مصادیق القاب صفت چیست. لقب در ادبیات چیست؟ نمونه هایی از القاب از داستان. انواع عبارات مجازی

اصطلاح "لقب" از کلمه یونانی باستان به معنای "صفت"، "کاربرد" گرفته شده است. این یک ویژگی بیانگر عاطفی، تصویری یک رویداد، شخص، پدیده یا شی است که عمدتاً توسط صفتی بیان می شود که معنای تمثیلی دارد. پس از خواندن این مقاله، متوجه خواهید شد که عنوان در ادبیات چیست. ما در مورد انواع و ویژگی های استفاده از آن به شما خواهیم گفت. همچنین نمونه هایی از القاب از ادبیات داستانی را ارائه خواهیم داد.

معنی القاب

بدون آنها، گفتار ما غیرقابل بیان و ضعیف خواهد بود. از این گذشته ، درک اطلاعات گفتار مجازی را ساده می کند. نه تنها می توان پیامی را در مورد یک واقعیت با یک کلمه مناسب منتقل کرد، بلکه می توان احساساتی را که برمی انگیزد و معنای آن را نیز توصیف کرد.

القاب ممکن است در درجه بیان یک ویژگی خاص و در قدرت احساسات منتقل شده متفاوت باشند. به عنوان مثال، اگر بگوییم "آب سرد است"، فقط اطلاعات تقریبی در مورد دمای آن را منتقل می کنیم. و اگر از عبارت «آب یخی» استفاده کنید، می‌توانید همراه با اطلاعات اولیه، احساسات، احساسات، تداعی‌هایی با سوراخ کردن، سردی خاردار را منتقل کنید.

به طور معمول، یک لقب در یک جمله عملکرد نحوی تعریف را انجام می دهد. بنابراین می توان آن را یک تعریف مجازی در نظر گرفت.

القاب در توصیف های هنری

القاب به ویژه در توصیف های هنری اهمیت دارند، زیرا آنها نه تنها ویژگی ها و پدیده های عینی اشیاء را ثبت می کنند. هدف اصلی بیان نگرش نویسنده نسبت به آنچه به تصویر کشیده شده است. تعریف لقب در ادبیات یک وظیفه مهم برای دانش آموزان مدرسه است. این یکی از وظایفی است که در آزمون یکپارچه دولتی گنجانده شده است. برای درک بهتر این موضوع، به مثال هایی نگاه می کنیم. بنابراین، در شعر تیوتچف "در پاییز اولیه وجود دارد" از القاب زیر استفاده می شود: "زمان شگفت انگیز"، "عصرهای درخشان"، "روز بلورین"، "داس شاد"، "موی ظریف تار عنکبوت"، "شیار بیکار". ".

در آن، تعاریف به ظاهر عینی و معمولی، مانند "موی نازک"، "فصل کوتاه"، القاب هستند، زیرا درک عاطفی شاعر از اوایل پاییز را منتقل می کنند. آنها با موارد استعاری و روشن همراه هستند: "عصرهای درخشان" ، "روز بلورین" ، "روی شیار بیکار" ، "داس شاد". این همان چیزی است که در ادبیات با استفاده از شعر تیوتچف لقب گرفته می شود.

تفاوت بین القاب و تعاریف معمولی

بخش‌های مختلف گفتار می‌توانند لقب باشند، اما در عین حال باید کارکردهای تعاریف را در یک جمله انجام دهند (مضارع، صفت)، شرایط نحوه عمل (قید، قید) یا اسم ضمیمه باشند.

بر خلاف تعاریف مرسوم، القاب همیشه فردیت نویسنده خود را بیان می کنند. یافتن یک تعریف تصویری درخشان و موفق برای یک نثرنویس یا شاعر به معنای دقیقاً تعیین دیدگاه منحصر به فرد و غیرقابل تقلید شما از یک شخص، پدیده یا شی است.

القاب ثابت

در شعر عامیانه که با نویسندگی شخصی بیگانه است، القاب به اصطلاح ثابت رایج است: "زمین پاک"، "ابرهای سیاه"، "اسب خوب"، "جاده مستقیم"، "رکاب ابریشم"، "دریای آبی"، "دوشیزه زیبا". "، "همراه" "خوب"، و غیره. آنها یک ویژگی معمولی از یک شی را نشان می دهند. اغلب، القاب ثابت موقعیتی را که در آن ظاهر می شوند در نظر نمی گیرند: اسب همیشه "مهربان" نیست و دریا، به عنوان مثال، همیشه "آبی" نیست. اما برای یک داستان نویس یا خواننده، تضادهای معنایی مانند این ها مانعی ندارد.

در آثار نویسندگان مختلفی که بر سنت های فولکلور تکیه کرده اند، مطمئناً از القاب ثابت مختلفی استفاده شده است. به عنوان مثال، بسیاری از آنها را می توان در اشعار "Who Lives in Rus" اثر N. A. Nekrasov و "Song about the Merchant Kalashnikov" اثر M. Yu و همچنین در اشعار Yesenin یافت. لرمانتوف به ویژه در استفاده از القاب ثابت سازگار است.

آنها تقریباً در تمام سطرهای شعر او حضور دارند: بالای "گنبد طلایی"، "بزرگ" مسکو، دیوار کرملین "سنگ سفید"، "پشت کوه های آبی"، "پشت جنگل های دور"، "ابرهای خاکستری" تمام این تعاریف مجازی توسط میخائیل یوریویچ از فرهنگ لغت شعر عامیانه گرفته شده است.

لقب های رایج و نویسنده

علاوه بر این، القاب به موارد رایج، آشنا و قابل درک برای همه، و نام های نویسنده (که معمولاً در بین نویسندگان مختلف یافت می شود) تقسیم می شوند. یک نمونه از موارد رایج تقریباً هر چیزی است که از آن گرفته شده است زندگی روزمرهتعریف توصیفی: «کتاب خسته کننده»، «لباسی از رنگ های شاد» و غیره. تعاریف نویسنده را در داستان می یابیم، بیشتر آنها در شعر. برای مثال V. Khlebnikov "بادبان آتشین دم" روباه را دارد. وی. مایاکوفسکی «اعتماد هزار چشمی» دارد.

نمونه هایی از القاب از داستان

القاب عاطفی و سایر ابزارهای بیان در ادبیات بسیار بیشتر و بیشتر از گفتار روزمره استفاده می شود. به هر حال، برای شاعران و نویسندگان مهم است که همدلی خوانندگان و شنوندگان را تحریک کنند. این یکی از مولفه های لازم برای ایجاد مشترک است. این البته خلق و سپس خواندن هر اثر هنری با استعداد توسط خواننده است. القاب اغلب نه تنها در شعر، بلکه در نثر نیز به کار می روند.

با باز کردن رمان «پدران و پسران» می‌توان نمونه‌هایی از ادبیات ارائه داد.

القاب زیر در آن (در پایان کار) یافت می شود: "برگ خشک"، "غمگین و مرده"، "شاد و زنده"، قلب "سرکش"، "گناهکار"، "شور"، "آرام نگاه کن" "صلح ابدی"، "آرامش بزرگ"، "طبیعت بی تفاوت"، "آشتی ابدی".

شعر نمونه های زیادی را به ما نشان می دهد که چگونه القاب مختلف لحن یک داستان را ایجاد می کنند و حال و هوا را ایجاد می کنند. آنها بیشتر از همه استعاره های دیگر استفاده می شوند. به عنوان مثال، در شعر "پادشاه جنگل" توسط ژوکوفسکی: "جریان های مروارید"، "گل های فیروزه ای"، "ساخته شده از طلا" و القاب دیگر. نمونه هایی از ادبیات ارائه شده در آثار A. A. Fet: عصر "طلایی و روشن" ، "بهار پیروزمندانه" ، "دوست زیبای من" ، درباره عشق "ترس و فقیر". برای A. Akhmatova: طعم "تلخ و مست کننده" است، صلح "هفته های زیادی طول می کشد".

لقب بخشی از ساختار نحوی پیچیده است

در نثر و شعر، نقش لقب‌ها را می‌توان به این صورت درک کرد: زمانی که بخشی از ساختار نحوی پیچیده باشند. کل موضوع همچنین نه تنها باید ایده نویسنده را به خواننده منتقل کند، بلکه باید آن را از نظر احساسی غنی کند. به عنوان مثال، در اثر "استاد و مارگاریتا" توسط بولگاکوف، نویسنده، که نشان می دهد چگونه پونتیوس پیلاطس ناظم قصر هرود را ترک می کند، القاب هایی را بر روی یکدیگر می بندد و ریتم این بخش از متن را تنظیم می کند. او در عین حال از تعاریف فیگوراتیو استفاده می کند که نه تنها راه رفتن و رنگ را توصیف می کند، بلکه اطلاعاتی را در پشت متن نیز منتقل می کند. به طور نمادین خونین، و نه فقط آستر قرمز شنل. و القاب به کار رفته برای توصیف راه رفتن نشان دهنده گذشته صاحب آن است، این واقعیت که او امروز بار یک مرد نظامی را حفظ کرده است. برخی دیگر توصیف شرایط زمان و مکان است.

