اسم انگلیسی بعد از فعل پیوند دادن. فعل پیوند دهنده در انگلیسی: معنای مفهوم، مثال هایی از کلمات و جملات. افعالی که همیشه جفت هستند

// 4 نظر

که در زبان انگلیسیچیزی به نام فعل پیوند دهنده وجود دارد. چرا تصمیم گرفتیم به این موضوع بپردازیم؟ از آنجا که اکثر دانش آموزان فکر می کنند که یک فعل پیوند دهنده و یک فعل کمکی یکسان هستند، اما اینطور نیست. برای شروع، توجه می کنیم که فعل پیوند دهنده در منابع مختلف ممکن است در زبان انگلیسی متفاوت به نظر برسد: افعال پیوند دهنده، افعال جفتی، حالت افعال یا افعال بودن، اما همه این اصطلاحات به معنای یک پدیده هستند.

افعال کمکی

در مورد فعل کمکی، در زبان انگلیسی مانند یک فعل کمکی به نظر می رسد و برای تشکیل جملات پرسشی و منفی ضروری است. هر زمان دستوری افعال کمکی خود را دارد، به عنوان مثال، در زمان های استمراری اینها اشکال فعل to be هستند، در زمان های ساده یا نامعین - do و در زمان های کامل - اشکال فعل have. افعال کمکی به ندرت در جملات تأییدی یافت می شوند و به روسی ترجمه نمی شوند - به نظر می رسد وجود دارند و نیستند.

کد کوتاه گوگل

در مورد فعل پیوند دهنده، عمل فاعل را بیان نمی کند، یعنی. به سوال "چه باید کرد؟" پاسخ نمی دهد. و یک فعل معنایی نیست. این نوع فعل فاعل و اسم، صفت یا ضمیری را که آن را تعریف یا مشخص می کند به هم متصل می کند.

افعال ربطی

انگلیسی رایج‌ترین فعل پیوند دهنده است و احتمالاً اکثر دانش‌آموزان مفاهیم فعل پیوند دهنده و فعل کمکی را دقیقاً به این دلیل اشتباه می‌گیرند که آن نیز یک فعل کمکی است. در اینجا نمونه هایی از فعل پیوند دهنده to be در زمان های مختلف آورده شده است.

  • من گرسنه هستم.
  • او دکتر خوبی است.
  • گلها زیبا بودند.
  • فیلم خوبی بود
  • آن مرد ممکن است یک دزد بوده باشد.

افعال پیوند دهنده از نظر محبوبیت در رتبه دوم قرار دارند. به نظر می رسدو تبدیل شود. مربوط به به نظر می رسد، پس این فعل همیشه یک کوپول است و تبدیل شود- معمولا، اما نه همیشه.

  • خواهرت باهوش به نظر می رسد. (فعل پیوند دهنده: کلمات خواهر و باهوش را به هم متصل می کند)
  • وقتی به خانه برمی گردد مادر و همسر خوبی می شود. (فعل پیوند دهنده: او و مادر و همسر را به هم وصل می کند)

به عنوان یک فعل معنایی تبدیل شودبه معنای " مناسب، خوب به نظر برسد”:

  • آن لباس مطمئناً به او تبدیل می شود. - این لباس قطعا به او می آید.

فعل محبوب دیگری است که می تواند به عنوان یک فعل معنایی و یک فعل پیوند دهنده عمل کند:

  • با اتوبوس به دفترم می رسم. (معنی)
  • وقتی این خبر را شنید رنگش پرید. (رباط)

ده فعل انگلیسی که می توانند معنایی یا پیوند دهنده باشند عبارتند از: ظاهر شدن، چرخاندن، احساس کردن، اثبات کردن، رشد کردن، صدا، نگاه کردن، چشیدن، بو کردن، باقی ماندن:

  • سیب ها رسیده به نظر می رسند. (رباط)
  • ناگهان از پشت درخت ظاهر شد. (معنی)
  • به خاطر حالت تهوع احساس بیماری می کنم. (رباط)
  • با چشیدن این سس تفاوت را احساس کنید! (معنی)
  • بیچاره اما پیر شد. (رباط)
  • ما در باغ خود گل رز سفید می کاریم. (معنی)
  • مادر بعد از کار در باغ خسته به نظر می رسید. (رباط)
  • جین زیر تخت را نگاه کرد اما لغزش هایش را پیدا نکرد. (معنی)
  • نظر او درست ثابت شد. (رباط)
  • من نظریه خود را به روشی مدرن اثبات کردم. (معنی)
  • روابط ما بی طرف است. (رباط)
  • اندکی از صبرم باقی ماند. (معنی)
  • کیک بوی خوش می دهد. (رباط)
  • بوی گندیدگی به مشامم رسید. (معنی)
  • آن موسیقی در گوشم عجیب بود. (رباط)
  • خدمه در مواقعی که لازم نبود زنگ خطر را به صدا درآورد. (معنی)
  • طعم گوشت خوب است. (رباط)
  • طعم فلفل را در توپ های گوشتی مزه نمی کردم. (معنی)
  • او ناگهان رنگ پریده شد. (رباط)
  • به گوشه که رسیدم به راست پیچیدم. (معنی)

