راهنمای اطلس به صورت فلکی شکارچی دو ستاره درخشان. صورت فلکی شکارچی

آسمان پر ستاره به خصوص در تابستان زیبا است. در شب های روشن و گرم، تعداد چراغ های بالای سرتان شگفت انگیز است. با این حال، الگوهای آسمانی وجود دارد که به بهترین وجه در فصل سرد مشاهده می شود. اینها شامل صورت فلکی شکارچی است. طرح آن شامل 209 ستاره است که با چشم غیر مسلح قابل مشاهده است. جبار دقیقاً به دلیل تعداد زیادی از اجرام کیهانی درخشان در ترکیب آن مشهور است که به راحتی از زمین قابل تشخیص است. زمان ایده آل برای مشاهده آنها از نوامبر تا ژانویه است.

در هر کجای دنیا قابل تشخیص است

صورت فلکی شکارچی تقریباً برای همه ساکنان سیاره ما شناخته شده است، زیرا در هر دو نیمکره قابل مشاهده است. این با قرار گرفتن ستارگان تقریباً در خط استوای سماوی تسهیل می شود.

در نیمکره شمالی، الگوی صورت فلکی شکارچی به ویژه در اواخر عصر زمستان در قسمت جنوبی آسمان قابل مشاهده است. در این زمان، سه ستاره، تشکیل شده و بر روی یک خط مستقیم تقریباً کاملاً مسطح قرار دارند، با زاویه کمی نسبت به افق نزدیک به افق هستند. شبح قابل تشخیص توسط هشت نور به وضوح قابل مشاهده تشکیل شده است. از دوران باستان، نقاشی آسمانی با تصویر شکارچی شکارچی با شمشیر بر روی کمربند، یک چماق در یک دست و یک سپر در دست دیگر همراه بوده است.

افسانه

صورت فلکی شکارچی برای اولین بار برای کودکان نه در درس های نجوم، بلکه در روند آشنایی با افسانه های یونان باستان توصیف می شود. طبق افسانه، قهرمانی که متعاقباً در بهشت ​​قرار گرفت، به عنوان یک شکارچی ماهر شناخته می شد که قلبش تحت تأثیر زیبایی Pleiades - پوره های الهه آرتمیس قرار گرفت. تلاش جبار برای صحبت با آنها ناموفق بود: پوره های خجالت زده فرار کردند و حامی خود را برای کمک فراخواندند. آرتمیس هفت Pleiades را به یک کبوتر تبدیل کرد. آنها به سمت آسمان پرواز کردند، جایی که به زودی به صورت فلکی تبدیل شدند.

اوریون به سرعت غم و اندوه برای پوره ها را متوقف کرد و عاشق Merope، دختر پادشاه جزیره Chios، Oinopion شد. پدر از قهرمان خواست تا شاهکاری را که شایسته دست دخترش است انجام دهد. با این حال، اوریون تصمیم گرفت کارها را به روش خودش انجام دهد: او قصد داشت مروپ را بدزدد. پادشاه از نقشه های شکارچی مطلع شد و برای انتقام او را کور کرد.

مرگ یک قهرمان

جبار برای مدت طولانی به تنهایی روی زمین سرگردان بود و به دنبال کسی بود که بتواند بینایی او را بازگرداند. در پایان یکی از سیکلوپ هایی که ملاقات کرد به او رحم کرد و او را به هلیوس برد. خدای خورشید توانست قهرمان را دوباره بینا کند. جبار بدون اینکه دوبار فکر کند به سرگرمی مورد علاقه خود بازگشت. هنگام تعقیب طعمه، آرتمیس که خودش عاشق شکار بود، متوجه او شد. اوریون به زودی معشوق او شد، که برادر الهه، آپولو را بسیار ناراحت کرد. او تصمیم گرفت شکارچی را با حیله بکشد. آپولو که غرور آرتمیس را می‌شناخت، در گفت‌وگویی در صحت تیراندازی با کمان او تردید کرد و برای آزمایش به او پیشنهاد داد که سعی کند به نقطه تاریک دوردستی که در آب‌های دریا می‌درخشد ضربه بزند. الهه به راحتی این کار را به پایان رساند و شک نداشت که سر جبار بود که تصمیم به شنا گرفت.

به زودی آرتمیس فهمید که او قاتل معشوقش شده است. او در سوگ جبار، عهد کرد که همیشه او را به یاد داشته باشد و او را در میان ستارگان قرار داد. این گونه بود که جبار، صورت فلکی، در آسمان می درخشید. اسطوره ها همچنین در مورد نسخه دیگری از سرنوشت قهرمان صحبت می کنند. طبق یک نسخه، به امید تبدیل شدن به شوهر مروپ زیبا، او شجاعانه با حیوانات وحشی که ساکنان جزیره کیوس را تهدید می کردند، جنگید. با شکست دادن همه ، او دختر را بدست نیاورد ، اما توسط پدرش اسیر و نابینا شد. پس از ملاقات با هلیوس، اوریون بینایی خود را به دست آورد، اما پس از مدتی توسط آرتمیس خشمگین، حامی حیوانات کشته شد.

بسیار قابل مشاهده

شکلی که صورت فلکی شکارچی امروزی به نظر می رسد، هزاران سال پیش است. این یکی از نقاشی‌های آسمانی است که در فهرست آلماژست کلودیوس بطلمیوس که در حدود سال 140 پس از میلاد گردآوری شده است، گنجانده شده است. توجهی که گذشتگان به شکارچی داشتند تصادفی نیست: صورت فلکی پر است عناصر روشن، به وضوح از زمین قابل مشاهده است که چشمان کنجکاو را به خود جلب می کند. دانشمندان مدرن نیز نقاشی آسمانی را نادیده نمی گیرند. بسیاری از اشیاء واقع در اینجا کاملاً به خوبی مطالعه شده اند.

این دو در صورت فلکی شکارچی ریگل و بتلژوز هستند. بر اساس این دو نکته، به راحتی می توان شبح شکارچی را به طور کامل در آسمان پیدا کرد.

آلفا اوریونیس

Betelgeuse در زبان عربی به معنای "بغل" است. نام ستاره به طور منحصر به فردی موقعیت آن را توصیف می کند. یک نقطه روشن در زیر بغل راست شکارچی قرار می گیرد. Betelgeuse پانزده هزار بار درخشان تر از خورشید است. اندازه ستاره بزرگتر از مدار مریخ است. این یک ابرغول سرخ است که در فاصله 540-650 از ما قرار دارد و به عنوان یک ستاره متغیر نیمه منظم طبقه بندی می شود و درخشندگی بصری آن در طول زمان تغییر می کند. فاصله چنین تغییری برای Betelgeuse از 0.4 تا 1.3 است و دوره اصلی 6 سال طول می کشد.

بتا اوریونیس

اگرچه بتلژوز آلفا است، اما درخشان ترین نقطه موجود در الگوی صورت فلکی شکارچی نیست. Rigel (ترجمه شده از عربی به عنوان "پا") در این پارامتر از آن پیشی می گیرد. درخشندگی ستاره تقریباً 130 هزار بار بیشتر از خورشید است ، فاصله ما تا آن (طبق برآوردهای مختلف) از 700 تا 900 سال نوری است. Rigel با چنین درخشندگی عظیمی است. قدر بصری 0.12 است.