از قسمت های مختلف این اثر می توان مثال های دیگری نیز آورد.

ویژگی های سرزمینی القاب

ما فهمیدیم که در ادبیات لقب چیست. اکنون به برخی از ویژگی های این وسیله بیان اشاره می کنیم. از نظر فرهنگی و تاریخی، القاب در طول زمان دستخوش تغییراتی شده اند. آنها همچنین تحت تأثیر جغرافیای افرادی بودند که آنها را ایجاد کردند. شرایطی که در آن زندگی می کنیم، تجربیاتی که در طول زندگی خود دریافت می کنیم - همه اینها بر احساسات و معانی رمزگذاری شده در تصاویر گفتار تأثیر می گذارد.

به عنوان مثال، به طور گسترده ای شناخته شده است که ساکنان شمال دور ده ها عنوان برای تعریف کلمه "سفید" دارند. مردم جزایر گرمسیری بعید است که بتوانند یک یا دو مورد بیاورند.

یا رنگ مشکی، داشتن در فرهنگ های مختلفمعنی کاملا متضاد بنابراین، نماد غم و اندوه و ماتم در اروپا و شادی در ژاپن است. بنابراین، اروپایی ها به طور سنتی برای مراسم خاکسپاری لباس سیاه می پوشند و ژاپنی ها - برای عروسی. نقش القاب به کار رفته در گفتار ژاپنی ها و اروپایی ها بر این اساس در حال تغییر است.

سیر تکاملی

همچنین کنجکاو است که در مراحل اولیه توسعه فولکلور و ادبیات، تعاریف مجازی نه چندان احساسات مختلف را بیان می کردند، بلکه به معنای واقعی کلمه اشیا و پدیده ها را از نظر ویژگی های کلیدی و ویژگی های فیزیکی توصیف می کردند. اغراق های حماسی هم وجود داشت. به عنوان مثال، ارتش های دشمن در حماسه های روسی همیشه "بی شمار" هستند، هیولاها "کثیف" هستند، جنگل ها "متراکم" هستند، و هنگام توصیف قهرمانان، مطمئناً از چنین عنوانی از داستان و فولکلور به عنوان "همکاران خوب" استفاده می شود.

القاب با پیشرفت ادبیات تغییر می کنند و نقش آنها در آثار نیز تغییر می کند. در نتیجه تکامل، از نظر معنایی و ساختاری پیچیده‌تر شدند. نمونه های جالب توجهی در نثر و شعر پست مدرن عصر نقره یافت می شود.

بنابراین، ما در مورد معنای لقب در ادبیات صحبت کردیم. نمونه هایی از شعر و نثر ارائه شد. امیدواریم اکنون معنای کلمه "لقب" در ادبیات برای شما روشن شده باشد.

یکی از زیبایی های اصلی تعامل انسان چیست؟ البته در ارتباط، افکار، عواطف، احساسات خود را از طریق زبان با یکدیگر به اشتراک بگذارید. حال تصور کنید که تمام مکالمات ما صرفاً به انتقال این یا آن اطلاعات، داده های بدون هیچ گونه ویژگی مجازی یا معانی اضافی که نگرش ما را نسبت به آنچه گفته شد منعکس کند، خلاصه شود. این یادآور ارتباط ماشین‌هایی است که ترکیب‌های مختلف صفر و یک را رد و بدل می‌کنند، فقط به جای اعداد کلماتی وجود دارد که هیچ مفهوم احساسی ندارند. بیان گفتار نه تنها در ارتباطات روزمره، بلکه در ادبیات نیز مهم است (و در اینجا "حیاتی" است). موافقم، تصور رمان، شعر یا افسانه ای که از تعاریف مجازی و غیره استفاده نکند، دشوار است. آن چیست؟ این دقیقاً همان چیزی است که به رنگارنگ تر کردن کلمات و عبارات استفاده شده کمک می کند، ویژگی های اساسی خود را با دقت بیشتری منتقل می کند و نگرش ما را نسبت به آنها بیان می کند. در ادامه، نگاهی دقیق تر به این مفهوم خواهیم داشت، نقش و معنای القاب در گفتار را تعریف می کنیم و همچنین سعی می کنیم بسته به اهداف و ویژگی های کاربرد آنها را طبقه بندی کنیم.

مفهوم لقب و انواع ساخت های آن

بیایید با ارائه درک کامل و عمیق تر از کلمه "لقب" شروع کنیم: چیست، چه ساختاری دارد، چگونه در موقعیت های خاص استفاده می شود.

صفت به عنوان لقب

از یونانی باستان، "لقب" به عنوان چیزی "ضمیمه" یا "اضافه شده" به چیز اصلی ترجمه شده است. درست است. این کلمات بیانی خاص همیشه به عنوان مکمل برای برخی دیگر از شیء (شیء یا موضوع) می آیند. معمولاً این یک ساخت "تعریف + اسم" است، که در آن لقب یک تعریف است، معمولاً یک صفت (اما نه لزوما). بیایید مثال‌های ساده‌ای بزنیم: مالیخولیا سیاه، مرده شب، شانه‌های قدرتمند، لب‌های شکر، یک بوسه داغ، رنگ‌های شاد و غیره.

که در در این موردصفت ها القاب هایی هستند که به ما امکان می دهند تصویر کامل تری از یک موضوع خاص ترسیم کنیم: نه فقط مالیخولیایی، بلکه "سیاه"، ظالمانه، غیرقابل نفوذ. نه فقط یک بوسه، بلکه یک "گرم"، پرشور، لذت بخش - چنین توصیفی باعث می شود شما عمیق تر احساس کنید که نویسنده می خواهد چه چیزی را منتقل کند، برخی از احساسات و عواطف را تجربه کنید.

استفاده از سایر بخش های گفتار به عنوان القاب

با این حال، نقش القاب را می توان نه تنها با یک صفت ایفا کرد که اغلب در این "نقش" قیدها، اسم ها، ضمایر و حتی عبارات مشارکتی و مشارکتی (یعنی نه یک کلمه، بلکه ترکیبی از آنها) ظاهر می شوند. اغلب این بخش‌های گفتار هستند که امکان انتقال دقیق‌تر و واضح‌تر تصویر و ایجاد فضای مورد نظر را نسبت به صفت‌ها فراهم می‌کنند.

بیایید به نمونه هایی از استفاده از بخش های مختلف گفتار به عنوان الگویی نگاه کنیم:

  1. قیدها در یک جمله آنها شرایط هستند. مثالها: "علفها با خوشحالی شکوفا شدند" (تورگنیف)؛ "و من به تلخی شکایت می کنم و اشک تلخ می ریزم" (پوشکین).
  2. اسم ها می دهند شخصیت پردازی فیگوراتیوموضوع. به عنوان کاربرد یا محمول عمل کنید. مثال: "اوه، اگر فقط مادر ولگا برمی گشت!" (تولستوی)؛ "بهار عزت، بت ما!" (پوشکین).
  3. ضمایر. هنگامی که درجه عالی یک پدیده را بیان می کنند، به عنوان لقب استفاده می شوند. مثال: "... انقباضات رزمی... می گویند چه انقباضاتی!" (لرمونتوف).
  4. مشارکت کنندگان. مثال: «...من طلسم، نخ آگاهی را بریدم...» (بلوک).
  5. عبارات مشارکتی مثال: "برگی که در سکوت قرن ها زنگ می زند و می رقصد" (کراسکو). «... برزوپیست‌ها... که در زبان خود چیزی ندارند جز کلماتی که خویشاوندی را به خاطر نمی‌آورند» (سالتیکوف-شچدرین).
  6. عبارات مشارکتی و مشارکتی. مثال: «...پنهان بازی، آسمان از اتاق زیر شیروانی پایین می آید» (پاسترناک); "... جست و خیز و بازی، غرش می کند..." (تیوتچف).

بنابراین، لقب‌ها در گفتار می‌توانند نه تنها صفت، بلکه بخش‌های دیگر گفتار باشند اگر به انتقال تصویر کمک کنند و ویژگی‌های شیء مورد توصیف را با دقت بیشتری بیان کنند.

القاب مستقل

به ندرت مواردی وجود دارد که از ابزارهای بیانی در متنی بدون کلمه اصلی به عنوان تعاریف مستقل استفاده شود. مثال: «در صفحات کتاب‌های قدیمی و خط‌نوشته به دنبال چیزهای عجیب و غریب و جدید می‌گردم» (بلوک). در اینجا القاب "عجیب" و "جدید" به طور همزمان دو نقش دارند - هم تعریف و هم تعریف شده. این تکنیک برای ادبیات عصر نمادگرایی معمول است.