چگونه مشخص کنیم که یک فعل خاص در یک جمله چیست؟

اگر مطمئن نیستید که کدام یک فعل پیوند دهنده و کدام یک فعل معنایی است، این را امتحان کنید:

1. فعل را با فعل «بودن» جایگزین کنید، مانند جمله «کیک بوی خوشمزه می‌دهد = کیک خوشمزه است». علیرغم اینکه بوی ها را با is جایگزین کردیم، معنی همان باقی ماند، که نشان می دهد بوی در این مورد یک فعل پیوند دهنده است. اگر در نتیجه چنین دستکاری، جمله معنای جدیدی پیدا کند یا جمله بی معنا شود، آن یک فعل معنایی است.

2. ترتیب کلمات جمله را مطابق الگوی زیر تغییر دهید: کیک بوی خوشمزه می دهد = کیک را خوش طعم می دهد. با توجه به اینکه خوشمزه یک صفت است، کمی عجیب به نظر می رسد، اما ایده اصلی باقی می ماند، یعنی بوها یک فعل پیوند دهنده است.

همانطور که در زبان انگلیسی عمیق تر می شوید، یاد خواهید گرفت که یک فعل پیوند دهنده را از یک معنایی تشخیص دهید و به ارتباط بین فاعل و فعل توجه کنید. یک فعل پیوند دهنده پلی بین فاعل و کلمه ای که آن را تعریف یا توصیف می کند تشکیل می دهد. افعال معنایی فاعل را وارد عمل می کنند و در این مورد او را مجبور به انجام کاری می کنند.


افعال پیوند دهنده (پیوندها) افعالی نیمه معنی هستند که یک موضوع را با یک محمول اسمی (به عنوان اسم، صفت یا ضمیر) به هم متصل می کنند. آنها به جای بیان یک عمل، به متمم های فاعل (مصدر اسمی و قید) کمک می کنند تا موضوع را تغییر نام دهند (توصیف).

اسم های مقید، صفت ها یا ضمایر را گاهی مضارع می نامند. اسم های مسندی اسم فاعل را تغییر می دهند. صفت ها یا ضمایر مسندی موضوع را توصیف می کنند.

او راننده خوبی است - او- خوبراننده

رابطه فاعل ـ اعتباری شبیه علامت مساوی است.

او بسیار بلند است / او = بسیار بلند - او= خیلیبالا

پیوندهای پایه افعال هستند بودندر همه اشکال ( صبح/است/هستند/بود/بود/بودن/بوده), به نظر می رسد, نگاه کن, احساس کنید, بو, صدا, تبدیل شود, ماندن, دور زدن.

افعال حالت

عمل (عمل)

اجازه دهید'سنهعمل کنیداحمق - بیایید احمق نباشیم

به نظر می رسد

حقیقت بسیار متفاوت ظاهر شد - حقیقتمعلوم شداصلانهچنین

صادقانه بگویم، ماشین متعلق به اوستحقیقت، ماشین-اون- خود

تبدیل شدن (شدن)

چه زمانی بالغ می شوید؟ - چه زمانییاشماتو بزرگ میشی?

ادامه (ادامه)

اینبی عدالتیادامه داردهمطولانی - این بی عدالتی برای مدت طولانی ادامه دارد

رشد کردن (رشد کردن)

من مطمئن هستم، درخت بزرگ خواهد شد - من مطمئن هستم، درختافزایش خواهد یافتبزرگ

اثبات (ثابت کردن)

بی گناهی او ثابت شد - اوشناسایی شدهبی گناه

ماندن (ماندن)

هیچ چیز در این دنیا ثابت نمی ماند - هیچ چیزنهبرای همیشهVاینجهان

نشستن (نشستن)

ساکت بنشین لطفا! - بشینساکت، لطفا!

