاری‌های انسانی، ... تصاحب قدرت توسط گانگستر، توطئه و خشونت، کودتا، ... و این است. نمی توان اجازه داد در آینده ادامه یابد...» و غیره. علاوه بر این، نویسندگانی در جامعه علمی وجود دارند که معتقدند انقلاب‌ها به طور کلی و انقلاب‌ها در روسیه به‌طور خاص فقط نتیجه تصادف‌های تصادفی هستند. چنین اظهاراتی، تعمدی نادرست از رویدادهای واقعی است.

اسناد تاریخی آن زمان نشان می دهد که انقلاب اکتبر ناشی از فرآیندهای عینی است که در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم در روسیه و سایر کشورها رخ داده است. مارکس با آشکار کردن اجتناب‌ناپذیری انتقال انقلابی بشریت از سرمایه‌داری به سوسیالیسم، به این نتیجه رسید که «میان جامعه سرمایه‌داری و کمونیستی دوره تبدیل انقلابی جامعه اول به جامعه دوم قرار دارد» مارکس ک. و انگلس اف سوخ. . v.19. ص 29. او در سرمایه می نویسد: «انحصار سرمایه تبدیل به بند شیوه تولیدی می شود که زیر آن و زیر آن رشد کرده است. تمرکز ابزار تولید و اجتماعی شدن کار به جایی می رسد که با پوسته سرمایه داری خود ناسازگار می شود. او منفجر می شود."

در تأیید نتایج مارکسیستی در کار علمی"عصر نوسازی انقلابی" پروفسور یو.یو. ارمالاویچیوس خاطرنشان کرد که «در آغاز قرن بیستم، گره اصلی تضادهای نظام سرمایه داری در روسیه به بلوغ رسید، جایی که طبقه کارگر روسیه در اتحاد با دهقانان بزرگ و سایر لایه‌های کارگران برای غلبه بر بحران خود قیام کرد. روسیه به مرکز جنبش انقلابی مردم جهان تبدیل شده است، ابتکار سوسیالیستی برای پیشرفت تاریخی بشر در آن متمرکز شده است.

متأسفانه در دوره ای زندگی می کنیم که دروغ قیمتی بالاتر از حقیقت پیدا کرده است. امروزه در رسانه های طرفدار رژیم، بیشتر به ضد کمونیسم، ضد شوروی و روس هراسی بدوی، اما متکبرانه و متجاوزانه توجه می شود تا ارزیابی صادقانه از تاریخ توسعه اجتماعی. انقلاب روسیه امروز آشکارا مورد نفرت طبقات حاکم است. بازی با احترام طبیعی به سنت، تحقیر مستقیم به ما تحمیل می شود دوره شورویو نفرت از هرگونه تلاش برای تغییر و بهبود کیفیت زندگی مردم. از طریق رسانه ها، افکار عمومی به طور مداوم شکل می گیرد: آنها می گویند: "خدا از آن خداست و قیصر مال قیصر است." ایمان به پیشرفت اجتماعی که نباید از پیشرفت فنی عقب بماند در حال ریشه کن شدن است.

علاوه بر این، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپایی جامعه سوسیالیستی، نیروهای ارتجاع جهانی به طور فعال در تهمت های آشکار انقلاب سوسیالیستی اکتبر بزرگ به رقابت می پردازند و مصرانه ادعا می کنند که «سوسیالیسم، ایده های عدالت و نظریه. مارکسیسم-لنینیسم مرده اند و هرگز احیا نمی شوند...» و غیره.

