چرا سوسک ها برای سلامتی انسان خطرناک هستند و چه ضررهایی دارند؟ چرا سوسک های زندگی در آپارتمان ها برای انسان خطرناک هستند؟

اما آنها اشتباه می کنند، زیرا پروسی ها مشکلات بسیار جدی را به خانه های ما می آورند. در این مقاله به تفصیل در مورد هر یک از آنها صحبت خواهیم کرد.

طبیعی است که بسیاری از باکتری های بیماری زا و تخم های کرم کرم روی پوشش های کیتینی خود قرار می گیرند (شکم و پنجه ها به ویژه مستعد این هستند). در مرحله بعد، حشرات این میکروب ها را مستقیماً در سراسر آپارتمان پخش می کنند. خیلی زود، عوامل ایجاد کننده بیماری های مختلف از بدن حشرات به غذای باقی مانده روی میز، داخل سطل نان و ظروفی که از آن می خورید و می نوشید می رسند.

سوسک ها زباله ها و حتی فضولات حیوانات و انسان را در خطوط فاضلاب، اتاق زیر شیروانی و زیرزمین می خورند. این بدان معناست که میکروارگانیسم‌های بیماری‌زای متعددی در سیستم گوارشی حشره تجمع می‌کنند.

در طول مطالعه، مشخص شد که پروس ها حاملان موارد زیر هستند:

  • مننژیت؛
  • ذات الریه؛
  • اسهال خونی:
  • سالمونلوز؛
  • گاستروانتریت؛
  • مایکوباکتریوز؛
  • برخی از بیماری های عفونی دستگاه تناسلی

بزرگترین خطر ناشی از هالترهایی است که از سیستم فاضلاب وارد خانه می شوند. هیچ کس نمی داند که سوسک اخیراً در چه محیطی خزیده است و پس از راه رفتن از روی آن چه نوع بدی روی غذا می گذارد.

تمام باکتری های بیماری زا که در بالا در مورد آنها صحبت کردیم می توانند به راحتی بر روی هر سطحی در حمام، آشپزخانه و توالت نفوذ کنند. فرد می تواند به راحتی به آن مبتلا شود، چه از طریق خوردن غذاهای آلوده و چه با نشویید دست های خود پس از دست زدن به سطوح کثیف. در نتیجه، فرد در تخت بیمارستان قرار می گیرد و هیچ ایده ای در مورد علل بیماری ناخوشایند ندارد.

به سیستم عصبی آسیب برساند، خواب را مختل کند

با این حال، خطر سوسک ها نه تنها در گسترش میکروارگانیسم های بیماری زا نهفته است. سوسک های شاخ بلند که در اطراف آپارتمان می خزند باعث تحریک و اختلال در عملکرد سیستم عصبی می شوند. فرد با ترس به خواب می رود که به ایجاد بی خوابی کمک می کند. خواب ناکافی باعث سلامتی ضعیف، کاهش ایمنی و ضعف می شود. در نتیجه باکتری ها، میکروب ها و ویروس ها به راحتی می توانند به بدن محافظت نشده نفوذ کنند.

کودکان ممکن است دچار فوبیا شوند که نام رسمی آن بلاتوفوبیا است. این یک بیماری روانی جدی است که باعث واکنش ناکافی به سوسک در بزرگسالان می شود.

در افراد مبتلا به بلاتوفوبیا، حملات با افزایش ضربان قلب، افزایش فشار خون، قرمزی صورت و افزایش تعریق همراه است.

درمان دارویی برای این بیماری کافی نیست. شما باید برای مدت طولانی نزد روان درمانگر بروید، روی خودتان کار کنید و ناخودآگاه خود را بازسازی کنید.

می تواند در هنگام خواب وارد گوش، دهان، بینی شود

ساختار گوش انسان ویژگی های خاص خود را دارد و به همین دلیل فشار دادن حشره به داخل گوش دشوار نیست، اما نمی تواند خود به خود خارج شود. سوسک با حرکت دادن پاها و آنتن های خود می تواند به مجرای گوش آسیب برساند و به غشای گوش آسیب برساند.

شما فقط می توانید یک پروس را با کمک ابزار پزشکی خاص بیرون بکشید، بنابراین در صورت کوچکترین شک باید با پزشک مشورت کنید.

واکنش های آلرژیک

نادر است، اما این اتفاق می افتد. پروسی ها دستگاه دهانی نسبتاً توسعه یافته ای دارند که به لطف آن نه تنها سطح اپیدرم را می جوند، بلکه گردن، انگشتان، گونه ها و پلک ها را نیز می جوند. وجود عفونت به طور قابل توجهی روند بهبود زخم ها را کند می کند.

دانشمندان تمایل دارند بر این باورند که سوسک ها به دلیل کمبود آب گاز می گیرند. به همین دلیل کمبود آب را با لیسیدن مایع اشک، بزاق و ترشحات عرق فرد در خواب جبران می کنند.

بزاق سوسک حاوی پروتئینی است که باعث واکنش های آلرژیک می شود. در نتیجه، پوست در ناحیه نیش حشرات ممکن است دچار بثورات شود و قرمز شود. محل گزش ممکن است احساس خارش و درد داشته باشد.

فساد مواد غذایی

یکی دیگر از آسیب های مهم سوسک برای انسان، فساد مواد غذایی است. نه تخریب آنها، بلکه آسیب آنها.

دانشمندان توانسته اند محاسبه کنند که هزار سوسک در طول سال حدود 10 کیلوگرم غذای خشک می خورند. در نگاه اول، این عدد چندان بزرگ نیست. اما موقعیتی را تصور کنید که در آن یک پروسی را دیدید که روی بشقاب غذا می خزد. چیزی که بلافاصله به ذهن خطور می کند این است که این حشره اخیراً می تواند از یک کانال زباله یا فاضلاب عبور کند. البته دیگر این غذا را نخواهید خورد.

اگر یک سوسک توانست به داخل یخچال نفوذ کند، مطمئناً از تمام محصولات موجود در قفسه های آن عبور می کند. از این لحظه به بعد، مواد غذایی از یخچال را می توان با خیال راحت دور انداخت، زیرا قبلا غیرقابل خوردن شده است.

آسیب سیم کشی و آتش سوزی ناشی از آن

سوسک ها حشرات تقریبا همه چیزخوار هستند. رژیم غذایی آنها ممکن است نه تنها شامل خرده نان و ضایعات غذا باشد. آنها به راحتی می توانند به عایق آسیب برسانند لوازم برقی. ساختار دستگاه دهان حشرات به آنها اجازه می دهد تا از طریق اجسام ساخته شده از مواد سخت بجوند.

هنگامی که پروسی ها نمی توانند برای خود غذا پیدا کنند، شروع به خوردن هر چیزی می کنند که سر راهشان قرار می گیرد. بنابراین احتمال آسیب رساندن به سیم کشی زیاد است. این به نوبه خود می تواند باعث اتصال کوتاه و آتش سوزی در آپارتمان شود.

آسیب به کتاب ها و تجهیزات با ارزش

عایق های آسیب دیده توسط سوسک ها اغلب باعث از کار افتادن وسایل می شود. چیزی باقی نمی ماند جز اینکه دستگاه های خراب را دور بریزید و به جای آن دستگاه های جدید بخرید.

همچنین، اگر پروسی‌ها کمبود غذا داشته باشند، شروع به جویدن صحافی کتاب‌ها می‌کنند، حتی اگر این نسخه‌ها ارزش خاصی داشته باشند. سوسک ها اصلا علاقه ای به این کار ندارند!

پروسی ها دوست دارند پشت کاغذ دیواری تخم بگذارند و در نتیجه به آن آسیب می رسانند.

آسیب به حیوانات خانگی

به محض اینکه متوجه سوسک ها در خانه خود شدید، بلافاصله شروع به از بین بردن آنها کنید. خودتان همه محل ها را با عوامل حشره کش درمان کنید یا با یک سرویس تخصصی که با کنترل آفات سروکار دارد تماس بگیرید. با این حال، یک سوسک مرده یا فلج می تواند توسط حیوان خانگی یا پرنده ای که در آپارتمان زندگی می کند خورده شود.

این منجر به مسمومیت شدید حیوان خانگی می شود، زیرا تولید سموم توسط عامل سمی ادامه دارد. عواقب چنین مسمومیتی می تواند فاجعه بار باشد، از جمله مرگ حیوان خانگی.

برای جلوگیری از چنین مشکلاتی، در طول دوره ضد عفونی، حیوانات خانگی باید از آپارتمان به خانه روستایی، اقوام یا دوستان برده شوند.

پخش بوی نامطبوع

سوسک ها سیاه هستند. بوی گندیدگی و نم می دهند. اگر تعداد زیادی سوسک شاخ بلند وجود نداشته باشد، بوی کمی قابل توجه از آنها متصاعد می شود. با این حال، اگر تعداد حشرات زیاد باشد، در آپارتمان پخش می شوند بوهای نامطبوع، که خلاص شدن از آنها بسیار دشوار است.

در اینجا تنها یک راه وجود دارد - یا خود ضد عفونی کردن محل، یا تماس با متخصصان مناسب.

آیا همه گونه ها خطرناک هستند؟

امروزه انواع زیادی از سوسک ها وجود دارد. برخی از آنها برای سلامتی انسان خطرناک هستند و برخی عملاً حشرات بی ضرر هستند. تهدید برای انسان از سوسک های قرمز، سیاه و آمریکایی است.

سوسک‌های سیاهی که در خانه‌ها مستقر می‌شوند نیز برای مردم خطرآفرین هستند. طول آنها می تواند از 2 تا 5 سانتی متر متغیر باشد. بدنه به رنگ مشکی یا خاکستری تیره است و درخشندگی فلزی قابل توجهی دارد. اندازه بال های ماده کمی کوچکتر از بال های نر است. علاوه بر این، بدن ماده ها بزرگتر است و می تواند به 5 سانتی متر برسد.

سوسک آمریکایی شبیه به سوسک قرمز است - بدن آنها بزرگتر است - تقریباً 5 سانتی متر. ماده ها کمی بزرگتر از نرها هستند. یکی از ویژگی های بارز این نوع سوسک شاخ بلند، نوارهای قهوه ای تیره در پشت است. این علامت به تشخیص کمک می کند حشرات خطرناک، اگر بر شخصی شک و تردید در مورد امنیت خود غلبه کند.

نتیجه گیری

بدیهی است که سوسک ها موجودات بی ضرری نیستند. در واقع چنین محله ای برای زندگی و سلامت همه اعضای خانه بسیار خطرناک است. این بیشتر از همه در مورد کودکان خردسال و حیوانات خانگی صدق می کند.

آنها به راحتی می توانند فرد را به تعدادی از بیماری های عفونی مبتلا کنند. کافی است پس از دست زدن به سطوح کثیف دست های خود را نشویید. اغلب، وقتی فردی در بیمارستان به سر می‌برد، نمی‌داند چگونه عفونت کرده است. او شروع به مقصر دانستن این موضوع به غذای پایین‌تر، مراکز پذیرایی عمومی و حمل‌ونقل می‌کند. اما حتی به ذهن مردم خطور نمی کند که علت را در سوسک هایی که در آپارتمان مستقر شده اند جستجو کنند.

برای محافظت از خود و خانواده خود در برابر عواقب ناخوشایند، باید غذا را منحصراً در آشپزخانه بخورید، زباله ها را هر روز بیرون بیاورید و سطل زباله را محکم بسته نگه دارید. برای کاهش سطح رطوبت باید یک خشک کن در حمام نصب شود. همچنین باید تمام سطوح نزدیک خطوط آب و فاضلاب را بررسی کنید و در صورت وجود ترک، حتما آنها را تعمیر کنید.

با انجام این مراحل ساده می توانید وجود سوسک ها را برای همیشه فراموش کنید. و آنها به نوبه خود نمی توانند به شما و اعضای خانواده شما آسیب برسانند.

جوزف جی. کونکل - استاد زیست شناسی در آمهرست ماساچوست. آزمایشگاه او تحقیقات علمی مرتبط با ساختار، عملکرد و تغییرات پروتئین ها در طول رشد حیوانات را انجام می دهد. برای برخی تحقیقات، آزمایشگاه از سوسک استفاده می کند. در صفحه سؤالات متداول سوسک، پروفسور جوزف کانکل به سؤالاتی در مورد این حشرات پاسخ می دهد. اکنون می توانید 73 سوال را در آنجا مشاهده کنید که به آنها پاسخ های کامل، معقول و جالب داده شده است. بخش قابل توجهی از سوالات مربوط به ... پرورش سوسک است. بله، برخی از انواع سوسک ها در آپارتمان ها برای اهداف تزئینی یا به عنوان غذای خزندگان نگهداری می شوند. ما جرأت کردیم برخی از پاسخ ها را ترجمه کنیم که به ما امکان می دهد نگاهی تازه به برخی از تصورات غلط مداوم بیندازیم - مثلاً آیا سوسک می تواند بدون سر زندگی کند. یا اینکه سوسک ها از تشعشع نمی ترسند درست است؟

وقتی می خوابیم آنها فعال هستند. وقتی آنها می خوابند، ما فعال هستیم. چقدر راحت!

سوال 5: آیا سوسک ها در برابر تشعشع مقاوم هستند؟

اغلب می توانید بشنوید که سوسک ها در برابر تشعشعات بسیار مقاوم هستند و پس از یک جنگ هسته ای جهانی فقط سوسک ها زنده می مانند. اما من حتی یک نشریه را ندیدم که با اقتدار کافی در این مورد بحث کند. من فقط میتونم نظر خودم رو بدم من از تابش گاما برای تابش سوسک ها استفاده کردم و برنامه های کشتار را ترسیم کردم. من مقاومت سوسک ها را با هیچ موجود زنده دیگری با استفاده از تجهیزات مشابه مقایسه نکرده ام و بنابراین نمی توانم در مورد مقاومت نسبی بر اساس داده های سخت اظهار نظر کنم. نظر من این است که حشرات به طور کلی در مقایسه با غیر حشرات یا به عبارت دقیق تر، غیر بندپایان نسبتاً در برابر تشعشع مقاوم تر هستند. زندگی حشرات و سایر بندپایان حول چرخه پوست اندازی آنها می چرخد. در طول چرخه پوست اندازی، سلول های حشرات معمولاً تنها یک بار تقسیم می شوند. این توسط قانون دیارد تأیید می شود: حشرات با هر بار پوست اندازی وزن خود را دو برابر می کنند و بنابراین سلول های آنها فقط باید یک بار در هر پوست اندازی تقسیم شوند.

لطفا توجه داشته باشید: سلول ها در طول تقسیم به تشعشع حساس هستند. به همین دلیل است که از اشعه برای از بین بردن سلول های سرطانی استفاده می شود. سلول های سرطانی بیشتر از سایر سلول های بدن ما تقسیم می شوند. با استفاده از دوزهای معین پرتو، سلول های سرطانی بیشتری نسبت به سلول های طبیعی از بین خواهید برد. در دوز مناسب با سرطان مناسب، می‌توانید تمام سلول‌های سرطانی را از بین ببرید در حالی که فقط برخی از سلول‌های طبیعی که سریع‌ترین تقسیم‌بندی شده‌اند (یعنی سلول‌های مغز استخوان سیستم ایمنی بدن و گلبول‌های قرمز خون تولیدکننده بافت) را از بین ببرید.

بنابراین، اگر یک سوسک معمولی فقط یک بار در هفته پوست اندازی کند، سلول های آن معمولاً فقط در یک دوره 48 ساعته در آن هفته تقسیم می شوند. این بدان معناست که حدود 3/4 سوسک ها سلول هایی ندارند که در هر زمان معینی به تشعشع حساس باشند. اگر سوسک ها و جمعیت انسانی در معرض تشعشعات کشنده قرار گیرند، ممکن است 3/4 سوسک ها به حیات خود ادامه دهند، در حالی که هیچ یک از مردم زنده نخواهند بود، زیرا خون و سلول های بنیادی ایمنی ما همیشه در حال تقسیم شدن هستند. اگر تشعشعات مرگبار به طور مداوم ادامه یابد، همه حیوانات دارای سلول های تقسیم شده خواهند مرد.

سوال 6: چرا سوسک ها در حالت خوابیده به پشت می میرند؟

اول، فقط تعداد کمی از سوسک ها در طبیعت در حالی که به پشت دراز می کشند می میرند. مرگ طبیعی سوسک را می توان مرگ در معده پرنده، خفاش یا سایر حیوانات کوچک در نظر گرفت.

ثانیاً، سوسک‌ها برای زندگی در کف‌های سنگ مرمر صاف یا لمینت سازگار نیستند. در ابتدا، آنها بیشتر به زمین های ناهموار عادت دارند: شاخ و برگ، چوب و سایر بقایای گیاهی. بنابراین، هنگامی که یک سوسک به پشت خود ختم می شود (به دلیل نوعی خطای جهت گیری)، اگر هیچ زباله ای در اطراف وجود نداشته باشد تا با پاهایش چنگ بزند، به احتمال زیاد نمی تواند در وضعیت عادی قرار بگیرد. (سعی کنید سوسک را به پشت روی زمینی صاف با یا بدون مقداری کاغذ مچاله شده قرار دهید).

ثالثاً، در ساختمان ها اغلب با سوسک های مرده مواجه می شویم که در اثر حشره کش مرده اند. بیشتر این حشره کش ها عوامل عصبی حاوی کلر هستند. ماده فعال اغلب کولین استراز، آنزیمی که استیل کولین (Acetylcholinum)، یک انتقال دهنده عصبی را تجزیه می کند، مهار می کند. استیل کولین اضافی در سیستم عصبی سوسک باعث اسپاسم عضلانی می شود که اغلب با غلتیدن سوسک ها روی پشت خود خاتمه می یابد. عدم کنترل هماهنگی ماهیچه ها به این واقعیت منجر می شود که سوسک نمی تواند موقعیت مخالف را بگیرد و در نهایت در موقعیت "وارونه" می میرد.

سوال 7: مقاله ای در روزنامه خواندم در مورد کودکانی که با نیش سوسک به بیمارستان منتقل می شوند. آیا سوسک ها مردم را گاز می گیرند؟

سوسک همه چیزخوار است، یعنی همه چیز خوراکی موجود در حیوان را می خورد و منشا گیاهی. اگر هنگام خواب زیاد حرکت نکنیم، ممکن است شب ها سعی کنند لاله گوش ما را بجوند. در عین حال، سوسک ها به ندرت آنقدر تهاجمی هستند که در طول روز که ما بیدار هستیم به افراد حمله کنند. سال‌ها پیش، وقتی در دانشگاه تولین در نیواورلئان شرکت می‌کردم، در یک اتاق خوابگاهی می‌خوابیدم و سوسک‌ها از سقف روی سرم پرواز می‌کردند. فکر می‌کنم این سوسک‌های بزرگ آمریکایی (Periplaneta americana) می‌توانند نیش خوبی از من بگیرند.

فقط گونه های بزرگتر می توانند از پوست ما گاز بگیرند. البته پوست کودکان بسیار لطیف تر است و بنابراین در برابر نیش سوسک آسیب پذیرتر است.

سوال 8: غیر سمی ترین راه برای کشتن سوسک چیست؟ من یک پسر پنج ساله و یک موش خانگی دارم که هر دو به همه چیز دست می زنند.