ایستادن (ایستادن)

جنایتکار وقتی یک پلیس را دید - جنایتکار - ایستادمنجمد شددرفرمپلیس

ماندن (ماندن)

منبرنده شد'تیاقامت کردنشمامربیهربیشتر - من دیگر مربی شما نخواهم ماند

چرخش (چرخش)

اوتبدیل شده استبهترنسبت به. تااوبه نظر می رسید - معلوم شد او بهتر از چیزی است که به نظر می رسید

افعال حس

احساس کنید

با تو بودن احساس خیلی خوبی دارد - سیشمااحساس می شودبنابراینخوب

نگاه کن (نگاه کن)

در ابتدا، کار دشوار به نظر می رسید - اولوظیفهنگاه کردمجتمع

به نظر می رسد (به نظر می رسد)

کار به آسانی ABC به نظر می رسدبه نظر می رسدآسان ترهیچ جایی

بو (بو)

سوپ بوی خوشمزه می دهد - سوپبو می دهدخوش طعم

صدا

آی تیصدااو - به نظر می رسد او است

طعم (به سلیقه)

طعم نان شما کهنه می شود - روشن استطعم و مزهشمانانکهنه

بگو (صحبت کن)

کتاب در مورد حدس شما خوب می گوید - کتابتایید می کندمال شماحدس می زند

گیجیبارباط ها

رباط ها به جز بودن, تبدیل شود, به نظر می رسدهمچنین می تواند به عنوان افعال معنایی عمل کند. اگرچه شرایط پشت این ارتباطات ممکن است به این سوال پاسخ دهد که "چه چیزی؟" (به عنوان مفعول مستقیم برای افعال متعدی)، آنها عمل دریافت نمی کنند.

رابچه هانگاه کردبی حوصله - بچه ها خسته به نظر می رسیدند(رباط)

در تمام اتاق به دنبال کیف پولم گشتم - منبه دنبالکیف پولتوسطهمهاتاق (معنی)

بوق ماشین با صدای بلند - بوق ماشینصدابا صدای بلند (رباط)

بوق بلند است، بوق بلند است، بوق = بلند.

بوق ماشین با صدای بلند به صدا درآمد - بوق خودکاربه صدا در آمدبا صدای بلند (معنی)

خود زنگ نمی تواند بلند باشد. "با صدای بلند" افعال را به عنوان قیدهایی توصیف می کند که به سوال "چگونه؟" پاسخ می دهند.

برای تعیین نوع فعل، آن را با فرم جایگزین کنید بودن. اگر بعد از این جمله منطقی باشد، فعل اصلی یک کوپول است. با این حال، این چک ساختگی برای فعل کار نمی کند به نظر می رسد- ما به تحلیل تابع فعل نیاز داریم.

ضمیمه ها نیز با افعال تابع/ کمکی در زمان های مختلط اشتباه گرفته می شوند.

مایکاستنگاه کردن - مایک نگاه می کند

استدر اینجا به عنوان یک فعل کمکی در زمان حال استمراری عمل می کند. استنگاه کردنآنچه را که مایک انجام می دهد (عملیات) را بیان می کند، نه اینکه او چگونه است.

شعر در مورد اتصالات

سعی کنید قافیه ها را تکرار کنید تا ارتباطات اصلی را به خاطر بسپارید.

هستم، هست، هست، بود، بود و هست

اشکال بودن

اشکال بودن

مزه، بو، صدا، ظاهر، نگاه، احساس، گفتن

شدن، رشد کردن، ظاهر شدن، ماندن

جوک انگلیسی

یک روز یک مادر یهودی و دختر 8 ساله‌اش در کنار ساحل قدم می‌زدند، درست در لبه آب. ناگهان یک موج غول پیکر در ساحل تابید و دختر کوچک را به دریا برد.

مادر در حالی که صورتش را به سمت بهشت ​​برگرداند و مشتش را تکان داد گفت: «اوه، خدا». "این تنها کودک من بود. من نمی توانم بچه های بیشتری داشته باشم. او عشق و لذت زندگی من است. هر روزی که او با من بوده را گرامی داشته ام. او را به من پس بده، تا آخر عمرم هر روز به کنیسه می روم!!!»

ناگهان یک موج غول پیکر دیگر درخشید و دختر را دوباره روی شن ها نشاند.

مادر به آسمان نگاه کرد و گفت: کلاه سرش بود!!!

من یک انسان هستم. عربی: «أنا إنسان» (انا انسان)، ر.ک. انگلیسی من یک انسان هستم.

این استفاده را کوپول صفر می نامند. در افراد و زمان های دیگر کوپولا تمایل به ظاهر شدن دارد.