درک نظری شرایط و فرآیندهای عینی انتقال سرمایه داری به مرحله امپریالیسم در جهان آن دوره و در روسیه که بحران عمیق فئودالیسم و ​​خودکامگی را تجربه می کرد و مانع از توسعه سرمایه داری می شد، به V.I. لنین، رهبر پرولتاریا، دانشمندی زبردست، نظریه مارکسیستی انقلاب سوسیالیستی را در رابطه با شرایط تاریخی جدید توسعه داد. نظریه انقلاب سوسیالیستی لنین مبتنی بر قوانین بود توسعه تاریخیجامعه. به ویژه در مورد: قانون مطابقت بین سطح توسعه نیروهای مولده و ماهیت روابط تولیدی. قانون توسعه نابرابر اقتصادی و سیاسی کشورهای سرمایه داری؛ قانون توسعه ملل و روابط ملی؛ الگوهاانتقال تاریخی جامعه از یک شکل بندی اجتماعی-اقتصادی به شکل دیگر.

لنین با تجزیه و تحلیل قانون مطابقت بین سطح توسعه نیروهای مولده و ماهیت روابط تولیدی، به این نتیجه رسید که آزادی رقابت با انحصار جایگزین شد و ادغام سرمایه مالی (بانکی) با سرمایه انحصاری صنعتی را ترویج کرد. در اینجا صادرات سرمایه به جای صادرات کالا اهمیت ویژه ای پیدا می کند. انحصار سرمایه منجر به گسترش سرمایه مالی به تمام کشورهای جهان و ایجاد لایه بزرگی از الیگارشی مالی شد. در برابر این پس زمینه، تضاد اصلی شیوه تولید سرمایه داری - تضاد بین ماهیت اجتماعی تولید و شکل خصوصی تصاحب - با نیرویی بی سابقه تشدید شده است. V.I نوشت: "امپریالیسم". لنین برای طبقه کارگر تشدید بی‌سابقه مبارزه طبقاتی، نیاز، بیکاری، قیمت‌های بالا، سرکوب اعتمادها، میلیتاریسم، ارتجاع سیاسی را برای طبقه کارگر به ارمغان می‌آورد. PSS. ج 26. ص 283.

در و. لنین نتیجه می گیرد که انقلاب سوسیالیستی، به دلیل قانون توسعه نابرابر سرمایه داری در عصر امپریالیسم، نمی تواند، همانطور که طرفداران مارکسیسم معتقد بودند، به طور همزمان در همه کشورهای توسعه یافته رخ دهد - این اتفاق خواهد افتاد. زمان متفاوتبا شکستن حلقه های ضعیف زنجیره امپریالیسم. بررسی ویژگی‌های دوران سرمایه‌داری در اثر «امپریالیسم، به عنوان بالاترین مرحله سرمایه‌داری» (1916) به لنین اجازه داد تا امکان و ضرورت انجام انقلاب سوسیالیستی در روسیه را به‌طور عینی اثبات کند.

بررسی قانون تاریخی توسعه ملل و روابط ملی نشان می دهد که تضادهای بین کلان شهرها و مردمان استعمارگر و همچنین بین قدرت های امپریالیستی و متحدان آنها، بین انحصارات و اکثریت ملت های درون دولت های امپریالیستی، بین بقایای فئودالی و سرمایه داری وجود داشته است. با نیرویی بی سابقه تشدید شد. امروزه این تضادها بین مهاجران، پناهندگان خاورمیانه و ادارات کشورهای اروپایی بدتر شده است. بین ایالات متحده آمریکا و کشورها - اتحادیه اروپا، روسیه، چین و غیره.

ولادیمیر ایلیچ با بحث در مورد الگوهای انتقال تاریخی جامعه از یک شکل گیری اجتماعی-اقتصادی به دیگری، ثابت کرد که آشکار کردن محتوای اصلی عصر امپریالیسم امکان شناسایی الگوها و روندهای توسعه جامعه را فراهم می کند. علاوه بر این، برای تعیین اینکه چه شرایط اجتماعی، نیروهای محرک، چه طبقه ای در مرکز این مرحله تاریخی در توسعه جامعه قرار دارد، چه کسانی با فعالیت های خود مسیر توسعه تاریخی را تعیین می کنند. و نیز تعیین راه ها، اشکال، روش ها و تاکتیک های انجام مبارزه انقلابی برای پیروزی انقلاب سوسیالیستی، از جمله در روسیه.