Rigel یک ابرغول آبی-سفید است که بخشی از همدم خود Rigel B است که از نظر روشنایی به طور قابل توجهی پایین تر است: قدر ظاهری آن 6.7+ تخمین زده می شود. فاصله بین دو جزء تقریباً 2200 واحد نجومی است. موقعیت نزدیک آن به ابرغول درخشان، دیدن ریگل بی را تنها از طریق تلسکوپ ممکن می سازد. این سیستم همچنین دارای یک جزء سوم است - Rigel S.

زندگی کوتاه

ستارگان صورت فلکی شکارچی مانند Betelgeuse و Rigel، به دلیل انبوه و درخشندگی بسیار زیاد، محکوم به وجود نسبتاً کوتاهی هستند. سن هر دو جرم حدود 10 میلیون سال تخمین زده می شود: آنها بسیار جوانتر از خورشید هستند که در حال حاضر بیش از 4.5 میلیارد سال سن دارد. آنها نمی توانند تا سن ستاره ما زندگی کنند. جرم عظیم، ایجاد فشار قابل توجهی، به سوختن بسیار سریع سوخت داخلی ستاره کمک می کند. در نتیجه، با گذشت زمان، هسته فرو می ریزد و به هسته نوترونی تبدیل می شود. پوسته‌های بیرونی با آن برخورد می‌کنند و پس از تعامل، با سرعت فوق‌العاده‌ای پرتاب می‌شوند. یک انفجار ابرنواختر نوع 2 رخ خواهد داد.

سرنوشت مشابهی در انتظار ریگل و بتلژوز است. در طول انفجارها، الگوی شکارچی در آسمان در مقایسه با شکل فعلی صورت فلکی شکارچی دستخوش تغییرات اساسی خواهد شد. فروپاشی ریگل هم در روز و هم در شب از زمین قابل مشاهده خواهد بود. این ستاره از نظر اندازه شبیه به یک چهارم ماه می شود، به تدریج محو می شود و به نقطه ای نامحسوس تبدیل می شود. به گفته دانشمندان، Betelgeuse حداقل دو هزار سال دیگر زنده خواهد ماند و پس از انفجار از نظر اندازه با ماه رقابت خواهد کرد. در این شکل، ستاره بیش از چند هفته دوام نمی آورد و سپس محو می شود. با این حال، این رویدادها در حال حاضر مربوط به آینده ای دور هستند ستاره های درخشاندر صورت فلکی شکارچی هنوز ما را با نور خود خوشحال می کنند.

کمربند

این صورت فلکی شامل تعداد زیادی ستاره (گروه هایی از ستارگان به خوبی قابل مشاهده است که نام های تاریخی جداگانه ای دارند). به لطف یکی از آنها، صورت فلکی شکارچی تقریباً در هر زمانی از سال برای کودکان و بزرگسالان به راحتی قابل تشخیص است. این یک کمربند شکارچی است که از سه ستاره نسبتاً درخشان تشکیل شده است: مینتاکا (دلتا، از عربی "کمربند")، آلنیتاک (زتا، ترجمه شده به عنوان "کمربند مروارید") و النیلام (epsilon، "ارسی"). ستاره شناسی را "سه پادشاه" یا "راک" نیز می نامند. سه نقطه روشن یک خط مستقیم تقریبا ایده آل را تشکیل می دهند و در فاصله مساوی از یکدیگر قرار دارند. اگر لبه جنوب شرقی خط ادامه یابد، به سیریوس، درخشان ترین ستاره در آسمان شب اشاره می کند. قسمت شمال غربی خط را می توان تا Aldebaran، یک ستاره قرمز در Taurus گسترش داد.

شیف

شبح قابل تشخیص صورت فلکی توسط ستاره ای به نام شیف یا پروانه ایجاد می شود. توسط چندین ستاره درخشان تشکیل شده است: Betelgeuse، Rigel، Bellatrix (گاما)، Alnitak، Mintaka و Saif (kappa).

گاما اوریونیس سومین ستاره درخشان در این الگوی آسمانی است. این متعلق به کلاس غول های آبی-سفید است و قدر ظاهری آن 1.64 است. درخشندگی جسم فضایی 4 هزار برابر بیشتر از خورشید است، اما جرم و شعاع آن چندان چشمگیر نیست. اولین مورد تقریباً 9 جرم خورشیدی است و پارامتر دوم تنها 5.7 برابر از مشخصه مربوط به تابش ما فراتر می رود. بلاتریکس از نظر سنی شبیه ریگل و بتلژوز است. این ستاره جوان 10 میلیون سال است که می درخشد. دانشمندان تغییر شکل آن را در چند میلیون سال دیگر پیش بینی می کنند.

ستاره آبی مایل به سفید سیف تقریباً در فاصله ای مشابه با ریگل از زمین قرار دارد، اما به دلیل اینکه بیشتر انرژی آن در محدوده نامرئی ساطع می شود، بسیار کم نورتر به نظر می رسد. درخشندگی سیف 5/5 هزار برابر خورشید و قطر آن 11 برابر است.

سلاح اصلی

شمشیر ستاره ای به همان اندازه معروف است که صورت فلکی شکارچی می تواند به آن ببالد. نمودار آن شامل دو ستاره - θ و ι (تتا و یوتا) و همچنین سحابی جبار بزرگ است.

تتا یک منظومه ستاره ای چندگانه است که از چهار جزء درخشان و به همان تعداد جزء کمتر قابل مشاهده تشکیل شده است. آنها یک چهار گوش کوچک را تشکیل می دهند که به ذوزنقه شکارچی معروف است. اینها اجرام فضایی نسبتا جوانی هستند که از گاز و غبار بین ستاره ای تشکیل شده اند. مواد برای منورها از یک ابر نامرئی که قسمت شرقی صورت فلکی را اشغال کرده بود به دست آمد. این سحابی بزرگ جبار است.

"مهد کودک ستاره"

سلاح مهیب شکارچی حاوی گهواره ستارگان آینده است. سحابی شکارچی یا M42 زادگاه تعداد زیادی از اجرام فضایی است. 1500 سال نوری از ما فاصله دارد اما در صورت تمایل با چشم غیرمسلح نیز قابل مشاهده است. برای این کار باید به ناحیه زیر کمربند جبار نگاه کنید. M42 مانند یک لکه کوچک به نظر می رسد که یادآور یک دنباله دار است. در عکس های گرفته شده با تلسکوپ های قدرتمند، این سحابی از نظر زیبایی چشمگیر است. این نه تنها به دلیل اندازه چشمگیر و درخشش مایل به قرمز شناخته شده است. در اینجا تعداد زیادی مهدکودک به اصطلاح ستارگان وجود دارد، جایی که درخشش های آینده شکل می گیرند. این نزدیکترین منطقه مشابه به ما است. سحابی شکارچی بزرگ همچنین با دیگر مهدکودک های ستاره ای متفاوت است زیرا در اینجا ابرهای گاز و غبار عملاً در مطالعه فرآیندهای تشکیل ستاره دخالت نمی کنند. با تشکر از این، تقریبا تمام دانش مدرن در مورد شکل گیری نورها از مشاهدات M42 استخراج شده است.