در مجارستان، کوپول صفر فقط در سوم شخص مفرد و جمع استفاده می شود:

Ő اخگر- "او یک انسان است". Ők emberek- "آنها مردم هستند."

در افراد دیگر:

(en) ember vagyok- "من یک شخص هستم." (ته) اخگر واژن- "شما یک شخص هستید." mi emberek vagyunk- "ما مردم هستیم." (تی) emberek vagytok- "شما (همه) مردم هستید."

کوپولا برای نشان دادن مکان و زمان نیز وجود دارد:

az emberek a házban vannak- "مردم در خانه هستند." کلاه یا وانت- "الان (ساعت شش است."

با این حال، کوپولا معمولا در گفتار غیر رسمی حذف می شود.

در مجارستان، ربط ها در جملاتی مانند استفاده می شوند ایت ون رابرت("رابرت اینجاست")، و این به شخص و تعداد بستگی ندارد. با این حال، کوپولا هرگز در ساختارهای فرم استفاده نمی شود رابرت اورگ("رابرت پیر است.") این بدان معنی است که کوپولا عمدتاً برای نشان دادن حالات (کوتاه) موقت استفاده می شود.

هستی و حالت

در برخی موارد، شکل کوپولا معنای متمم یا شرایط را تغییر می دهد. نمونه هایی از زبان پرتغالی:

در برخی از زبان ها، برای نشان دادن موضوع یک پیام (وجود یا حالت)، نه تنها پیوند، بلکه کل نحو جمله تغییر می کند. به عنوان مثال، در زبان ایرلندی، هنگام توصیف یک حالت یا موقعیت، از کلمه ترتیب فعل-موضوع-مفعول همراه با فعل استفاده می کنند. . هنگام توصیف وجود و شناسایی، از فعل استفاده می شود است، و ترتیب کلمات به گونه ای تغییر می کند که فاعل و رابط در جمله از هم جدا شوند.

استفاده:

  • شناسایی.
من فقط می خواهم بودنخودم. - "من فقط می خواهم خودم باشم" وقتی منطقه پشت سد پر می شود، آن را خواهد بوددریاچه. - وقتی جای پشت سد پر شود (از آب)، دریاچه ای خواهد بود.
  • متعلق به یک کلاس یا دسته.
سگ ها هستنددندان نیش. - "سگ ها بخشی از خانواده سگ ها هستند" مسکو استیک شهر بزرگ - "مسکو یک شهر بزرگ است"
  • پیش بینی پذیری (نگرش به ویژگی ها و ویژگی ها).
آیا آن خانه بودنبه اندازه کافی بزرگ؟ - "آیا آن خانه به اندازه کافی بزرگ است؟" من صبحسردرگم. - "من گیج شدم"

با این حال، فعل بودنمعانی دیگر را برآورده می کند:

  • به عنوان فعل کمکی:
    • برای تشکیل صدای منفعل: I گفته شدکه میخواستی منو ببینی - "آنها به من گفتند که می خواهید مرا ببینید"
    • برای نشان دادن مدت زمان عمل: آن باران می بارد. - "It's raining" (روشن. "باران خواهد شد").
  • به عنوان یک فعل مستقل به معنای "وجود"، "بودن".
بودنیا نه بودن، این سؤال است - "بودن یا نبودن، مسئله این است." من فکر می کنم بنابراین من صبح. - "من فکر می کنم، پس وجود دارم"

لازم به ذکر است که عملکرد فعل کمکی در زبان انگلیسی با فعل copula متفاوت است، اگرچه شکل بعدی فعل ممکن است یک صفت یا قید به نظر برسد.

در گفتار غیررسمی، پیوند اغلب حذف می شود. مثلا:

شما کجا هستید؟ - "شما کجا هستید؟" ما در فروشگاه هستیم - "در فروشگاه"

آلمانی

این فعل اغلب فعل است sein(بودن)، که می تواند بر اساس زمان نیز تغییر کند:

  • پیتر istلرر- "پیتر یک معلم است."
  • Unser Bürgermeister istیونگ- "برگرمایستر ما جوان است."
  • Der Gewinner istپیتر- "برنده پیتر است"
  • داس ist zu teuer- "خیلی گران است".
  • سقراط جنگ ein Mensch- "سقراط مردی بود."
  • Ich صندوقچهلرر gewesen - "من معلم بودم."

فعل seinقابل استفاده در آلمانیو به عنوان یک فعل کمکی برای تشکیل، برای مثال، زمان گذشته یا به عنوان یک فعل مستقل.