من اغلب تکرار می کنم که من به مرگ سوسک ها علاقه ندارم، بلکه به کسب اطلاعات در مورد سبک زندگی و فیزیولوژی آنها علاقه دارم. با این حال، من درک می کنم که برای اکثر مردم از بین بردن سوسک ها مهم تر است، زیرا این حشرات نمی توانند در خانه زندگی کنند. علاوه بر این، سوسک ها می توانند به ایجاد آسم در کودکان کمک کنند.

من با روش های زیر برای کشتن سوسک هایی که از مواد شیمیایی استفاده نمی کنند برخورد کردم:

اسید بوریک
کریستال ها اسید بوریکدارای لبه های تیز اندازه کوچک آنها به کریستال ها اجازه می دهد تا به راحتی بین مفاصل اسکلت بیرونی حشره (اسکلت خارجی) نفوذ کنند. کریستال های تیز پوشش را از بین می برند و باعث می شوند سوسک آب خود را از دست بدهد و در اثر کم آبی بمیرد. ساده است و راه ارزان. اسید بوریک (که نسبتاً غیر سمی است) را در گوشه اتاق ها و در مناطق پنهانی که سوسک ها در آن تردد می کنند بپاشید.
نسخه صنعتی گران‌تر این روش Permadust نام دارد. این گرد و غبار یاقوت ریز آسیاب شده است که عملکردی مشابه کریستال های اسید بوریک دارد، اما اثر طولانی تری دارد.
متعاقباً لاشه سوسک‌های خشک شده را در مکان‌های خلوت و فضاهای باز خواهید یافت، جایی که سوسک‌ها آخرین گام‌های خود را در جستجوی آب برداشتند. اگر بخواهید از شر آن خلاص شوید، اسید بوریک به راحتی شسته می شود.

گرفتن زنده
یک فنجان یا بطری با گردن گشاد بگیرید که طرفین شیب دار دارد. دیواره های داخلی را تا بالا با وازلین بپوشانید تا سوسک نتواند از سطح لغزنده بالا برود. ظرف را در یک مکان محتاطانه مانند زیر سینک آشپزخانه قرار دهید. مقداری غذا (نان، هویج و غیره) و همچنین یک تکه حوله قدیمی که با آب خیس شده است را در انتهای بطری قرار دهید. روشن خارجبا استفاده از تکه های حوله، چندین پل به لبه بطری بسازید. یک تله ساده نمونه خوبی از جمعیت سوسک های خانگی شما را یک شبه جمع آوری می کند. هر روز صبح آنها را برای اهداف بهداشتی با شستشوی آنها در توالت بردارید. به زودی جمعیت سوسک ها به اندازه ای کم می شود که ممکن است متوجه آن نشوید.

روش دوم همچنین برای پسر شما مکانی برای تجربه حیات وحش محلی و موش حیوان خانگی شما با غذای غیر سمی و مغذی فراهم می کند. تعجب نمی کنم اگر یک موش خانگی یک یا دو اسیر را بخورد که منبع عالی پروتئین و ویتامین هستند.

سوال 9: من از دانشگاه Assumption (تایلند) فارغ التحصیل شده ام و در حال تحقیق هستم چرخه زندگیسوسک آمریکایی. من اطلاعات بیشتری در مورد موضوعات زیر می خواهم:
1 - سوسک ماده تا چه مدت باردار می شود. آیا بعد از تولید اولین غشاء (اووتکا) با تخمک می تواند دوباره باردار شود؟ در یک بازه زمانی معین، چند جلد می توان تولید کرد.
2 - در هر پوسته چند تخم وجود دارد.
3- پوره چند بار می تواند اسکلت را تغییر دهد. چه مدت طول می کشد تا این تغییر بار اول انجام شود. و چه مدت بعد از اولین تغییر می تواند دوباره اسکلت را عوض کند.
4 - اندازه و وزن پوره در 6 ماهگی و 8 ماهگی چقدر است;
5- سوسک ماده در چه سنی می تواند برای اولین بار با نر جفت گیری کند.
خانم ریوادی نوپسوانچای.

هدف من رشد هر چه بیشتر P. americana در کوتاه ترین زمان ممکن بود. اگر درجه حرارت محیط زیستاز 30 درجه سانتی گراد متفاوت است، نتایج تجربی متفاوت خواهد بود. رویکرد من برای پرورش سوسک تولید تعداد زیادی حشرات در همان مرحله و سن بود و بنابراین روشی را برای تنظیم در دسترس بودن غذا برای اطمینان از رشد همزمان مراحل لارو معرفی کردم.
با استفاده از یک رویکرد مشابه، من اطلاعات زیر را در مورد اندازه مرحله P. americana (یعنی اندازه هر چرخه پوست اندازی) به دست آوردم.

25+ | متر متر | m f f | (m/f=31%/20%)* | (m/f=68%/70%)* 20 + (m/f=1%/4%)* |

| n | f | n 15 + n D | o o N |
E | o J|
10 + o o | o o o | o o o |
|
5 +___|___|___|___|___|___|___|___|___|___|
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 molt

o - پوست اندازی لارو - لارو

n - پوست اندازی "لارو - پوره"

f - پوست اندازی "پوره - ماده بالغ"

m - پوست اندازی "پوره - نر بالغ"
برخی از محاسبات نیاز به استفاده از درصدهایی دارد که با هر پوست اندازی تغییر می کند. موفق باشید!

سوال 11: تری لام می پرسد: به من گفته اند که خرچنگ ها "سوسک های دریا" هستند. بنابراین تصمیم گرفتم که سوسک ها سخت پوستان هستند. آیا این درست است؟ و اگر نادرست است، پس چه رابطه ای بین سوسک و خرچنگ وجود دارد؟

تری، به عنوان یک عاشق خرچنگ و سوسک، می توانم پاسخی نسبتا معتبر به شما بدهم. اگر به درخت تکاملی (درخت زندگی) (Phylum Arthropods) نگاه کنید، خواهید دید که سوسک ها حشرات هستند (Class Hexapods) و خرچنگ ها سخت پوستان ده پا هستند (Class Crustaceans). بنابراین این دو گروه متفاوت در یک نوع هستند.

می توانید از درخت بالا بروید تا ببینید بندپایان چگونه با حیوانات دیگر مرتبط هستند.

علاوه بر طبقه‌بندی که رابطه تکاملی خرچنگ و سوسک را منعکس می‌کند، اصطلاح "سوسک‌های دریا" رگه‌هایی از رفتار خرچنگ‌ها - همه چیزخوارانی که از زباله تغذیه می‌کنند - به همراه دارد. سوسک‌ها تقریباً همه چیز ارگانیک را می‌خورند، خرچنگ‌ها نیز. آنها گیاهان مرده و در حال مرگ را از محیط اطراف خود حذف می کنند.

و اینها خرچنگ با طعم عالی هستند؟

سوال 12: بیرگر هورسبرو می نویسد: جایی شنیدم که اگر سوسکی در خانه خود پیدا کردید، یعنی خانه شما تمیز است. آیا سوسک ها واقعا حیوانات تمیزی هستند؟

بیرگر، این شایعات، مانند بسیاری از شایعات، "هم درست و هم نادرست" هستند.

سوسک‌ها مانند اکثر حشرات در مورد مراقبت از خود بسیار با وجدان عمل می‌کنند، به طوری که موهای حساس روی پاها و سطوح بدن آنها آماده است تا هر گونه نشانه‌ای از آب، غذا، جفت یا دشمن را حس کند. تشنگی، گرسنگی، رابطه جنسی و امنیت بر زندگی یک سوسک حاکم است. سوسک، با وجود مهیب ظاهر، مجموعه ای از ویروس ها و باکتری ها نیست. با این حال، دستگاه گوارش یک سوسک می تواند حامل تمام بیماری هایی باشد که در خانه یا محله وجود دارد. آنها همه چیزخوار هستند و به همان اندازه خوشحال می شوند که یک موش مرده، یک تکه پنیر افتاده یا گیاه خانگی شما را بخورند. آنها اغلب هنگام غذا خوردن در نزدیکی غذا یا داخل غذا مدفوع می کنند، بنابراین احتمالاً ارگانیسم ها را از دستگاه گوارش خود به غذایی که می خورند و سطوحی که روی آن راه می روند و مدفوع می کنند منتقل می کنند.

اگرچه سوسک‌ها بدن خود را برای محافظت از خود تمیز نگه می‌دارند، اما هرگز نمی‌توانند تبدیل به حیواناتی شوند که در بستر بستر تربیت شده باشند. آنها را به عنوان یک توله سگ ابدی در نظر بگیرید. توله سگ به طور غریزی خود را اصلاح می کند، اما مگر اینکه در یک جنگل طبیعی باشد، هم از محل تمرین و هم از خانه به عنوان توالت استفاده می کند.

شما می توانید در خانه حمایت کنید تمیزی بی عیب و نقص، اما اگر سوسک هایی در ساختمان وجود داشته باشد، آنها برای غذا و آب در حال پرسه زدن خواهند بود و اتاق یا آشپزخانه / انباری شما ممکن است بهترین مکان برای یافتن مقادیر کمی از مواد غذایی باشد که برای زنده ماندن نیاز دارند. اگر شما گاهی اوقاتببینید یکیسوسک ها، این ممکن است نشانه ای از کم بودن جمعیت باشد زیرا ضایعات غذایی بسیار کمی در اطراف وجود دارد.

امیدوارم این شایعات را پاک کند.

سوال 13: لارا بیتی از کلگری، کانادا می نویسد:
روز گذشته من و دوستم در مورد سوسک ها بحث می کردیم و او ادعا می کند که یک سوسک می تواند حدود 6 سال بدون سر زندگی کند. آیا این واقعا درست است؟

پاسخ: لارا، این درست نیست. با این حال، دوست شما درست می گوید که یک سوسک می تواند برای مدت طولانی، شاید یک ماه، بدون سر زندگی کند. دلایلی که چرا برای بقای اساسی نیاز به سر داریم عبارتند از:

  • ما از طریق دهان یا بینی نفس می کشیم و ریتم تنفس ما توسط مغز کنترل می شود. بریدن سر باعث اختلال در تنفس می شود، اگرچه از نظر تئوری می توان با استفاده از دستگاه های خاص این مشکل را حل کرد.
  • بریدن سر باعث از دست دادن خون و فشار خون پایین می شود و به دلیل کمبود اکسیژن و خون رسانی به بافت های ما منجر به مرگ می شود.
  • بریدن سر ما را از دریافت غذا باز می داشت و خیلی سریع از گرسنگی می میریم.

همه این علل مرگ در سوسک ها و بسیاری از حیوانات به طور کلی وجود ندارد:

  • سوسک ها از طریق مارپیچ ها تنفس می کنند که در هر قسمت از بدن وجود دارد و خون اکسیژن را به بافت ها نمی برد. اسپیراکول ها هوا را از طریق یک سری لوله به نام نای به تمام سلول های بدن می رسانند. مغز تنفس از طریق مارپیچ ها را کنترل نمی کند.
  • سوسک مانند پستانداران فشار خون ندارد و بنابراین بریدن سر منجر به خونریزی غیرقابل کنترل نمی شود.
  • سوسک خونسرد است. سوسک ها به غذای بسیار کمتری نیاز دارند و یک وعده غذای یک روزه برای آنها کافی است تا یک ماه کامل بدون فعالیت زیاد زندگی کنند. بدون سر، یک سوسک به سادگی در یک مکان می نشیند و هیچ کاری انجام نمی دهد.

این دلایل، همراه با دمای خنک، می‌تواند به یک سوسک اجازه دهد تا حدود یک ماه بدون نیاز به سر زندگی کند، مشروط بر اینکه آلوده به کپک، باکتری یا ویروس نباشد - این می‌تواند باعث مرگ زودرس آن شود.

سوال 14: الین و پسرش می نویسند:
ما در تلاشیم تا بفهمیم که آیا سوسک‌های معمولی (مثلاً سوسک‌های آمریکایی) می‌توانند زبان داشته باشند یا صدا تولید کنند. این موضوع در هیچ کجا ارائه نشده است، تنها چیزی که ما پیدا کردیم صدای دویدن سوسک بود.

پاسخ: الین و پسر، سوسک های معمولی خانگی تا جایی که من می دانم اصلا از طریق صدا با یکدیگر ارتباط برقرار نمی کنند. البته چندین هزار گونه وجود دارد، اما من مستقیماً با حدود 35 گونه آشنا هستم.

یک گونه سوسری به نام Gromphadorhina وجود دارد که به خش خش معروف است. این هق هق آنقدر بلند است که سگ را بترساند. سوسک خش خش یکی از سوسک هایی است که معمولاً توسط علاقه مندان بزرگ می شود.

گونه دیگری از Oxyhaloinae که معمولاً در آزمایشگاه ها پرورش داده می شود، Leucophaea maderae نیز هنگام لمس، صدای جیر جیر تولید می کند. این به احتمال زیاد برای ترساندن کسانی که می خواهند Leucophaea maderae را بخورند و نه برای هشدار دادن به هموطنان خود انجام می شود.

اگر در مورد کنترل آفات خانگی سوالی دارید، با ما تماس بگیرید.

08:00 الی 21:00 هفت روز هفته

  • سوسک های موجود در آپارتمان چقدر برای انسان خطرناک هستند؟
  • این حشرات می توانند حامل چه عفونت هایی باشند؟
  • به طور کلی سوسک ها چقدر در خانه ها ضرر می کنند؟
  • و همچنین اینکه آیا واقعاً سوسک های جهش یافته خطرناکی وجود دارند یا اینکه این فقط یک افسانه است.

ممکن است عجیب به نظر برسد، اما همه مردم نمی دانند که سوسک ها چقدر برای ساکنان محل خطرناک هستند. علاوه بر این، بسیاری از سوسک ها در یک آپارتمان را بدیهی می دانند و معتقدند که این حشرات کاملاً بی ضرر هستند و ظاهر آنها روی میز آشپزخانه، حمام یا سینک یک پدیده کاملاً طبیعی است، اگر نه کمی ناخوشایند.

در فرهنگ عامه، سوسک ها اغلب نقش های مثبت ایفا می کنند و در برخی موارد حتی با فال نیک همراه هستند. شاید این تا حدی چنین نگرش ملایمی را نسبت به "استازیک ها" توضیح دهد، که در واقع منبع شرایط غیربهداشتی و ناقل عوامل بیماری زا بیماری های جدی انسانی هستند.

با این حال، حتی با دانستن اینکه سوسک ها مضر هستند، مردم اغلب هنوز از حضور خود در آپارتمان صرف نظر می کنند و متوجه می شوند که تلاش برای از بین بردن این حشرات به طور قابل توجهی از آسیب به ظاهر ناچیز فراتر رفته است.

خوب، ما با جزئیات بیشتری در مورد خطرات سوسک ها و خطر آنها برای انسان صحبت خواهیم کرد - شاید در این صورت این حشرات دیگر آنقدر بی ضرر به نظر نرسند ...

توجه داشته باشید

در محافل علمی، آسیبی که سوسک به سلامت انسان وارد می کند، عموماً بلاتوپتروز نامیده می شود. این اصطلاح آلرژی، انتقال تخم کرم و آسیب مکانیکی پوست انسان در اثر نیش سوسک را در بر می گیرد.

آیا تعجب کرده اید و نمی دانید که مردم عادی می توانند گاز بگیرند؟ آنها نه تنها گاز می گیرند، بلکه می توانند در شرایط کمبود آب، اپیتلیوم را در مثلث نازولبیال افراد خوابیده، به ویژه کودکان، بجوند و پوست لب را نیز بخورند. با این حال، ما این تفاوت های ظریف را کمی پایین تر لمس خواهیم کرد ...

سوسک ها به عنوان ناقل بیماری های انسانی

خطر اصلی سوسک ها برای انسان مستقیماً به این واقعیت مربوط می شود که این حشرات می توانند به راحتی بین آپارتمان و سایر فضاهای یک ساختمان مسکونی از جمله فاضلاب، سطل زباله، زیرزمین و اتاق زیر شیروانی حرکت کنند. در این مکان‌ها، صادقانه بگویم، نه چندان تمیز، حشرات تعداد زیادی باکتری مختلف را روی پوشش‌های کیتینی خود جمع می‌کنند: در زیرزمین‌ها در همان مکان‌هایی که موش‌ها تغذیه می‌کنند، در اتاق زیر شیروانی در فضولات پرندگان ازدحام می‌کنند و در فاضلاب‌ها وارد فاضلاب می‌شوند. تماس با فاضلاب انسانی

جای تعجب نیست که باکتری های بیماری زا مختلف و همچنین هاگ های قارچ و تخم کرم ها (به عبارت دیگر کرم ها) بر روی بدن آنها (به ویژه روی پاها و شکم) قرار می گیرند. و سپس سوسک‌ها پاتوژن‌ها و سایر «تجهیزات» جمع‌آوری‌شده را به اتاق نشیمن می‌برند: پس از چند ساعت، همه اینها روی میز آشپزخانه شما، در سطل نان، روی مواد غذایی که در یخچال نگذاشته‌اند، ختم می‌شود. حتی در لیوانی که از آن می نوشید. و خدا را شکر اگر به پستانک بچه ختم نشد.

علاوه بر این، سوسک ها با تغذیه منظم از زباله ها (و راستش را بخواهید، حتی فضولات انسان و حیوان در فاضلاب، زیرزمین و اتاق زیر شیروانی)، طیف قابل توجهی از میکروارگانیسم های بیماری زا را در دستگاه گوارش خود جمع آوری می کنند.

مطالعات ویژه نشان داده است که سوسک های قرمز و سیاه معمولی قادر به انتقال پاتوژن های بیماری های زیر هستند:

همچنین آزمایشات ما روی سوسک ها را ببینید:

  1. ما سوسک ها را می گیریم و محصولات مختلف را روی آنها آزمایش می کنیم - نتایج را ببینید ...
  2. اسهال خونی؛
  3. گاستروانتریت؛
  4. تعدادی از عفونت های دستگاه ادراری تناسلی؛
  5. سالمونلوز؛
  6. مننژیت؛
  7. مایکوباکتریوز؛

ذات الریه؛

... و برخی دیگر.

  • تخم های کرم های خطرناک ممکن است روی پاهای سوسک ها، در معده و مدفوع آنها وجود داشته باشد:
  • آسکاریس;
  • اوستریتز;
  • لنتتسف؛

کرم شلاقی؛

... و همچنین کیست های آمیب بیماری زا.

همه میکروارگانیسم‌های فوق و تخم‌های کرم‌ها در غذا و همچنین روی سطوح مختلف عناصر داخلی آشپزخانه، حمام و دستشویی‌ها قرار می‌گیرند. در آینده، عفونت انسان می تواند نه تنها از طریق غذا، بلکه به سادگی از طریق زنجیره ایجاد شود: سطح کثیف - دست های شسته نشده. در نتیجه، فرد در حال حاضر در بیمارستان، ممکن است حتی مشکوک نباشد که دقیقاً کجا به این بیماری ناخوشایند مبتلا شده است.

مردم اغلب در وسایل نقلیه عمومی، غذاخوری ها یا محصولات مشکوک بازار گناه می کنند، اما در واقع، گاهی اوقات در چنین مواقعی ارزش دیدن وضعیت سوسک ها در آپارتمان خودشان را دارد...

توجه داشته باشید

بر اساس نتایج تحقیقات، مواد سرطان‌زا در معده سوسک‌های سیاه یافت می‌شود که از مواد آلی مختلف که توسط حشرات به عنوان غذا مصرف می‌شوند، تشکیل شده‌اند. با این حال، این به ما اجازه نمی دهد که صریحاً بگوییم که سوسک ها برای انسان خطرناک هستند زیرا موادی را که در ایجاد سرطان نقش دارند به غذا منتقل می کنند. در این صورت باید این آسیب را افسانه ای دانست تا واقعی.