سیاه چاله

نقشه صورت فلکی شکارچی اخیراً با یک شی جالب دیگر در نزدیکی ذوزنقه تکمیل شد. مطالعات نشان داده است که در طول تکامل سحابی M42 وجود داشته است تعداد زیادی ازبرخورد ستارگانی که می تواند باعث تشکیل سیاهچاله ای شود که جرم آن صد برابر خورشید است. این فرض در تطابق بسیار خوبی با داده های موجود است سرعت های بالا، مشخصه ستارگانی که ذوزنقه جبار را تشکیل می دهند. اگر وجود یک سیاهچاله تایید شود، به نزدیکترین چنین جرمی به منظومه شمسی تبدیل خواهد شد.

سر اسب نر

فقط صورت های فلکی در آسمان از نظر شکل حیوانی متفاوت هستند. جبار به دلیل سحابی دیگری به نام سحابی سر اسب (یا B33) مشهور است. این واقعاً شبیه سر اسب است. توانایی دیدن یک طرح کلی به دلیل روشنایی ایجاد شده توسط سحابی دیگر است که به عنوان پس زمینه برای "سر اسب" عمل می کند. B33 خود نور ساطع نمی کند و به عنوان یک سحابی جاذب طبقه بندی می شود. بر این اساس، در صورت عدم وجود پس زمینه روشن، بسیار ضعیف قابل مشاهده است. و در شرایط موجود ، هر دستگاهی نمی تواند با کار تشخیص آن مقابله کند ، به همین دلیل است که "Horsehead" به نوعی نشانگر قابلیت خدمات و دقت تجهیزات ساخته شده است.

نور انعکاسی

توصیف صورت فلکی شکارچی بدون ذکر تعدادی از سحابی‌ها که اغلب به دلیل بیان بیرونی کمتر توسط محققان نادیده گرفته می‌شوند، ناقص خواهد بود. اینها به اصطلاح سحابی های بازتابی هستند. البته آنها در پس زمینه M42 درخشان شکست می خورند، اما با این وجود آنها مورد توجه هستند. سحابی های NGC 1977، NGC 1975 و NGC 1973 در شمشیر شکارچی کمی در شمال M42 قرار دارند. از آنجایی که غبار کیهانی نور ستاره های جوان درخشان را منعکس می کند، این سحابی ها در تصاویر مایل به آبی به نظر می رسند. در عکس‌های تلسکوپ، سه سحابی، که توسط نواحی تاریک با لبه‌های گسیل قرمز از اتم‌های هیدروژن جدا شده‌اند، شبح یک مرد در حال دویدن را تشکیل می‌دهند - تصویر دیگری که به راحتی قابل تشخیص است در صورت فلکی شکارچی.

تولد نور

سحابی "شعله" (نام دیگر آن "مشعل" است) بسیار زیبا به نظر می رسد. این مکان دیگری است که در صورت فلکی شکارچی دائماً ستارگان جدیدی متولد می شوند. در عکس‌ها، شبیه آتشی فروزان است: ابرهای درخشان با اجزای تیره شبیه زبان‌های شعله هستند. سحابی مشعل در نزدیکی سیگما اوریون قرار دارد و توسط آن روشن می شود. فاصله ما تا این مهد ستارگان جوان تقریباً هزار سال نوری است.

صورت فلکی شکارچی که در بالا توضیح داده شد، به حق یکی از زیباترین نقاشی های آسمانی در نظر گرفته می شود. ستارگان درخشانی که آن را تشکیل می دهند به شبح شکارچی اسطوره ای اجازه می دهند تقریباً دائماً قابل مشاهده باشد. با تشکر از آنها، با یک بار محاسبه مکان، ناظر دیگر هرگز تعجب نخواهد کرد که چگونه صورت فلکی شکارچی را پیدا کند. چیزی که برای منجم آماتور در این تصویر آسمانی نیز ارزشمند است این است که بسیاری از عناصر آن برای مطالعه مستقیم با چشم غیر مسلح قابل دسترسی هستند. سایر ویژگی ها مانند بخش هایی از سحابی بزرگ شکارچی را می توان با یک تلسکوپ کوچک یا حتی دوربین دوچشمی مشاهده کرد.

شکارچی زیباترین و مرموزترین صورت فلکی در آسمان استوایی است. این منبع قدرتمندی برای تولد ستارگان جدیدی است که از اعماق فضا بیرون می‌آیند. جبار هفت ستاره که با درخشندگی خارق العاده اش قابل توجه است، به ویژه در آسمان زمستان به وضوح قابل مشاهده است.

نام صورت فلکی از کجا آمده است؟ اسطوره های یونان باستان داستان شکارچی جبار را روایت می کنند. شکارچی بزرگ جبار پسر پوزیدون بود. و هنگامی که جبار کشته شد (طبق یک روایت، توسط آرتمیس، که او را با تیرهای رعد و برق خود سوراخ کرد، به قول دیگری، توسط قهرمان، که عقربی برای او فرستاد)، زئوس او را به صورت فلکی تبدیل کرد.

در مصر باستان، صورت فلکی شکارچی را با اوزیریس که ابتدا خدای باروری و سپس خورشید بود، می شناختند. در بیشتر فرهنگ های جهان، جبار به عنوان معلم آسمانی بشریت نقش عرفانی خاصی دارد.

همانطور که مشخص است، نماد مصر باستان، آن است « کارت کسب و کار» ، سه هرم بزرگ در فلات جیزه وجود داشت. می توان گفت که اهرام مرکز اطلاعاتی و اساطیری تمدن مصر باستان هستند.

با این حال، طبق تحقیقات گراهام هنکاکو روبرتا باوال، موقعیت نسبی این اهرام نسبت به یکدیگر و رودخانه نیل کاملاً با موقعیت ستارگان در کمربند جبار و راه شیری (نیل آسمانی) مطابقت دارد. علاوه بر این، طبق محاسبات رایانه ای مدرن، دقیق ترین مکاتبات در هنگام عبور صورت فلکی شکارچی از نقطه اوج بالایی، در هزاره 11 قبل از میلاد مشاهده شد!

این حقیقت آشکارا بر نقش بزرگ این صورت فلکی در شکل گیری تمدن مصر به طور خاص و تمدن بشری به طور کلی تأکید می کند. به عبارت دیگر، اسطوره جبار با شکل گیری جامعه و دولت در محیطی بدوی همراه است.

در این اسطوره، جبار نماد پادشاه متمدنی است که زندگی جامعه بدوی را سازماندهی می کند، به آن قوانین می دهد، صنایع دستی را آموزش می دهد و زندگی اجتماعی را سازمان می دهد.