روش های طبقه بندی القاب

بنابراین، اکنون ما ایده نسبتاً روشنی از چنین اصطلاح مهمی در نظریه ادبی به عنوان القاب داریم. ما بررسی کردیم که چیست و چگونه از آن استفاده می شود. با این حال، برای درک بهتر این پدیده، مهم است که بتوانیم القاب را بر اساس معیارهای خاصی تشخیص دهیم و طبقه بندی کنیم. علیرغم این واقعیت که هدف اصلی و مهم استفاده از این وسایل بیانی همیشه به یک چیز خلاصه می شود - توصیف، ارائه تعریف هنری از یک شی یا پدیده، همه القاب را می توان طبقه بندی کرد. آنها با توجه به پارامترهای مختلف به گروه هایی تقسیم می شوند که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.

انواع لقب ها از دیدگاه ژنتیک

گروه اول لقب ها را بسته به منشاء ژنتیکی به انواع تقسیم می کنند:

  • زبان عمومی (تزیین)؛
  • شعر عامیانه (دائمی)؛
  • به صورت جداگانه تالیف شده است.

زبان‌شناختی‌های عمومی که به آن‌ها تزئینی نیز می‌گویند، هر ویژگی را نشان می‌دهند که اشیا و پدیده‌ها و ویژگی‌های آنها را توصیف می‌کند. مثال‌ها: دریای ملایم، سکوت مرگبار، ابرهای سربی، سکوت زنگ‌زننده، و غیره.

القاب شاعرانه عامیانه یا ماندگار، کلمات یا عبارات کاملی هستند که در طول سالیان متمادی به کلمات خاصی در ذهن مردم چسبیده اند. مثال: همکار خوب، دوشیزه سرخ، ماه صاف، میدان باز و دیگران.

القاب هر نویسنده محصول اندیشه خلاق خود نویسنده است. یعنی قبلاً این کلمات یا عبارات در گفتار دقیقاً به این معنی به کار نمی رفتند و بنابراین القاب نبودند. در ادبیات داستانی، به ویژه در شعر، تعداد زیادی از آنها وجود دارد. مثال: "چهره اعتماد هزار چشم..." (مایاکوفسکی); "گردنبند چاپلوسی شفاف" ، "تسبیح خرد طلایی" (پوشکین)؛ "... انگیزه ابدی در میانه زندگی" (برادسکی).

القاب بر اساس استعاره و کنایه

لقب ها را نیز می توان بر اساس معیارهای دیگر به گروه ها تقسیم کرد. از آنجایی که القاب مجازی اغلب با استفاده از کلمات در معنای مجازی همراه است، بسته به نوع این کلمه مجازی (که یک لقب است)، می توان تشخیص داد:

  • استعاری؛
  • کنایه.

القاب استعاری، همانطور که از نام قبلا مشخص است، بر اساس "نقوش نور"، "نقره زمستانی" (پوشکین) است. "دوستی کسل کننده، غم انگیز"، "انعکاس غم انگیز، غم انگیز" (هرزن). "زمین های بایر" (لرمونتوف).

کنایه های کنایه بر اساس معنای مجازی کلمه است. مثالها: "نجوای داغ و خراشنده او" (گورکی)؛ "توس، زبان شاد" (Ysenin).

علاوه بر این، لقب‌های مبتنی بر معنای استعاری یا کنایی می‌توانند ویژگی‌های استعاره‌های دیگر را نیز شامل شوند: ترکیب با هذل، شخصیت‌پردازی و غیره.

مثال‌ها: «تیرهای بلند بال‌دار، که پشت شانه‌ها می‌کوبید، به صدا درآمد / در صفوف خدای خشمگین: او مانند شب راه می‌رفت» (هومر). "او نفرین کرد، التماس کرد، برید / به دنبال کسی رفت تا به پهلوها گاز بزند / در آسمان، قرمز مانند مارسی / غروب خورشید می لرزید، به اطراف می چرخید" (مایاکوفسکی).

این استفاده از القاب این امکان را فراهم می کند که برداشت نویسنده از برخی پدیده ها/اشیاء حتی روشن تر، قوی تر و دقیق تر بیان شود و این احساسات به خوانندگان یا شنوندگان منتقل شود.

القاب از دیدگاه ارزیابی نویسنده

بسته به اینکه ارزیابی نویسنده در اثر چگونه بیان می شود، لقب ها را می توان به گروه هایی تقسیم کرد:

  • فیگوراتیو
  • رسا.

اولی برای بیان ویژگی ها و تمرکز توجه بر برخی تفاوت ها و ویژگی های مهم یک شی بدون بیان ارزیابی نویسنده از آن استفاده می شود. مثال‌ها: «...در گرگ و میش پاییزی، شفافیت باغ چقدر شبح‌آلود حاکم است» (برادسکی). "نرده های شما یک الگوی چدنی دارند / و شعله پانچ آبی است" (پوشکین).

القاب بیانی (همانطور که قبلاً از نام مشخص است) به خوانندگان این فرصت را می دهد که نگرش نویسنده ، ارزیابی واضح او از شی یا پدیده توصیف شده را بشنوند. مثال: "نور بی معنی و کم نور" (Block); "قلب یک قطعه آهن سرد است" (مایاکوفسکی).

با این حال، شایان ذکر است که چنین تقسیم بندی بسیار مشروط است، زیرا اغلب لقب های مجازی نیز مفهومی عاطفی دارند و نتیجه ادراک نویسنده از اشیاء خاص است.

سیر تکاملی استفاده از القاب در ادبیات

هنگام بحث درباره اینکه القاب در ادبیات چیست، نمی توان به موضوع تکامل آنها در طول زمان اشاره نکرد. آنها هم از نظر تاریخی و هم از نظر فرهنگی دائماً در حال تغییر هستند. علاوه بر این، لقب ها بسته به جغرافیا (محل زندگی) افرادی که آنها را ایجاد کرده اند متفاوت است. تربیت، ویژگی ها و شرایط زندگی ما، رویدادها و پدیده های تجربه شده، تجربه به دست آمده - همه اینها بر تصاویر ایجاد شده در گفتار و همچنین معنای ذاتی آنها تأثیر می گذارد.

القاب و هنر عامیانه روسی

القاب - این تصاویر در هنر عامیانه شفاهی چیست؟ در مراحل اولیه توسعه ادبیات، القاب، به عنوان یک قاعده، برخی از خواص فیزیکی اشیاء را توصیف می کنند و ویژگی های مهم و کلیدی را در آنها برجسته می کنند. مؤلفه عاطفی و بیان نگرش نسبت به شی توصیف شده در پس زمینه محو شد یا کاملاً وجود نداشت. علاوه بر این، القاب عامیانه با اغراق در خواص اشیاء و پدیده ها متمایز می شدند. مثال: همکار خوب، ثروت ناگفته و غیره.

القاب عصر نقره و پست مدرنیسم

با گذشت زمان و پیشرفت ادبیات، القاب پیچیده‌تر، طرح‌هایشان تغییر کرد و نقش آن‌ها در آثار تغییر کرد. تازگی زبان شعری و در نتیجه استفاده از القاب به ویژه در آثار ادبی عصر نقره به وضوح نمایان است. جنگ ها، پیشرفت های سریع علمی و فناوری و تغییرات مربوط به آن در جهان منجر به تغییر در درک انسان از جهان شده است. نویسندگان و شاعران شروع به جستجو برای اشکال ادبی جدید کردند. از این رو، تعداد زیادی از کلمات "خود" (یعنی نویسنده) به دلیل نقض تکواژهای معمولی، پیوندهای بنیادی، اشکال جدید کلمات و روش های جدید ترکیب آنها به وجود آمد.

مثالها: "فرها روی شانه های سفیدی برفی می خوابند" (موراویف)؛ "خنده ها... که با خنده می خندند، که با خنده می خندند، آه، با خنده می خندند!" (خلبنیکوف).

در آثار مایاکوفسکی می توان نمونه های جالب بسیاری از استفاده از کلمات و تصویرهای غیرعادی از اشیاء را یافت. فقط به شعر "ویولن و کمی لطیف" نگاه کنید، که در آن "طبل... روی کوزنتسکی در حال سوختن لیز خورد و رفت"، "بشقاب احمقانه به صدا در آمد"، "هلیکون مسی" چیزی برای مردم فریاد زد. ویولن و غیره

ادبیات پست مدرنیسم نیز از نظر استفاده از القاب قابل توجه است. این جهت (که در دهه 40 ظهور کرد و بزرگترین توسعه خود را در دهه 80 دریافت کرد) خود را با رئالیسم (به ویژه رئالیسم سوسیالیستی) که تا پایان دهه 70 در روسیه تسلط داشت در تضاد است. نمایندگان پست مدرنیسم قوانین و هنجارهای توسعه یافته توسط سنت های فرهنگی را رد می کنند. در آثار آنها مرزهای بین واقعیت و داستان، واقعیت و هنر پاک می شود. از اینجا - تعداد زیادی ازاشکال و تکنیک های کلامی جدید، کنجکاو و بسیار برنامه جالبالقاب

مثالها: "دیاتز در حال شکوفایی بود / پوشک ها طلایی می شدند" (کیبروف). "شاخه اقاقیا... بوی کرئوزوت، گرد و غبار دهلیز... در غروب نوک پا به باغ بازمی گردد و به حرکت قطارهای الکتریکی گوش می دهد" (سوکولوف).