سوسک ها به ویژه در مدارس و مهدکودک ها خطرناک هستند، جایی که ممکن است مسئول گسترش گسترده عفونت ها شوند. بنابراین، اگر حشرات به طور منظم در چنین موسسه ای یافت می شوند، منطقی است که فوراً از نابودی آنها مراقبت کنید. اگر کارمندان مهدکودک و مدرسه در این زمینه خیلی کارآمد نیستند، همیشه می توانید با مدیریت صحبت کنید - آنها مطمئناً از جدی بودن این وضعیت (از جمله برای آنها شخصا) آگاه هستند.

آلرژی به سوسک

سوسک ها به عنوان منابع آلرژن در آپارتمان می توانند آسیب کمتری به انسان وارد کنند. مقدار زیادی از پوشش های کیتینی باقی مانده پس از پوست اندازی حشرات، فضولات خشک، بقایای افراد مرده - همه اینها با گرد و غبار خانه مخلوط می شود و هنگامی که با پوست، دستگاه گوارش یا دستگاه تنفسی تماس پیدا می کند. یک فرد، گاهی اوقات باعث بیماری های جدی می شود:

  1. رینیت آلرژیک با آبریزش شدید بینی و ورم ملتحمه؛
  2. آسم برونش؛
  3. درماتیت.

مهم است که آلرژی به سوسک ها اغلب مزمن است: با مواجهه روزانه با مواد زائد آنها در خانه، فرد دائماً با ماده حساسیت زا در تماس است و علائم بیماری به هیچ وجه از بین نمی رود (این اغلب در کودکان رخ می دهد. ). علائم شدید آلرژی به سوسک معمولاً عطسه، درد در بینی و چشم ها و ترشح فراوان مخاط شفاف از بینی است.

توجه داشته باشید

رینیت آلرژیک مزمن مملو از ایجاد پولیپ بینی است و برای مشکلات تنفسی کامل خطرناک است. و آسم همانطور که می دانیم به طور کلی کیفیت زندگی را به طور جدی کاهش می دهد.

لازم به ذکر است که سوسک های سیاه بوی نامطبوعی دارند. هنگامی که تعداد کمی از این حشرات در اتاق وجود دارد، به ویژه قابل توجه نیست، اما زمانی که آفات به تعداد قابل توجهی تکثیر می شوند، آپارتمان شروع به بوی مشخص و ناخوشایند می کند.

تنها راه خلاص شدن از شر چنین بوی سوسک این است که خود حشرات را از بین ببرید و سپس بقایای آنها، فضولات و پوشش های کیتینی باقی مانده پس از پوست اندازی را بردارید (همه این "خوب" می تواند سال ها در گوشه و کنار آپارتمان انباشته شود. قرنیزها، پشت اجاق گاز آشپزخانه، یخچال، پشت توری تهویه و در شکاف های مختلف).

آفات واقعی در خانه

سوسک ها نیز مضر هستند زیرا به میزان قابل توجهی غذا را خراب می کنند. علاوه بر این، اول از همه، آنها خراب می شوند، نه تخریب.

دانشمندان محاسبه کرده اند که هزار سوسک در سال تقریباً 9.6 کیلوگرم غذای خشک مصرف می کنند. به نظر می رسد که این چندان زیاد نیست. با این حال، تصور کنید که متوجه یک سوسک در بشقاب سالاد می شوید. بعد به یاد آوردی که چند ساعت پیش همین آفت ممکن است در سطل زباله خزیده باشد یا در زهکشی فاضلاب بالا رود. آیا این سالاد را می خورید؟

در مورد سایر محصولات غذایی نیز وضعیت مشابه است. اگر سوسک ها به طور مرتب در آشپزخانه دیده می شوند ، به احتمال زیاد آنها قبلاً موفق شده اند تمام محصولاتی را که در یخچال یا در بسته های محکم بسته نشده پنهان شده اند بگذرانند. این بدان معنی است که هر چیزی که حذف نشده است باید دور ریخته شود. اغلب اینها شیرینی، نان، میوه هستند.

اگر یک سوسک در یخچال پیدا شود، احتمال زیادی وجود دارد که قبلاً با تمام محصولات موجود در قفسه ها "آشنایی" پیدا کرده است، که باید به سوال در مورد خوراکی بیشتر آنها منجر شود.

آیا سوسک ها به انسان حمله می کنند؟

  1. موارد شناخته شده ای وجود دارد که وقتی تعداد بسیار زیادی سوسک در یک اتاق وجود داشت، تکه هایی از پوست انگشتان دست و پا و همچنین در ناحیه لب افراد خوابیده را می خوردند. گزارش های مستندی از ملوانانی وجود دارد که مجبور بودند با دستکش بخوابند زیرا سوسک ها پوست انگشتان خود را می جوند و در نتیجه زخم های بدی ایجاد می کنند.
  2. به دلیل وابستگی زیادی به وجود منابع آب در اتاق، سوسک‌ها می‌توانند شب‌ها بزاق لب‌های خود را بلیسند و اپیتلیوم را در اینجا بجوند، مخصوصاً در کودکان.
  3. واضح است که اگر روی پاهای چنین سوسکی تخم کرم یا پاتوژن های اسهال خونی وجود داشته باشد، چنین نیش هایی نیز مملو از بیماری های خطرناک است.

سوسک‌های قرمز می‌توانند در گوش شخص بخزند و در اینجا پناه بگیرند. گاهی اوقات بیرون آوردن حشره از گوش بسیار دشوار است: وقتی سعی می کنید این کار را با انگشت خود انجام دهید، سوسک با سرسختی بیشتر پنهان می شود. در برخی موارد، قربانی باید به پزشک مراجعه کند.

این جالب است

در یکی از بیمارستان های تایوان، یک سوسک از بینی بیمار خارج شد و به مدت سه روز در آنجا ماند و به طور مداوم با پنجه های خود مخاط را می خراشید و باعث آبریزش شدید بینی می شد. پس از استخراج، حشره زنده بود.

سوسک ها خطرناک هستند، حتی اگر آنها را مسموم کنید!

آنها می توانند خطر خاصی را حتی در حال حاضر ایجاد کنند - یعنی پس از درمان آپارتمان با عوامل حشره کش خاص. چنین سوسک‌های سمی در درجه اول برای حیوانات خانگی خطرناک هستند - گربه‌ها، سگ‌ها، پرندگان - که می‌توانند برای تفریح، حشرات سرگردان را بگیرند و بخورند، که گاهی منجر به مسمومیت شدید می‌شود.

توجه داشته باشید

اصل کار بسیاری از حشره کش های مدرن این است که آنها بلافاصله حشره را نمی کشند، بلکه فقط پس از چند ساعت، به طوری که آفت فرصت دارد بخشی از ماده سمی را به مکان هایی که بستگانش جمع می شوند منتقل کند. بنابراین یک سوسک کاملاً زنده و به ظاهر دمدمی مزاج ممکن است حاوی مواد سمی باشد.

گربه ها به ویژه به برخی حشره کش ها (به ویژه پیرتروئیدها) حساس هستند: اولین نشانه های مسمومیت در آنها ممکن است ترشح شدید آب دهان و رفتار نامناسب باشد.

برای مدتی که حشرات به طور کامل از محل حذف شوند، همه حیوانات خانگی باید در نزدیکی اقوام یا دوستان قرار گیرند.

مسمومیت با ماده دافع سوسک همچنین می تواند در فردی که محل را درمان می کند و همچنین در بستگان او که در همان منطقه زندگی می کنند رخ دهد. قوانین استفاده از داروهای حشره کش ایجاب می کند که هیچ کس به جز نگهدارنده در خانه نباشد و خود گرداننده از ماسک تنفسی استفاده کند.

خطرات ذکر شده در بالا واقعی هستند. اما گاهی اوقات سوسک ها دارای توانایی های تخیلی متعددی هستند که این حشرات را به هیولاهای واقعی تبدیل می کنند.

به عنوان مثال، یک افسانه معروف وجود دارد که سوسک های جهش یافته ای که آبشش دارند و به خوبی شنا می کنند اغلب از فاضلاب ظاهر می شوند. در واقع، این یک سوسک شنا است که به طور مبهم شبیه یک سوسک است. در برخی از شهرهای اوکراین، چنین سوسک هایی در بهار، در طول دوره ظهور انبوه خود، در مقادیر بسیار زیاد وارد آپارتمان ها و خانه های شخصی می شوند که به شدت مردم را می ترساند.

عکس یک سوسک شنا را نشان می دهد:

در موارد دیگر، مگس گیرها سوسک های جهش یافته در نظر گرفته می شوند. این صدپاها اغلب در فضاهای باز، اتاق زیر شیروانی و آشپزخانه های تابستانی. جالب ترین چیز این است که آنها کمک های خوبی برای انسان در مبارزه با سوسک ها هستند، زیرا آنها به طور فعال لاروهای سوسک کوچک (پوره) را می گیرند و می خورند.

عکس زیر یک مگس گیر را نشان می دهد:

برخی افراد مطمئن هستند که این همان سوسک جهش یافته با پاهای زیاد است که علت آن تشعشعات است.

در واقع، سوسک های جهش یافته وجود ندارند - حداقل، شما قطعا آنها را در آپارتمان خود نخواهید دید. علاوه بر این، سوسک های سمی به عنوان یک گونه جداگانه برای علم شناخته شده نیستند (و مفهوم "سم سوسک" به داروهایی اشاره دارد که سوسک ها را مسموم می کند).

در واقع، فواید سوسک ها در طبیعت بسیار زیاد است: هزاران انواع مختلفاین حشرات از مقادیر زیادی بقایای گیاهی در حال پوسیدگی استفاده و پردازش می‌کنند، خاک جنگل‌ها را سست می‌کنند و به عنوان غذا برای حیوانات و پرندگان زیادی استفاده می‌کنند. بنابراین، آسیب سوسک ها یک مفهوم بسیار نسبی است و فقط در خانه فرد ظاهر می شود.

ویدیوی جالب: خارج کردن سوسک از گوش یک فرد

نمونه ای از هجوم گسترده سوسک ها به یک ساختمان آپارتمانی

مبارزه با سوسک ها را نباید خیلی به تاخیر انداخت. علاوه بر این که ظاهر این حشرات در آشپزخانه منزجر کننده است، آنها می توانند واقعاً خطرناک باشند، زیرا حامل انواع بیماری هستند. مشکلات سلامتی دلیل اصلی اعلام دعوا هستند. در این مقاله در مورد اینکه سوسک ها چقدر برای انسان خطرناک هستند و حضور آنها در خانه چه عواقبی می تواند داشته باشد صحبت خواهیم کرد.

تعصب یا خطر واقعی

این که سوسک ها به انسان حمله نمی کنند، شب ها مانند آنها خون او را ننوشید ساس، چیزهای خز و پشمی نخورید، به این معنی نیست که آنها حشرات بامزه و کاملاً بی ضرر هستند. مردم به نزدیکی خود عادت می کنند و در بیشتر موارد اقدامات اضطراری برای از بین بردن آنها انجام نمی دهند.

آنها با این حشرات به عنوان یک واقعیت ناخوشایند برخورد می کنند، هر از گاهی تلاش می کنند، اما اگر موفق نشدند، استراحت می کنند و تنها زمانی که حشرات زیاد باشد، به این موضوع باز می گردند.

صبح، هیچ کس متوجه نخواهد شد که کسی قبلاً کلوچه های داخل گلدان را خورده است و در عین حال آنها را با پاهای کثیفی که قبلاً از زباله دانی، و از زیرزمین و از طریق جعبه زباله گربه عبور کرده بود، زیر پا گذاشته است. علاوه بر این، سوسک ها همچنین می توانند باعث ناراحتی فیزیکی شوند. اغلب وقتی از سوسک ها می پرسند که آیا سوسک ها گاز می گیرند یا خیر، می توانید پاسخ منفی بشنوید، اما گاز گرفتن سوسک ها چندان غیر معمول نیست.

سوسک ها چه بیماری هایی را منتقل می کنند؟

از آنجایی که سوسک ها آزادانه در اطراف خانه حرکت می کنند، در مکان های مختلفی خواهند بود. دور از شرایط استریل اتاق زیر شیروانی و زیرزمین، لوله های زباله، تهویه و سیستم های فاضلاب باعث می شود که باکتری های بیماری زا به غذا و ظروف سرازیر شوند. از میکروب های حمل شده روی پنجه سوسک ها نمی توان انتظار خوبی داشت.

تمام بیماری هایی که توسط موش، موش صحرایی و پرندگان منتقل می شوند، به راحتی وارد خانه می شوند، زیرا سوسک ها با فضولات آنها در تماس هستند. تخم کرم و هاگ قارچ روی بدن آنها می نشیند که به سطح میز، بشقاب و کارد و چنگال، غذا، وسایل بهداشت شخصی و وسایل کودکان منتقل می شود.

کیفیت غذای پروس به گونه ای است که عوامل بیماری زا مانند:

  • اسهال خونی
  • سالمونلوز

ناقلان عفونت های روده ای می توانند هم مو قرمزهای خانگی و هم باشند. یک فرد می تواند دست های خود را کاملا بشوید، آب بجوشاند، فقط غذای تازه بخورد، اما اگر سوسک در آپارتمان وجود داشته باشد، از مشکلات گوارشی مصون نیست.

غم انگیزترین چیز این است که کودکان می توانند قربانی بی عملی در رابطه با سوسک ها شوند. میکروب های بیماری زا که توسط حشرات روی پنجه ها و پوشش کیتینی، از پستانک و اسباب بازی ها آورده می شوند، وارد بدن شکننده کودک می شوند و عواقب جدی در پی دارند.

هلمینتیازیس و سایر بیماری های ناشی از سوسک ها

برای آلوده شدن به کرم های قارچی سوسری، خوردن غذاهایی که آنها زیر پا گذاشته اند لازم نیست. روی هر سطحی که حشره بدی روی آن راه رفته باشد، میکروب ها و باکتری ها باقی می مانند. آنها می توانند از طریق مسواک وارد بدن انسان شوند و دست های کثیف، زیرا وقتی در خانه هستید آنها را هر ثانیه نمی شویید. بیشتر اوقات ، هنگامی که شخصی به شدت بیمار می شود ، به هیچ وجه اقامت خود در بیمارستان را با حضور سوسک ها در آپارتمان مرتبط نمی کند و این اولین چیزی است که باید به خاطر بسپارید.


بر اساس گزارش های تایید نشده، سوسک ها حتی می توانند به منبع سرطان تبدیل شوند. دستگاه گوارش آنها حاوی مواد سرطان زا است که به غذاها منتقل می شود. حتی اگر معلوم شود که این نادرست است، حقایقی که قبلاً توسط علم ثابت شده است برای انجام تمام تلاش کافی است، آن را در آپارتمان بردارید و بلافاصله از آن استفاده کنید.

نیش و آلرژی

آلرژن ها در مورد سوسک ها می توانند ذرات کوچک فضولات آنها باشند. ذرات پوشش آنها نیز اثر تحریک کنندگی دارد. برای جلوگیری از این امر، در یک آپارتمان آلوده به سوسک، باید تا حد امکان تمیز کردن مرطوب انجام دهید، مدفوع را با احتیاط ویژه بشویید و پوسته را از لارو جمع کنید. این آلرژن ها به ویژه برای کودکان خردسال و افرادی که در اثر بیماری ضعیف شده اند خطرناک هستند.

پس از طعمه گذاری سوسک ها، باید تمام حشرات مرده را جمع آوری کنید، زیرا بقایای آنها می تواند باعث واکنش های آلرژیک شود که منجر به ایجاد بیماری هایی مانند آسم برونش و درماتیت می شود. اگر فرد بدون دلیلی طولانی مدت آبریزش بینی داشته باشد دچار ریزش اشک و درد در چشم می شود و اگر سوسک های زیادی در اتاق وجود داشته باشد، خلاص شدن از شر آنها می تواند تمام علائم را به طور کامل برطرف کند.


برای مرجع: در طول یک سال، صد سوسک حدود 1 کیلوگرم غذا می خورند. این در نظر نمی گیرد که به دلیل بی احتیاطی خود چقدر باید دور بریزید. اگر یک شبه نان یا شکلات را روی میز بگذارید، می توانید با اطمینان بگویید که غذا دیگر قابل خوردن نیست، زیرا سوسک ها با آن جشن گرفته اند.

حالا در مورد نیش. سوسک ها وقتی کسی را در حال تجارت است گاز نمی گیرند. آنها حمله نمی کنند حتی اگر لانه آنها از بین برود. اما در هنگام خواب، نیش آنها چندان نادر نیست. حشرات پوسته های اپیدرم را می جوند، به خصوص در جایی که بوی غذا باقی می ماند. لب ها و چین های بینی اغلب تحت تاثیر قرار می گیرند.

برخی منابع ذکر می‌کنند که نانواها مجبور بودند شب‌ها از دست‌های خود در برابر سوسک‌ها محافظت کنند، زیرا حشرات خمیر باقی‌مانده زیر ناخن‌هایشان را می‌جویدند که باعث رنج باورنکردنی می‌شد. گزش آنها به ویژه برای کودکان خطرناک است. اگر کودک در شب آب نبات بخورد، بوی آن ممکن است سوسک ها را جذب کند و در نتیجه باعث گاز گرفتن لب ها و احتمال عفونت می شود.

ولادیمیر استانیسلاوویچ الستراتوف در سال 1965 به دنیا آمد. دکترای مطالعات فرهنگی، استاد دانشگاه دولتی مسکو، عضو اتحادیه نویسندگان روسیه. فرهنگ‌نویس، نثرنویس، مقاله‌نویس، شاعر، روزنامه‌نگار، روزنامه‌نگار. برنده جایزه دانشگاه دولتی مسکو I. I. Shuvalova، درجه 1، 1995. نویسنده یک سری فرهنگ لغت اساسی ("فرهنگ لغت روسی آرگوت"، "زبان مسکو قدیم"، "فرهنگ لغت زبان واسیلی شوکشین"، و غیره، حدود 80 مقاله، بیش از صد داستان طنز ("خانواده من" ، "سیبری" ، "آئروفلوت" و غیره) ، دو مجموعه شعر منتشر شده در مجلات "زنامیا" ، "نوا" ، اکتبر.

سوسک جدید

ابدیت را در یک لحظه ببین

دنیایی عظیم در یک دانه شن،

در یک مشت - بی نهایت

و آسمان در جام گل است ( دبلیو بلیک)

حتی در کود تائو وجود دارد ( چوانگ تزو)

تقدیم به یاد و خاطره مبارک همگان
سوسک هایی که توسط دست (یا پای) یک فرد کشته می شوند

سوسک جایی در ادبیات روسی اشغال می کند که با خیال راحت می توان آن را منحصر به فرد نامید. همچنین می توان با اطمینان در مورد نوعی "پارادوکس سوسک" در فرهنگ روسیه صحبت کرد که در رابطه با این "حشره همه چیز خوار ارتوپترا، آفت خانگی" (S. Ozhegov) موضع بسیار بدیع گرفته است. تا حدودی به صورت جدلی (و با نگاه به آینده)، می توان یک جمله دیگر را مطرح کرد: در رابطه با سوسک، فرهنگ روسیه تمام ویژگی های خاص، منحصر به فرد (و البته بهترین) خود را نشان می دهد، در حالی که به شدت با بسیاری از فرهنگ های ملی دیگر متفاوت است، هر دو. "غربی" و "شرقی".