افعال نیز به عنوان رابط استفاده می شود werden(شدن، شدن) و bleiben(اقامت کردن) :

  • فرا مایر بلیبت Unsere Chefin- "فراو مایر رئیس ما باقی می ماند."
  • لورا وحشی schön- "لورا یک زیبایی (زیبا) خواهد بود."

زبان گرجی

با این حال، اتصال تهی در استفاده نمی شود فرانسوی. فرض بر این است که در زمان‌های اولیه که زبان هائیتی به‌عنوان پیجین بر اساس زبان‌های رومی توسعه یافت، ظاهر شد. جالب اینجاست که گاهی اوقات در لاتین از اتصال تهی استفاده می شود.

با استفاده از یک اتصال خاص ( ببینید, شمایا Ø ) در این جمله به تعدادی از عوامل نحوی بستگی دارد که به اختصار می توان آنها را به شرح زیر خلاصه کرد:

1. Ø (عدم کلمه) در جملات توضیحی استفاده می شود که مکمل با یک صفت، قید یا اسم با حرف اضافه بیان می شود:

2. ببینیددر جملاتی استفاده می شود که مفعول با یک اسم بیان می شود:

3. ببینیدهمچنین در مکان هایی که سازه های رسمی مانند آن استفاده می شود این است:

4. آرهدر مواردی استفاده می شود که قوانین نحوی مستلزم قرار دادن رابط در انتهای جمله هستند:

طبیعتاً تمام قوانین فوق چیزی جز یک مرور مختصر نیستند.

ژاپنی

در ژاپنی دو فعل دیگر وجود دارد که با فعل مشترک مشترک هستند - aruو iru. اینها ربط نیستند، بلکه افعال با ارزش کامل هستند. برای اشیاء بی جان و گیاهان استفاده می شود aruو برای مردم و حیوانات - iru، اما از این بسیار است قانون کلیاستثنا وجود دارد

本はテーブルにある。 هون وا ته: بورو نی آرو "کتاب روی میز"
キムさんはここにいる。 کیمو سان و کوکو نی ایرو "Kim here" bèn) و غیره. این افعال می توانند قبل از یک قید قرار گیرند، برای مثال "خیلی" (很 hěn)، "نه" (不 ) و غیره. این می تواند ساختار جمله را ساده کند، برای مثال 我饿. wǒ и.("من گرسنه هستم")

فعل بودن 是 شی("بودن") اغلب فقط در جملاتی استفاده می شود که مفعول با یک اسم بیان می شود (مثلاً مانند "این خواهر من است"). در موارد دیگر از صفتی با نام‌گذار 的 استفاده می‌شود deیعنی 那只大的狗不喜欢猫。 nà zhī dà de gǒu bù xǐ huan mao.- "این سگ بزرگ گربه ها را دوست ندارد." در این مورد deیک صفت را تغییر می دهد دا("بزرگ")، نشان می دهد که سگ بزرگ است.

خاستگاه جفت چینی 是 شیقابل بحث قبلاً در سلسله هان، از ضمیر اثباتی در این تابع استفاده می شد - "آیا ماشین شما قرمز است؟"

  • پاسخ: 是的. شی د.- "بله" (موافقت با سوال را نشان می دهد، پاسخ را می توان به صورت زیر ارائه کرد: " درست است»)
  • راه واضح تری برای نشان دادن اینکه یک عبارت پاسخ به یک سوال است وجود دارد. برای این منظور، می توانید از کلماتی مانند "دقیقا"، "درست" - 对 استفاده کنید duì، که جایگزین 的 می شود de.

    از اولین درس های انگلیسی برای ما توضیح می دهند که در انگلیسی فعل است بودناغلب به عنوان یک فعل پیوند دهنده عمل می کند. بجز بودندر زبان انگلیسی با افعال پیوند دهنده دیگری مواجه خواهید شد که نقش آنها در جمله شبیه به to be است. در این پست پیشنهاد می کنم با ده ها فعل از این قبیل آشنا شوید.


    افعال ربطییا افعال بودن نشان دهنده وجود یک شیء، تعلق آن به یک طبقه یا دسته، وجود کیفیت های معین است. به هر حال، زبان روسی نیز افعال پیوند دهنده دارد، اما آنها حذف شده اند (پیوند صفر).

    مثلا:
    واسیا یک پسر مدرسه ای است. اما، واسیا بودیک پسر مدرسه ای واسیا ارادهیک پسر مدرسه ای

    در زبان انگلیسی to be رایج ترین فعل پیوند دهنده است. من بحث نمی کنم.