این اسطوره کاملاً مطابق با اسطوره سنت پترزبورگ است که از باتلاق های سواحل نوا برخاسته است، همانطور که تمدن مصر از باتلاق های دره نیل برخاسته است. در همان زمان، نقش تزار-تمدن - اوزیریس روسی - قرار بود توسط پیتر کبیر بازی شود.

ماموریت پیتر کبیر در ستارگان نوشته شده بود.

ارتباط صورت فلکی شکارچی با سرنوشت و مأموریت پیتر کبیر را می توان به وضوح در نمودار تولد بنیانگذار شهر در نوا مشاهده کرد. بنابراین خورشید در لحظه تولد پیتر اول خود را در پرتوهای مرکز یافت ستاره های کمربند جبار - النیلام، و تحت تأثیر قوی شمشیر جبار(سحابی بزرگ M42). بیایید به یاد بیاوریم که خورشید در طالع بینی یک شخص همیشه نور اصلی است که نماد آگاهی او، آغاز خلاقانه و معنوی او است، یعنی. آتمن او بنابراین می توان بیان کرد که پیتر اول در ابتدا با یک مأموریت بزرگ برای ایجاد تمدنی جدید به این دنیا آمد.

بنابراین تصادفی نیست که پیتر شهر رویاهای خود را به عنوان تصویر صورت فلکی شکارچی تجسم یافته بر روی زمین تصور کرد که طبق افسانه شهری، به معنای واقعی کلمه در پاسخ به دعای بنیانگذار آن از بهشت ​​به زمین فرود آمد. در نتیجه، تصویر "شکارچی بهشتی" به معنای واقعی کلمه در طرح معماری سنت پترزبورگ حک شد.

در نتیجه، تصادفی نیست که قلعه پیتر و پل، در شکل شش ضلعی خود، شبیه ستاره النیلام است که به طور نمادین بر روی نقشه شهر نمایان می شود. بنابراین، ارگ شمال پالمیرا، در واقع مرکز معماری سنت پترزبورگ است، به طور نمادین نقش معبد اصلی خود را ایفا می کند که به ستاره برجسته موسس آن اختصاص دارد و کلیسای جامع پیتر و پل محراب این معبد است.

همچنین بسیار قابل توجه است که ستاره النیلام نه تنها با تولد پادشاه، بلکه با مرگ او نیز مرتبط است. اگرچه پیتر اول در مسکو به دنیا آمد، اما در قلعه پیتر و پل زیر گنبد مرکزی کلیسای جامع پیتر و پل (!) که شخصاً در سال 1714 در روز تولد خود و در روز یادبود اسحاق دالماسی تأسیس کرد، به خاک سپرده شد. .

روی مقبره پیتر اول نوشته شده است:

قلعه پیتر و پل، که منعکس کننده قدرت ستاره پیتر کبیر است، به نوعی مونسالوات تبدیل شد - یک قلعه. جامو پورتالی به دنیاهای دیگر. و این نقش باید مورد بررسی قرار گیرد.

خوانشی جدید از نقشه سنت پترزبورگ.

نماد شناخته شده سنت پترزبورگ - سه گنبد قلعه پیتر و پل(یک گلدسته با یک فرشته و دو گنبد با صلیب) محوری را تشکیل می دهد که هر روز ستارگان کمربند جبار از آن عبور می کنند. منظره ای فراموش نشدنی در زمستان باز می شود، زمانی که ناظر می تواند ببیند که مناره ها چگونه انرژی نافذ ستارگان را دریافت می کنند.

مشاهدات نجومی نشان می دهد که برای اینکه کمربند جبار و کلیسای جامع پیتر و پل به صورت بصری با هم ادغام شوند، لازم است در زمستان در شب 2.5 کیلومتر به سمت شمال حرکت کنیم. با کمال تعجب وجود دارد صومعه Ioannovsky! این اطلاعات به طور مشترک با ستاره شناس رادیویی کریل پاولوویچ بوتوسوف محاسبه شد.

بهترین شرایط دید برای صورت فلکی شکارچی در سن پترزبورگ در اواخر نوامبر - اوایل دسامبر رخ می دهد. در این دوره "پادشاه آسمانی"در ساعت هفت شب از افق شروع به طلوع می کند و در ساعت سه بامداد از نقطه اوج بالایی عبور می کند. در این زمان، نگهبان آسمانی Orion بر فراز شهر پترا شناور است و آن را با سپر خود در برابر بادهای شمالی می پوشاند.

این دو عکس به وضوح شباهت کلیسای جامع پیتر و پل و کمربند جبار را نشان می دهد.

سی امین نصف النهار که از رصدخانه پولکوو، خیابان موسکوفسکی و قلعه پیتر و پل می گذرد، شمشیر جبار است.

شمشیر جباربا این واقعیت مشخص می شود که تمام نام ایستگاه های مترو واقع در خیابان Moskovsky دارای موضوعی نظامی است. علاوه بر این ، بنای یادبود در میدان پیروزی به شکل نوک سرنیزه ای که به آسمان می رود دقیقاً روی نوک شمشیر صورت فلکی شکارچی می افتد.

در سال صدمین سالگرد سنت پترزبورگ، این خط با نماد دیگری تقویت شد - ستون صلحدر میدان سنایا که تا همین اواخر میدان صلح نامیده می شد. جنگ و صلح - دو متضاد - در کنار هم بودند.

نوا پیچ در پیچ انعکاسی از کمربند جبار شدستاره مرکزی که مستقیماً در قلعه پیتر و پل و جزیره پتروگراد افتاد. و دو مورد افراطی - Mintaka و Alnitak - در لبه ها قرار دارند و جزیره واسیلیفسکی و منطقه مشخص شده توسط خیابان Piskarevsky و خیابان Marshal Blucher را می پوشانند. این گونه بود که جغرافیای سن پترزبورگ منعکس شد تاثیر سهستاره های کمربند جبار.

حلقه های کمربند روی Orionپل های فولادی - Blagoveshchensky، Dvortsovy، Troitsky، Liteyny. این به وضوح در نقشه سنت پترزبورگ قابل مشاهده است. همچنین شگفت انگیز است که پل های حلقه در شب باز می شوند و کمربند شکارچی افسانه ای شکارچی را آزاد می کنند. در طول روز، کمر شکارچی توسط پل‌هایی که ارتباط بین سکوهای شمالی و جنوبی شهر هستند، محکم می‌شوند. این شهر مانند مصر باستان به دو بخش تقسیم می شود، گویی به یک پادشاهی بالا و پایین تقسیم می شود.

ستاره مرکزی النیلامهمانطور که در بالا ذکر شد، بر روی قلعه پیتر و پل پیش بینی شده است، با موفقیت، افتخارات و شکوه کوتاه مدت همراه است که به طور غیر منتظره به دست می آیند اما به سرعت از بین می روند. این ستاره با سیل نیز همراه است و در معنای اساطیری، بدیهی است که این ستاره هادی اسطوره سرزمین هایی است که به طور معجزه آسایی از قعر دریا برخاسته و سپس به طور ناگهانی دوباره در ورطه آب فرو رفته است.