اما ابتدا چند کلمه در مورد خود سوسک. اغراق نیست اگر بگوییم سوسک یکی از قدیمی ترین موجودات روی زمین است. طبق محافظه کارانه ترین تخمین ها، یعنی با قضاوت بر اساس نهشته های بالایی دوره کربونیفر، سوسک حداقل 300 میلیون سال سن دارد. اگر در نظر بگیریم که انسان ها (هوموساپین ها) تقریباً 50 هزار سال سن دارند، معلوم می شود که سوسک حداقل شش هزار برابر از "آزارگر و مسموم کننده" خود پیرتر است.

بعدی: حدود دو و نیم هزار گونه سوسک روی زمین زندگی می کنند. علاوه بر این، بیش از 600 گونه فسیلی. در روسیه فقط دو مورد از آنها وجود دارد: سیاه و قرمز، اگرچه موارد جدید ظاهر می شوند ("آشن"، "آمریکایی" و غیره). اکثر سوسک ها در مناطق استوایی زندگی می کنند. بزرگترین سوسک کشف شده در آمریکای لاتین در کلمبیا زندگی می کند. طول آن تقریباً ده سانتی متر است. و عرض آن حدود پنج است. این هیولا با همان سرعتی که یک فرد نسبتاً تند راه می رود - 4 کیلومتر در ساعت می خزد. در بسیاری از کشورها، سوسک یک حیوان مقدس است. برخی از مردم آمریکای لاتین با افتخار خود را "مردم سوسک" می نامند و از این طریق بر باروری و سرزندگی خود در غیرقابل تحمل ترین شرایط تأکید می کنند. برخی از مردم سوسک را به عنوان غذا می خورند، به عنوان مثال، یکی از غذاهای لذیذ غذاهای چینی سوسک سیاه مخصوص تهیه شده است. سوسک‌های قرمز، قوی‌ترین و پربارترین سوسک‌ها، در اواخر قرن هفدهم در اروپا ساکن شدند. به سرعت و غیرقابل برگشت جمعیت.

هیچ حیوان بی تکلف دیگری در جهان وجود ندارد (فقط یک زندانی شوروی می تواند در بی تکلفی با سوسک رقابت کند). یک سوسک می تواند با آرامش و خوشحالی کاغذ، واکس کفش و پلاستیک بخورد. بالاخره ماه ها فقط فضولات خودش را می تواند بخورد. گرسنگی دادن به یک سوسک عملا غیرممکن است. در صورت لزوم، یک سوسک می تواند پای خود را بخورد. خوشبختانه پنج عدد زاپاس وجود دارد. می توانید او را با تشنگی بکشید، اما پس از آن باید تقریباً یک ماه او را بدون آب نگه دارید. اخیراً سوسک‌ها به رایانه‌ها علاقه‌مند شده‌اند و نسل جدید سوسک‌ها بر خلاف نسل بشر، نه پپسی، بلکه مواد عایق را انتخاب کردند که البته منجر به اتصال کوتاه می‌شود. این امکان وجود دارد که در آینده بسیار نزدیک سوسک به بلای اصلی سیستم های اطلاعاتی جهانی تبدیل شود. جالب است که آ.پ چخوف صد سال پیش مشکل مشابهی را پیش بینی کرده بود. (در دفتر شماره 1 می نویسد: «در دولت ولوست تلفنی نصب شد، اما به زودی از کار افتاد زیرا سوسک ها و ساس ها به آن حمله کردند.)

در حال حاضر، تنها یک راه برای کشتن سوسک وجود دارد - فریز کردن آن. در روسیه این روش قرن هاست که شناخته شده است. در زبان روسی اصطلاح خاصی وجود دارد "سوسری کلبه" که به معنای خنک کردن کلبه در زمستان است. در دمای 50+ درجه سانتیگراد سوسک به خواب می رود و در دمای 50- درجه سانتیگراد در عرض نیم ساعت می میرد. بنابراین، در روسیه یا کانادا، به طور کلی مقابله با سوسک ها راحت تر از جایی در فرانسه یا ایتالیا است. در مناطق نیمه گرمسیری و استوایی، مقابله با سوسک به سادگی غیرممکن است. تمام روش های قلدری ("دیکلرووس" و غیره) کاملا بی اثر هستند. سوسک ها سیستم ایمنی منحصر به فردی دارند و فورا به هر سمی عادت می کنند. فقط باید اضافه کرد که سوسک اصلا از تشعشع نمی ترسد: نیروگاه های هسته ای برای سوسک چیزی شبیه یک آسایشگاه هستند. همه چیز به نفع او پیش می رود. او فقط از سرما می ترسد، اما حتی در اینجا "آن را فرا گرفته است"، زیرا "اثر گلخانه ای" که انسان را بسیار می ترساند، به "همه چیزخوار ارتوپترا" نوید یک بهشت ​​زمینی را می دهد. شهرنشینی عمومی شروع این بهشت ​​را تسریع می‌کند: سوسک‌ها مدت‌هاست که در اتاق‌هایی که توسط افراد گرما دوست فراتر از دایره قطب شمال گرم شده‌اند ظاهر می‌شوند.

بنابراین، یک سوسک - به یک معنا عرفانیموجودی که در سطح تمدن امروزی نمی تواند باشدمنقرض شد. بشریت، حتی اگر بخواهد، در مرحله کنونی نمی تواند سوسک را شکست دهد. سوسک شکست ناپذیر است، غیرقابل عبور است، مانند فاموت آیسخولوس، مانند تائو و کارما در ترکیب. و این واقعیت در ادبیات و فرهنگ منعکس شد. سیستم های تصاویر و کهن الگوهای بسیاری از فرهنگ های ملی در آشفتگی آشکاری قابل مشاهده قبل از سوسک قرار دارند. تقریباً همه موجودات زنده ارزیابی ها و تفسیرهای ثابت خود را از عملکرد در فرهنگ انسانی دریافت کرده اند. خرس‌ها، عنکبوت‌ها، کلاغ‌ها، مارها، موش‌ها، و غیره و غیره - همه آنها به نحوی به ایده‌ها، نمادها، طاقچه‌های ارزشی خاصی اختصاص داده می‌شوند (هر مردم به روش خود، با شروع سیستم‌های باستانی توتم‌ها و تابوها). مارهای عاقل، خوک های احمق، زنبورهای سخت کوش، خرس های قاضی، عنکبوت های خونخوار و غیره. - همه اینها کهن الگوهایی هستند که منشأ خود را در ایده های اسطوره ای باستانی دارند. گاهی ارتباط مستقیم و مستمر با یک اسطوره در اینجا نقش تعیین کننده ای دارد، گاهی اوقات شرایط تاریخی نقش تعیین کننده ای ایفا می کند (مثلاً نگرش منفی نسبت به موش در اروپا به دلیل این نظر گسترده است که تا حدی اشتباه است که موش اصلی بوده است. ناقل طاعون).

به نظر می رسد سوسک (به استثنای آن دسته از فرهنگ های غیر غربی که حشره ای کاملاً مقدس است) تلاش می کند تا آن را اشغال کند. تمام فضافرهنگ: او هم خوب است و هم بد، هم عاقل و هم احمق، هم شرور و مهربان، و هم مورد عبادت و هم مورد آزار و اذیت. مانند زندگی، در همه جا، در همه ژانرها، نمادها، سبک ها و کهن الگوها "گسترش می یابد". تصویر یک سوسک "چند عملکردی"، "فوق سبک" و بسیار دیالکتیکی است. و به خصوص، به نظر ما، فرهنگ و ادبیات روسیه در اینجا نشانگر است.

اصالت "موضوع سوسک" قبلاً در مشکل ریشه شناسی کلمه مشاهده شده است (برای جزئیات بیشتر به: M. Vasmer, P. Chernykh مراجعه کنید). برخی از محققان (و اکثریت آنها) تمایل دارند که کلمه روسی "سوسک" را ترکی آشکار بدانند، برخی معتقدند که برعکس، این کلمه به زبان های ترکی و همچنین به تعدادی از زبان های فینو-اغری آمده است. زبان ها، از روسی. عقیده ای وجود دارد که این کلمه از لهستانی به زبان روسی و از آلمانی به لهستانی وارد شده است و فقط نام سوسک قرمز (Blatella germanika یا occidentalis ، آلمانی Kackerlack ، یعنی روسی "پروس") از آلمانی آمده است. و نام سوسک سیاه (Blatta orientalis) - از زبان های ترکی. شاید با "کارا" ترکی - سیاه و سفید، شاید با "tarkan" - یک مقام مهم (به معنای تحقیرآمیز) یا با "tarka"، "tara" - به پخش شدن، پراکندگی مرتبط باشد.

ما حق داریم مشکل واقعی ریشه شناسی را کنار بگذاریم. جست‌وجو برای استیمون واقعی یک موضوع جداگانه است. ما به این واقعیت علاقه مندیم که ده ها نفر از مردم اوراسیا به نوعی در مدار "موضوع سوسک" قرار می گیرند، گویی در مورد حق داشتن حاملان اوراسیا مقدس بحث می کنند. قرمز «آلمانی»، «پروس» (اما خیلی راحت در گفتار روان روسی به «روساک» آلوده می شود) و سوسک سیاه «ترکی» در فضای اوراسیا برای برتری بحث می کنند. باید گفت که تعادل اکولوژیکی و طبیعی قدرت در مبارزه سوسک ها تا حد زیادی موازنه قدرت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را تکرار می کند. واقعیت این است که سوسک قرمز ("قهوه ای" ، "قرمز") دارای تعدادی ویژگی است که به لطف آنها به طور قابل توجهی نسبت سیاه خود را کنار می زند. سوسک قرمز 1) گرما دوستی کمی دارد، 2) سریعتر و فعال تر، 3) بارورتر است. در مقایسه با سوسک قرمز، سوسک سیاه یک "نازکش" است. سوسک قرمز عمیقاً اصل فعال "آلمانی" اروپایی را نشان می دهد. سوسک قرمز استولز است، سوسک سیاه اوبلوموف است. در "فرهنگ توضیحی زبان روسی"، ویرایش شده توسط D. N. Ushakov، به ویژه، به عنوان تصویری از تفاوت بین "سوسک ها" و "پروس ها"، نقل قولی از I. S. Turgenev آورده شده است: «هیچ پروسی دمدمی مزاجی نبود که بین کنده‌ها و کناره‌های پنجره‌ها پرسه می‌زد، و هیچ سوسک جوینده‌ای که پنهان شده بود.»و در اینجا شرق متفکر با غرب فعال و مبتکر جایگزین می شود. پروس‌ها استولت‌های "پرخاش" و فعال هستند. سوسک های سیاه، سیب زمینی های مبل "متفکر" اوبلوموف هستند.

کاملاً طبیعی است که سوسک قرمز "پروس"، یعنی "پروس" نوعی شخصیت پردازی از نظامی گری آلمانی است، تصویر "پروس" اغلب در فرهنگ چاپ عامه پسند ظاهر می شود. فرهنگ روسیه در اینجا منحصر به فرد نیست. به عنوان مثال، سربازان فرانسوی در طول جنگ جهانی اول یک هواپیمای شناسایی آلمانی را سوسک (cafard) نامیدند ("avion de renseignement allemand"؛ Esnault، 1965).

جالب است که سوسک سیاه همیشه (و در بسیاری از فرهنگ ها) با آن حوزه های معنایی مرتبط است که به نوعی با شرق یا بهتر است بگوییم با غیرغرب مرتبط هستند. به عنوان مثال، در میان همین فرانسوی، طبق همان فرهنگ لغت G. Esnault، چنین معانی مجازی کلمه "سوسک" (cafard) وجود دارد: مالیخولیا، طحال، حالت افسرده، وسواس، ایده ثابت ناشی از حالت افسرده، P. G. Esnault می نویسد که بیشتر این استعاره ها در میان سربازان فرانسوی که در آفریقا خدمت می کردند به وجود آمدند. ارتباط تداعی بین «آفریقای سیاه» و مالیخولیا «کشنده» آفریقایی، همراه با شیوع وسواس، در اینجا آشکار است. G. Esnault به عنوان مثال، عبارات زیر را ذکر می کند: avoir un cafard (یعنی "افکار سیاه داشتن"، "idee noires")، cafard a seize pattes (طحال قوی، یعنی به معنای واقعی کلمه: یک سوسک با شانزده پاها)، کودتای کافارد (برخی اقدامات بی پروا ناشی از طحال، مالیخولیا) و غیره. همه اینها عمدتاً آرگوتیسم های «استعماری» هستند.

در فرهنگ روسیه، ما توجه می کنیم، سوسک همچنین می تواند نوعی نماد جنون، جنون باشد. اگرچه بعید است که این اجرای مضمون جایگاهی مرکزی را اشغال کند، بلکه «جنون سوسکی» از ویژگی های به اصطلاح جهان بینی مذهبی- منحط است. به یاد بیاوریم که چگونه در "دیو کوچک" اف. سولوگوب، پردونوف دیوانه می گوید که "برای دعا به صومعه تاراکانسکی رفت" (به نقل از: سولوگوب، 1909، ص 381). یا در "شیطان" A. Remizov داستانی با یک "آفت سوسک" نیمه دیوانه، با "غیرت" شیطانی او و غیره وجود دارد (Remizov, 1990, pp. 118-135).

اما به مقایسه مضامین ملی برگردیم.

اگر در زبان فرانسوی، سوسک سیاه، به ویژه، تنها نمادی از اصول خاص "شرقی"، "غیر غربی"، نوعی روانشناسی آفریقایی شرقی شد، پس در روسیه سوسک تجسم خاص تری دریافت کرد. سوسک قرمز در روسیه، می توان گفت، یک تصویر کلاسیک از یک خارجی، یک آلمانی است.

یک آلمانی جوهر بی قید و شرط هر چیز خارجی است، لخته ایدئولوژیک و معنایی آن تصادفی نیست که این کلمه، حتی از نظر ریشه شناختی، تعمیم یافته ترین نام برای یک خارجی است، یک آلمانی، یک «لال» است که صحبت نمی کند. روسی.

در ادبیات روسی (به ویژه به اصطلاح طبقه دوم)، و همچنین در فرهنگ عامه، می توان صدها نمونه از همگرایی همه چیز "سوسک قرمز" با همه چیز "آلمانی" و "سوسک سیاه" با همه چیز "شرق" پیدا کرد. ، "استپی"، "آسیایی"، "تاتار-مغولی"، و غیره. اگرچه نزدیکی دوم تا حدودی کمتر رایج است، با این وجود بسیار، بسیار مرتبط است. آثار متعددی وجود دارد که در آنها "تداعی سوسک ها" به طرز باورنکردنی واضح است.

به اندازه کافی عجیب، سینمای کودک در اینجا بسیار آشکار است. به عنوان بارزترین مثال، می‌توان به فیلم «فینیست یاسنی فالکون» (کارگردان G. Vasiliev، 1975) اشاره کرد. "شرور" اصلی این فیلم و دستیارانش به وضوح شبیه سوسک های "پروسی" هستند: آنها قرمز، با سبیل های قرمز بلند، شکم کلفت و روی پاهای نازک هستند. (اما نویسندگان فیلم به طور همزمان کلیشه دیگری را تحمیل کردند: تصویر یک سوسک در اینجا با تصویر یک عنکبوت آلوده شده بود.) آنها در حال فرستادن ارتشی به روس هستند که یک جادوگر شیطانی آن را از سوسک های سیاه ساخته و یک ژنرال را حمل می کند. تصویر انبوهی از بربرهای استپی. نویسندگان فیلم، به روش با استعداد خود، هر دو "قطب" اجرای ملی-اوراسیایی موضوع سوسک را درک کردند. روس در این فیلم با غرب «قرمز» و آسیای «سیاه» روبرو می شود. پیش از ما، شاید بتوان گفت، یک کهن الگوی بدون ابر و خالص است.

در فرهنگ روسیه، ارتباط بین تصویر یک سوسک و تصویر یک خارجی به هیچ وجه محدود به مضامین "پروس" و "شرق" نیست. در اینجا به تحقیقات اضافی و بسیار گسترده ای نیاز است، به ویژه در زمینه گویش شناسی و واژگان گویش. به عنوان مثال، در سرزمین Pskov، به گفته V. Dahl، یک سوسک جوان، که در زمستان "پوست خود را می ریزد و سفید می شود"، "سوئدی" نامیده می شود (به مقاله "SHVED" مراجعه کنید). و غیره و غیره

بنابراین، ما می بینیم که سوسک یک نشانه، یک نماد، یک نشان از برخی منشاء فرهنگی خارجی است. سوسک - بیگانه، "خارجی"، چادرنشین، " مال شما نیست" این هم تصویری آغشته از بیگانه هراسی صریح و روزمره و هم نامزدی کنایه آمیز تحقیرآمیز است. زندگی، محیط زیست و فرهنگ در اینجا ادغام شده اند. یک سوسک شخص را با واقعیت روزمره نیاز به "همزیستی" با خود روبرو می کند، که عملاً اجتناب از آن غیرممکن است. یعنی به عبارتی سوسک یکی از شرکت کنندگان مرکزی در ارتباطات بین فرهنگی است که این روزها بسیار مد شده است.

در عین حال، در فرهنگ کلامی روسی (عمدتاً غیر شهری و گویشی) ما اجرای کاملاً متضادی از موضوع سوسک را می‌یابیم. سوسک روح خوب خانه، کلبه است. او مظهر سعادت و ثروت است (از این پس از V. Dahl نقل می کنیم. به مقاله "سوسک" مراجعه کنید): "سوسک ها اولین مستاجران هستند، مهاجران جدید، آنها کلبه را بازسازی می کنند، آنها جلوتر از مستاجران حرکت می کنند." "سوسک های سیاه شروع می شوند - سود می برند"؛ "پروس ها و سوسک ها تکثیر می شوند - برای خوبی"؛ "اگر کلبه ای وجود داشت، سوسک ها وجود داشتند"؛ "کلبه را قطع کن، سوسک ها گروه خود را خواهند آورد."