آثار دوران پست مدرن مملو از نمونه هایی است که نشان می دهد در ادبیات عصر ما چه القاب هایی وجود دارد. فقط باید نویسندگانی مانند سوکولوف (نمونه ای در بالا ارائه شده است)، استروچکوف، لوین، سوروکین و غیره را بخوانید.

افسانه ها و القاب مشخصه آنها

القاب در افسانه ها جایگاه ویژه ای دارند. آثار فولکلور از زمان های مختلف و ملل مختلفجهان شامل نمونه های بسیاری از استفاده از القاب است. به عنوان مثال، داستان های عامیانه روسی با استفاده مکرر از القاب فاصله و همچنین تعاریفی که طبیعت اطراف را توصیف می کنند مشخص می شود. مثال: "زمین باز، جنگل تاریک، کوه های بلند"؛ "سرزمین های دور، در یک حالت دور" ("Finist - شاهین روشن"، داستان عامیانه روسی).

اما برای مثال، داستان‌های پریان ایرانی با تصویرسازی شرقی و گفتار پر شور و سرشار از القاب مختلف مشخص می‌شوند. مثال: «... سلطانی وارسته و دانا، که با عنایتی فوق العاده در امور مملکتی فرو رفت...» («تاریخ سلطان سنجر»).

بنابراین، با استفاده از نمونه القاب به کار رفته در هنر عامیانه، می توان ویژگی های فرهنگی ذاتی یک قوم خاص را ردیابی کرد.

القاب در حماسه ها و اسطوره های مردمان مختلف جهان

در عین حال برای آثار فولکلور کشورهای مختلفجهان با ویژگی های مشترک استفاده از القاب که هدف خاصی را دنبال می کنند مشخص می شود. این را می توان به راحتی در نمونه اسطوره های یونان باستان، افسانه های سلتیک و حماسه های روسی مشاهده کرد. همه این آثار با ماهیت استعاری و خارق‌العاده رویدادها متحد شده‌اند.

مثالها: "آشوب تاریک بی حد و حصر" (افسانه های یونان باستان)، "فریادهای وحشیانه، خنده های هیولایی" (افسانه های سلتیک)، "بت کثیف" (حماسه های روسی). چنین القاب‌هایی نه تنها برای توصیف واضح مکان‌ها و پدیده‌ها، بلکه برای ایجاد درک و نگرش خاصی در خواننده نسبت به آنچه می‌خواند خدمت می‌کنند.

غنای زبان روسی چیست؟ القاب و نقش آنها در گفتار محاوره ای و هنری

بیا شروع کنیم با مثال ساده. دیالوگ کوتاه از دو جمله: "سلام، پسرم، تو چه کار می کنی؟" - سلام مامان خوبه من سوپ رو خوردم. این گفتگو یک تبادل خشک اطلاعات است: مادر به خانه می رود، کودک سوپ خورده است. چنین ارتباطی هیچ احساسی ندارد، خلق و خوی ایجاد نمی کند و شاید بتوان گفت هیچ اطلاعاتی در مورد احساسات و وضعیت واقعی امور طرفین به ما نمی دهد.

این موضوع دیگری است که القاب در فرآیند ارتباط "تداخل کنند". چه چیزی را تغییر می دهد؟ به عنوان مثال: "سلام، پسر نازنینم، من خسته و کوفته به خانه می روم، تو چه کار می کنی؟" - سلام مامانای عزیز من امروز یه روز گرم داشتم، به طرز خوبی سوپ رو خوردم، عالی بود. این مثالبه خوبی به این سؤال پاسخ می دهد که چرا القاب در گفتار مدرن اینقدر مهم هستند، حتی اگر این مکالمه معمولی روزمره باشد. موافقم، از چنین مکالمه ای بسیار ساده تر است که بفهمیم هر یک از طرفین در چه حال و هوایی است: مادر خوشحال خواهد شد که پسرش خوب است و خوشحال است که او سوپ را دوست دارد. پسر نیز به نوبه خود متوجه می شود که مادرش خسته است و شام را برای رسیدن او گرم می کند یا کار مفید دیگری انجام می دهد. و همه اینها به لطف القاب!

لقب در روسی: نقش و نمونه هایی از استفاده در گفتار هنری

بیایید از ساده به پیچیده حرکت کنیم. در گفتار هنری، القاب کمتر و شاید مهمتر از آن نیستند. هیچ اثر ادبی جالبی نخواهد بود و نمی تواند خواننده را مجذوب خود کند اگر القاب کمی داشته باشد (البته به استثنای نادر). علاوه بر این که آنها این امکان را فراهم می کنند تا تصویر پدیده ها و اشیاء به تصویر کشیده شده را روشن تر و گویاتر نشان دهند، لقب ها همچنین نقش های دیگری را در موارد زیر ایفا می کنند:

  1. آنها بر برخی ویژگی‌ها و ویژگی‌های شیء مورد توصیف تأکید می‌کنند. به عنوان مثال: "پرتو زرد"، "غار وحشی"، "جمجمه صاف" (لرمونتوف).
  2. آنها ویژگی هایی را که یک شی را متمایز می کند (به عنوان مثال رنگ، اندازه و غیره) توضیح می دهند و روشن می کنند. مثال: «جنگل... یاسی، طلا، زرشکی...» (بونین).
  3. با ترکیب کلمات با معانی متضاد به عنوان پایه ای برای ایجاد یک oxymoron استفاده می شود. مثال ها: "سایه درخشان"، "لوکس ضعیف".
  4. آنها به نویسنده اجازه می دهند نگرش خود را نسبت به پدیده توصیف شده بیان کند، ارزیابی خود را ارائه دهد و این برداشت را به خوانندگان منتقل کند. مثال: "و ما برای کلمه نبوی ارزش قائل هستیم و کلمه روسی را ارج می نهیم" (Sergeev-Tsensky).
  5. آنها به ایجاد یک ایده واضح از موضوع کمک می کنند. مثال: "...اولین زنگ بهار... در آسمان آبی غوغا می کند" (تیوتچف).
  6. فضای خاصی ایجاد می کنند و حالت عاطفی مطلوب را برمی انگیزند. مثال: «...تنها و غریبه با همه چیز، تنها در امتداد جاده‌ای متروکه راه می‌رود» (تولستوی).
  7. آنها نگرش خاصی را نسبت به یک پدیده، شی یا شخصیت در خوانندگان شکل می دهند. مثال: "دهقان روستایی سوار است و او بر اسب خوبی نشسته است" (حماسه روسی). "اونگین به عقیده بسیاری بود ... / دانشمندی کوچک، اما یک پدیدآور" (پوشکین).

بنابراین، نقش القاب در ادبیات داستانی بسیار ارزشمند است. همین کلمات گویا هستند که یک اثر را اعم از شعر، داستان یا رمان، سرزنده، جذاب و قادر به برانگیختن احساسات، حالات و ارزیابی‌های خاصی می‌سازند. به جرات می توان گفت که اگر القاب نبود، امکان وجود ادبیات به عنوان یک هنر زیر سوال می رفت.

نتیجه

در این مقاله سعی کردیم تا حد امکان به سوال پاسخ کامل بدهیم و بررسی کردیم راه های مختلفطبقه بندی این وسایل بیان و همچنین در مورد نقش القاب در زندگی و خلاقیت صحبت شد. ما امیدواریم که این به شما کمک کند تا درک خود را از اصطلاح مهمی در نظریه ادبی به عنوان epitet گسترش دهید.

با سلام خدمت خوانندگان محترم سایت وبلاگ. این مقاله به یکی از رایج ترین تکنیک ها در ادبیات اختصاص دارد که هر متنی را زنده تر و جذاب تر می کند. ما در مورد لقب ها صحبت می کنیم.

امروز پاسخ سوالات را خواهید یافت:

  1. - چی هست
  2. - چه بخش هایی از گفتار می تواند به عنوان القاب عمل کند
  3. - به چه انواعی تقسیم می شوند؟
  4. - و، البته، شما فقط دریایی از نمونه های القاب از ادبیات و شعر را خواهید دید.

لقب چیست - مثالها و تعریف

به نظر من همیشه ارزش دارد که با تعریفی از این اصطلاح شروع کنیم:

اما برای توضیح بهتر این موضوع، بهتر است فوراً یک مثال بزنید. این شعر معروف آفاناسی فت است:

در عصری بسیار طلایی و شفاف،
در این دم از بهار پیروزمندانه
به من یادآوری نکن، ای دوست زیبای من،
تو از عشق ترسو و بیچاره ما حرف میزنی.