    مثلا:

    جان استیک دکتر. - جان دکتر است.
    خواهر من استبیمار - خواهرم مریض است.

    در این پست موارد استفاده از be را به عنوان فعل ارتباطی در نظر نخواهیم گرفت. ما در مورد افعال دیگری صحبت خواهیم کرد که برای ایجاد پیوندهای قوی در یک جمله انگلیسی استفاده می شوند. اینها قهرمانان هستند:

    شدن، آمدن، رشد کردن، چرخیدن
    ظاهر می شود، به نظر می رسد
    نگه داشتن، ماندن، ماندن
    نگاه، صدا
    احساس، مزه، بو

    یکی از ویژگی‌های اصلی این افعال این است که به جای قید، صفت دنبال می‌شوند. مقایسه کنید:

    دارم احساس می کنم بد- حالم بد است.
    او صدا کرد پریشان. - صدایش خجالت زده بود.

    اما من وارد بحث های تئوریک طولانی نمی شوم. بهتر است مستقیم به تمرین بروید.

    بشو، بگیر، برو، بچرخ

    فعل تبدیل شودبرای توصیف فرآیند تغییر شکل یا ماهیت یک شی یا پدیده استفاده می شود. بگیر، برو، بپیچبرای توصیف همان چیز (تغییر، انتقال از یک حالت به حالت دیگر و غیره) به کمک او بیایید. اما هر کدام از آنها تفاوت های ظریف خاص خود را دارند.

    شرکت او تبدیل شدبه عنوان یک رهبر واقعی در صنعت شناخته شده است.
    شرکت او به یک رهبر شناخته شده در صنعت خود تبدیل شده است.

    به هر حال، تبدیل شدن برای تلفن های موبایل بسیار کتابی است. در گفتار بهتر است آن را با ساخت فعل جایگزین کنید get + Past Participleفعل: کشته شدن، ازدواج کردن، شستن.

    قبل از خودت کجا زندگی میکردی ازدواج کرد?
    قبل از ازدواج کجا زندگی می کردید؟

    در برخی موارد، جایگزینی تبدیل با ساختار get + past participle امکان پذیر نیست. مثلا، هنگام تغییر محل کار آنها فقط تبدیل می شوند.

    همسایه من تبدیل شدیک مشاور آزاد پس از سالها کار در دفتر.
    همسایه من بعد از سالها کار در یک اداره به حرفه آزاد تغییر مکان داد.

    وقتی صحبت از تغییر رنگ می شود، استفاده کنید دور زدنیا برو، نگرفتن:

    چراغ راهنمایی رفتسبز شدیم و دور شدیم.
    چراغ راهنما سبز شد و راه افتادیم.

    نیز وجود دارد تفاوت ظریف جالب. فعل برومعمولاً هنگام توصیف چیزی استفاده می شود منفییا ناخواسته. به عنوان مثال، ما به زبان روسی می گوییم "کور شدن"، "طاس شدن"، "دیوانه شدن" - یعنی رفتن به حالتی که به طور قابل توجهی با حالت عادی متفاوت است.

    در این مورد از فعل go استفاده کنید:

    کور شدن- کور شو
    برو بمیر- ناشنوا باش
    کچل شدن- کچل شدن
    رفتن دیوانه- دیوانه شو

    از نظر گرامری درست است که بگوییم یا بنویسیم: طاس شو یا کور شو، اما در گفتار یک انگلیسی زبان مادری ثابت است. برودر عبارات مشابه

    در اینجا چند نمونه دیگر وجود دارد که در آنها برومنعکس کننده مفهوم منفی تغییر وضعیت موجود است:

    بچه ها دیوانه شددر مهمانی.
    بچه ها در تعطیلات رفتار شرم آور داشتند.

    نقشه ما اشتباه رفت
    نقشه ما شکست خورد.

    تلفن من مرده رفت.
    گوشیم خاموش شد

    وقتی صحبت از سن یک فرد می شود،استفاده کنید دور زدن:

    او 60 ساله شد.
    او 60 ساله شد.

    دور زدندر صورت تمایل نیز استفاده می شود تغییر شکل خارجی یک شی را برجسته کنیدیا موجودات در این مورد، حرف اضافه را به:

    در داستان همه سگ ها تبدیل شد بههیولاها
    در داستان، تمام سگ ها به هیولا تبدیل شدند.