سوسک "کشنده" است، اما در این مرگبار نه سنگینی، نه فشار وجود دارد. مردم روسیه یک سوسک را با آرامش (مانند صدها کشوری که با هم زندگی می کنند) و با نوعی کنایه سبک، مهربان و کاملا پوشکینی می پذیرند. سوسک قهرمان ضرب المثل ها و ضرب المثل ها، فال ها، معماها، ضرب المثل ها و غیره می شود که ما فقط به تعدادی از آنها اشاره می کنیم: "مسکو هرگز سوسک ندیده است!" "بدون هیچ کاری، یک سوسک روی زمین می رود"؛ "و یک سوسک بزرگ با ژل کردن برابری نمی کند"; "یک ماهی کوچک بهتر از یک سوسک بزرگ است"؛ "سوسک مگس نیست، شکمش را اذیت نمی کند"؛ "خزیدن سوسک ها از خانه به این معنی است که آتش خواهد بود"؛ "سوسک داشت چوب می خرد و سر خود را می برید." "دروغ روی پاهای سوسک راه می رود"؛ "کلمه به کلمه، روی پاهای سوسک"؛ "یک گاو نر با شش پا می دود: او سم ندارد، او بدون در زدن راه می رود." "سیاه، اما نه یک کلاغ، شاخدار، اما نه یک گاو نر، شش پا بدون سم"؛ "آنها گاو نر ما را در خانه دوست ندارند، آن را در بازار نمی خرند"؛ "چه چیزی وارونه بالای سر ما است؟" "برای ناپدید شدن سوسک ها: به تعداد ساکنان خانه از آنها بردارید و آنها را با یک کفش چوبی از آستانه و جاده بکشید." و غیره

باید گفت که در زندگی شهر قدیم (فلیس فیلیستی) سوسری کاملاً خوش خیم پذیرفته می شد. به عنوان مثال، بزرگترین صاحبان نانوایی ها و قنادی ها در مسکو "عاشقان سوسک" نامیده می شدند. بنابراین آنها گفتند: "سواستیانوف ها و فیلیپوف های سوسک دوست" (مثلاً در این باره به آ. چخوف در "قطعه هایی از زندگی مسکو" در سال 1883 مراجعه کنید). علاوه بر این، سوسک به دلایل صرفاً عملی ارزش داشت: این یک غذای محبوب برای پرندگان آوازخوان بود که "فرقه" آن در روسیه شهری بسیار گسترده بود. حتی اعتقاد بر این بود که با تغذیه از سوسک ها، به نظر می رسید که پرنده آوازخوان صدای خود را بهبود می بخشد و "تمیز" می کند. به عنوان مثال، در "تابستان پروردگار" درخشان I. Shmelev، همانطور که به نظر ما می رسد، یکی از مهربان ترین ها در تاریخ ادبیات جهان و در عین حال توصیفات دقیق و جامع از "موضوع سوسک" قدیمی مسکو را می یابیم. : «از شکم و در کاسه‌های کوچک قهوه‌ای هستند و روی آن سیاه مانند چکمه و براق است. انتهاشون یه چیز سفید مثل گوشت خوک داره و خودشون به طرز وحشتناکی چربن. بوی موم یا نخود خشک دارند. آنها می گویند ما تعداد زیادی از آنها را برای سود داریم. شب از خواب بیدار می‌شوی و می‌توانی کنار چراغ ببینی - انگار آلو در حال خزیدن است. آنها را برای نان در یک لگن می گیرند و دومنوشکای پیر احساس پشیمانی می کند. او آن را می بیند و مانند جوجه ها با مهربانی می گوید: "خب، خوب ... خس!" و بنابراین آنها بی سر و صدا دور می شوند. ‹…› آنها هر کدام یک سوسک به یک سار و یک مرغ سیاه دادند و گورکین (سوسک ها) را تکان داد. V. E.) از کوزه تا پنجره: تازه ها به داخل می خزند.»

موضوع سوسک در فرهنگ‌های مدرن شهری و حاشیه‌ای به همان اندازه رنگارنگ و چندصدایی است. در اصطلاحات جنایی روسی، کلمه "سوسک" به ویژه معانی زیر را دارد: 1) یک فرد احمق، تنگ نظر، 2) یک انگل، یک فرد تنبل، 3) یک افسر پلیس که هیچ خطری ندارد. و کلمه "سوسک" به معنای "درگیر شدن در کار بی فایده و بی ثمر" است (به STLBZH مراجعه کنید).

کلمه "سوسک" در زبان محاوره به معنای جستجو کردن، بو کشیدن است. "سوسک" - مادربزرگ، پیرزن؛ "سوسک" مایعی است برای مبارزه با سوسک ها، علاوه بر این، یک نام معمولی غیر رسمی، به عنوان یک قاعده، برای تعیین یک منطقه پرجمعیت، "خوابگاه" (که، برای مثال، نام محبوب یکی از مناطق لنینگراد بود- پترزبورگ) و همچنین نوشیدنی الکلی ارزان قیمت. "ذخیره سوسک" یک ساختمان بلند بلند است که مدتها پیش ساخته شده است (به عنوان مثال، در مورد خانه معروف در خاکریز Kotelnicheskaya). اصطلاح با کلمه سوسک نیز بسیار مشخص است: "یک دوست عزیز، یک سوسک پخته شده"، "یک سوسک در سر" - در مورد فردی که دچار نوعی وسواس است (همچنین: "هر کس سوسک های خود را دارد" و غیره .)، "یک سوسک در الاغ" - در مورد یک فرد بی قرار، یک فرد بی قرار، "یک سوسک حیوان خانگی بگیرید" - آرام باشید، هیاهو نکنید، "صافی ذهن مانند یک سوسک است" - در مورد یک احمق، شخص احمق، "زندگی یک سوسک" یک زندگی بد است و غیره.

به طور کلی، تصویر یک سوسک، همانطور که از بررسی سریع ما مشاهده می شود، با معنایی کلمات انتزاعی زیر مرتبط است: ثروت، تجدید، خوبی، اجتناب ناپذیری، شرایط تنگ، بی حوصلگی، خطر، دروغ، حماقت، تنبلی، عقیمی، دوستی، تبعید، کنجکاوی، ارزانی، کهولت سن، وسواس، پریشانو غیره

سوسک یک تصویر کاملاً طنز آمیز است، او یک «ضد گاو نر» است («آنها از گاو نر ما در خانه خوششان نمی آید، آن را در بازار نمی خرند»)، یک کارگر بد («سوسک چوب خرد کرد و سر خود را برید»)، یک «خبرنگار بدشانس» (در میان جنایتکاران)، حتی یک فرد کاملاً مست، پست و تهی دست (در حال نوشیدن «سوسک»). در همان زمان، سوسک وارد یک ضدیت متضاد بسیار شرافتمندانه با "رم سوم" می شود ("مسکو هرگز سوسک ندیده است!").

ما سعی خواهیم کرد فقط یک مرور مختصر از موضوع در میان برخی از مردمان رمانتیک ارائه دهیم.

ما قبلاً تا حدی به مشکل توسعه موضوع سوسک پرداخته ایم از فرانسوی ها. سوسک (بلات، کافارد، کانکرلات) در "ذهنیت گالی" با ایده های مالیخولیا، مالیخولیا، طحال و وسواس همراه است. علاوه بر این، سوسک (کافارد) نیز نوعی "واروارای کنجکاو"، دزدکی، چاپلوس و خبردهنده است. یکی از نام‌های محاوره‌ای قدیمی برای سوسک، fouillemerde است، یعنی کسی که «از میان چروک‌ها حفاری می‌کند» (ر.ک: «کاوش کردن لباس‌های کثیف»). فرانسوی‌ها ایده «کنجکاوی بی‌وجدان» را با چاپلوسی و دزدکی مرتبط می‌دانند. کلمه cafard مشتقات زیادی دارد: cafardage - sneaking، cafarder - informer، mope، cafardeur - informer، sneak، cafardeux - کسل کننده، خسته کننده، دلگیر و غیره (نگاه کنید به: Grineva، 1986؛ Esnault، 1965).

U ایتالیایی هاموضوع سوسک نیز توسعه بسیار قوی در اصطلاح دریافت می کند. مشخص است که از همه نام ها (scarafaggio، blatta، piattola)، این سوسک سیاه ("گرما دوست") (piattola) است که به شخصیت ضرب المثل های متعدد تبدیل می شود. به عنوان مثال: جرات در piattole - ترسو بودن، ترسو، manedare a faridere le piattola - کشتن، "کشتن" کسی، avere (il) sangue di piattola - ترسو، ترسو، vivere di buio come le piattole - خوردن ، روح القدس را خیلی کم بخورید. سوسک (در دیدگاه ایتالیایی) قبل از هر چیز یک «بزدل» و «کوچولو» است (چردانتسووا، 1982، ص 154، 764، 860).

در زبان اسپانیایی، سوسک cucarachа، corredera، curiana، blata است. IRFS تنها یک عبارت را با کلمه اسپانیایی cucaracha بیان می کند: mas feo que una cucarachа - «چهره زشت و زننده» (ص. 195)، یعنی به معنای واقعی کلمه: زشت تر از سوسک. اما واژه‌شناسی gnezno با کلمه bicho گسترده‌تر است که می‌توان آن را تقریباً به عنوان "سوسک حشره" به روسی ترجمه کرد: bicho malo - مضر، فرد خطرناک، بدجنس، پسر بچه، bicho raro - عجیب و غریب، اصلی یا عجیب، عجیب و غریب، بیچو. viviente - روح زنده، شخص، کسی زنده، todo bicho viviente - هرکسی که مجبور است، هر کسی، هیچ hay bicho viviente - روحی وجود ندارد، curar(le) el bicho (آمریکایی) - "این مزخرفات را از سر خود بریزید " estar picado del bicho - آلوده شدن به یک بیماری مقاربتی. عبارت matar el bichito (آمریکایی) با روسی "کشتن کرم" مطابقت دارد (ص 73). با این حال، کلمه bicho را می توان در اینجا فقط به طور غیر مستقیم، به عنوان یک نشان حشره شناسی عمومی در نظر گرفت.

بنابراین، می بینیم که در بین مردمان اروپایی (رومانسک) (شاید به میزان کمی کمتر از ما) تصویر یک سوسک اجرای بسیار متنوعی دارد. برای اروپا، سوسک یک بربر نسبتا جوان است. و بنابراین، زندگینامه فرهنگی و اساطیری او، شاید بتوان گفت، تازه آغاز شده است. سوسک قرمز از نظر نوع شناسی تاریخ آریایی های جنگجو را تکرار می کند. اگر پروس بیش از 300-350 سال پیش در اروپا گسترده شد، نام سوسک سیاه برای اولین بار در بناهای ادبی ثبت شده به قرن شانزدهم بازمی گردد. به عنوان مثال، در روسیه، در "Domostroy" (با مصوت "Torokan"). در زبان فرانسه، کلمه cafard (caphar) برای اولین بار در سال 1512 ثبت شد. مشخص است که از همان ابتدا این کلمه در بین فرانسوی ها مفهومی خنده دار و کارناوالی-حرفه ای داشت. هوگنوت ها از واژه «کافارد» به معنای منافق، متعصب استفاده می کردند. از نظر ریشه شناسی، این کلمه در فرانسوی (توجه داشته باشید، مانند "سوسک" روسی) به وضوح "تاریک" است. A. Doza (نگاه کنید به: Dauzat, 1938, pp. 125-126) او را به عربی کافر - کافر ("مکر")، کافه اسپانیایی - بی رحم (از آنجایی که فرانسویان میانه cafre - جذامی) نزدیکتر می کند، اما شک دارد. , دومی نزدیک شدن . کلمه blatte که به لاتین blatta برمی گردد ظاهراً توسعه مجازی و استعاری نداشته است.

بنابراین، سوسک در اروپا (و به ویژه در روسیه) یک طاقچه فرهنگی و اسطوره ای بسیار "عجیب" را اشغال می کند. او به معنای کامل کلمه "دوسوگرا" است. باستانی ترین موجود "چتونیک" (همانطور که قبلاً ذکر شد ، حداقل 600 گونه سوسک فسیلی فقط در قلمرو به اصطلاح CIS کشف شد) ، شش هزار برابر قدیمی تر از خود انسان ، به نظر می رسید که از آن خارج شده است. باستان شناسی اساطیری اروپا آنقدر کهن است که به نظر می رسد «وجود» آن می تپد، «سوسو می زند» در مجموعه فرهنگ ها و دوره های اسطوره ای-شعری که به گذشته بازمی گردد. سوسک دوباره متولد می شود، می میرد و دوباره متولد می شود. در ساختار طبقه بندی اسطوره و فرهنگ جایگاه ثابتی ندارد. واضح است که او یک شخصیت بهشتی نیست، مانند زنبور «الهی»، که از دوران باستان، زمانی که عسل آن زئوس نوزاد را تغذیه می کرد، در فرهنگ اروپایی «بالا» «سکونت» داشت (برای جزئیات بیشتر، به عنوان مثال، کاگاروف، 1913 را ببینید). با مشارکت تصویر آن در سیستم نمادگرایی ناپلئونی، او را نمی توان به سادگی یک شخصیت "زیرزمینی" شیطانی (مثل یک عنکبوت در میان برخی از مردم) نامید. از نظر هستی شناسی، تصویر یک سوسک با تصویر یک یهودی، «یهودی ابدی» مرتبط است. فوبیای سوسک بسیار شبیه به یهودی هراسی است. نگرش به او ترکیبی از تحقیر و همدردی، نفرت و تحسین است. او برای همیشه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد (توجه داشته باشید که سوسک ها در کتاب مقدس با صندل تعقیب و کشته می شوند)، اما نابود نشدنی است. ممکن است انزجار فیزیولوژیکی را القا کند، اما باروری و سرزندگی آن منجر به لذت می شود. سوسک را نمی توان در یک نظام ارزشی، در هیچ نظام ارزشی تفسیر کرد. این سیستم تغییر پذیر و گذرا است، اما سوسک جاودانه است. «خوب» و «بد»، «بالا» و «کم»، «خوب» و «شر» در واقع کلماتی توخالی برای درک تصویر یک سوسک هستند. سوسک کاملاً بی ارزش است و بنابراین در هر سلسله مراتبی از سبک ها گنجانده شده است. از یک طرف، او بسیار است حماسهبه معنای کامل کلمه: هیچ حماسه ای در مقیاس بزرگتر از تاریخ سوسک، تاریخ زمین، زیست کره است.

از طرفی سوسک "حفظه ای" است، غنایی و طنز با شکم کلفت و پاهای نازک، سبیل، نامردی، بی سر بودن و... زندگی او هم کمدی است و هم تراژدی، هم بهشت ​​و زمین. سوسک واقعاً تا بالاترین درجه وجودی است: در مجاورت هومو ساپینس، هر لحظه در آستانه مرگ و زندگی است. به هر حال، به نظر ما این است که انتخاب مگس به عنوان تصویر حشره شناسی مرکزی را نمی توان موفقیت بزرگی برای سارتر، کامو و دیگر اگزیستانسیالیست ها در نظر گرفت. در همان زمان، سوسک، که در کنار انسان ها زندگی می کند، مطلقامستقل از شخص او آزاد است، او "سوسری است که به تنهایی راه می رود." انسان در واقع از سوسک نه سود می بیند و نه ضرر. البته مانند هر حشره‌ای، سوسک می‌تواند بیماری‌ها (به ویژه اسهال خونی) را منتشر کند، اما ما حتی یک مورد را در تاریخ تمدن نمی‌شناسیم که چنین تهاجمی با صدای بلند و واضح توسط شخصی علیه سوسک انجام شده باشد. به عنوان مثال، با یک موش اتفاق افتاد). نه، سوسک نه تنها خارج از ارزش شناسی، بلکه خارج از عمل شناسی است: برای هیچ چیز لازم نیست. شاید برای مصرف باشد، اما بعید است که این سنت در اروپا ریشه دوانده باشد. سوسک «بالاتر از دعوا» است، او یک «هنرمند آزاد» است، نمونه‌ای از «هنر برای هنر» خالص است، جایی که هنر و زندگی را می‌توان یکسان دانست.

شاید یکی از معدود فرهنگ هایی که سوسک را به رتبه "ارزش زیبایی شناختی" رسانده است، چینی ها باشند. چینی‌ها که می‌کوشند تمام «چیزهای جهان»، یعنی همه هستی را زیبا کنند، «سرگرمی» زیر را دارند: آنها یک «خانه» ویژه از کاغذ می‌سازند که کف آن با ماده چسبناک خاصی آغشته شده است. سوسکی که روی این طبقه می افتد، به آن می چسبد و (که کاملاً طبیعی است) شروع به تلاش برای فرار از اسارت می کند. خبره‌های زیبایی چینی به سوسکی که در حالت تشنج تکان می‌خورد نگاه می‌کنند و از این منظره وهم‌آور لذت زیبایی‌شناختی و فلسفی می‌برند.

بنابراین، سوسک به عنوان یک کل ضد ارزش شناسی (مهم، بدون ارزش) و ضد عمل گرا (غیر عملکردی) است. علاوه بر این، سوسک ضد عفونی است. او به هر طریق ممکن از مشارکت در روند شناخت شخص از خود و جهان اطراف خودداری می کند. البته، اطلاعات در مورد سوسک ها به طور فعال و با موفقیت توسط حشره شناسان پردازش می شود، اما اگر از سرنوشت سوسک در جریان فرهنگی عمومی مدرن صحبت کنیم، به نظر می رسد که شخصیت ما دوباره یک موقعیت کاملاً متفکرانه "بالاتر از نزاع" می گیرد. فقدان کامل اطلاعات در مورد سوسک در معتبرترین منابع فرهنگی چشمگیر است. به عنوان مثال، در دایره المعارف مفصل، گسترده و عمیق "افسانه های مردم جهان" در جالب ترین مقاله "حشرات" سوسک ها به سادگی ذکر نشده اند (نگاه کنید به: جلد 2، ص 202-203).

جالب است که در آخرین ادبیات روسی، که عمدتاً بر سنت اروپای غربی متمرکز شده است، سوسک نه تنها ساکت می شود، بلکه به نوعی کاهش می یابد. در «رده‌شناسی حشره‌شناسی» به او جای یک رانده، یک «لومپن»، یک فرد بی‌خانمان داده می‌شود. به عنوان مثال، در رمان V. Pelevin "زندگی حشرات" که زندگی مردم حشرات را توصیف می کند، سوسک دو بار ذکر شده است. اشاره اول: دو نفر از افراد پشه در مورد "شایستگی" "نژاد پشه" صحبت می کنند. یکی از شخصیت‌ها می‌گوید: «من چه پشه‌ای هستم ‹…› پس یک کلمه. مادر یک کفشدوزک بود، فقط صلیب از او باقی مانده بود «…»، و پدر یک سوسک بود. معلوم نیست من کی هستم.» در قسمت دوم، «سوسک سریوژا» به دلیل تبدیل شدن به یک سوسک دچار شوک می شود.

علاوه بر این، برای مطالعات فرهنگی و فرهنگ، سوسک اساسا غیر منطقی و ضد پوزیتیویستی است. الگوهای زندگی او را نمی توان از روی تجربه توضیح داد. تصادفی نیست که این مدرنیسم است که به شدت از هر چیزی اثبات گرایانه و تجربی دور می کند، تصویر یک سوسک (در مورد آن در زیر) و همچنین به طور کلی تصاویر حشره شناختی متعددی را پرورش می دهد که هر یک هنوز شروعی فرهنگی-غیرمنطقی دارند. . سوسک نشان دهنده یک موجود ماورایی خاص است که در خارج از آگاهی انسان قرار دارد، یک «چیز کانتی به خودی خود»، که با یک پرده غیرمنطقی تقریباً غیرقابل عبور از ما جدا شده است. وجود یک سوسک بیان برخی ناشناخته ها برای ما است، شاید جهانی اصلی هستی عمومی. سوسک به شدت و به شدت هستی شناسانه است و نه در فهم عرفانی-تئوسفی متأخر، جایی که راه رسیدن به راز هستی پیچیده و سلسله مراتبی است، بلکه در کهن ترین فهم است. زندگی با سوسک بسیار آسان است. او به سقراط یا چوانگ تزو شباهت دارد تا سوفسطایی نجیب، بلاواتسکی یا اشتاینر. "تائو" سوسک واقعاً یک مسیر پنهان است.