شش کلمه برجسته شده را می بینید؟ حالا تصور کنید که همان رباعی چگونه خواهد بود، اما بدون آنها:

در چنین عصری
در این نفس بهاری
به من یادآوری نکن، ای دوست من،
شما در مورد عشق ما هستید.

ماهیت پیام تغییر چندانی نکرده است. نویسنده هنوز از احساسات گذشته غمگین است. اما باید اعتراف کنید، احساسات ما در حال حاضر متفاوت است. و تصویر به طور کلی چندان روشن نیست و عمق احساسات دیگر یکسان نیست. و همه به این دلیل که همان القاب از متن حذف شدند.

القاب است هر تصویر را کامل تر کنید:

  1. عصر طلایی و روشن است - تصویری از غروب آفتاب بلافاصله در مقابل چشمان شما ظاهر می شود و ابری در آسمان وجود ندارد.
  2. بهار همه پیروزمندانه - آغاز چیز جدید، تغییر برای بهتر شدن، نشانه این است که ناامیدی های قدیمی به زودی به گذشته تبدیل خواهند شد.
  3. دوست زیبا - با تأکید بر اینکه نویسنده نگرش خوبی نسبت به کسی که پیام به او خطاب شده است حفظ کرده است.
  4. عشق ترسو و فقیر - درک این که احساسات در ابتدا به دلایلی محکوم به شکست بودند و این رابطه را حتی غم انگیزتر می کند.

و اکنون، پس از این تحلیل، امیدوارم تعریف "لقب" واضح تر به نظر برسد.

لقب کلمه ای با ریشه یونانی باستان است که به معنای واقعی کلمه به عنوان "کاربرد" ترجمه می شود. هدف آن تأکید بر کلمات مجاور آن است تا معنای عاطفی به آنها بدهد. معنای آنها را تقویت کنید، بر تصویرسازی تأکید کنید. اما مهمتر از همه - زیباتر.

ساخت و سازهای لقبی

اغلب، صفت ها به عنوان لقب ها عمل می کنند.، که با آن یک اسم را تزئین می کنند. در اینجا ساده ترین نمونه ها آورده شده است:

  1. شب مرده - نه فقط شب، بلکه بسیار تاریک و غیرقابل نفوذ؛
  2. مالیخولیا سیاه - غم انگیزترین حالت؛
  3. لب های شکر - لب هایی که نبوسید غیرممکن است.
  4. بوسه داغ - یک بوسه پر از شور؛
  5. اعصاب فولادی - یک فرد نمی تواند نامتعادل باشد.

اتفاقاً برخی به اشتباه معتقدند هر صفتی را می توان یک لقب در نظر گرفت. این اشتباه است! همه چیز بستگی به این دارد که آنها در چه زمینه و چه اسمی به آن اشاره می کنند و آیا آنها را برآورده می کنند عملکرد اصلی - تقویت تصویر.

خودتان قضاوت کنید - تفاوت بین عبارات " خانه گرم"و "نگرش گرم." در مورد اول، صرفاً بیانگر این واقعیت است که گرمایش در اتاق وجود دارد و در مورد دوم، تأکید می شود که روابط خوبی بین افراد وجود دارد.

یا "نشانگر قرمز" و "طلوع آفتاب قرمز" را مقایسه کنید. در هر دو مورد ما در مورد رنگ صحبت می کنیم. اما در اولی صرفاً بیانی از واقعیت است و در دومی طلوع خورشید با وضوح بیشتری بیان می شود.

با این حال، نه تنها صفت ها، بلکه سایر بخش های گفتار نیز می توانند به عنوان القاب عمل کنند. مثلا، قیدها:

علف ها شکوفه می دادند سرگرمی. (تورگنیف)
و من به تلخی شکایت می کنم و اشک تلخ می ریزم. (پوشکین)

یا اسم ها. مثال:

ابر طلایی شب را روی سینه یک صخره غول پیکر گذراند (لرمونتوف)
بهار افتخار، بت ما. (پوشکین)
انگار مادر ولگا به عقب دوید. (تولستوی)

یا ضمایر، که با آن می توانید به کلمات فرم عالی بدهید. مثلا:

آیا دعواهای رزمی را به خاطر دارید؟ بله، آنها می گویند، چه بیشتر! (لرمونتوف)

یا عبارات مشارکتی. مثال:

چه می شود اگر طلسم شده، رشته ی آگاهی را پاره کرده باشم... (بلاک)
زنگ زدن و رقص برگ در سکوت قرن ها. (کراسکو)

با بازی HIDE AND HIDE، آسمان از اتاق زیر شیروانی پایین می آید. (هویج وحشی)
گویی در آسمان آبی غوغا می کند و بازی می کند. (تیوتچف)

دیدن القاب می توانند مطلقاً هر بخشی از جمله باشند، به استثنای افعال. اما همه آنها یک هدف را دنبال می کنند - اینکه متن را تخیلی تر و غنی تر کنند.

انواع القاب - تزئینی، دائمی، کپی رایت

علیرغم اهداف مشترک، همه لقب ها را می توان به چند دسته تقسیم کرد:

  1. تزئین (به آنها زبان عمومی نیز گفته می شود)؛
  2. دائمی (عامیانه-شعری)؛
  3. حق چاپ (فردی).

لقب های تزئینی- این بزرگترین گروه است. این شامل هر ترکیبی است که ویژگی های چیزی را توصیف می کند. بسیاری از عبارات را می توان نه تنها در آثار ادبی یافت، بلکه ما مرتباً از آنها در زندگی روزمره استفاده می کنیم:

سکوت مرگبار، دریای ملایم، ابرهای سربی، باد نافذ، یخ زدگی، راه حل نابغه، رنگ های خنده دار و بسیاری دیگر.

رفتن به دسته القاب ثابتشامل عباراتی باشد که پس از سالها در ذهن مردم جا افتاده است. آنها حتی تبدیل شدند و کلمات دیگر به صورت جداگانه (یا بسیار به ندرت) تلفظ نمی شوند:

یک هموطن خوب، یک دوشیزه خوش تیپ، یک مزرعه پاک، یک ماه پاک، پاییز طلایی، مسیرهای سفید، جنگل انبوه، ثروت های باورنکردنی و غیره.

به هر حال، اگر متوجه شدید، بسیاری از القاب ثابت بلافاصله - یا با آهنگ ها هستند. به همین دلیل نام دوم آنها شعر عامیانه است.

حال و هوای مارمالاد. (چخوف)
گردنبند شفاف چاپلوسی، تسبیح طلایی حکمت. (پوشکین)
چهره اعتماد هزار چشم. (مایاکوفسکی)
بی تفاوتی لعنتی (پیساروف)

معنای القاب برای ادبیات و زبان به طور کلی

هیچ اثر ادبی بدون القاب (و) نمی تواند کار کند. اگر آنها وجود ندارند، پس متن خشک و بی روح خواهد شد، و قطعا نمی تواند خواننده را مجذوب خود کند. بنابراین، هر چه نویسنده بیشتر از آنها استفاده کند، بهتر است.

اما در گفتار روزمره ما نباید چنین تکنیک هایی را فراموش کنیم. مثلا تبادل پیامک یا پیامک در شبکه های اجتماعی. پس از همه، یک سوال ساده "چطوری؟" شما می توانید به سادگی پاسخ دهید "خوب"، یا همچنین می توانید "خوب، یک روز گرم بود، اما من مثل یک سگ خسته بودم."

در حالت اول، فقط اطلاعات خشک خواهد بود، اما در مورد دوم، طرف مقابل وضعیت عاطفی شما را نیز خواهد دانست که بسیار مهمتر است.

موفق باشی! به زودی شما را در صفحات سایت وبلاگ می بینیم

ممکن است علاقه مند باشید

متروسکسوال کیست
Oxymoron - چیست، نمونه هایی به زبان روسی، و همچنین تنش و تفاوت صحیح با یک oxymoron (یا axemoron)
Appbonus - با دانلود و نصب برنامه های موبایل در اندروید و iOS درآمد کسب کنید بیانیه چیست و چگونه آن را بنویسیم تفسیر چیست و چه چیزهایی قابل تفسیر است آزار و اذیت چیست و چگونه از خود در برابر آن محافظت کنیم کلامی یا غیرکلامی - چیست و چه نوع ارتباطی مهمتر است متن ترانه چیست آنچه باید در مورد بیمه مسئولیت اجباری موتور بدانید - چرا به بیمه نیاز دارید، محاسبه هزینه آن (ماشین حساب) و بررسی بیمه نامه با شماره در RSA وبا انرژی یا پرخاشگری پایان ناپذیر است محیط یک مستطیل

لقب تعریفی است که یک تصویر ایجاد می کند. آکادمیسین A.N. Veselovsky در "شعر تاریخی" خود آن را بسیار ستوده است: "تاریخ لقب تاریخ سبک شعری در یک نسخه خلاصه شده است" ، یعنی به گفته دانشمند ، هر دوره در توسعه ادبیات ، هر تغییر. در سبک‌ها و گرایش‌های ادبی بازتاب خود را در بسط این عنوان پیدا کرده است. از آنجایی که یک لقب، یک «ویژگی اساسی» را در یک مفهوم خاص مشخص می کند، و انتخاب مهمترین و اساسی ترین ویژگی در میان «بی اهمیت»، ویژگی شعور ادبی آن دوره، ویژگی های کار نویسنده، پس از آن لقب است. خود ماهیت سبک شعری را تعیین می کند.