علاوه بر این، V.I. لنین شرایط عینی و ذهنی اجرای انقلاب سوسیالیستی را بررسی می کند. از تحلیل دوران امپریالیسم، مهم‌ترین نتیجه لنین این است که در این دوران «در تمام خط، ویژگی‌های دوران گذار از سرمایه‌داری به نظم اجتماعی بالاتر شکل گرفت و آشکار شد.» لنین V.I. PSS. v.27. ص 385. در این راستا، استاد دانشگاه MSU I.A. کوزیکوف در کار خود "توسعه تئوری انقلاب سوسیالیستی توسط وی. آی. لنین" استدلال می کند که نتیجه گیری های لنین در واقعیت ما نیز اتفاق می افتد، بنابراین "... افزایش عظیم در اندازه و قدرت سرمایه مالی، تشدید تضادهای سرمایه داری، حضور یک جنبش کارگری و آزادی ملی، احزاب انقلابی، متحدان طبقه کارگر... همه اینها نشان می دهد که امپریالیسم پیش نیازهای عینی و ذهنی گذار جامعه از سرمایه داری به سوسیالیسم را آماده کرده است.

در واقع، در پایان قرن نوزدهم، روسیه نقطه کانونی تضادها در توسعه جهانی بود. در اینجا بود که همه تضادها خصلتی کاملاً متضاد پیدا کردند: بین کار و سرمایه، بین تزاریسم و ​​بورژوازی و مردم تحت ستم. مانند هیچ جای دیگر جهان، یک وضعیت انقلابی به سرعت در روسیه به بلوغ رسید. این زمانی است که «طبقات پایین»، یعنی توده‌های مردم که توسط طبقه حاکم به ناامیدی سوق داده شده‌اند، نمی‌خواهند به روش قدیمی زندگی کنند و «بالا»ها نمی‌توانند کشور و مردم را به روش قدیمی اداره کنند. . بله، اولی را نباید فراموش کنیم جنگ جهانی، سیاست های ناکارآمد تزاریسم روسیه را به فروپاشی اجتماعی-اقتصادی سوق داد. در اینجا مناسب است که خطاب رهبران شش جناح دوما به نیکلاس دوم (دسامبر 1916) را یادآوری کنیم: «حاکمیت! کشور در حال فروپاشی است، در عذاب است، و یک بحران بزرگ در حال ظهور است - در درجه اول یک بحران قدرت. اگر فوراً دولت مسئول دوما را تشکیل ندهیم، بزرگترین شوک ها در انتظار ما است.» G. A. Zyuganov. روسیه وطن من است. – م.1996. ص 319. و دو ماه و نیم بعد، دولت منسوخ فروپاشید.

هر چه به سالگرد انقلاب کبیر اکتبر نزدیک‌تر می‌شود، بحث‌ها و مناظرات بین موافقان و مخالفان این بزرگ‌ترین رویداد تاریخی که سرآغاز تمدن جدید بشری بود، بیشتر می‌شود. از حامیان تاریخ دیالکتیکی- ماتریالیستی دعوت می شود تا توجه عمومی مترقی را بر نیاز به درک خلاقانه از اهمیت جهانی-تاریخی انقلاب سوسیالیستی اکتبر بزرگ متمرکز کنند، که از این منظر که چگونه ضروری و طبیعی بود. شرایط داخلیتوسعه روسیه و بین المللی. همچنین باید این واقعیت را در نظر گرفت که: - از عمر 70 ساله اتحاد جماهیر شوروی، تقریباً 20 سال برای دفع تجاوز در طول جنگ های داخلی و میهنی و دو دوره بهبودی پس از جنگ ها صرف شد. - با احاطه شدن توسط قدرت های سرمایه داری، این کشور بودجه زیادی را برای دفاع اختصاص داد. - سوسیالیسم برای اولین بار ساخته می شد، نمونه های مشابهی وجود نداشت - بنابراین طبیعتاً اشتباهاتی رخ داد - سرکوب ناروا برخی از شهروندان، کشاندن کشور به مسابقه تسلیحاتی، افراط در سازماندهی مزارع جمعی و غیره.