تضادهای هستی شناسی سوسک که ارائه کردیم بسیار یادآور ضدیت های قوانین تائوئیست است. "کنفوسیوسیسم" حکیمان و زنبورها با طبقه بندی اجتماعی پیچیده آنها برای او (سوسک) بیگانه است. توجه داشته باشید که سوسک‌ها «رهبر»، «برده» و غیره ندارند. سوسک‌ها «سلطنت»، «اشرافیت» و «دموکراسی» را نمی‌شناسند، اما در عین حال بحران‌های مربوط به نظام را نمی‌شناسند ( "استبداد" ، "الیگارشی" ، "اکلوکراسی"). سوسک ها همه با هم زندگی می کنند، اما در همان زمان - هر کدام به تنهایی. در میان آنها، فقط می توان "پیشاهنگان" را، جوانترین و "پرشورترین" (با استفاده از اصطلاح L. Gumilyov)، که اولین کسانی هستند که مسیرهای جدیدی را برای همه باز می کنند، مشخص کرد. اما آنها این کار را نه به دلیل نظم مستقر، بلکه به دلیل انرژی بیش از حد، به دلیل "شیطنت هستی شناختی" انجام می دهند. برای سوسک ها، امر شخصی و جمعی نه تنها از یکدیگر جدا نیست، بلکه در مقابل هم قرار نمی گیرد، همانطور که خیر و شر، بالا و پایین، مخالف هم نیستند. در وجود آنها، ضد وجود انسان خنثی می شود.

تصویر یک سوسک، همانطور که قبلاً سعی کردیم نشان دهیم، به راحتی اصول شخصی، نمادگرایی انتزاعی و اصول عنصری را با هم ترکیب می کند. سوسک هم یک «شخصیت» است، هم «ایده» و هم «عنصر». و شخصی که می خواهد از شر سوسک ها به طور کلی خلاص شود، مانند یک "عنصر" و "ایده"، مجبور می شود هر سوسک را به صورت جداگانه تعقیب کند، با هر "سوسک فردی" خاص وارد دوئل شود.

واکنش هستی شناختی یک فرد به چنین تصویر مبهم چیست؟ اول از همه، خنده است. این "سالم ترین" واکنش است. همه مردم به دو دسته تقسیم می شوند که از سوسک ها "وحشت زده" می شوند، و کسانی که به سوسک ها می خندند یا - حداقل - با آرامش با آنها رفتار می کنند. جهان بینی اولی آشکارا به نوعی ناقص است. آنها یکپارچگی، هماهنگی وجود را احساس نمی کنند، آنها "همه پاسخگو" نیستند.

سوسکی که به آن می خندند، عنصری از فرهنگ کارناوال است، و فرهنگ کارناوالی نه در درک کاملاً قرون وسطایی از این اصطلاح، بلکه در درک یکپارچه و جهانی. تصادفی نیست که سوسکی که وارونه روی سقف نشسته است موضوع اسرار است که ریشه های اسطوره ای عمیقی دارد. در کشتن روزمره سوسک توسط یک شخص یک معنای بسیار عمیق و دوباره دوسوگرا وجود دارد: با کشتن یک سوسک (با حوله یا دمپایی)، یک شخص نشان خاصی از ابدیت را می کشد، به یک معنا، او می کشد. خود بودن، یعنی آن رشته هایی که او (فرد) را با گذشته گیج کننده زمین پیوند می دهد. در اینجا فقط می توان خواننده را به آثار کلاسیک ام باختین و تعداد زیادی از باختینیان ارجاع داد.

بیایید به نمونه های کلاسیک از ادبیات روسیه بپردازیم. N.V. Gogol در "ارواح مرده" تصویر یک سوسک هتل استانی را ترسیم می کند که برای هر دانش آموزی آشناست، "از گوشه و کنارش مانند آلو خشک بیرون می زند."

در N.V. Gogol مقایسه‌ای را می‌بینیم که از نظر روحی کاملاً رابلی است. علاوه بر این، مقایسه یک سوسک با آلو در پایان قرن نوزدهم - آغاز قرن بیستم به یک مکان رایج تبدیل شد: در بسیاری از نثرنویسان، به عنوان مثال، در I. Shmelev که قبلاً توسط ما نقل شده است، یافت می شود.

مقایسه یک سوسک با آلو بسیار مصنوعی و "همزمان" است، زیرا حاوی مجموعه ای از شباهت ها است: از نظر رنگ، در "بافت درخشان"، در اندازه، در عین حال یک عنصر ناهماهنگی، یک oxymoron، اگر در نظر بگیریم که آلو شیرین، گوشتی و خوراکی است. یک چینی تصویر گوگول را خنده دار نمی داند. برای یک اروپایی، این تصویر به طور خودکار شامل لایه های گسترده ای از حافظه فرهنگی و ژنتیکی است. اول از همه، ما نوعی تقلید از فرهنگ تصویر جشن را پیش روی خود داریم.

ماهیت "کارناوالی" سوسک به هیچ وجه محدود به "مجموعه جشن" نیست. برای قانع شدن در این مورد کافی است به دیکته های روسی روی آورید. به عنوان مثال:

من گربه را به قاشق مهار می کنم،

سوسک در رتیل.

عزیزم رو میبرم

خود را به افراد خوب نشان دهید.

بسیاری از سخنان صرفاً کارناوال، پوچ و خنده دار در ارتباط با شخصیت ما وجود دارد، مانند "تهویه یک سوسک" (فیلم "Afonya"، به کارگردانی G. Danelia، 1975) و غیره.

بعد: قبل از ما (به متن گوگول برمی گردیم) تصویر بسیار دقیقی از فضای معمولی استانی است که آرامش، سکوت و کنجکاوی استانی ها را با هم ترکیب می کند. سوسک یک مکان رایج در داخل استان است که با آن ادغام می شود و از آن جدا نمی شود. سوسک یک تصویر کلاسیک از یک محیط ولایی، یک بورژوا، یک محیط مردسالارانه بی اثر است. این یکی از صفات اساسی به اصطلاح «ابتذال فیلیستی» است. داستان "معلم ادبیات" آ.پ. چخوف با توصیف ناامیدی نیکیتین از "خوشبختی فیلیستی" از ماشا به پایان می رسد:

«من با ابتذال و ابتذال احاطه شده ام. آدم‌های کسل‌کننده، بی‌اهمیت، دیگ‌های خامه‌ترش، کوزه‌های شیر، سوسک‌ها، زنان احمق...»

به اندازه کافی عجیب، سوسک همیشه یک ضد شهرنشینی است. به عنوان مثال، همانطور که قبلاً ذکر شد، ما می توانیم توصیف های زیادی از شیوه زندگی ایلخانی قدیمی مسکو در میان مورخان و نویسندگان مسکو پیدا کنیم و همه این توصیفات لزوماً سوسک را ذکر می کنند. مسکو دهکده ای بزرگ و نیمه استانی است. سوسک ها در فرهنگ روسی بسیار کمتر با سن پترزبورگ "پره" و "هوشمند" مرتبط هستند، اگرچه در واقعیت در اینجا کمتر از آنها وجود ندارد. مشخصه و قابل توجه است که سوسک در متون توصیف کننده فقر آشکار (مثلاً در F. M. Dostoevsky) بسیار کمتر ظاهر می شود، اما این ویژگی اجباری یک زندگی مرفه بورژوایی است. سوسک (اگر ما در مورد متون ادبی و زندگی روزمره صحبت کنیم) به نظر می رسد به طور مساوی تلاش می کند تا خود را هم از زندگی فقیرانه پلبی و هم از زندگی اشرافی فقیر کنار بگذارد، فعالانه توسط زندگی اشرافی ثروتمند رد می شود، اما مورد استقبال قرار می گیرد به هر طریق ممکن توسط پلبی های ثروتمند. سوسک با فراوانی غیرقابل مهار، بی سبک، "شکم چاق"، "شرقی" همراه است که اشراف آن را فقط به عنوان بی مزه ای سرسبز درک می کنند.

سوسک "روح خوب" کارناوال پلبی، بورژوایی و استانی است که هر گونه مقررات و سلسله مراتب را انکار می کند. او (حتی در زندگی روزمره) همیشه در جایی ظاهر می شود که از او انتظار نمی رود. او تمام تجسم اعتراض به مقررات، آداب و جدیت است. ضد اشرافیت و سلسله مراتب سوسری آن را بدترین دشمن هر اشرافی، هر نخبه گرایی که سرسختانه از مقررات و سلسله مراتب دفاع می کند، می سازد. او یادآور ورطه است، از هرج و مرج اولیه، که در هر لحظه آماده است تا سلسله مراتب شکننده انسان ساخته را جذب کند. بنابراین، سوسک به طور متناقضی اصول پدرسالارانه و سرکش را با هم ترکیب می کند. این دیالکتیک عمیق این تصویر است. M. A. Bulgakov با حساسیت این موضوع "گوگول-سوسک" را انتخاب کرد (نگاه کنید به: Bulgakov، 1991). چیچیکوف او («ماجراهای چیچیکوف») به همان هتلی ختم می‌شود که چیچیکف گوگول. و از میان تمام توضیحات طولانی در "ارواح مرده"، M. Bulgakov همان سوسک ها را انتخاب می کند (ص 43): "و با فکر کردن به این روش، او به آنجا رفت (چیچیکوف. - V. E.) در دروازه همان هتلی که صد سال پیش از آن خارج شد. همه چیز در مورد آن قاطعانه یکسان بود: سوسک‌ها از شکاف‌ها به بیرون نگاه می‌کردند، و حتی به نظر می‌رسید که تعداد آنها بیشتر باشد...»

سوسک‌ها دوباره در "تخم‌های مرگبار" اثر M. A. Bulgakov ظاهر می‌شوند (ص 104). در اینجا سوسک ها توسط بولگاکف به عنوان نوعی "ضد کمونیست" معرفی می شوند: "پرسیکوف سعی کرد 20 نمونه باقی مانده از قورباغه های درختی را برای تغذیه از سوسک ها منتقل کند، اما سوسک ها نیز در جایی شکست خوردند و نگرش بدخواهانه خود را نسبت به دوره جنگ کمونیسم نشان دادند. "

در متون نویسندگان دیگر می‌توان مثال‌های مشابه دیگری نیز آورد. به نظر می‌رسد که سوسک در زمان‌های آشفته، در زمان‌های خیزش‌های انقلابی و اختلال در پایه‌های معمول روزمره، فعال می‌شود. سوسک تصویری از توده های کارناوال انقلابی است. او "به میدان" می خزد تا در جشن عمومی کارناوال شرکت کند. او در راهپیمایی ها، تظاهرات و راهپیمایی های جشن شرکت می کند. سوسک معمولی تبدیل به «گوشت و خون» به اصطلاح «توده‌های انقلابی» می‌شود، یعنی توده‌های تماشاچی، جمعیتی بیکار تشنه نان و سیرک. انقلاب یک جشن خونین است و یک فرد عادی، یک بیننده، ابتدا انقلاب را به عنوان یک تعطیلات، یک کارناوال درک می کند. اما این فعلا است. لحظه ای فرا می رسد که در عبارت "ضیافت خونین" تاکید از کلمه دوم به کلمه اول تغییر می کند. سپس سوسک معمولی دوباره "در شکاف ها پنهان می شود." و در این لحظه "اکلوکراتیک" پس از انقلاب، شکاف جالبی در تصویر سوسک رخ می دهد که به وضوح و با دقت در ادبیات روسی (شوروی) منعکس شده است.

سوسک هم جلاد می شود و هم قربانی، هم ظالم و هم «سرکوب شده» بی گناه. سوسک ظالم، سوسک دیکتاتور، کابوس وسواس گونه و خفه کننده مردم و حشرات، تصویری شناخته شده از ادبیات شوروی است. جالب است که به نظر می رسد یک عنکبوت خونخوار در این مکان انتظار می رود. اما عنکبوت به نحوی در پس‌زمینه محو می‌شود و قبل از سوسک که کاملاً غیرمنتظره نقش دیکتاتور را به عهده می‌گیرد به پس‌زمینه فرو می‌رود. قبلاً در شعر معروف O. Mandelstam "ما زندگی می کنیم بدون اینکه کشور را در زیر خود احساس کنیم ..." ظاهر "کوهنورد کرملین" مستقیماً با یک سوسک مقایسه می شود ("چشم های سوسک می خندند").

ناهماهنگی در شعر وجود دارد که کمتر کسی متوجه آن می شود. یک سوسک کوچک، خنده دار، ترسو در اینجا به طور غیرمنتظره ای با چیزی عظیم، بزرگ، مزاحم، سنگین، ترسناک، چاق ارتباط دارد. تنها ویژگی که می تواند ظاهر استالین را با یک سوسک مرتبط کند، سبیل است. اما در اینجا سبیل وجود ندارد: "چشم های خندان سوسک" و "بالاهای درخشان" وجود دارد. رابلییسم و ​​ظاهر کارناوالیک یک سوسک، اکنون بازتابی شوم در قالب «چشم‌های متلک‌زنانه» و خنده‌ای ستمگر می‌دهد. بافت شاد، جشن و گوگولی درخشان آلو، جای خود را به چکمه‌های درخشان «ظالمانه» می‌دهد. کارناوال به خود تبدیل می شود سمت معکوس، مثل خماری بعد از کارناوال، وقتی معلوم می شود که فقط شرور هوشیار می ماند.

مکانیسم های تصویرسازی کارناوال به کار خود ادامه می دهند، اما این یک کابوس ضد کارناوال، یک کابوس «سوررئال» بوشیایی است، و نه یک «رئالیسم گروتسک» خنده دار رابلی. سوسک یک هیولای ظالم است. اما ظاهر او همچنان به طور ضمنی خاطره بی اهمیتی او را حفظ می کند. بنابراین، این یک سوسک است، نه یک عنکبوت، که واقعاً خونخوار و شکارچی است. برای اینکه یک سوسک هیولا بماند، یک وسواس عمومی، نوعی جادوگری، مستی با یک معجون جادویی لازم است. او. ماندلشتام در همان ابتدا واقعیت وسواس را بیان می‌کند: «ما زندگی می‌کنیم بی‌آنکه کشوری را که در زیر ماست... تصادفی نبود که آخماتووا استالین را با تساخس-زینوبر مقایسه کرد. Tsakhes کوچک ظاهری دارد که تا حدودی یادآور عنکبوت و تا حدودی یک حشره است. Fraulein von Rosenschen با محبت او را "حشره مه" می نامد (به نقل از هافمن، 1962، ص 347). در ظاهر تساخس سوسک زیادی وجود دارد.

ظاهر Tsakhes همه چیز بی قرار، بی قرار و نفرت انگیز است، اما افراد مسحور اطراف او او را به عنوان یک مرد زیبا و نابغه می دانند. پیش از ما "پادشاه برهنه" دیگری است. اگر جی اچ اندرسن مثلی در مورد چگونگی خنده و عقل سلیمجوهر واقعی این پدیده را کشف کنید ("و پادشاه برهنه است!")، از بین بردن اشکال نادرست، تعصبات و غیره، سپس هافمن و ماندلشتام به مشکلات دوران خود متوسل شدند. برای هافمن رمانتیک، یکی از اصلی ترین آنتی تزهای زیباشناختی رمانتیسیسم (زیبا-زشت) برای ماندلشتام که «این جهان را در لحظات مهلکش دید»، مشکل استبداد و برده داری، ماهیت اجتماعی، روانی و فلسفی آنها مهم است. مهم است. هر دو ناگزیر به انگیزه های حشره شناختی متوسل می شوند.

بنابراین، استالین ماندلشتام یک سوسک غیرواقعی است که تبدیل به یک سوسک ظالم شد. او یک وسواس است، یک اسطوره، محصول جادوگری جامعه و زیست کره برای ما ناشناخته است. ما به لطف تفکر باستانی می دانیم که استبداد نتیجه طبیعی اولوکراسی، «بی قانونی» است. کارناوال خونین اکلوکرات، ناآرامی های «براونی» گرایش های مرکزگرا را در جامعه تشدید می کند. جامعه خواهان «خورشيدي»، يك مركز، يك شخصيت قوي است. و چنین شخصیتی ظاهر می شود، اما به نوعی از نوع آپولونی deus ex machina تبدیل نمی شود، بلکه این شخصیت، یکی از سوسک ها می شود و کسانی که کمتر از همه در هنگام گرفتاری ها «خارج شدند»، یعنی ترسوترین، محتاط ترین، حیله گر و مهمتر از همه، یک سوسک بی توصیف. استالین کاملاً با این آرمان مطابقت داشت. علاوه بر این، در میان توده‌ها بازگشتی دیالکتیکی به سوسک بورژوایی وجود دارد: سوسک ساده و ساده شوروی به ایده‌آل تبدیل می‌شود و استالین به هر طریق ممکن سعی می‌کند بر سادگی، «آتتیک»، لاکونیسم و ​​غیره او تأکید کند. او همان است. مثل بقیه، «ساده، مثل حقیقت». توده‌ها دیگر نیازی به قهرمانان ندارند. یک قطبی شدن جامعه سوسک وجود دارد، که تضاد بین فرد و جامعه را نمی دانست (ما قبلاً به این موضوع اشاره کردیم).

همان انگیزه ای که در او. ماندلشتام وجود دارد، اما فقط به وضوح ارائه شده است، در کتاب معروف "سوسک" اثر K. Chukovsky که انگیزه ای برای ظهور تعدادی از داستان ها در مورد سوسک در ادبیات روسیه ایجاد کرد (به عنوان مثال رجوع کنید) می یابیم. : کانتور، 1998).

چوکوفسکی فضای جادو را به شیوه ای پوچ و طنزآمیز منتقل می کند. پوچی شاد از همان ابتدا شروع می شود: گربه "عقب" راه می رود، خرچنگ "روی سگ لنگ"، وزغ "روی جارو" و غیره. از یک کارناوال تعطیلات کودکان ، که بخش جدایی ناپذیر آن نه تنها ناسازگاری های معنایی خنده دار است، بلکه "آواشناسی خنده دار" نیز است.

تصویر سوسک بارها موضوع درک آوایی-فلسفی در تاریخ ادبیات ما شده است. کافی است کار A. Kruchenykh را به عنوان نمونه ذکر کنیم. بیایید بگوییم، قهرمان او از "حادثه ای در اتاق ها" "سوسک های طرفدار (و اطراف - Trk! Trk!)" است (Kruchenykh, 1927).

با بازگشت به "سوسک" باید گفت که کاهش تصویر "سوسک" به "اشاره" به استالین یک راه حل بسیار ساده برای مشکل است. به بیان دقیق، چنین تصمیمی حتی از نظر واقعی نادرست است. چوکوفسکی در ابتدا اصلاً استالین را در ذهن نداشت. در دفتر خاطرات نویسنده (9 مارس 1956) این کاملاً واضح نوشته شده است (چوکوفسکی، 1997، ص 327).