بیایید بگوییم که یک مفهوم شناخته شده در حال استفاده است، اما تأثیری ایجاد نمی کند، افکار را لمس نمی کند. اما هنرمند یک ویژگی اساسی را در این پدیده تشخیص می دهد، اما قبلاً متوجه آن نشده بود، آن را به توجه خواننده توصیه می کند و این پدیده معنای بی اندازه عمیق تری پیدا می کند.

القاب هایی مانند «تهمت ساده دلانه پوشکین» یا «شادی ناقص زمینی» لرمانتف، بلافاصله، مانند برق آسا، محتوای پدیده ای را برای ما روشن می کند که قبلاً به آن فکر نکرده بودیم به طور مبهم در جایی فراتر از آن احساس می شود.

لقب دارای بار زیادی از ویژگی های روانی است. محتوا را در یک کلمه فشرده می کند. تفاوت اساسی بین لقب به عنوان یک تعریف هنری و یک تعریف منطقی در این است که یک تعریف منطقی نشان می دهد که چگونه یک شی با دیگری متفاوت است. این لقب ایده ای کل نگر از موضوعی را که نویسنده از منظری خاص در نظر گرفته است، تداعی می کند.
از لرمانتوف:

وارد کوچه ای تاریک می شوم. از میان بوته ها
اشعه عصر به نظر می رسد و ورق های زرد
زیر قدم های ترسو سر و صدا می کنند.

کلمه "زرد" یک لقب است، زیرا برگ ها را از نظر رنگ متمایز نمی کند، اما تصوری از پاییز به ما می دهد. گاهی اوقات این یا یک علامت را تشدید می کند (سکوت عمیق، طوفان وحشتناک). به تشدید القابما همچنین می توانیم شامل به اصطلاح ایده آل کردن القاب(به عنوان مثال، کلمات لنسکی از پوشکین "یوجین اونگین" "بهار من روزهای طلایی است").

می توانیم در مورد آن صحبت کنیم القاب تزئینی، که بسیار مورد استفاده کلاسیک ها و به ویژه رمانتیک ها بود. آنها معتقد بودند که استفاده از اسم بدون عنوان غیر شاعرانه است. او باید با آن بالا رود. بنابراین، استفاده از القاب در عبارات «کشتی در حال حرکت»، «موج تند»، که به واژه ها رنگ و بوی شاعرانه می بخشد، آنها را از مقوله عروضی به شعر منتقل می کند.

بسیاری از آثار ادبیات باستانی (به ویژه دوره هومر) و آثار هنر عامیانه شفاهی با به اصطلاح مشخص می شوند. نام دائمی. هنگامی که به نظر می رسد یک لقب ثابت و پایدار به یک پدیده خاص زندگی "تثبیت" شده است، می توان تعداد قابل توجهی از مثال ها را ذکر کرد: "دوشیزه سرخ"، "زمین پاک"، "کرانه شیب دار"، "بیلستان تیره بلوط"، "رفیق خوب". "، "زمین مرطوب"، "قوی سفید"، "دریای آبی".

A. N. Veselovsky ، با صحبت در مورد القاب حماسه ، از عبارت " نیز استفاده می کند. القاب توتولوژیک».

به اصطلاح القاب مرکب. اینها عبارتند از "لقب های هومری" ("لباس پوشیده"، "نقره ای درخشان"، "رحمت طولانی"، "حیله گری"، "لیلی-رامن" و دیگران). القاب مرکب غالباً در اشعار G. R. Derzhavin یافت می شود ("زهی شیرین" ، "سفید-گوزن" ، "سیاه آتشین").

القاب همیشه به طور قانع کننده ای شخصیت یک نویسنده را مشخص می کنند (هر نویسنده مهمی می تواند مجموعه ای از القاب مورد علاقه خود را پیدا کند، مخصوص شیوه و سبک ادبی او). آنها تا حدی جنبش های ادبی و حتی کل دوره های توسعه ادبیات را مشخص می کنند.

القاب ثابت و مکرر تکرار شده، شعر N. Tikhonov را مشخص می کند. آنها با تنش، ترحم، شدت متمایز می شوند: "یک گردباد رعد و برق"، "جاده های خشن"، "سپیده دم بی رحمانه"، "زمین سوزان"، "لذت عمیق". او همچنین القاب‌هایی دارد که مکان و زمان نامحدود را بیان می‌کند و نفی «نه» را شامل می‌شود: «موج‌سواری محو نشدن»، «غرش بی‌پایان». در نهایت، اشعار او حاوی القاب رنگارنگ بسیاری است: "گرمای سبز"، "لرزش سبز"، "هوای سبز"، "افسانه سبز"، "سوت آبی یخبندان"، "گدازه آبی".

ال. اوزروف در مقاله عالی خود "قصیده یک لقب" (مسئله های ادبیات. 1972. شماره 4) می نویسد: "در کتاب های راهنما و کتاب های مرجع، مجسمه ها به شرح زیر تعریف می شوند: مرمر، مس، برنز. در کتاب‌های تاریخ‌دانان هنر، ابعاد، تاریخ خلقت، ویژگی‌های سبک و آداب را اضافه می‌کنند. آخماتووا مجسمه را اینگونه تعریف می کند: "ببین، برای او لذت بخش است که غمگین باشد، برهنه باشد." فقط فکر کنید: در مورد مجسمه یک زن برهنه می توانید بگویید که زیبا است. این یک پارادوکس است! اما چگونه او باعث می شود شما ببینید! و چگونه این دید اشیاء را تجدید می کند. یکی "لباس پوشیده" است. "برهنه" چیزی کاملا متفاوت است. آنا آخماتووا این ترکیب را «هوشمندانه برهنه» پیشنهاد می کند. مخلوط کردن دو رنگ، رنگ سوم را به وجود می آورد - غیر منتظره و تیز. لقب "هوشمندانه برهنه" از زیبایی بدن صحبت می کند. نام مضاعف از درون هر دو "ظریف" و "برهنه" منفجر می شود و تعریف سومی را ارائه می دهد - فقط با یک بینش هنری قوی و برجسته از جهان امکان پذیر است. نام پیچیده در اینجا با عبارت متضاد "خوشحالی غمگین" پشتیبانی می شود.

یک لقب، کیفیت های جدیدی را در شیء و پدیده به تصویر کشیده شده آشکار می کند، معنا را تجدید می کند و مفاهیم سنتی و تثبیت شده در مورد آنچه به تصویر کشیده می شود را از بین می برد.

اوزروف حق دارد وقتی می نویسد که یک لقب عبارت است از اندیشه، رنگ، صدا، نور، عمق، افق، شهود، هوشیاری. لقب، قدرت هنرمند بر شی یا پدیده زندگی به تصویر کشیده شده است.

تصور کنید مردم مانند ماشین ها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. ما ترکیبی از صفر و یک را رد و بدل می‌کردیم - داده‌های خالی و بدون احساسات. آیا یافتن نقاط مشترک برای ما دشوارتر خواهد بود؟ من فکر می کنم بله، دشوارتر است.

مردم هر روز پیام‌های زیادی رد و بدل می‌کنند: «امروز چه خوردی؟»، «چه فیلمی دیدی؟»، «مادربزرگ چه احساسی دارد؟» گفتن اینکه سوپ خوردی به سادگی ارائه اطلاعات است. و بگویم که سوپ بود خوشمزه - لذیذ- به معنای پیچیده کردن پیام با معانی اضافی است. اطلاعات بیشتری در مورد اینکه سوپ را دوست داشتید، خوشمزه بودن آن را منتقل کنید - و به این ترتیب از مادری که آن را پخته تمجید کنید، به او اشاره کنید که دفعه بعد چه نوع ناهاری را برای او خوشحال می کند.

و به همین ترتیب با همه چیزهای دیگر: فیلم بود ترسناک، یا خنده دار، یا رومانتیک. مادربزرگ بود بشاشیا خسته- هر یک از این پیام ها احساسات اضافی را برمی انگیزد، یک داستان کامل را به معنای واقعی کلمه بیان می کند، با یک تعریف توصیف می کند. و این تعریف را تخلص می گویند.

  • اپیدرم- وسیله ای برای بیان کلامی که هدف اصلی آن توصیف ویژگی های مهم یک شی است و به آن یک ویژگی تصویری می دهد.