    بیا، بگیر، رشد کن

    افعال بیاو رشد(گاهی اوقات get به آنها کمک می کند) افعال دیگری با ذره to دنبال می شوند. بیا، بگیر و رشد کن ماهیت کند یا تدریجی را نشان می دهدتغییرات یا دگرگونی ها:

    من بیا بهقدر هنر او را بدانیم "من شروع به قدردانی از هنر او کردم."
    ما بهیکدیگر را بهتر بشناسید - ما بیشتر با هم آشنا شدیم.

    ظاهر، به نظر می رسد

    به نظر می رسدو به نظر می رسدبه معنای «ظاهر کردن، معرفی کردن، تأثیر گذاشتن» در موقعیت ماست. بعد از این افعال، استفاده از to be قبل از صفت های توصیفی قابل قبول است. اما اغلب اوقات می‌توان بدون خطر اشتباه از «بودن» گذشت.

    او به نظر می رسد)خیلی مریض. - به نظر می رسد او به شدت بیمار است.
    او به نظر می رسد (به نظر می رسد)عصبی. - او عصبی به نظر می رسد.

    در این مثال ها باید استفاده کنید که:

    به نظر می رسد / زنده به نظر می رسد
    به نظر می رسد / به نظر می رسد خواب است
    به نظر می رسد / به نظر بیدار است

    to be نیز در ساخت هایی با شکل ing فعل ضروری است:

    آی تی به نظر می رسددر حال رشد - به نظر می رسد که در حال رشد است ...
    او به نظر می رسدگریه کردن - فکر کنم داره گریه میکنه (الان)...

    در اینجا تعدادی جملات دیگر با استفاده از افعال پیوند دهنده از داستان ما آورده شده است:

    • او ناراحت به نظر می رسددر مورد اعلامیه
    • تخمها بوی گندیده n
    • شما خسته به نظر برسیدبعد از مطالعه تمام شب
    • رویاها به حقیقت می پیوندندوقتی به آنها ایمان داریم
    • شلوغ آرام ماندبا وجود تهدید قریب الوقوع
    • همه ی بچه ها راضی به نظر می رسندبا قلعه فنری
    • باب احساس خواب آلودگی کردبعد از خوردن کل پیتزا
    • رول دارچین طعم بهشتی.
    • تماشاگران ساکت باقی ماندبعد از مصدومیت در زمین
    • او مشکوک شدوقتی دید گاوصندوق باز است.
    • من احساس شایسته بودنوقتی رئیس از من تعریف می کند
    • اخگرها خاکستر شدنهمانطور که آنها سرد هستند.
    • بیشتر بچه ها بداخلاق شودوقتی خواب آلود هستند
    • یک جریان در طراحی به نظر می رسدعلت سقوط
    • سبزیجات داخل سطل منزجر کننده و خراب به نظر می رسید.
    • اداره پلیس سخت می شوددر مورد جنایت
    • او وفادار می ماندبا اینکه دو سال از رفتنش می گذرد.
    اگر 3 دقیقه بیشتر وقت دارید، پیشنهاد می کنم دانش جدید خود را با این ویدیو تثبیت کنید که در آن چند مثال دیگر با افعال پیوندی پیدا خواهید کرد.


    دفعه بعد که باید یک مقاله بنویسید یا یک داستان طولانی به زبان انگلیسی بنویسید، از انواع افعال پیوند دهنده انگلیسی استفاده کنید و جایگزین boring to be شوید!

    با سلام خدمت خواننده عزیزم.

    آیا تا به حال عبارت "فعل پیوند در انگلیسی" را شنیده اید؟ اگر نه، پس امروز در مورد چیزی به شما خواهم گفت که بدون آن انگلیسی شما یک اونس بهبود نمی یابد! منتظر صحبت در مورد کانکتور هستیم بودن، اشکال آن و، همین طور باشد، در مورد بقیه نیز صحبت خواهیم کرد)).

    چیست و چه کاربردی دارد؟

    احتمالا برای یک روسی زبان درک اینکه چگونه یک فعل می تواند کلمات دیگر را به هم متصل کند دشوار است، اما شما باید آن را بفهمید. همین رابط، عمل را توصیف نمی کند، بلکه موضوع و محمول (گاه متمم) را به هم متصل می کند. خوب، بدون او هیچ چیز، صادقانه بگویم! مانند چسبی است که لیوان و دسته را کنار هم نگه می دارد.

    بیایید به نمونه هایی نگاه کنیم:

    او استیک معلم. - او یک معلم است.

    آنها هستندیک تیم خوب- آنها تیم خوبی هستند.

    من صبحیک فضانورد.- من یک فضانورد هستم.