چوکوفسکی نه در مورد استالین و نه حتی در مورد استبداد، بلکه در مورد مشکل هستی شناسی ترس و هستی شناسی خنده، در مورد ارتباط ناگسستنی آنها نوشت. بسیاری از محققان فرهنگ خنده در مورد این بسیار قانع کننده و شایسته صحبت می کنند (برای مثال نگاه کنید به: Karasev، 1996). چیزهای ترسناک در نهایت همیشه خنده دار هستند و چیزهای خنده دار به خوبی می توانند ترسناک باشند. همگرایی این افراط در وجود انسان امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است. خنده دار و ترسناک در یک سوسک می تپد، به یک شخص تبدیل می شود، حالا با جنبه وحشتناکش، حالا با جنبه خنده دارش، طیف وسیعی از واکنش های احساسی را در یک فرد برمی انگیزد - از یک گریم منزجر کننده، یک گریه وحشتناک و حتی اشک. به خنده هومریک سوسک باعث می شود انسان احساس پری هستی کند، فرد را از اینرسی، رکود عاطفی نجات می دهد، به او یادآوری می کند که محیط کوچکی که به طور مصنوعی توسط او (انسان) ایجاد شده است، تنها نازک ترین پوسته است که هر لحظه می تواند از بین برود، و شخص این کار را خواهد کرد. دوباره خود را رو در رو با عنصری می بیند که با احتمالات غیرقابل پیش بینی اش می جوشد. یک سوسک کوچک با پاهای نازک که سبیل های خود را حرکت می دهد و روی کاغذ دیواری سفید برفی و تازه چسبانده شده در دفتر یک شرکت ثروتمند در Tverskaya می خزد، یادآور ابدیت، مطلق بودن و بودن در میان ضعف های بداخلاق، حقایق نسبی و موقت است. زندگی منظم، این حقیقت میان زوال است، خاطره حقیقت سیاره‌ای-اکولوژیکی در میان ناخودآگاه تمدن، نوعی «سیاه‌چاله هستی» است که از طریق آن می‌توان به ابدیت و بی‌نهایت نگاه کرد. درست است، حقیقت ابدی (Eleatic "Aletheia") زندگی سوسک ها با دروغ های زندگی روزمره انسان در تضاد است. این ویژگی تصویر یک سوسک توسط A. Sozhenitsyn در "حیاط ماتریونا" به وضوح بیان شده است: "شب، زمانی که ماتریونا قبلاً خواب بود و من پشت میز مشغول مطالعه بودم، خش خش نادر و سریع موش ها زیر کاغذ دیواری. با صدایی پیوسته، یکپارچه و ممتد، مانند صدای خش خش سوسک های پشت پارتیشن پوشیده شده بود. اما من به او عادت کردم، زیرا هیچ چیز بدی در او نبود، دروغی در او نبود. خش خش آنها زندگی آنها بود» (Solzhenitsyn, 1990, pp. 128-129). سوسک‌ها اقیانوس متفکری هستند، "سولاریس" کیهان و روسیه، با خیر و حقیقت در کنار آنها.

اما اجازه دهید به نقطه‌ای برگردیم که در ارتباط با توسعه تاریخی و فرهنگی تصویر یک سوسک بیان کردیم. به طور خلاصه تصویر یک سوسک ظالم، یک سوسک هیولا را بررسی کردیم. حال بیایید به عکس آن نگاه کنیم: تصویر یک سوسک قربانی. به نظر ما در اینجا ویژگی تفسیر روسی از موضوع سوسک نهفته است.

یک موتیف وجود دارد که به طور مداوم در ادبیات روسیه وجود دارد. که در سایر فرهنگ های ملی بسیار ضعیف تر نشان داده شده است. این انگیزه است همدردیسوسک های بدبخت و آزار دیده ده ها (حداقل) متن وجود دارد که این موتیف به وضوح در آنها غالب است.

ادبیات روسی (و این منحصر به فرد بودن آن است) یک سرود بی پایان و بی وقفه برای ضعیفان، "تحقیر شده و توهین شده"، "مرد کوچولو" و غیره و غیره است. و در قرن بیستم، سوسک به یکی از محورهای اصلی تبدیل شد. اشیاء "نوحه دلسوزانه" ادبیات روسیه. سوسک "مرد کوچک" ادبیات روسیه در اواخر قرن 19-20 است.

تصویر سوسک که کودکان با آن همدردی می کنند نیز تصویری چخویی است. یا بهتر است بگوییم تصاویری از "بچه های چخوف" در حال همدردی با "بچه های سوسک". در داستان "بچه ها" می خوانیم: "آنیا می بیند که آندری 28 را از دست داده است (بچه ها لوتو بازی می کنند. - V.E.). در زمان دیگری، او این را به او گوشزد می کرد، اما حالا که غرورش همراه با یک سکه روی یک بشقاب قرار می گیرد، پیروز می شود.

بیست و سه! - ادامه می دهد گریشا - سمیون سمیونیچ! نه!

پروساک، پروساک! - سونیا فریاد می زند و به پروسی که روی میز می دود اشاره می کند. - ای!

آلیوشا با صدایی عمیق می گوید: «او را نزن، ممکن است بچه دار شود.

سونیا پروسی را با چشمانش دنبال می‌کند و به فرزندانش فکر می‌کند: چه پروسی‌های کوچکی باید باشند!» (نقل از: چخوف ج 4 ص 131 ).

"سوسک" چخوف یکی از خطاب های محبت آمیز مورد علاقه اوست: "سوسک خود را در آغوش می کشم و میلیون ها بار آن را می بوسم" (نامه ای از O. Knipper، 6 مارس 1904)

برای ادبیات روسی، سوسک یک شخصیت تمام عیار است و وظیفه هنرمند احترام و تلاش برای درک عمق بی پایان آن است. به عنوان مثال، از خاطرات م. پریشوین (7 سپتامبر 1934): «برای سیاست خوب است که مردم را به طبقات و درون طبقات تقسیم کند، با تمرکز بر افراد عادی. ساختن ریاضیات، حتی با استفاده از بی نهایت به عنوان نشانه، خوب است. اما من یک هنرمند نمی توانم نه تنها بی نهایت، بلکه حتی یک سوسک را در تصویر خود نادیده بگیرم و در موجود سوسکی باید شخصیت سوسک را آشکار کنم» (پریشوین، 1369، ص 214).

برای فیلسوفان روسی، سوسک نوعی پادزهر برای «اهریمنی» است. بنابراین، اگر آنها را دوست ندارید، حداقل باید به آنها وفادار باشید. از V. Rozanov در "انفرادی":

"وقتی آنها در مورد شروع "شیطانی" و "اهریمنی" در جهان صحبت می کنند، پس برای من مانند سوسک های سیاه در حمام ما است (آیا همیشه وجود دارند؟ و من آنها را دوست دارم): بدون ترس، بدون مراقبت. "وجود دارد" - و خداوند با آنها است، "نه" - و هیچ عملی وجود ندارد" (روزانوف، 1990، ص 360).

حتی در ادبیات مهاجر روسی، سوسک "یکی از خودمان"، "بومی" می شود. او ملایم، بی‌آزار، حتی زیبایی‌شناس است. از S. Dovlatov در "Craft":

«خلاصه رسیدیم و به اطراف نگاه کردیم. و فریاد وحشتناکی بلند شد:

از سوسک ها راه گریزی نیست! حرامزاده ها از همه شکاف ها بیرون می خزند! خب آمریکا! و همچنین یک کشور متمدن!

جنگ با استفاده از سلاح های شیمیایی آغاز شد. ما اتاق ها را با انواع زباله های سمی پر می کنیم.

به نظر می رسد که هیچ حیوانی وحشتناک تر از یک سوسک وجود ندارد! سرمایه داری لعنتی ما را کاملاً ناامید کرده است!

در ضمن کی اینجا سیب کرمی دیده؟ حداقل یک سیب زمینی فاسد؟ ناگفته نماند بلشویک های قدیمی...

و به طور کلی، سوسک ها چه گناهی دارند؟ آیا تا به حال توسط سوسک گاز گرفته شده اید؟ یا به حیثیت ملی شما توهین شده؟ بالاخره او...

سوسک در نوع خود بی ضرر و ظریف است. انعطاف پذیری سریع یک ماشین مسابقه ای کوچک را دارد.

سوسک برخلاف پشه ساکت است. چه کسی تا به حال صدای سوسک را شنیده است؟

سوسک جای خود را می داند و به ندرت آشپزخانه را ترک می کند. سوسک بو نمی دهد. برعکس، مبارزان علیه سوسک ها خانه ها را با بوی بد مواد شیمیایی آلوده می کنند.

به نظر من همه اینها برای صلح با سوسک ها کافی است. عاشق شدن خیلی زیاده اما به نظر من امکان آشتی وجود دارد. مثلا من تحمل کردم. و من امیدوارم که این دو طرفه باشد...» (دولاتوف، 1991، صفحات 298-299).

توجه داشته باشید که حتی اگر تفسیر تصویر سوسک به وضوح "مثبت" نباشد، با این وجود، "روسی بودن" سوسک به هر طریق ممکن در پس زمینه "غیر روسی بودن" غرب تأکید می شود. در یک کلام، در مقابل پس‌زمینه غرب، شخص روس یک سوسک است که توسط غرب "عقیم" طرد شده است. به عنوان مثال، ویکتور اروفیف: "مردم روس در اروپا شبیه یک سوسک هستند. می دود، سبیل هایش را تکان می دهد، عصبی بو می کشد. به سطح تمیز آن توهین آمیز است. اروپا می تواند حشرات عجیب و غریب را با علاقه تماشا کند، رتیل سمی را دوست دارد، کاترپیلار نامفهومی را دوست دارد، کفشدوزک ها در آن لطافت ایجاد می کنند، اما سوسک های خوبی وجود ندارند» (Erofeev, 1998, p. 41).

بنابراین (توجه داشته باشید) نه تنها غربی ها، بلکه به ویژه غربی های روسیه از سوسک ها متنفرند. از خاطرات I. S. Turgenev: "ایوان سرگیویچ نمی توانست حشرات (به ویژه سوسک ها) را که کلبه روسی را تشکیل می دهند تحمل کند. فقط دیدن آنها او را گیج می کرد: قبلاً شاد و پرحرف بود. بنابراین، اگر آب و هوا اجازه می داد، معمولاً در کالسکه می خوابید. در غیر این صورت، در انبار، در یونجه» (I. Rynda؛ رجوع کنید به: تورگنیف در یادداشت ها ... ص 231). یا: «او نمی توانست بدون لرز همه چیز را که می خزد و خم می شود ببیند: مارها، عنکبوت ها، سوسک ها. او بیش از یک بار به خدمتکار خود گفت: «پیتر، اینجا خواهم مرد. آنها مرا در یک مقبره دفن خواهند کرد و عنکبوت ها روی سرم می خزند - برر! (همان، ص 282).

برای زندگی روسی، یک سوسک، همانطور که قبلا ذکر شد، "مال خود"، "بومی"، "گرم"، "دنج" است، این ویژگی "بی نظمی دنج"، "خاک" است که "همیشه با شماست". ” او دشمن بیگانگی، سردی، خودخواهی است. سوسک نمی فروشد و خیانت نمی کند. او حتی در مواقع سخت خواهد آمد. حتی کشیش آواکوم که روی یک زنجیر نشسته بود، مردود و تنها بود، در این باره نوشت: "هیچ کس به سراغ من نیامد، مگر موش ها و سوسک ها، جیرجیرک ها که جیغ می زنند، و به اندازه کافی کک."

توهین به سوسک به معنای توهین به ابدیت و شاید (اگر به تناسخ اعتقاد دارید) خود را بکشید. به عنوان مثال، وی. توربین، با درک این موضوع در مورد مسئله تکامل نظام ژانرهای ادبی، "سوسو زدن اصول حماسی و رمان نویسی" در زندگی و در کلمات، خاطرات زیر را از M. M. Bakhtin به دست می دهد:

«انتقال، نفوذ متقابل، انقراض و تولد دوباره ژانرها، تبدیل همان کارکرد، «من» ما را به متنوع‌ترین جوهره‌ها، تجسم‌ها مدل می‌کند. و از اینجا:

نیازی به کشتن یک سوسک نیست.» باختین، با آرامشی بی‌درنگ، با شکوه از خدمتکار سالخورده خانه خلاقیت نویسندگان می‌پرسد. - اگر من خودم روزی به چیزی شبیه او تبدیل شوم چه؟ شاید من چنین کارمایی داشته باشم؟

یک راز اغلب در ظاهر یک شوخی برای ما ظاهر می شود. در بداهه‌پردازی نیمه شوخی یک دانشمند منحصربه‌فرد، ذره‌ای از رمز و راز نهفته است: بدون اینکه احتمال انتقال «خود» فعلی‌اش، مثلاً، از حماسه رقت‌انگیزی که در آن شهرت فزاینده و توجه جهانی در آن احاطه شده بود، رد شود. سال‌های زندگی‌اش، در همان ژانر پایین اپیگرام، شعر طنزمانند «سوسک» مرموز کورنی چوکوفسکی یا بدتر از آن، اشعار هذیانی کاپیتان لبادکین از رمان «دیوها» داستایوفسکی.

ما از چند دنیا ناشناخته آمده ایم. ژانر ما را با آنها پیوند می دهد» (Turbin, 1994, pp. 31-32).

بنابراین، سوسک نه تنها یک "مرد کوچک"، بلکه آن "ژانر" است که ما را با هستی مرتبط می کند. نقطه شروع خاصی از هستی، یک هستی شناسانه خاص افلاطون کاراتایف، تجسم همه چیز، هرچند کوچک، اما ابدی. همچنین یادآوری آرامش‌بخش و آرام‌بخش از ضعف هستی است که «همه ما آنجا خواهیم بود»، همراه با «ایده‌ها»، «امیدها» و غیره و غیره.

با این حال ، در ادبیات تقلید آمیز و طنز دهه 90 قرن بیستم ، موضوع "سوسک کوچک" به طور فعال در یک اجرای کاملاً متضاد (در نگاه اول) - در عملکردی که می توان آن را بدتر نامید (اگر شما) توسعه می یابد مانند، بی طرف). موضوع "مرد سوسکی" کوچک در اینجا کاملاً خالی از "مضمون شفقت" است. در متن دیگر مضامین محلی قرار می گیرد، به عنصری از نوعی «انفیلاد تقلید» بی پایان تبدیل می شود. به عنوان مثال، Y. Strekalova در "روزنامه ادبی" (06.08.97، شماره 32، ص 16) شعر زیر را از چرخه "Microepochalki" منتشر می کند:

اسید با خوردن بوریک

و با کمپوت شستم

یک سوسک در دستشویی خروپف می کند،

خسته از کار سخت...

اما او می توانست پرنده به دنیا بیاید!

و شسته شده توسط نور خورشید،

چرخیدن بر روی انبوه زباله ها،

همزمان با غرور غوغا می کند.

کهن الگوی "مرد پرنده" ("چرا مردم مانند پرندگان پرواز نمی کنند؟"، "آواز شاهین"، و غیره) با "میکرو کهن الگو" "سوسک کلاغ" کاهش می یابد. تصویر یک سوسک به سلاحی تبدیل می شود که به "بهترین" آرزوهای یک فرد ضربه می زند. این یادآوری دیگری، هرچند تقلیدآمیز، به انسان از جایگاه واقعی او بر روی زمین و زیست کره است. به نظر می رسد هر چیزی که به موضوع سوسک مربوط می شود، به هر طریقی می گوید: "ای مرد، جای خود را بشناس، خودت را دفن نکن."

و با این حال، گویاترین نمونه از اجرای کلاسیک موضوع سوسک، شعر معروف N. Oleinikov "سوسک" در سال 1934 است (Oleinikov, 1991, pp. 156-159).

شعر با این کتیبه شروع می شود: "سوسکی که در لیوان گرفتار شده است (داستایفسکی). البته داستایوفسکی چنین نقل قولی ندارد: مضمون شعر کاپیتان لبادکین گرفته شده است که به نوبه خود از "گفتار شگفت انگیز" I. P. Myatlev وام گرفته شده است. از داستایوفسکی:

و بعد به شیشه زدم

پر از مگس خواری...

به هر حال در داستایوفسکی سوسک نیز قربانی است. گروفروش قدیمی در جنایت و مکافات، که "ماده" "آزمایش" راسکولنیکوف شد، مستقیماً با سوسک قربانی مرتبط است:

"یک مرگ و صد زندگی در عوض - اما این حساب است! و زندگی این پیرزن مصرف کننده، احمق و شرور در مقیاس عمومی چه معنایی دارد؟ چیزی بیش از زندگی یک شپش، یک سوسک، و ارزش آن را ندارد، زیرا پیرزن مضر است» (به نقل از: داستایوفسکی، 1968، ص 101-102).

سوسک و شیشه انسان و سرنوشت هستند، ادیپ و سرنوشت او. این ساده ترین مدل است، یک مدل کوچک سرنوشت، نیازی به کلمات یا توضیحات غیر ضروری نیست: همه چیز به وضوح قابل مشاهده است. پیش روی ما ترکیبی از "خنده دار" (سوسک، شیشه) و "ترسناک" (مرد، سرنوشت) است. سوسک دوباره در یک واقعیت روزمره به ظاهر بی‌اهمیت، یادآوری شگفت‌آور ساده، واضح و دقیق از ابدی به ما می‌دهد. این حتی مبتکرانه تر از افتادن سیب روی سر نیوتن است. N. Oleinikov داستان مرگ یک سوسک را با بیان اجتناب ناپذیر بودن آنچه در شرف وقوع است آغاز می کند:

یک سوسک در یک لیوان می نشیند.

پای یک مو قرمز را می مکد.

او گرفتار شد. او در یک تله است.

و اکنون او در انتظار اعدام است.

سوسک خصوصیات انسانی مشخصی به خود می گیرد. او به شدت انسان‌ساز است. او چشم، دنده، بازو و غیره دارد.

برعکس، شکنجه گران انسان ("ویویسکتور") به هر طریق ممکن به حیوانات نزدیک می شوند. سوسک (و نویسنده) در مورد "لکپوم" فکر می کند که با خود زمزمه می کند:

فکر کردن برای یک میمون سخت است

هیچ فکری وجود ندارد - او آواز می خواند.

"ویویسکتور" که اعدام را انجام داد

بلند می خندد و دندان هایش را در می آورد،

مثل اسب.

انسان یک «میمون مودار» و «اسب ناهنجار» است، او بی‌رحم و بی‌رحم است، «سوسکی مانند خوک به پهلو می‌کوبد». زنده گردان انسان "هیچ فکری ندارد"، او ماقبل تاریخ، بدوی است، او حتی موهای خود را از دست نداده است. انسان یک بربر، یک خرابکار است. سوسک حق دارد با یک شخص اینگونه رفتار کند: بالاخره او شش هزار برابر بزرگتر است، انسان و میمون فقط یک قسمت کوچک از حماسه سوسک هستند. قربانی سوسک با جلاد انسان زئومورفیک مقایسه می شود. انگیزه های کشتن سوسک چیست؟ تنها یک دلیل وجود دارد - "علم":

ای شیطون شلوار پوش

بدانید که سوسک مرده است

این شهید علم است

و نه فقط یک سوسک.

علم (تمدن، پیشرفت، میچورین، لیسنکو، داروین، و غیره) - همه اینها یک مجموعه مرگبار و کشنده از وجود غم انگیز است. این سرنوشت آشیلی است که مرد سوسک "کوچولو" را تعقیب می کند.

بنابراین، سوسک قربانی شیشه، انسان، علم و سرنوشت است. اگر دوست دارید، او نه تنها یک "خوکچه هندی" متخصصان ژنتیک، شبیه سازی و غیره است، بلکه یک گروفروش قدیمی و لیزاوتا است، که قربانی یک آزمایش اجتماعی ابتدا توسط راسکولنیکف و سپس توسط لنین، تروتسکی و بقیه شد. "داروینیست های اجتماعی"

همه چیز با هم ادغام می شود. تمدن سنگ زمین است. مرد سوسک کوچولو هیچ کاری نمی تواند بکند. او حتی نمی تواند فرار کند. توجه داشته باشید که پرواز ("دویدن مانند سوسک") گزینه دیگری برای ایجاد تصویر یک سوسک است. یک سوسک ظالم وجود دارد، یک سوسک "مرد کوچک" وجود دارد، و یک سوسک وجود دارد که سعی می کند از سرنوشت فرار کند.