جالب است که هم مصر باستان و هم سنت پترزبورگ بر روی زمین های باتلاقی باتلاقی ایستاده اند که از کف دریا برخاسته اند و در هنگام سیل به طور متناوب غرق آب می شوند. به احتمال زیاد این ظهور و ناپدید شدن دوره ای زمین اساس اسطوره یک شهر بزرگ شبح مانند را تشکیل می دهد که به طور دوره ای از قعر دریا برای انجام یک ماموریت تمدنی مهم برمی خیزد و با فرا رسیدن ماموریت دوباره در آب های آن ناپدید می شود. تا پایان آن بنابراین، این ستاره که بر روی مرکز جادویی شهر پرتاب شده است، اسطوره اصلی اصلی خود را ایجاد می کند که ماهیت آن این است که یک شهر باستانی بزرگ از قعر دریا برمی خیزد تا فرهنگ لازم را برای مردم اطراف به ارمغان بیاورد. جهش کیفی در توسعه تمدن

ستاره دیگری از کمربند جبار - مینتاکابر روی خم نوا در منطقه کلیسای جامع اسمولنی پیش بینی شده است. این ستاره ای نماد پارادایم فرهنگی واقعی در حال ایجاد در تمدن جدید،همچنین بر روی یک نقطه جادویی در نقشه سنت پترزبورگ پیش بینی شده است، زیرا در این مکان دلتای رودخانه در واقع آغاز می شود و شهر را مانند مصر باستان به بالا و پایین تقسیم می کند. مشخص است که در یکی از معانی نام این ستاره به عنوان "سنگ مرزی" ترجمه شده است که به خوبی با محل طرح ریزی آن مطابقت دارد. علاوه بر این، اگر در شهر بالایی نوا تقریباً در جهت نصف النهار جریان داشته باشد و شهر را به دو طرف زنده و مرده تقسیم کند، در این مکان رودخانه خم می شود و جهان زنده ها و مردگان برای بار دوم دوباره با هم تماس می گیرند. . صومعه اسمولنی در این مکان در ساحل راست نوا تأسیس شد. الیزاوتا پترونا دستور داد یک صومعه در محل یک قصر کوچک در حیاط اسمولنی بسازد - به اصطلاح خانه اسمولنی ، جایی که او اغلب در جوانی خود در آنجا زندگی می کرد. مجموعه صومعه باید شامل معبدی با کلیساهای خانگی و برج ناقوس بسیار مرتفع و همچنین مؤسسه ای برای دختران خانواده های اشرافی باشد.

با این حال، معلوم شد که راهبه ها قادر به آموزش دوشیزگان نجیب نیستند و در سال 1797 صومعه منسوخ شد. شکاف بین فرهنگ ارتدوکس قرون وسطایی روسیه و فرهنگ جدید روسیه که در نتیجه فعالیت های پیتر کبیر بوجود آمد بسیار عمیق بود. در اینجا، بدیهی است که اسطوره شهر حامل یک پارادایم فرهنگی جدید کاملاً تحقق یافت. مشخص است که در سال 1917 کاخ اسمولنی به مقر بلشویک ها تبدیل شد که هدف خود را ایجاد یک پارادایم فرهنگی مارکسیستی جدید در روسیه قرار دادند.

آخرین ستاره از کمربند جبار - آلنیتاک، - مستقیماً بر روی دهانه رودخانه، در محلی که به خلیج فنلاند می ریزد، پیش بینی می شود. لازم به ذکر است که ویژگی اصلی این ستاره این واقعیت است که در نزدیکی آن سحابی تاریک سر اسب (B 33) قرار دارد که تصویر آن اساس نام هندی "کمربند شکارچی" - Mrigashira را تشکیل می دهد. ، - سر گوزن. به گفته جیوتیش، این ستاره نمادی از جویندگان و پیشگامان، کاشفان چیزهای جدید، افرادی است که عطش دانش دارند. بدیهی است که سنت پترزبورگ موقعیت خود به عنوان پایتخت فرهنگی روسیه را مدیون تأثیر این ستاره خاص است.

مشخصه این است که جزیره گوتوفسکی واقع در دلتای نوا به شکل سحابی سر اسب است.

با این حال، در طول تاریخ نسبتاً طولانی شهر، مکانی که این ستاره در آن نمایش داده می شود، توسعه مناسبی نداشته است. تاکنون عمدتاً تنها انبارها و تأسیسات صنعتی در این مکان مقدس قرار دارند. تنها شیء قابل توجهی که در این مکان قرار دارد کلیسای اپیفانی است - معبدی که به یاد نجات معجزه آسای تزارویچ نیکلاس (تزار نیکلاس دوم) ساخته شده است. در 29 آوریل 1891، زمانی که ولیعهد در حال عبور از شهر اوتسو در ژاپن بود، توسط یک متعصب ژاپنی که به دلایل غیرقابل توضیحی نتوانست آسیب جدی به سلامتی وارد کند، با شمشیر به سرش مجروح شد. از وارث

تنها در دهه اول قرن بیست و یکم، روندهایی در توسعه این منطقه که بندر دریایی سنت پترزبورگ در آن قرار دارد، پدیدار شد. بنابراین، در ارتباط با سیصدمین سالگرد شهر، برنامه ساخت و ساز "نمای دریا" به تصویب رسید که بر اساس آن این مناطق باید تجسم روندهای جدید در توسعه پایتخت شمالی و در سال 2007 توسعه یک قلمرو شوند. پروژه برنامه ریزی آغاز شد شهرداریدروازه دریا (جزیره گوتوفسکی) ناحیه کیروفسکی، شامل قلمرو بندر بزرگ سن پترزبورگ. بیایید امیدوار باشیم که آنها با شکل گیری پارادایم فرهنگی و تاریخی بعدی روسیه، مبتنی بر دانش و فناوری های جدید، که باید جایگزین پارادایم فرسوده مارکسیستی شوروی شود، همراه شوند.

ستاره رزمی بلاتریکسبه منطقه Rzhevka-Porokhov، جایی که کارخانه‌های اسلحه و باروت از زمان پیتر کبیر در آن قرار داشتند، پیش‌بینی می‌شود. همچنین در این منطقه گورستان یادبود Piskarevskoye قرار دارد که قربانیان محاصره لنینگراد و مدافعان شهر در آنجا دفن شده اند.

ستاره قرمز خونی بتلژوز، که هندوها به آن می گفتند "آردرا"(سوزن) که با رنج و درد همراه بود، به منطقه ساحلی لاخته پرتاب می شود. این مکان سخت‌ترین آب و هوا را در سن پترزبورگ دارد، زیرا بر روی خاک‌های آبرفتی متحرک و باتلاقی قرار دارد و دائماً توسط بادهای بالتیک از بالا منفجر می‌شود. در زمستان کمترین دما در اینجا ثبت می شود.