توابع القاب

بدون القاب، گفتار ضعیف و غیر قابل بیان خواهد بود. از این گذشته ، گفتار مجازی درک اطلاعات را ساده می کند. با یک کلمه مناسب می توانید نه تنها پیامی در مورد یک واقعیت منتقل کنید، بلکه می توانید بگویید که چه احساساتی را برمی انگیزد، این واقعیت چه اهمیتی دارد.

القاب می توانند در قدرت احساسات منتقل شده و در درجه بیان یک ویژگی خاص متفاوت باشند. مثلاً بگویید " آب سرد- و شما فقط اطلاعات تقریبی در مورد دما دریافت خواهید کرد. بگویید "آب یخ" - و همراه با اطلاعات اولیه، احساسات، احساسات، یک تصویر استعاری رسا و ارتباط با سرمای خاردار و نافذ یخ را منتقل خواهید کرد.

در این مورد، می توان القاب را تشخیص داد معمولا استفاده می شودقابل درک و آشنا برای همه و منحصر به فرد، کپی رایت، نویسندگان معمولاً اینها را دارند. یک مثال از اولی می تواند تقریباً هر تعریف توصیفی از زندگی روزمره باشد: لباس بشاشرنگ ها، کتاب حوصله سر بر. برای نشان دادن لقب های منحصر به فرد نویسنده، ارزش دارد که به داستان و از همه بهتر به شعر نگاه کنیم.

به عنوان مثال، نمونه هایی از القاب از آثار هنری ممکن است به این صورت باشد: «و روباه شد کرک دارپنجه های خود را بشویید || اوج گرفتن آتشینبادبان دم» (V. Khlebnikov). یا مانند این: «صورت هزار چشماعتماد با برق صاف می درخشد» (V. Mayakovsky). یا حتی دقیقاً مانند این: «هر روز صبح، با شش چرخدقیقاً، در همان ساعت و در همان دقیقه، ما میلیون‌ها نفر به‌عنوان یک نفر بلند می‌شویم. در همان ساعت یک میلیونبیایید کار را شروع کنیم - یک میلیونبیایید تمام کنیم» (E. Zamyatin).

ساختار القاب

القاب لزوماً صفت نیستند، اگرچه از کلمه یونانی باستان گرفته شده است ἐπίθετον دقیقاً اینطور ترجمه شده است.

رایج ترین القاب با ساختار شی + تعریفتوسط بخش های مختلف گفتار بیان می شود. نقش تعریف اغلب است صفت:

  • "هیچ چیز مجانی نمی شود: سرنوشت || قربانیان رستگاریمی پرسد» (N. Nekrasov).

اما با موفقیت یکسان و حتی درجه بالاتر بیان هنرینقش القاب نیز می تواند باشد اسم، قیدو همچنین سایر بخش های گفتار.

  • اسم ها: "در آلاچیق نشسته بود، یک خانم جوان کوتاه قد را دید که در امتداد خاکریز قدم می زد. طلایی"(آ. چخوف)؛ "و اینجا افکار عمومی است! || بهار عزت، بت ما!|| و این چیزی است که جهان بر آن می چرخد!» (A. پوشکین)؛
  • قیدها: «در اطراف چمن است خنده دارشکوفا شد" (I. Turgenev);
  • مضارع و صفت های لفظی: «چه می شود اگر من، طلسم شده، || Soz-nanya که نخ را شکست، || من ذلیل به خانه برمی گردم، || میتوانی من را ببخشی؟ (A. Blok);
  • Participles: «من عاشق رعد و برق در اوایل اردیبهشت هستم، || وقتی بهار، اولین رعد، || مثل اینکه جست و خیز و بازی کردن، || غرش در آسمان آبی» (F. Tyutchev).

! شایان ذکر است که هر صفت یا بخش دیگری از گفتار، حتی اگر به نحوی مشخصه ای را نشان دهد، لزوماً لقب نیست. آنها می توانند بار منطقی را در یک عبارت حمل کنند و عملکردهای نحوی خاصی را در یک جمله انجام دهند (یک محمول، یک مفعول یا یک شرایط). و به همین دلیل نباید القایی باشند.

طبقه بندی القاب

به طور کلی، تلاش برای طبقه بندی القاب بر اساس ساختار آنها در حوزه زبان شناسی نهفته است. پارامترهای دیگر برای نقد ادبی مهم هستند. به طور خاص، لقب ها را می توان به گروه های زیر تقسیم کرد:

  • تزئینات؛
  • دائمی؛
  • کپی رایت.

تزئینالقاب - هر ویژگی توصیفی: دریا محبت آمیز، سکوت زنگ زدن. دائمیآنها چنین القاب هایی را می نامند که مدتهاست در ذهن بسیاری از مردم به کلمات خاصی چسبیده است. بسیاری از آنها در آثار هنر عامیانه شفاهی، فولکلور و افسانه ها وجود دارد: قرمزآفتاب، روشنماه، نوعآفرین، تواناشانه ها، قرمزدختر و غیره

تکامل القاب

از نظر تاریخی و فرهنگی، القاب در طول زمان و بسته به جغرافیای افرادی که آنها را ایجاد کرده اند، دستخوش تغییراتی شده اند. شرایطی که در آن زندگی می کنیم. چه نوع تجربه ای در طول زندگی خود به دست می آوریم؟ در فرهنگ خود با چه پدیده هایی مواجه می شویم و چگونه آنها را درک می کنیم. همه اینها بر الگوهای گفتاری و معانی و احساسات رمزگذاری شده در آنها تأثیر می گذارد.

به عنوان مثال، به طور گسترده ای شناخته شده است که در میان مردم شمال دور ده ها مترادف-معروف برای کلمه "سفید" وجود دارد. یکی از ساکنان جزایر گرمسیری بعید است که حتی یک یا دو مورد بیاورد.

یا رنگ مشکی را انتخاب کنید که در فرهنگ مردمان مختلف معانی کاملاً متضادی دارد. در اروپا نماد ماتم و اندوه و در ژاپن نماد شادی است. به طور سنتی، اروپایی ها برای مراسم تشییع جنازه سیاه می پوشند، در حالی که ژاپنی ها برای عروسی لباس سیاه می پوشند.

بر این اساس، نقش القاب با کلمه "سیاه" با استفاده از آنها در گفتار اروپایی ها یا ژاپنی ها تغییر می کند.

کنجکاو است که در هنر و ادبیات عامیانه شفاهی اولیه در مراحل اولیه، لقب‌ها آنقدر احساسات را بیان نمی‌کردند که به معنای واقعی کلمه پدیده‌ها و اشیاء را بر حسب ویژگی‌های فیزیکی و ویژگی‌های کلیدی‌شان توصیف می‌کردند. علاوه بر این، اغراق های حماسی آشکاری در مورد ویژگی های پدیده ها و اشیاء وجود داشت.

به یاد داشته باشید که در حماسه های روسی ارتش های دشمن همیشه هستند بی شمار، جنگل ها متراکم، هیولاها کثیفو همه قهرمانان نوعآفرین.

با پیشرفت ادبیات، هم خود القاب و هم نقشی که القاب در آثار ادبی بازی می کنند تغییر می کند. در نتیجه تکامل، القاب از نظر ساختاری و معنایی پیچیده تر شدند. شعرهای عصر نقره و نثر پست مدرن نمونه های جالب توجهی را به ما می دهند.

القاب در فولکلور

برای تصور واضح‌تر همه موارد فوق، بیایید به افسانه‌ها و دیگر آثار فولکلور مردم جهان، متون منثور و منظوم دوره‌های مختلف نگاهی بیندازیم - و در آنها به دنبال القاب بگردیم.

بیایید با افسانه ها شروع کنیم. واژگان القاب، غنا و تصاویر آن تا حد زیادی توسط سنت های افرادی که آن را ایجاد کرده اند تعیین می شود.

بنابراین، در داستان عامیانه روسی "Finist - The Clear Falcon" می توان توصیفات سنتی فولکلور طبیعت و انسان را مشاهده کرد. شما به راحتی می توانید القاب فاصله سنتی برای هنر عامیانه را تشخیص دهید:

  • «و مردی نیکوکار به او ظاهر شد زیبایی وصف ناپذیر. تا صبح مرد جوان به زمین خورد و شاهین شد. ماریوشکا پنجره را برای او باز کرد و شاهین به سمت آن پرواز کرد آبیبه آسمان."
  • ماریوشکا سه کفش آهنی، سه چوب آهنی، سه کلاهک آهنی سفارش داد و راهی سفر شد. غیر صمیمی، جستجو کردن دلخواهفینیستا – روشنشاهین او راه می رفت تمیزمیدان، پیاده روی تاریکجنگل، بالاکوه ها. پرنده ها بشاشآهنگ ها قلبش را شاد کردند، جریان های صورتش سفیدشسته شده، جنگل ها تاریکاستقبال."
  • «شاهین شفاف شما خیلی دور است، در خیلی دورحالت."