در اینجا کافی است حداقل موتیف "مسابقه سوسک ها" در "Run" اثر M. Bulgakov را یادآوری کنیم. اما، شاید، ام. گورکی در تعمیم‌های «ژئوپلیتیکی» در مورد سوسک‌هایی که سرگردان، می‌دوند و از سرنوشت می‌گریزند، بسیار دورتر رفت. او در مقاله معروف خود "لئو تولستوی" از طریق تصویر یک سوسک، کل زندگی "آنارشیست"، "پراکنده" و غیره روسیه را توصیف می کند:

آنچه «آنارشیسم تولستوی» نامیده می شود، در ذات و ریشه خود، بیانگر ضددولتی بودن اسلاوی ما است، یک ویژگی واقعاً ملی، تمایلی که از زمان های قدیم به ما داده شده است تا «در بین خودمان پراکنده شویم». همانطور که شما می دانید و همه می دانند تا به امروز ما عاشقانه خود را وقف این کار کرده ایم. آنها می دانند - اما آنها از هم جدا می شوند، و همیشه در امتداد خطوط کمترین مقاومت، می بینند که این مضر است، و حتی از یکدیگر دورتر می خزند. این سفرهای غم‌انگیز سوسک‌ها «تاریخ روسیه» نامیده می‌شود، ایالتی که تقریباً به‌طور تصادفی، کاملاً مکانیکی، برای تعجب اکثر شهروندان صادق آن، توسط نیروهای وارنگ‌ها، تاتارها، آلمانی‌های بالتیک و نگهبانان محلی ساخته شد. ” (به نقل از: گورکی، 1933، ص 69).

گورکی تاریخ کشور را با گسترش سوسک ها، با فرار ابدی از خود و دیگران مقایسه می کند. همانطور که می بینیم، ام. گورکی، در واقع، مردم روسیه را "سوسک" می نامد، اما نه به معنای مثبتی که برخی از مردم آمریکای لاتین در این نامزدی قرار می دهند، بلکه به معنای مخالف - تحقیر آمیز و حتی توهین آمیز. بگذارید "لحن" این مقایسه را به وجدان ام. گورکی بسپاریم، اما توجه داشته باشید که واقعیت چنین مقایسه ای بسیار گویاست.

شاید نزدیکی بین «سوسک» ان. اولینیکوف و «مگردونه» کافکا به امری عادی تبدیل شده باشد. در اینجا همگرایی های زیادی وجود دارد. بسیاری از مردم در مورد همزمانی پایان های متن می نویسند: در کافکا، گرگور سامسا توسط صاحبخانه به سطل زباله پرتاب می شود، و در اولینیکوف توسط نگهبان. و

استخوان هایش خشک شده است

باران خواهد آمد،

چشمانش آبی است

مرغ نوک می زند.

«فولکلور» بودن سطرهای آخر شعر آشکار است (ر.ک: «باران آنها را می‌شوید، غبار آنها را می‌پوشاند / و باد علف‌های پر را بر آنها می‌افکند»). در اینجا یک آشکار شدن متن در حماسه وجود دارد: زندگی حماسی سوسک ادامه دارد، حماسه زیست کره آن تمام نشده است. "تدفین کارناوال" یک سوسک ظاهراً یک نقش ابدی است. (تا آنجا که می دانیم، در سال 1997، یک "تدفین سوسک" عمومی در سن پترزبورگ برگزار شد که همزمان با جشن های اختصاص داده شده به نام N. Oleinikov برگزار شد. موضوع ابدیت سوسک.)

بسیاری از محققان متن کافکا مایلند که بر این باورند که منظور کافکا سوسک بوده و نه حشره دیگری.

اولینیکوف دیرتر از کافکا نوشت، اما احتمال اینکه متن او را بداند بسیار اندک و تقریباً صفر است. به هر حال، تا آنجا که می دانیم، محققان دقیقاً بر لحظه های همگرایی متون تأکید می کنند. به نظر ما، با وجود تمام نزدیکی بیرونی، متون از نظر هستی شناختی کاملاً متضاد هستند.

اول از همه، همانطور که قبلاً گفتیم، در اولینیکف سوسک انسان نما است. این یک مرد سوسک نیست، بلکه یک سوسک مرد است. در کافکا، بردار هستی‌شناختی برعکس است: در اینجا شخص تبدیل به یک سوسک می‌شود، یعنی با یک انسان زئومورفیک («سوسک شکل») سروکار داریم، نه با یک حیوان انسان‌نما. در کافکا پوچ بودن زندگی انسان به حد افراط کشیده شده است. کافکا (برخلاف بسیاری از تفاسیر از آثارش) در نهایت «درباره موضوع اصلی» ادبیات اروپا می نویسد: او درباره بحران فردگرایی، درباره تنهایی مهلک انسان می نویسد. گرگور سامسا یک «اسکیزوفرنیک» فردگرا است (البته نه به معنای تحت اللفظی؛ من این گفته تولستوی را به خاطر می آورم: «خودگرایی دیوانگی است»)، او یک خودخواه «متوسط» است. آ. چخوف قبلاً در "بخش شماره شش" در این باره نوشته است و آ. کامو بعداً در مورد آن خواهد نوشت. عمیق ترین کابوس کافکایسم در مادی شدن ضمیر ناخودآگاه «حیوانی» انسان نهفته است. بنابراین، تبدیل یک شخص به یک حیوان، به یک هیولای زئومورفیک، شاید بتوان گفت «کابوس وسواس گونه» تمدن غرب است. در غرب، صدها کتاب نوشته شده و صدها فیلم هیجانی در مورد چگونگی تبدیل شدن یک شخص به حیوان ساخته شده است.

انسان غربی در برابر اعماق ناخودآگاه خود در حال خسران است. هر "فیلم ترسناک" قطعه ای از ناخودآگاه "چتونیک" یک شخص است. بنابراین، برای کافکا، سوسک دقیقا یک کابوس است، یعنی تنها یکی از اضلاع جوهر دوسوگرای سوسک. قابل توجه است که در "ناخودآگاه روسی" تصاویر زئومورفیک اصلاً چندان مرتبط نیستند. در اینجا ما فقط می توانیم عنکبوت های داستایوفسکی را به یاد بیاوریم، یک فرد اساساً ناسالم. فیلم "سولاریس" ساخته آ. تارکوفسکی درباره مادی شدن ضمیر ناخودآگاه است. حتی یک تصویر زومورفیک در آن وجود ندارد. رویای تاتیانای پوشکین، البته حاوی تصاویر بسیاری از حیوانات است، اما مقایسه آن با «مگردونه» کافکا، کشش جدی خواهد بود.

جالب است که فقط در یکی از پارودی های "رویای تاتیانا" (نویسنده - A. M. Argo؛ در تقلید، رویای تاتیانا برای تمسخر M. Bulgakov "ماده" شد) نقوش سوسک ظاهر می شود. این تقلید در نسخه سال نو "عصر مسکو" در سال 1928 منتشر شد:

دید از میان تاریکی نیمه شب:

بزدل سوار سوسک

Grobovo-جزیره Bulgak.

گرگور سامسا که تبدیل به یک سوسک شده است، در تلاش است تا با جهان ارتباط برقرار کند. او شکست می خورد. شخصیت و دنیای اطراف ما دیگر نقاط تماس مشترکی ندارند. سیستم "انسان-جهان" دیوانه می شود. سامسا با تبدیل شدن به یک سوسک، فقط پوسته متمدن خود را از دست داد، که فقط (همانطور که مشخص شد) او را با پیدایش مرتبط کرد. حال وقتی سامسا ذات ناخودآگاه خود را آشکار کرد، یعنی در واقع نقابش را برداشت، خودش شد، سوسکش را آشکار کرد، «من» ابدی قبل از هستی، هستی او را نشناخت و نپذیرفت. او را کشت. انسان غربی، «مرد تمدن»، از ترس اینکه ظاهری زئومورفیک به خود بگیرد، «پوست نازک سیب» بیرونی تمدن را چنگ می زند. او از نگاه "از پایین" به اعماق اساسی زندگی می ترسد. بنابراین، برای کافکا و برای غرب، سوسک در درجه اول موجودی وحشتناک و نفرت انگیز است، خاطره ای از غیرغربی، از «بربریت» ظالمانه، اولیه، نزدیک و بی رحمانه هستی است. این نشانه آنتروپی، تخریب است. در اینجا نمی توان از شفقت واقعی برای سوسک صحبت کرد.

سوسک اولینیکوف یک سوسک "انسان شده" است. فرهنگ روسیه مفهومی کاملاً متفاوت از شخصیت را نسبت به فرهنگ غربی ارائه می دهد. غرب با تمام قوا از فرد محافظت می کند، از حقوق سیاسی و سایر حقوق او و حفظ مرزهای خود محافظت می کند. روسیه درگیر توزیع انرژی شخصی به دنیای اطراف است، از جمله حیوانات ("چهره اسب" در N. Zabolotsky و غیره) و حتی سنگ ها (در همان N. Zabolotsky: "و حتی در سنگ چهره است. اسکوورودا»). خلاصه مفهوم روسی شخصیت می تواند خطوط بلوک باشد:

آه، من می خواهم دیوانه زندگی کنم:

تمام چیزی که وجود دارد برای تداوم است،

غیر شخصی - انسانی کردن،

ناتمام - آن را انجام دهید!

"انسان سازی سوسک غیرشخصی"، شفقت صرفا انسانی برای آن، برای فرهنگ "همه پاسخگو" روسیه کاملاً ارگانیک است. شخصیت گریز از مرکز روسی در مقابل شخصیت گریز از مرکز غربی قرار دارد. ذهنیت روسی، در اصل، از اعماق ناخودآگاه نمی ترسد، یعنی از همه جنبه های هستی انتگرال نمی ترسد، آن را به سادگی "انسان سازی" می کند، "انسان سازی" می کند. انرژی هستی‌شناختی زیادی در شخصیت روسی وجود دارد که این انرژی حفظ و محافظت شود. این ویژگی جوانی است. باستانی اروپایی نیز به همان اندازه جوان بود و کل قاره را با موجودات انسان‌وار پر می‌کرد.

بنابراین، تصاویر اولینیکف و کافکا کاملاً متضاد هستند. این به هیچ وجه تراژدی موضوع سوسک در اولینیکف را رد نمی کند، اما ماهیت کارناوالیک موضوع سوسک در کافکا را منتفی می کند. سوسک اولینیکف کارناوالی و غم انگیز، خنده دار و غم انگیز است. سوسک کافکا مرگ، آنتروپی، جدایی فرد از هستی است. اولینیکوف، با کشتن یک سوسک با طرحی "غم انگیز"، آن را با سبک "خنده دار" زنده می کند. کافکا سامسا سوسک را به طور جدی و برای همیشه می کشد - هم در طرح و هم به سبک. سمسا هم از نظر شکل و هم از نظر محتوا از بین می رود. مرگ سوسک اولینیکوف یک موجود سوسوزن است، این یک مرگ "نوعی" است که از آن همه فقط سرگرم می شوند، اما همچنین یک مرگ واقعی است، فقط نوعی "خنده دار و پوچ"، که به طور کلی، این همان چیزی است که هر مرگی است، این یک منظره مرگ است که در آن اشکال باستانی- دوسوگرا، آیینی- اسرارآمیز حفظ شده است.

همه مشکلات مربوط به ناخودآگاه، به اصطلاح عقده ها و غیره، همه مشکلات کمبود انرژی شخصی انسان غربی، تلاشی برای ساده کردن "هزینه" و "جریان" کاهش انرژی شخصی، مشکل قدیمی است. سن ز. فروید سعی کرد به نحوی تبادل انرژی شخصیت و هستی را ساده کند تا "ترس از سوسک را از بین ببرد." اما او حتی سعی نکرد تمامیت این وجود وحشتناک خنده دار را ببیند. او ترس بزرگ، غیرقابل توضیح و ترکیبی فرد از بودن را به «وحشت‌ها» و «کابوس‌های شبانه» زیادی تقسیم کرد و پیروانش سعی کردند در برابر این سلسله مراتبی که او ابداع کرده بود، یک سیستم حفاظتی پیچیده ایجاد کنند. فروید در روانشناسی نوعی بویلو است. او از یک پلاسما، عنصر ترس را به وجود آورد کوچکترین جزئیاتشعرهای آسیب‌شناسانه جنسی را با نمادها، ژانرها، توطئه‌های مقطعی، ممنوعیت‌های سبکی و غیره توسعه داد. در نتیجه، فرد نه تنها از ترس کم نمی‌کرد، بلکه در ترس گیج می‌شد. به بیان تصویری، قبل از آن باید به سادگی به صخره ای در هوای تازه بسته می شد و برای هیولا قربانی می شد. اکنون، قبل از قتل، او مجبور می شود چندین روز در هزارتوهای خفه کننده و تاریک کنوسوس سرگردان باشد. فروید از یک شیطان، شیاطین زیادی را مجسمه سازی کرد. او اسطوره‌ای جدید با جزئیات بوشیایی «کمپلکس‌ها» خلق کرد. «روان سنتز» جای خود را به «روانکاوی» داد. با تمام احترام واقعی برای نبوغ اس. فروید، ما نمی توانیم ببینیم که مسیر او به هیچ وجه صمیمی ترین چیزی را که دارد به شخص بر نمی گرداند - احساس و درک یکپارچگی هستیآندری پلاتونوف نوشت: «قدرت آگاهی انسان در شخصیت تمام افراط‌های او: خنده‌دار و وحشتناک، بزرگ و ناچیز، و غیره، توانایی یک ایده واضح، کامل و همزمان از بسیاری کاملاً چیزهای مختلف» (به نقل از: راه کمونیسم، ص 34). با این حال، افلاطونف فراتر از فروید نگاه می کرد.

سوسک به سفر افسانه ای خود در فرهنگ بشری ادامه می دهد. او قبلاً به تمام زوایای آن نگاه کرده است. او زمان است ("یک ساعت مانند یک سوسک است" - نوشته بی. پاسترناک) و فضا، خیر و شر، دوست و دشمن. در "فیلم های ترسناک" او به مردم می خورد و تجاوز می کند، اما در زندگی واقعی می تواند یک غذای لذیذ (مثل چینی ها) یا نوعی "ضد ظرف" باشد، مانند "تنتور سوسک"، همانطور که سولیونی در داستان چخوف به "شوخی" می گوید. "سه خواهر." او (سوسک) دیوانگی و خرد است، غرور ملی - یک توتم یا "چیزی بسیار ناشایست" (اپیخدوف). او قربانی و جلاد است. شخصیت یک تیزر کودکانه ("Yabeda-koryabeda، طبل ترکی که آن را می نوازد - Vaska the coroach") و شخصیت اصلی ژئوپلیتیک. سوسک با همه چیز مرتبط است (به عنوان مثال به فرهنگ لغت انجمنی روسی مراجعه کنید).

سوسک یکی از پدیده های طبیعت و فرهنگ است که باعث می شود نسبیت مرزهای بین آنها را ببینیم که مشکلات طبیعی - اکولوژیکی، صرفاً روزمره، قومی، فرهنگی و ... را در یک گوی تفکیک ناپذیر می بافد. و در عین حال، او (سوسک) گویی از «طبیعت» با کتاب سرخش که باید محافظت شود و از «فرهنگ» با سنت‌های پایدار، کتاب‌های درسی، خاطرات، نقل‌قول‌ها و غیره‌اش دور می‌ماند. سوسک نوعی نگاه عاقلانه از بیرون و در عین حال - از اعماق پنهان وجود، نگاه یک "فقیر در روح"، یک احمق مقدس، یک حکیم تائوئیست است. سوسک معمایی است که در نهایت غیرممکن است، اما شما واقعاً می خواهید آن را حل کنید.

ادبیات

باختین M. M. اثر فرانسوا رابله و فرهنگ عامیانه قرون وسطی و رنسانس. م.، 1990.

بولگاکوف M. A. دیابولیاد: داستان ها و داستان ها. م.، 1991.

Varlamov A. خانه در Ostozhye. داستان ها م.، 1990.

مجموعه Gogol N.V. op. در 6 جلد، 1959 م.

مجموعه Gorky M. op. در 25 جلد T. 22, M. L.، 1933.

Hoffman E. T. A. Izbr. تولید در 3 جلد M., 1962. T. 1.

Grineva E. F.، Gromova T. N. فرهنگ لغات محاوره ای زبان فرانسه. م.، 1986.

فرهنگ لغت توضیحی زبان بزرگ روسی Dal V.I. در 4 جلد M., 1882.

Dovlatov S. D. چمدان: داستان ها. م.، 1991.

Domostroy. م.، 1990.

داستایوفسکی F. M. جنایت و مجازات. م.، 1968.

فرهنگ لغت الستراتوف V.S. م.، 2000.

اروفیف ویکت. پنج رودخانه زندگی م.، 1998.

فرهنگ اصطلاحات اسپانیایی-روسی. 1985.

کاگاروف E. G. آیین فتیش ها، گیاهان و حیوانات در یونان باستان. سن پترزبورگ، 1913.

کانتور V.K. افسانه ها برای دختر ماشا. م.، 1998.

کاراسف L.V. فلسفه خنده. م.، 1996.

کروچنیخ A. چهار رمان آوایی. م.، 1927.

Kulpina V. G. زبانشناسی رنگ. م.، 2001.

اشعار ماندلشتام O. E. ترجمه ها مقالات. مقالات تفلیس، 1990.

اسطوره های مردم جهان. در 2 جلد، 1982.

مجموعه کامل Myatlev I. P. op. کیف، 1893.

اوژگوف S.I. فرهنگ لغت زبان روسی: 70000 کلمه / زیر. ویرایش N. Yu. م.، 1991.

Oleynikov N. پرتگاه احساسات. اشعار و اشعار. L.، 1991.

اوستروفسکی A.G. تورگنیف در سوابق معاصران خود. 1999.

Pelevin V. زندگی حشرات. م.، 1997.

پریشوین م. م. خاطرات. م.، 1990.

مسیر کمونیسم کتاب 2. کراسنودار، 1922.

اجازه دهید شما را سرگرم کنم: دیتی ها. جلد 1، 2. م.، 1992.

Rozanov V.V. انفرادی. م.، 1990.

فرهنگ لغت انجمنی روسی. کتاب 2. واژگان معکوس: از واکنش به محرک. یو. کارائولوف و همکاران، 1994.

زبان روسی اواخر قرن بیستم (1985-1995). تک نگاری جمعی. م.، 1996.

داستان های سولژنیتسین A.I. م.، 1990.

Sologub F. شیطان کوچک. سن پترزبورگ، 1909.

فرهنگ لغت اصطلاحات لغت اردوگاه زندان / مناطق مسکو، 1992. نویسنده-کامپ. D. S. Baldaev و همکاران.

Turbin V.N کمی قبل از Aquarius. م.، 1994.

فرهنگ لغت توضیحی زبان روسی. اد. D. N. Ushakova. در 4 جلد M., 1935-1940.

واسمر مکس. فرهنگ لغت ریشه شناسی زبان روسی. در 4 جلد M., 1964-1973.

Cherdantseva T.Z.، Retzker Ya.I.، Zorko G.F. م.، 1982.

Chernykh P. Ya. فرهنگ لغت تاریخی و ریشه شناسی زبان روسی. در 2 جلد، 1993.

چخوف A.P. آثار و نامه های کامل. در 29 جلد M., 1944-1951.

افسانه های چوکوفسکی K.I. آهنگ ها معماها. م. L.، 1948.

خاطرات چوکوفسکی 1930-1969. م.، 1997.

Shmelev I. S. کار می کند. در 2 جلد M., 1989.

Dauzat A. Dictionnaire etimologique de la langue française. پاریس، 1938.

Esnault G. Dictionnaire historique des argots francais. پاریس، 1965.