مشخص است که در این منطقه بود که معروف سنگ آذرخش، که بعدها به پایه ای تبدیل شد "سوار برنزی". طبق افسانه، این نام خود را در نتیجه اصابت صاعقه دریافت کرد که یک قطعه بسیار محکم از سنگ خود را شکست. در همان زمان، رعد و برق با ستاره Betelgeuse که نشان دهنده سلاح نمادین جنگجوی آسمانی است نیز مرتبط بود.

به طور کلی، این مکان با حوادث غم انگیز مشخص شده است. در اینجا، در نزدیکی لختا، بود که پیتر کبیر در سال 1724 در حالی که به بیرون کشیدن یک قایق سرگردان با سربازان کمک می کرد، سرما خورد. به یاد این رویداد ساکنان محلیآنها کلیسایی بداهه ترتیب دادند و نمادهایی را بر روی درخت کاج بزرگی که نه چندان دور از سواحل فنلاند رشد کرده بود آویزان کردند. این درخت کاج برای مدت طولانی، حداقل تا زمان نصب بنای یادبود پیتر کبیر در میدان سنا، ایستاده بود.

ستاره ریگل، مرتبط با هنرهای مکانیکی و استعدادهای مبتکر، در منطقه پیش بینی شده است "نوسکایا زاستاوا"، که مرکز اصلی صنعتی سن پترزبورگ بوده و هست. اینجا و دورتر، در حومه سن پترزبورگ - ایزورا است که معروف ترین کارخانه های سنت پترزبورگ قرار دارند که تجهیزات پیچیده و با تکنولوژی بالا تولید می کنند. همچنین، در این منطقه است که ذخایر بزرگ اورانیوم، سوخت اصلی نیروگاه های هسته ای، در اعماق زیاد کشف شد.

بالاخره یک ستاره سیفکه مصریان باستان آن را نمادی از قدرت سلطنتی می‌دانستند، در قسمت جنوب غربی شهر که به خاطر اقامتگاه‌های سلطنتی مجلل در ساحل جنوبی خلیج فنلاند مانند استرلنا و پترهوف مشهور است، قرار گرفته است. به هر حال، کاخ Strelninsky که برای 300 سالگرد سنت پترزبورگ بازسازی شده است، در حال حاضر یکی از اقامتگاه های رئیس جمهور روسیه است.

سحابی M42(سحابی بزرگ شکارچی) بر روی مکانی که مجتمع ورزشی و کنسرت پترزبورگ، بزرگترین مجموعه از این قبیل در سن پترزبورگ، در 19 می 1980 افتتاح شد، پیش بینی شده است.

جبار از ستاره سنت پترزبورگ محافظت می کند.

همانطور که مشخص شد، در طالع تاسیس سنت پترزبورگ، خورشید با ستاره در پیوند است. آلدباران، درخشان ترین ستاره صورت فلکی ثور.

در تصاویر باقی مانده از مصر باستان، این ستاره سلطنتی در کف کف دست خدای خورشید اوزیریس، که با صورت فلکی شکارچی شناخته شده بود، نگهداری می شود. ستاره آلدباران بر روی دست اوزیریس منادی آشکار تولد اوریونگراد است که مانند طومار پاپیروسی خوانده نشده در کف ابدیت نهفته است. پیتر اول سرنوشت خورشیدی خود را برآورده کرد و شهر پترزبورگ را با دستان خود تأسیس کرد.

مشخصه این است که اگر سعی کنید ستاره Aldebaran را روی نقشه در مقیاس انتخاب شده نشان دهید، معلوم می شود که طرح آن با شهر Vsevolozhsk - پایتخت مدرن منطقه لنینگراد مطابقت دارد. این شهر بر روی تپه ای قرار دارد که مانند ارتفاعات پولکوو جزایری از دریای باستانی بوده که از پایین آن به دلیل خیزش عمومی شبه جزیره اسکاندیناوی در حدود هزاره پنجم قبل از میلاد مسیح است. پترزبورگ گل رز.

سنت پترزبورگ به سنگ و تجسم زمینی صورت فلکی شکارچی تبدیل شده است. ساختار آن از همه جهات با برادر آسمانی خود منطبق است و آنچه به ویژه مهم است، نه تنها از نظر بصری، بلکه توسط تعدادی از محاسبات نجومی و نجومی نیز تأیید می شود. در عین حال، همچنین بدیهی است که شکل گیری فعال ساختار سنت پترزبورگ و منطقه مطابق با طرح کیهانی تا به امروز ادامه دارد که نشان دهنده چشم انداز شهر در آینده است.

جزیره خرگوش یک دوقلوی آینه ای از صورت فلکی خرگوش است.

در آسمان پر ستاره زیر پای شکارچی شکارچی صورت فلکی خرگوش وجود دارد. شکارچی با دو سگ شکاری یک خرگوش را تعقیب می کند. اسطوره کهکشانی در زمان تأسیس سنت پترزبورگ در واقعیت زمینی نیز تحقق یافت.

آیا می دانید که این شهر در جزیره زایاچی تاسیس شد. لازم به ذکر است که سکونتگاه هایی در قلمرو سنت پترزبورگ قبلا وجود داشته است. بنابراین، در دهانه رودخانه اوختا، قلعه سوئدی Landskrona از قرن سیزدهم وجود داشت و در قرن شانزدهم شهر Nyenschanz رشد کرد. اما (!)، ساخت و ساز تنها زمانی آغاز شد که پیتر کبیر قلعه را در جزیره خرگوش تأسیس کرد. تنها از این لحظه اسطوره کیهانی پادشاه و شکارچی آسمانی شروع به تحقق یافت.

صورت فلکی شکارچی دری برای مهمانان از جهان Unibrong به سیاره زمین است


02.12.11 صورت فلکی شکارچی ظاهراً مکانی است که برادران در ذهن یا به عبارت ساده تر بیگانگان از آنجا به زمین پرواز می کنند.

صورت فلکی شکارچی که زیباترین صورت فلکی مشاهده شده است، در بالای افق قرار دارد و از دسامبر تا مارس به وضوح قابل مشاهده است. این صورت فلکی با درخشندگی فوق العاده ستارگان واقع در آن و اندازه ناحیه قابل مشاهده متمایز می شود.

در یک شب بدون ماه و صاف از روی زمین، می توانید تا 120 ستاره از این صورت فلکی را رصد کنید. بتلژوز قرمز و ریگل آبی (اینها ستارگانی با قدر صفر هستند) به ویژه جذاب هستند. آنها همراه با دو ستاره قدر دوم دیگر تشکیل می دهند شکل هندسیصورت فلکی شکارچی یک چهار ضلعی بزرگ نامنظم (کشیده) است. در وسط آن سه ستاره با قدر دوم قرار دارند که "کمربند" جبار را تشکیل می دهند.

علاوه بر آنها، در صورت فلکی شکارچی ده ستاره بیشتر از قدر چهارم درخشانتر وجود دارد. با این حال، برای دیدن شکارچی افسانه‌ای جبار در این پیکربندی ستارگان، نیاز به تخیل زیادی است. دست راستیک چماق بزرگ، پرتاب شده است دست چپپوست شیر روی شانه راست جبار، ستاره بتلژوز و در پای چپ او ریگل قرار دارد.