اما افسانه‌های ایرانی نمونه‌هایی از تجسم شرقی، شکوفا و سرشار از القاب مختلف کلامی را ارائه می‌دهند. بیایید به داستان پریان "تاریخ سلطان سنجر" نگاه کنیم:

  • می گویند فلان شخص در یک کشور حکومت می کرد پارساو عاقلسلطان به نام سنجر، با با مراقبت فوق العادهبدون اتکا به یاران خود، در امور دولت و رعایا کاوش کرد.»
  • در باره رو به ماه، O مرواریدزیبایی به کی اینقدر آسیب زدی؟ چرا سرنوشت اینقدر با شما نامهربان است؟

با استفاده از مثال این دو افسانه، می توان متوجه شد که چقدر به طرز جالبی می توان ویژگی های فرهنگی یک قوم خاص را در سطح القاب و سایر ابزارهای بیان ردیابی کرد. به عنوان مثال، حماسه های روسی را در مورد اعمال باشکوه قهرمانان، افسانه های سلتی و اسطوره های یونان باستان در نظر بگیرید. آنها با ترحم قهرمانانه، ماهیت استعاری و ماهیت خارق العاده آشکار وقایع توصیف شده متحد شده اند. و پدیده های مشابه در آنها با القاب سطح قابل مقایسه ای از احساسات توصیف می شود:

  • حماسه های روسی: "لباست را در بیاور، کفش های بست خود را در بیاور - سجافکلاهت را بده کرک داربله به چوب شما قوز دار: من لباس عابر پیاده را می پوشم تا متوجه نشوند بت زننده من، ایلیا مورومتس."
  • اسطوره های یونان باستان: «در ابتدا فقط وجود داشت هرج و مرج ابدی، بی حد و حصر، تاریک " «در زیر زمین، به همان اندازه دور از ما عظیم، روشنآسمان، در غیر قابل اندازه گیریمتولد شده در اعماق غمگینتارتاروسوحشتناکپرتگاه، پر از تاریکی ابدی ».
  • اسطوره های سلتیک: «اما فرزندان کالاتین همچنان دشت را از ارواح نبرد پر می کردند و آتش و دود به آسمان بلند می شد و بادها می بردند. وحشیفریاد و ناله, هیولاخندهو صدای شیپور و بوق.»

آن ها در هر سه مثال (خط‌کشیده شده) برخی از موجودات، مکان‌ها، رویدادها یا پدیده‌های هیولایی که تخیل را شگفت‌زده می‌کنند و شخص را می‌ترسانند، با القاب‌هایی با بار معنایی شدید منفی توصیف می‌شوند. و وظیفه این القاب نه تنها این است که به این موجودات، مکان ها، رویدادها یا پدیده ها توصیف و تعریف کنند، بلکه ایجاد نگرش لازم نسبت به آنها برای داستان نویس است. احساسات لازم برای درک روایت بعدی را برانگیزید.

! به هر حال، متون ترجمه شده نشان از توشه فرهنگی مترجم، از جمله سنت های تصویرسازی زبان مادری او را دارند. این به این معنی است که لقب در روسی، انگلیسی یا چینی را می توان به طور متفاوت برای پدیده های مشابه استفاده کرد. اگرچه در یک ترجمه حرفه ای با استعداد، به عنوان یک قاعده، القاب به گونه ای انتخاب می شوند که معنای اصلی را تحریف نکنند و با فرهنگ زبانی متن اصلی مطابقت داشته باشند.

القاب در کلاسیک های ادبی

با گذشت زمان، تأثیر تجربه القاء القاب و غیره ابزار زبانیبیانگر در ادبیات (و نه تنها) بسیار بیشتر و گسترده تر استفاده می شود. از این گذشته، برای نویسندگان و شاعران مهم است که همدلی شنوندگان و خوانندگان را تحریک کنند - این یکی از مؤلفه های ضروری خلاقیت مشترک است. که بدون شک خلق و خوانش بعدی هر اثر مستعدی است.

بیایید از کلاسیک روسی استفاده کنیم دوره مدرسهادبیات و القاب در آن. به عنوان مثال، چند نقل قول از رمان "پدران و پسران" نوشته I. Turgenev:

  • « <…>خشکبرگ افرا جدا می شود و روی زمین می افتد. حرکات آن کاملا شبیه پرواز پروانه است. عجیب نیست؟ غم انگیز ترین چیزو مرده- شبیه ترین بشاشو زنده».
  • "هر چه پرشور، گناهکار، سرکشقلب در قبر پنهان شد، گلها روی آن می رویند، با آرامشبا چشمان معصومشان به ما نگاه کنند: نه در مورد یکی ابدیبا آرامش به ما می گویند عالیآرامش" بي تفاوت» طبیعت؛ آنها نیز در مورد صحبت می کنند ابدیآشتی و زندگی بی پایان…»

شعر مثال‌های زیادی را به ما نشان می‌دهد که چگونه لقب‌ها حال و هوا را ایجاد می‌کنند و لحن یک روایت را ایجاد می‌کنند. در اشعار، القاب حتی بیشتر از دیگر اشعار استفاده می شود.

  • "کودک، به اطراف نگاه کن؛ عزیزم، بیا پیش من؛ || سرگرمی زیادی در مسیر من وجود دارد: || گل ها فیروزه ای، مرواریدجت ها؛ || ساخته شده از طلاقصرهای من." وی. ژوکوفسکی، شعر "پادشاه جنگل".
  • "در چنین عصری طلاییو روشن، || در این نفس بهاری همه پیروز|| منو یادت نره دوست من زیبا، || تو از عشق ما حرف میزنی ترسوو فقیر" A. Fet.
  • تو روح مرا مثل نی می نوشی. || من طعم آن را می دانم تلخو رازک. || اما شکنجه را با دعا نمی شکنم. || اوه آرامش من چند هفته ای" آخماتووا.

نقش لقب‌ها در شعر و نثر را نیز می‌توان به این صورت درک کرد: زمانی که لقب‌ها بخشی از یک ساختار نحوی پیچیده هستند، که در مجموع نه تنها باید ایده نویسنده را به خواننده منتقل کند، بلکه آن را از نظر احساسی غنی می‌کند:

  • "که در سفیدبارانی با خونینپوشش، سواره نظام به هم زدنراه رفتن، زوددر صبح روز چهاردهم از بهار ماه نیسان در تحت پوششناظم یهودا، پونتیوس پیلاطس، بین دو بال کاخ هیرودیس کبیر بیرون آمد...» ام. بولکاگوف، «استاد و مارگاریتا».

نویسنده القاب‌ها را روی هم می‌بندد و به این بخش از متن ریتمی شبیه به راه رفتن یک پیرمرد می‌دهد. و از القاب هایی استفاده می کند که نه تنها رنگ یا راه رفتن را توصیف می کند، بلکه اطلاعات غیر متنی را نیز منتقل می کند. آستر شنل فقط قرمز نیست، بلکه به طور نمادین خونین است. و القاب برای توصیف راه رفتن، تصوری از گذشته صاحب آن و این واقعیت را ارائه می دهد که او نقش یک مرد نظامی را حفظ کرده است. القاب باقیمانده توصیف شرایط مکان و زمان است.

با ترکیب موفقیت آمیز القاب، شخصیت ها، مقایسه ها، استعاره ها، نویسندگان تصاویر غیر استاندارد ایجاد می کنند:

  • «تو، کتاب! شما به تنهایی فریب نمی دهید، نمی زنید، توهین نمی کنید، نمی روید! ساکت، - و می خندی، جیغ می کشی، می خوری. مطیع, - شما متحیر می کنید، اذیت می کنید، فریب می دهید. کم اهمیت- و در شما امتهای بی شماری هستند. یک مشت نامهفقط همین است، اما اگر بخواهی سرت را برمی گردی، گیج می شوی، می چرخی، ابری، اشک می ریزد، نفست خفه می شود، تمام روحت، مثل بوم در باد، به هم می ریزد، بلند می شود. موج بزن، بال بزن!» T. Tolstaya، "Kys".

نتیجه

القاب نقش بسیار مهمی در ارتباطات در سطوح مختلف دارند: از زندگی روزمره گرفته تا سطح هنر و ادبیات. آنها گفتار را نه تنها جالب و خواندنی می کنند، بلکه آموزنده تر نیز می کنند. زیرا اطلاعات و احساسات اضافی و برون متنی در قالب القاب رمزگذاری می شوند.

روش های مختلفی برای طبقه بندی لقب ها و تقسیم آنها به گروه ها وجود دارد. مبنای این تقسیم بندی ساختار القاب، منشأ آنها و فراوانی استفاده در گفتار است.

لقب ها نشان دهنده سنت های زبان و فرهنگ یک قوم خاص است و همچنین به نوعی نشانه زمانی است که آنها را به وجود آورده است.

نمونه های گویا از القاب با سطوح مختلف پیچیدگی را می توان در آثار فولکلور و ادبیات دوره های بعدی یافت.

وب سایت، هنگام کپی کردن مطالب به طور کامل یا جزئی، پیوند به منبع مورد نیاز است.