برای دفع حملات جعلگران تاریخ دوره شوروی و دستاوردهای انقلاب کبیر اکتبر، به منظور سازماندهی کار ضد تبلیغاتی سازمان های حزبی، به نظر می رسد که ما یک رویکرد سیستماتیک به یک رویکرد عمیق تر را تمرین کنیم. بررسی آثار کلاسیک های مارکسیسم-لنینیسم در تربیت سیاسی کمونیست ها و جوانان متحد. در میان آنها، به ویژه - نظریه مبارزه طبقاتی در دوران امپریالیسم - سوسیالیسم. ویژگی های اقتصادی و سیاسی امپریالیسم مدرن؛ مبانی ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی؛ مشکلات ایدئولوژیک و نظری سوسیالیسم قرن بیست و یکم. نقش و جایگاه احزاب کمونیست در جنبش بین المللی پرولتاریا. تئوری و عمل جنبش‌های اعتراضی داخلی و خارجی کارگران؛ مشکلات جاری سیاست جوانان حزب کمونیست فدراسیون روسیه ... و غیره برای انجام در بین دانش آموزان: - در مدرسه و متوسطه موسسات آموزشی- انجام اطلاعات و گفتگوهای سیاسی "در مورد نقش و اهمیت انقلاب بزرگ اکتبر و پیروزی بزرگ برای روسیه"؛ - در دانشگاه های کشور، دروس انتخابی "درباره اهمیت جهانی-تاریخی انقلاب سوسیالیستی اکتبر بزرگ"، "در مورد مبانی مفهومی و عملکرد ساخت سوسیالیستی در اتحاد جماهیر شوروی" و غیره ترتیب دهید.

زمانی فرا می رسد که انقلاب اکتبر در کشور ما به عنوان نمونه ای از خلاقیت واقعی اجتماعی مردم با هدف دستیابی به آزادی، برابری اجتماعی و ملی، منصفانه ارزیابی شود.

انقلاب بزرگ روسیه- یک تغییر اساسی در تاریخ روسیه. روندی که بر تمام حوزه های زندگی عمومی تأثیر گذاشته است، هنوز در آگاهی تاریخی روسیه مدرن که دوره ای از دگرگونی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را تجربه می کند، ارزیابی روشنی به دست نیاورده است. بسیاری از جنبه های این دوره از تاریخ روسیه فاش نشده یا به شیوه ای مغرضانه و مغرضانه از نظر سیاسی افشا شده است.

سال 2017 سال صدمین سالگرد انقلاب 1917 است. نقطه عطف صد سالگی برای حافظه تاریخی قابل توجه است. اکنون لازم است از روند آشتی جامعه با وقایع 1917 حمایت کرد و برای رواج دانش تاریخی با کیفیت بالا برای عبرت گرفتن از آنها ترویج کرد.

انجمن تاریخی روسیهدر تهیه و برگزاری رویدادهای اختصاص داده شده به انقلاب کبیر روسیه، با هدایت ارزش های علم، تأیید پذیری و همبستگی مدنی، که در رویکردی حساس و عینی به رویدادهای تاریخی بیان شده است، مشارکت فعال دارد.

ما به موضوع انقلاب 1917 آماده شدیم. بحث گسترده آن به عنوان بخشی از توسعه مفهوم آموزش تاریخ ملی در مدرسه در مکان های مختلف انجام شد. حتی در آن زمان پیشنهاد شد که انقلاب کبیر روسیه را به عنوان یک فرآیند پیچیده و دراماتیک شامل مراحل به هم پیوسته در نظر بگیریم. وقایع فوریه و اکتبر 1917، سقوط سلطنت و استقرار جمهوری، انتخابات مجلس مؤسسان و شورش کورنیلوف، استقرار قدرت شوروی و جنگ داخلی خونین.