Betelgeuse یک ابر غول است، قطر آن 400 برابر قطر خورشید است. فاصله ما تا این ستاره غول پیکر 650 سال نوری است.

ریگل یک ستاره غول پیکر است، تابش آن 23000 برابر قوی تر از تابش خورشید است. فاصله ما تا ریگل 1076 سال نوری است.

این حقایق علمیو اکنون به سراغ ذکر این صورت فلکی در دنیای باستان، افسانه ها، تواریخ و افسانه ها و ارتباط آن با اهرام متعدد می رویم که هنوز هم سازه های باستانی خیره کننده هستند.

سرخپوستان هوپی به خدایان که از صورت فلکی شکارچی به زمین پرواز می کردند اعتقاد داشتند. نوادگان امروزی این قبیله هنوز بر این باورند که خدایان در ستاره Pi-3 Orion زندگی می کردند. این سیاره زمینی است و تنها 26 سال نوری از زمین فاصله دارد که با استانداردهای علمی فاصله ای کاملا قابل قبول برای سفرهای فضایی است.

شمن های هوپی وقتی خدایان را که در دوران باستان از قبیله آنها بازدید کرده اند را به تصویر می کشند:

کاچیناس - موجودی از ستاره آبی

قبیله دوگون و مصریان نیز مانند قبیله سرخپوستان مایا، خدایان صورت فلکی شکارچی را می پرستیدند. اهرام Teotihuacan - خورشید (225 متر در پایه و 65 متر ارتفاع) و ماه (حدود 150 متر در پایه و 42 متر ارتفاع) و معبد خود خدای مایا - Quetzalcoatl در چنین مکان هایی قرار دارند. راهی که نمی توان متوجه رابطه آنها با ستاره های کمربند جبار نشد.


اهمیت خاصی به این صورت فلکی در مصر باستان داده می شد. خدای اوزیریس با او یکی شد - فرمانروای پادشاهی مردگان و اهرام بزرگ دره جیزه، همانطور که از آثار R. Bauval و G. Hancock در زیر آمده است، چیزی بیش از برآمدگی از سه ستاره نیست. کمربند جبار در پایین ترین نقطه حرکت تقدمی یعنی در سال 10500 ق.م.

هرم منکائوره، هرم خفره، هرم خوفو - همه آنها قبل از سیل ساخته شده اند.

به صورت فلکی شکارچی و کتاب مقدس ایوب اشاره شده است. سه ستاره کمربند جبار اغلب با نام هایی مانند سه مغ، سه مغ و عصای یعقوب یافت می شوند.

در آسیای مرکزی، در مغولستان، تووا، و آلتای، نماد جبار به خوبی شناخته شده است - این سه خط موازی در بالای اکثر سنگ های آهو هستند.

در قلمرو کوه های آلتای، تصاویر صورت فلکی شکارچی را می توان در Kara-Oyuk، همچنین به عنوان Chaganka، یافت. این مکان در منطقه کوش آگاچ جمهوری کوه های آلتای و در 10 کیلومتری روستای بلتیر واقع شده است.

خود کلمه جبار به عنوان نگهبان حد، مرز و غیره ترجمه شده است.

نقش آستانه شکارچی با کشف R. Bauval در مطالعه فرقه های اختری مصر باستان تأیید می شود. باووال در حین بررسی محورهای تهویه هرم بزرگ جیزه به این نتیجه رسید که آنها دقیقاً ستارگان خاصی در آسمان شب از جمله جبار را هدف قرار داده اند. اما او فراتر رفت و توجه را به توپوگرافی خاصی از موقعیت سه اهرام بزرگ در سطح زمین جلب کرد و نظریه خود را مبنی بر همبستگی آنها با سه ستاره کمربند جبار مطرح کرد.

با استفاده از برنامه‌های کامپیوتری نجومی Sky Globe و Red Shift، می‌توان چرخه تقدم را شبیه‌سازی کرد تا مشخص شود چه زمانی ستاره‌های شکارچی با همتایان هرمی خود در زمین مطابقت دارند. این کاملاً ممکن است، زیرا فاصله تغییر تقدمی محور زمین نسبت به کره آسمانی برای هزاران سال هرگز تغییر نکرده است. هر 72 سال یک درجه جابجایی وجود دارد. بنابراین، برای 2160 سال خورشید به طور دقیق در یک صورت فلکی قرار دارد، و به تدریج از همه آنها (دایره کامل 12) در 25920 سال عبور می کند.

R. Bauval دریافت که در طول چرخه تقدیمی، سه ستاره کمربند شکارچی در طول نصف النهار به بالا و پایین می لغزند: 13000 سال به بالا (یعنی در لحظه عبور از نصف النهار بالاتر از افق ارتفاع می گیرند) و 13000 سال به پایین. (یعنی هنگام عبور از نصف النهار ارتفاع خود را در بالای افق از دست می دهند). پایین ترین نقطه این چرخه در حدود 10500 سال قبل از میلاد اتفاق می افتد و بالاترین آن زمانی پس از 2000 پس از میلاد رخ می دهد.

برنامه کامپیوتری نشان داد که در 10500 قبل از میلاد بوده است. سه ستاره کمربند جبار دقیقاً با اهرام سه گانه دره جیزه مطابقت دارد. این تاریخ توسط ابوالهول معروف دره جیزه نیز تایید شده است. او مستقیماً رو به شرق است، جایی که خورشید طلوع می کند. در روز اعتدال بهاری 10500 ق.م. در صورت فلکی شیر طلوع کرد.


نقطه افراطی حرکت تقدیمی صورت فلکی شکارچی به وضوح با دوره تغییرات آب و هوایی جهانی روی زمین همزمان است. در این زمان، مرگ دسته جمعی ماموت ها و سایر حیوانات وجود دارد. سطح اقیانوس های جهان در حال افزایش است که این امر بر سیل برخی از مناطق خشکی تأثیر گذاشته و در نتیجه افسانه ها و داستان های متعددی در مورد سیل به وجود آورده است. سنت باطنی ناپدید شدن جزیره آتلانتیس را با این دوره مرتبط می کند. به هر حال، در یک زمان آکادمیک V.A. Obruchev علت گرم شدن کره زمین را ناپدید شدن آتلانتیس دانست که با نبود آن اجازه داد آب های گرمجریان گلف استریم به منطقه اقیانوس منجمد شمالی نفوذ می کند.

بنابراین، صورت فلکی شکارچی با حرکت خود، غروب خورشید، پایان یک دوره کامل در تاریخ زمین را نشان داد. جبار نگهبان آستانه ای شد که یک دوره زمانی را از زمان دیگر جدا می کند. در اصل، جبار میانجی بین گذشته و آینده، پادشاهی سایه ها و دنیای زندگان است.