    در این مثال ها می بینیم که همیشه از فعل استفاده می کنیم بودن (بودن) در اشکال هستم، هست یا هستند . این فرم ها رباط هستند. آنها را می توان به سادگی شناسایی کرد - آنها به روسی منتقل نمی شوند و به جای آن می توانید از علامت مساوی استفاده کنید.

    او یک معلم است.- او = معلم

    بودن یا نبودن: تمام ریزترین جزئیات!

    همانطور که قبلا ذکر شد، عبارت بودندر چنین مواردی به هیچ وجه به روسی ترجمه نمی شود، اما بخشی اجباری از نسخه انگلیسی است. بدون آن، همه چیز به سادگی معنی خود را از دست می دهد.

    در کلاس دوم، نحوه استفاده از این فعل با استفاده از یک افسانه به کودکان توضیح داده می شود. بیایید نگاهی به یکی از گزینه های آن بیندازیم:

    خوب برای شما واضح تر می شود؟ فقط به یاد داشته باشید که در 90٪ موارد باید فقط از فرم ها استفاده کنید بودن.

    با زمان گذشته چه کنیم؟ - تو پرسیدی. که من به شما پاسخ خواهم داد: همچنین استفاده کنید بودن، فقط در اشکال کاملاً متفاوت. دیدن:

    فقط به یاد داشته باشید که ترجمه جمله با گذشت زمان تغییر می کند. اگر در زمان حال ما به جای بودنمی توانیم علامت مساوی بگذاریم، سپس در زمان گذشته بودو بودترجمه شده به عنوان " بود، بود، بود، بود».

    برای درک کامل و واضح تر این موضوع و سایر مباحث دستور زبان انگلیسی، خرید کنید دوره آنلایندستور زبان انگلیسی برای مبتدیان از LinguaLeo بدون تردید - موضوع افعال کوپولا، مقالات، حروف اضافه، زمان های اصلی و پدیده ها به طور کامل در آنجا پوشش داده شده است. همه چیز نیز با تمرینات جالب و جالب تقویت می شود. قسمت اول دوره را به صورت رایگان امتحان کنید و متوجه منظور من خواهید شد.

    کمی عمیق تر

    به نظر می رسد که در زبان انگلیسی فقط یک رابط وجود ندارد بودن. گاهی اوقات، در حال حاضر در کلاس 3، دانش آموزان با این واقعیت مواجه می شوند که، به نظر می رسد، عملکرد عبارت بودنهمچنین می تواند کلمات دیگری را اجرا کند، برای مثال، به نظر، تبدیل شدن،احساس کنیدو دیگران.

    بیایید نمونه هایی را ببینیم:

    باحال به نظر می رسد.- عالیه.

    او عصبانی شد.- او عصبانی شد.

    او ناراحت به نظر می رسد.- او ناراحت به نظر می رسد.

    البته نمی توان گفت که اینها کلمات پیوند دهنده تمام عیار هستند، اما نمی توان این را هم انکار کرد. این کلمات بخش هایی از جمله را به هم متصل می کنند. در اینجا جدولی وجود دارد که در آن می توانید محبوب ترین اتصالات را به زبان انگلیسی مشاهده کنید:

    بیایید به نمونه هایی نگاه کنیم:

    خوش تیپ تر شد. - خوش تیپ تر شده.

    او نگران به نظر می رسد. - او هیجان زده به نظر می رسد.

    او احساس بیماری کرد. - او احساس خوبی نداشت.

    او متعجب به نظر می رسد.- او متعجب به نظر می رسد.

    خوب به نطر میاد. - عالیه.

    طعم غذا تازه است. - طعم غذا تازه است.

    بوی شیرین می دهد. - بوی شیرین می دهد.

    برای درک بهتر این موضوع، فقط به یاد داشته باشید که همیشه به نوعی کلمه پیوند دهنده در یک جمله نیاز دارید. هرگز به تنهایی نمی ایستد. بنابراین، اگر می خواهید درک شوید، از آنها برای هدف خود و به درستی استفاده کنید!

    خوب، حالا می توانید برای خودتان توضیح دهید که این ارتباطات نامفهوم چیست؟

    انگار خودت رو دست کم میگیری...

    اگر سوالی داشتید در نظرات بپرسید و من بلافاصله به آنها پاسخ خواهم داد!

    و اگر اطلاعات مفیدتری می خواهید، در خبرنامه وبلاگ من مشترک شوید و دائماً دانش خود را دوباره پر کنید.

    من تمریناتی را در مورد این موضوع برای شما آماده کرده ام -

    و همچنین یک آزمون آنلاین -

    در همین حین خداحافظی می کنم.
    به امید دیدار!