- رئیس انجمن تاریخی روسیه سرگئی ناریشکین.

«اخبار پروژه»:

بررسی علل و پیامدهای انقلاب کبیر روسیه ادامه خواهد داشت - چنین بیانیه ای توسط رئیس انجمن تاریخی روسیه سرگئی ناریشکین در جلسه نهایی کمیته سازماندهی برای تهیه و برگزاری رویدادهای اختصاص داده شده به 100 سالگی بیان شد. انقلاب 1917 در روسیه.

نمایشگاهی در موزه تمام روسیه هنرهای تزئینی، کاربردی و عامیانه افتتاح شد "انقلاب چینی. رویای یک دنیای جدید چینی شوروی". در این نمایشگاه صدها بشقاب، فنجان، نعلبکی و مجسمه های تزئینی تولید شده در بیست سال اول حکومت شوروی به نمایش گذاشته شده است که به طور سنتی به آنها چینی تبلیغاتی می گویند.

جشنواره بین المللی تاریخی و موسیقی خلاقیت کودکان و نوجوانان "انقلاب روسیه 1917: حافظه موسیقی نسل ها" در سالن کنسرت گروه آواز و رقص آکادمیک ارتش روسیه به نام A.V. Alexandrov برگزار شد.

نمایشگاه مدولار "انقلاب 1917 در خیابان های مسکو در اسناد و عکس های آرشیوی" در خیابان نیکولسکایا افتتاح شد. این نمایشگاه توسط انجمن مورخین-بایگانی روسیه و موسسه تاریخی و بایگانی دانشگاه دولتی روسیه برای علوم انسانی و با حمایت انجمن تاریخ روسیه و بنیاد تاریخ میهن تهیه شده است.

کنسرت در تئاتر ماریینسکی، نمایش اسناد منحصر به فرد از آرشیو نیروی دریایی و گذاشتن سنگ در کشتی سازی دریاسالار به یاد کشتی سازان دوران انقلاب و جنگ داخلی: رویدادهای اختصاص یافته به صدمین سالگرد کودتای انقلابی در روسیه در سن پترزبورگ برگزار شد.

در آستانه صدمین سالگرد انقلاب کبیر روسیه سرگئی ناریشکینمصاحبه ای اختصاصی با معاون اول مدیر کل TASS میخائیل گوسمن انجام داد که در آن او در مورد اهمیت این رویداد تاریخی برای شهروندان روسیه، ارزیابی آن در جامعه مدرن روسیه و همچنین در مورد رویدادهایی که در سراسر کشور در پیش بینی این اتفاق برگزار می شود صحبت کرد. تاریخ.

در روسیه، بنای یادبودی برای همه کسانی که در جریان انقلاب و جنگ داخلی جان خود را از دست دادند، ممکن است به زودی ظاهر شود. این پیشنهاد توسط نمایندگان دومای دولتی در جلسات استماع پارلمان ارائه شد "صدمین سالگرد انقلاب 1917 در روسیه: جنبه های بین المللی".

موزه تاریخی دولتی در حال آماده شدن برای افتتاح نمایشگاه "انرژی رویاها" است. این آخرین و بزرگترین رویداد در تقویم رویدادهای اختصاص داده شده به یکصدمین سالگرد انقلاب کبیر روسیه خواهد بود.

کنفرانس علمی بین المللی "انقلاب روسیه و قانون اساسی" در خانه انجمن تاریخی روسیه برگزار شد. او ده ها کارشناس را جمع آوری کرد کشورهای مختلف- مورخان، حقوقدانان، دانشمندان علوم سیاسی، اقتصاددانان، کارشناسان فرهنگی.

"هفته انقلاب روسیه" در پاریس آغاز شده است: در روزهای آینده چندین مجمع علمی بزرگ و رویدادهای دیگر به رویدادهای 1917 و تأثیر آنها بر جهان در پایتخت فرانسه برگزار می شود.