"چشم خدا" در صورت فلکی شکارچی




سواتوسلاو نیکولاویچ روریچ، نقاشی "تابوت مقدس" (1928)

نیکلاس کنستانتینوویچ و سواتوسلاو نیکولایویچ روریچ هر کدام چهار اثر نوشتند که طرح آنها به هر نحوی شامل تابوت بود. در نقاشی های آنها، این نماد یک یادگار جهانی منحصر به فرد است - سنگ مقدس چینتامانی. این سنگ در سنت های مقدس تقریباً همه ملل با نام های مختلف شناخته شده است. همین بس که ادبیات غنی در مورد جام مقدس ارتباط مستقیمی با ظاهر این سنگ دارد.

این سنگ به نام "گنجینه جهان" چیست؟ طبق افسانه، زادگاه سنگ، صورت فلکی شکارچی است که به شکل خاصی با سیاره ما مرتبط است. در سال 1923، ستاره شناسان به اصطلاح پرتوهای صورتی را در این صورت فلکی ثبت کردند. در همان سال 1923 ، سنگ به دست Roerich ها افتاد و از آن زمان آنها حامل عهدنامه خاصی شدند و دستورالعمل های برادر معلمان بشریت را انجام دادند و تکامل سیاره را ترویج کردند.

خیلی زمان های قدیمسنگ جبار به عنوان پایه و اساس جامعه بزرگ نور بر روی زمین عمل کرد که نام شامبالا را در شرق دریافت کرد. از آن زمان، بدنه اصلی سنگ در این اخوان نگهداری می شود و قطعه آن به جهان ارسال می شود. ارتباط کیهانی از صورت فلکی دوردست شکارچی، سنگ در برادری نور و قطعه ای از این سنگ در حال سرگردانی در سراسر جهان در مهلت های مشخصشروع به تشدید می کند و سپس تغییرات تاریخی بزرگی رخ می دهد.

چرا افسانه باستانی در مورد سنگ با مفهوم شامبالا مرتبط است؟ آیا واقعی است؟ چنین سوالاتی توسط بیش از یک نسل از مردمی که مجذوب اسرار تاریخ هستند پرسیده شده است. پاسخ‌های جدی به آنها را فقط در کتاب‌های H. P. Blavatsky و Roerichs می‌توان یافت، که بخش‌هایی از یک آموزش واحد هستند که توسط معلمان معنوی شرق به بشریت منتقل شده است. «در طول تاریخ بشریت این اعتقاد به سنگ مقدس وجود دارد که از کشوری که در آن واقع شده محافظت می کند. برادری جام سنگی را که از جبار فرستاده شده بود نگه می دارد و معلم بزرگ جیسون آن را پذیرفت و آن را در پایه و اساس اخوان قرار داد. در یکی از نامه‌های هلنا روریچ آمده است که خود سنگ در انجمن نگهداری می‌شود، اما قطعات آن برای همراهی با رویدادهای بزرگ به جهان فرستاده می‌شود.


طبق سنت اسلاو، صورت فلکی شکارچی و اریدانوس یک صورت فلکی یاریلا را نشان می دهد که با مار خدای سیوا لامیا می جنگد. توجه دارم که مسیحیان سنت یوری یا یگوری را جایگزین یار کردند. و آهنگ هایی در مورد او در جشن های روزهای باستانی یاریلین (در پاییز و بهار) شروع به خواندن کرد. صورت فلکی شکارچی در مرز صورت فلکی جوزا و ثور قرار دارد. جبار در مجاورت صورت فلکی ثور یا گاو نر قرار دارد. بنابراین، تور حیوان مقدس یاریلا بود. تور در روسیه همیشه نمادی از خشم، قدرت و شجاعت بوده است. Buy-Tur - این همان چیزی است که روس ها آن را جنگجویان بزرگ می نامیدند.

چشم بینا

بشقاب پرنده ها که ظاهر آنها بر روی مواد ویدئویی و عکس ثبت شده است، به نظر من مهمانانی از جهان موازی Unibrong هستند که درب آن در صورت فلکی شکارچی قرار دارد.

Unibronga یک جهان موازی با ما است که در بعد دیگری قرار دارد. این جهان از جهان ما قدیمی تر، توسعه یافته تر و قدرتمندتر است. همچنین سه بعدی است. از طریق ستارگان صورت فلکی شکارچی که از Unibronga آمده است، با ستاره ما ارتباط برقرار کرد.

پایه های مورد استفاده خورشید و ماه هستند.

1. نوروفلایت. اشکال مدوزوئید آنها از انرژی خود بسته شدن توپولوژیکی اشکال بالاتر و پایین سازماندهی ماده استفاده می کنند.
2. HOLOLETS. اشکال انسان نمای خود از راه دور.
3. ENDOLET. تقلید از فرم های فنی کشتی های آمبولانس Unibrongi. آنها از انرژی حافظه احیا کننده سیستم هایی استفاده می کنند که وارد حالت آنتروپیک شده اند.
4. MMN. زنجیرهای چراغ در آسمان. آنها از انرژی تاریخ استفاده می کنند. (به خاطر سپردن هستی شناختی). از حفظ اطلاعات در فضا اطمینان حاصل کنید.
5. نوولت. ناهنجاری های مگنتوسفر سیستم هایی که تابش پر هرج و مرج از نووسفر زمین در فضا را مسدود می کنند.
6. حبوبات. گلابی شکل یا قطره ای شکل. سیستم هایی که تکامل را کنترل می کنند.
7. پلاسموئیدها. اشکال انرژی که تمام فرآیندهای روی زمین را کنترل می کند و آسیب های وارده به سیاره را صاف می کند و به حداقل می رساند. آنها همچنین وضعیت میدان psi و هاله را کنترل می کنند.

بازدیدها دائمی است، زیرا آنها برای تنظیم فعالیت های سیاره ما و فضای مرتبط با آن در فعالیت کلی یکپارچه کیهان ضروری هستند.



چشم بینا

از آنجایی که زمین ما یک "سلول" بزرگ از یک موجود زنده است، توجه ویژه ای به آن می شود. شامبالا و جبارها در حال درمان او هستند. اما چون از آنجایی که بیماری روحی بشر زمینی شکل‌های شدید و تهدیدکننده‌ای به خود گرفته است، توجه به ما که در طول جنگ جهانی دوم شدت گرفت، در سال‌های اخیر با شدت خاصی در همه جا افزایش یافته است.

چرا از صورت فلکی شکارچی؟ پاسخ بیش از حد واضح بود:

سرعت فیلم 4 بار کاهش یافته است

مسیر پرواز یکی از پلاسموئیدها به شکل زیر است:


الجوزي

الجوزا
صورت فلکی شکارچی

کلمه "Betelgeuse" - منشا عرب. تاریخچه پیدایش آن کاملاً روشن نیست، اما همه کارشناسان اتفاق نظر دارند که قسمت دوم این کلمه "الگیز" از کلمه عربی "الجوز" (الجوزاء) آمده است، این همان چیزی است که کل صورت فلکی شکارچی در زمان های قدیم نامیده می شد. این نام قهرمان یکی از داستان های کهن عربی بود.

تعداد تماس های فردی با "انسان نماها" در حال افزایش است. متأسفانه به دلیل عدم آمادگی کل بشریت زمینی، تماس در مقیاس کم و بیش جهانی هنوز غیرممکن است.